ناپاسخگویی به چالش های جهانی؛ نشانه های زوال تمدن غربی!؟

نویسنده: مهرالدین مشید بحران های جهانی پدیده ی تمدنی یانتیجه ی…

عشق و محبت

رسول پویان در دل اگـر عـشق و محبت باشد نجـوای دل آهـنـگ…

جهان در یک قدمی فاجعه و ناخویشتن داری رهبران سیاسی…

نویسنده: مهرالدین مشید افغانستان در حاشیه ی حوادث؛ اما در اصل…

چند شعر از کریم دافعی (ک.د.آزاد) 

[برای پدر خوبم کە دیگر نیست]  ترک این مهلكه با خون…

مکر دشمن

  نوشته نذیر ظفر با مکـــــر خصم ، یار ز پیشم…

نویسنده ی متعهد نمادی از شهریاری و شکوهی از اقتدار…

نویسنده: مهرالدین مشید تعهد در قلمرو  ادبیات و رسالت ملی و…

اهداف حزب!

امین الله مفکر امینی      2024-12-04! اهـــــدافِ حــزبم بـــودست صلح وصفا ی مــردم…

پسا ۷ و ۸ ثور٬ در غایت عمل وحدت دارند!

در نخست٬ دین ماتریالیستی یا اسلام سیاسی را٬ بدانیم٬ که…

نگرانی ملاهبت الله از به صدا درآمدن آجیر فروریزی کاخ…

نویسنده: مهرالدین مشید پیام امیر الغایبین و فرار او از مرگ؛…

مدارای خرد

رسول پویان عصا برجان انسان مار زهرآگین شده امروز کهن افسانۀ کین،…

افراطیت و تروریسم زنجیره ای از توطیه های بی پایان

نویسنده: مهرالدین مشید تهاجم شوروی به افغانستان و به صدا درآمدن…

عید غریبان

عید است رسم غصه ز دلها نچکاندیم درد و غم و…

محبت، شماره یکم، سال ۲۷م

شماره جدید محبت نشر شد. پیشکش تان باد!

روشنفکر از نظر رفقا و تعریف ما زحمتکشان سابق

Intellektualismus. آرام بختیاری روشنفکر،- یک روشنگر منتقد و عدالتخواه دمکرات مردمی آرامانگرا -…

پیام تبریکی  

بسم‌الله الرحمن الرحیم اجماع بزرگ ملی افغانستان به مناسبت حلول عید سعید…

عید خونین

رسول پویان جهان با نـقـشۀ اهـریمنی گـردیـده پـر دعوا چه داد و…

بازی های ژیوپولیتیکی یا دشنه های آخته بر گلوی مردم…

نویسنده: مهرالدین مشید بازی های سیاسی در جغرافیای افتاده زیر پاشنه…

ادریس علی

آقای "ادریس علی"، (به کُردی: ئیدریس عەلی) شاعر و نویسنده‌ی…

گزیده‌ای از مقالهٔ «هدف دوگانهٔ اکوسوسیالیسم دموکراتیک»

نویسنده: جیسون هی‎کل ــ با گذشت بیش از دو دهه از…

مثلث خبیثه ی استخباراتی ایکه افغانستان را به کام آتش…

نویسنده: مهرالدین مشید اقنوم سه گانه ی شرارت در نمادی از…

«
»

آمریکا جنگ افروز خاور میانه

 دکتر بیژن باران

من هر جنگی را استقبال می کنم، زیرا این کشور نیاز به جنگ دارد. تئودور روزولت 1858- 1919 پرزیدنت آمریکا

 

جناح نظامی با یک سوم جمعیت در هر 2 حزب حاکمیت آمریکا از جنگ نفع می برد. لذا خاورمیانه یا بازار فروش اسلحه یا میدان انفجار اسلحه برای آمریکا در 5 سال آینده خواهد بود. چرا آمریکا در خاور میانه اردوکشی کرده است؟ پاسخ: برای فروش اسلحه، تضمین نفت برای پنتاگون، گسترش دلار، رقابت با روسیه، قیچی کردن بال ایران، حمایت از متحدان مستبد خود است. چرا آمریکا با سقوط رژیمهای سکولار مستبد مانند صدام، دولتهای دینی مانند عربستان را ترجیح می دهد؟

 

اینجا منظور از “آمریکا” جناح نظامی با غلبه بر جناحهای صنعتی و مالی در سیاست خارجی حاکمیت است؛ نه کل نظام سرمایه داری آمریکا. در سده 20 با 2ابرقدرت، خاورمیانه برای دمکراسی مبارزه کرد؛ با فروپاشی اردوگاه، آمریکا منطقه را ناامن با هجوم میلیونی پناهجویان و کلنگی با بمباران کرده است. آیا روسیه از سرمایه داری الیگارشی در عهد پوتین آغاز به گذار به موارد امپریالیسم از نوع آلمان دهه 1930 ارتقا یافته؟ از جنگ گرجستان، اوکراین تا سوریه گسترش نیروی نظامی دیده می شود. آیا می توان 5خصیصه امپریالیسم را در روسیه سده 21 دید؟

 

در مقاله “نیازمندی‌های امنیتی نظم نوین جهانی”، رنگین دادفر سپنتا بطور درخشان نوشت: در نظام جهانی پس از ج ج2، دو نیروی مسلط بر جهان در رقابت با یکدیگر ستون های اصلی نظام جهانی را می ساختند. دو ابر قدرت گرچه در رقابت پایدار بودند؛ اما عملا هر کدام تا حدودی هزینه امنیتی حوزه زیر نفوذش را می‌پرداخت. با پایان جنگ سرد، نظام 2 قطبی جهانی در هم شکست؛ اما امیدواری ها برای برقراری یک نظام دموکراتیک بین المللی به واقعیت نپیوست.

 

در دهه 1990 آمریکا زیر تفاهم تلویحی با روسیه زد؛ خط دفاعی ناتو را به اروپای شرقی گستراند؛ نخستین گسست‌ها در شرق اروپا- با پیوست به اتحادیه اروپا و ناتو، اختلاف مرزی در قفقاز آشکار شدند. با عضویت لهستان، چک، مجارستان با ملی‌گرایانه تاریخی، 3 کشور جدید از تلاشی بالکان به ناتو؛ روسیه در کشاندن گرجستان و اوکراین به غرب ایستادگی کرد. ولی اختلاف آمریکا و روسیه مانند جنگ سرد گذشته رقابت ایدئولوژیک و هسته ای نبوده؛ برای نفوذ در یوکراین و سوریه است.

 

در بالکان، یوگسلاوی فرو پاشید؛ جنگ‌، پیدایش 5 کشور، تغییر مرزها با خونریزی و ویرانگری رخ داد؛ سپس بخشی از یوکراین را روسیه اشغال کرد. شرق اروپا به نظام لیبرالی پیوست؛ در آسیای میانه 5کشور سکولار مستبد مستقل پدید آمدند. ولی کشور های حوزه نفوذ آمریکا – از پاکستان و ایران تا ترکیه و اسراییل- به دولت دینی روی آوردند.

 

آیا جنگ افروزی آمریکا برای این کشور نافع بوده و ادامه خواهد یافت؟ پاسخ به هر 2 مثبت است. درگیری نظامی آمریکا در منطقه بطور طولانی، با کاربرد و فروش اسلحه بیشتر خواهد شد. چون رشد ثروت سالانه، بودجه دفاعی را بالا می برد؛ این افزایش نیروی آتش ربطی به شرایط جهانی ندارد. دو جناح حاکمیت برای نمونه بوش پسر بر جنگ و دیگری برای نمونه اوباما بر فروش اسلجه تاکید دارد. جنگ و فروش اسلحه خروج سامانه دفاعی اند.

 

ولی اکنون جنگ نیابتی بوسیله مشتریان اسلحه در منطقه انجام می شود- نمونه یمن. بودجه دفاعی هر ساله با ایجاد پروژه های نظامی افزایش می یابد؛ زیرا مانند 15 وزراتخانه دیگر تابع افزایش ثروت سالانه ملی است. جناح نظامی در اینجا سرمایه، کار، سود سهام، مزد تولید می کند؛ لذا لابی قوی برای حضور در حاکمیت دارد.

 

با ایجاد رعب بضد اردوگاه، بازار تسلیحات گرم می شد. آمریکا با فروش تسلیحات به خاورمیانه، انباشت دلار از فروش نفت را از خاور میانه پس گرفت. در آمریکا لذا با تولید اسحله کار پدید می آید. با بازپسگیری دلار حجم سرمایه مالی در آمریکا عظیمتر می شود. خرید تسلیحات بوسیله دولت فدرال آمریکا نیار به وامهای عظیم دولت از مردم با فروش قرضه ملی و بانکها دارد.

 

کمکها و فروش تسلیحات 2 سال گذشته 38 میلیارد دلار به اسراییل؛ 33 میلیارد دلار به قطر، کویت، بحرین؛ 60 میلیارد دلار به عربستان بود. شرکتهای تولید جنگنده، مهمات، تانک، موشک درآمد خود را سالانه افزایش می دهند. هزینه کمکهای نظامی را دو سوم بقیه جمعیت با مالیات به دولت و فروش قرضه ملی/ باند تامین می کنند. در کتیبه فوق گزینه گویی تئودور روزولت در آغاز سده 20 جنگ را بمثابه نعمت انگاشته نه قتل و تخریب.

 

جنگها برای آمریکا در 75 سال گذشته نافع بوده اند. زیرا در بازه زمانی؛ آمریکا ابرقدرت مانده؛ ثروت GDP آن در جهان اول و بزرگترین بوده؛ در 2015 به 18 تریلیون دلار، سرمایه گذاری خارجی در این کشور 2.4 تریلیون دلار، سرمایه گذاری این کشور در جهان 3.3 تریلیون دلار رسید؛ نیز بدهی کل دولت فدرال 18 تریلیون دلار بود. از 500 شرکت بزرگ جهان، مرکز 128 تا یعنی ربع آنها در آمریکا ست. رشد اقتصادی از 1946 تا 1973 سالانه 3.8% از 1973 تا کنون سالانه 2.7% بود. یک سوم این رشد را تسلیحات دارد. https://en.wikipedia.org/wiki/Economy_of_the_United_States

 

پس از ج ج 2 آمریکا با 2 جناح نظامی و صنعتی کارکرد 2گانه ارتجاعی و پیشرو را مانند یک قدرت استعماری دارد. یک سوم جمعیت از صنایع نظامی بهره می برند. جناح نظامی از جنگها نفع می برد؛ جناح مالی از سرمایه گذاری در خاور میانه بخاطر ناامنی حذر می کند. جناح صنعتی با قراردادهای تجاری تولید صنعتی را به کشورهای ارزانتر کوچانده است. جناحهای حاکمیت در 2حزب اند؛ لذا مشی خارجی بین 2 حزب شباهت دارد.

 

پس از ج ج 2 بخش صنایع نظامی با تولید انبوه ابزار جنگی به مصرفی طبقه متوسط را گسترش داد. این جناح در جنگ سرد یعنی رقابت تسلیحاتی با اردوگاه بود. “مجموعه صنعتی- نظامی” بلسان ایزنهاور به رشد صنعت اتم، فضا، رزمناو، جنگنده هوایی، مخابرات ادامه داد. مشی نظامی آمریکا پس از ج ج 2 در خاورمیانه 3خصلت زیر را دارد:

 

1- نیاز به جنگ مدام برای کاربرد ادوات قتال در صحنه جنگ و صدور به کشورهای ثروتمند. 2- برای محاصره شوروی حمایت از کشورهای اسلامی نفت خیز با حکام مطلقه استبدادی یعنی بدون قانون اساسی مدرن و زدودن دولتهای سکولار مستبد با اتحاد با دولتهای دینی از عهد ایزنهاور تا کمربند سبز برژینسکی و تغییر رژیم بوش پسر انجام شد. عربستان نمونه این گونه کشورهاست.

 

3-پنتاگون مرکز نظامی دولت فدرال بزرگترین مصرف کننده نفت در جهان است. لذا متکی به خاورمیانه برای سوخت کشتی، هواپیما، تانک، نفربر می باشد. آمریکا در جهان 1000 پایگاه با هزینه سالانه 150 میلیارد دلار، 60 پایگاه در 34 کشور دارد که بیشتر آنها در 13 کشور خاور میانه بزرگ اند. سنتکام، فرمانداری مرکزی آمریکا در جهان، در خاور میانه است نه واشنگتن. http://fpif.org/u-s-empire-bases-middle-east-not-making-anyone-safer/

 

نیاز پنتاگون به نفت، منافع جناح نظامی، رشد بوروکراسی با رشد بیوقفه ثروت ملی– مشی خارجه را تعیین می کنند. در محاصره اردوگاه در فاز امپریالیسم آمریکا صدور سرمایه، خرید نفت با ارز فقط دلار، فروش تسلیحات برای بازپسگیری درآمد فروش نفت انجام شدند. آمریکا مرکز تولید و پژوهش ابزار نظامی در 3 بخش هوایی، دریایی، زمینی در جهان ابرقدرت بوده است. با شعار مبارزه بضد اردوگاه حامی همه نیروهای غیرمدرن از جمله بنیانگرایان وهابی و شیعی در خاور میانه تا انقلاب بهمن 57 شد. پنتاگون بزرگترین مصرفکننده نفت در جهان و در آمریکا بوده است.

 

پایگاهها، ماهواره ها، موشکها، پهبادهای جاسوسی و موشکبار، مستشاران، یگانهای رزمی ویژه، بمبافکنهای آمریکا منطقه را نظامی کرده؛ این بناها، رزمناوهای دریایی، جنگkده های هوایی، پرسنل هم پیرامون خلیج فارس اند. هزینه سالانه تجهیزات جنگی از جیب مردم آمریکا افزایش می یابد. این پایگاهها نه برای امنیت جهانی بلکه برای مصرف بخشی از بودجه سالانه نظامی ملی است.

 

زیرا با گسترش شمار پایگاهها و نفرات در آنها خاور میانه به آتش کشیده شده. خروجی جعبه سیاه نظامی آمریکا دائما نقاطی را برای صرف مهمات باید بیآبد. این خروجی صنایع نظامی آمریکا و متحدان آن بویژه عربستان، قطر، اسراییل، ترکیه در خاور میانه مفری برای کاربرد ابزار قتال یافته؛ تا یک دهه دیگر یعنی غلبه مالیگرایی بر مشی خارجی جنگ ادامه خواهد یافت.

 

در دهه 1970 سرمایه داری انحصاری به مرحله مالیگرایی/ فایننسیالیزاسیون و جهانیگرایی/ گلوبالیزاسیون ارتقاء یافت. اکنون جناح مالیگرایی در حاکمیت آمریکا و انگلیس سلطه داشته که طالب قراردادهای تجاری جهانی مانند WTO و منطقه ای چندجانبه مانند NAFTA و OAS می باشد. در این 2کشور جناحها با انتخابات قدرت اقتصادی، سیاسی، جهانی را شریک اند.

 

در 2016 وضع حزب جمهوریخواه بقرار زیر است: ضعف ساختاری، رنجاندن اقلیتها، پراکندگی پایه، خواست کاهش مالیاتی ثروتمندان، نامزد ریاست جمهور در طیف سیاسی راست افراطی. وضع حزب دمکرات بقرار زیر است: تقویت بازار، تحکیم چتر حمایتی محرومان، حمایت از اتحادیه ها، وضع مقررات حفظ محیط، افزایش مالیات بر درآمد ثروتمندان و کاهش مالیاتی فقیران و طبقه متوسط. http://www.politico.com/story/2016/10/hillary-clinton-wall-street-speeches-podesta-emails-229689  

در ویکیلیکس کلینتون به مدیر گلدمن ساکز گفت: موتور اقتصاد شامل وال استریت/ بورس سهام و مین استریت/ کسبهای کوچک باید خوب بچرخد. کسبهای کوچک و متوسط، مصرفکنندگان، نرخ بیکاری، اقتصاد داخلی و جهانی را باید با مراودات و مقررات تنظیم کرد.

 

بخاطر سرمایه مالی آمریکا در 200 کشور سرمایه داری عضو سازمان ملل سلطه دارد. لذا انتخابات ریاست جمهور از کدام جناح برآید؛ برای جهان مهم است. کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل گفت: ریاست جمهوری ترامپ برای جهان خطرناک است.

 

با رشد گلوبالیزاسیون در حاکمیت خط نظامی-نفتی به بهانه تروریسم به افغانستان، عراق، لیبی، سوریه حمله نظامی کرد. با حمله نیروهای نظامی محلی اسراییل به لبنان و غزه، عربستان به یمن، پاکستان به  طالبان و القاعده در مرز شمال غرب به بی ثباتی منطقه کمک شد. نبود زیرساختهای تولیدی خیل بیکاران جوان از مدرسه و مسجد به پایگاههای تکفیری مسلح و انتحاری بنیانگرا روانه شده؛ بخشی هم به غرب برای کار پناهنده شدند.

 

جناح مالیگرا تعصب ملیگرایی درونمرزی نداشته؛ جهان را با تجارت آزاد برونمرزی می بیند. سرمایه صنعتی آمریکا به مراکز تولید صنعتی در آسیا و مکزیک کوچ می کند. در نقاط صنعتی نوین بازار محلی گسترش یافته؛ قیمت محصول کاهش یافته؛ توزیع با شبکه های فنآوری دیجیتال بهم مرتبط اند. انتگراسیون/ تجمیع ارتباطات بورس و بانک در مراکز مالی مهم جهان مانند نیویورک، لندن، هنگ کنگ، برلین را برخط کرده؛ زیرساختهای دیجیتال در کنترل آمریکایند.

 

آمریکا 2جناح نظامی و مالی داشته که اولی از جنگ نفع می برد. جناح مالی در بسط تجارت، وام، مدرنیسم در جهان می کوشد. این جنگها جنبه مترقی برای مخلوط کردن اقوام منطقه دارند. وجه پیشرو آمریکا با اشاعه فنآوری دیجیتال، فرهنگ مدرن، نهادهای حقوق مدنی، پیشرفتهای علمی و طبی به پویش تاریخ و پیشرفت کند خاورمیانه کمک می کند. آمریکا با خرید نفت و فروش اسلحه رشد بنیانگرایی دینی بضد سکولاریسم را تند کرد. عدم مدرنیسم رسیدن به رفاه اکثریت مانند کره جنوبی ناممکن می کند. مدرنیسم 2 وجه مدرنیته یعنی نهادهای مدنی مانند ترکیه و مدرنیزاسیون یعنی ابزار غربی مانند عربستان دارد. مدرنیزاسیون با پترودلار مانند قطر میسر است.

 

مدرنیته یعنی نهادهای صنفی و حزبی، حقوق اقلیتها، برابری جنسیتی، حقوق شهروندی، دولت-ملت سازی است. در استبداد حل تضادهای قومی، دینی، ملی کند می شوند. با پترودلار سوبسید مسکن، خوراک، سوخت، برق– فشار بر طبقه متوسط را تقلیل می دهد- نمونه: عربستان و قطر.

 

سکولاریسم عنصر عمده دولت مدرن است که قانون اساسی و آموزش عمومی کشور را از اصول دین اکثریت سوا کند. دینسالاری شریعت با تضییع حقوق اقلیتها شکوفانی اقتصادی مانند کره جنوبی، تایوان، چین را مانع می شود. آیا بدون سکولاریسم جامعه به شکوفانی اقتصادی یا مناسبات مدرن می رسد؟

 

دوبی نمونه دولتشهر مدرن می باشد. امارات با 9 میلیون جمعیت در 7 امیرنشین ابو ظبی، دبی، شارجه، عجمان، ام القوین، راس الخیمه، فجیره است که اکثر قبیلوی شبیه عربستان اند. امارات 15% بومی، 85% مهاجر خارحی، 25% ایرانی اند.  دولت هزینه  95% مساجد سنی را تامین می کند. شیعه 15% جمعیت است.

 

چرا تضاد اقوام، فرقه ها، ملل در خاورمیانه خونین شده است؟ باید منافع اسلحه سازی دلیل عمده باشد. تسلیح را در خحود آمریکا با لابی اتحادیه ملی تفنگداران NRA با تمسک به متمم 2 قانون اساسی دال بر داشتن و حمل تفنگ قرن 18 تک تیر انداز نه مسلسل با دهها فشنگ/ ثانیه سده 21 می توان دید. در دنیا 5000 قوم، ملت، زبان در 200 کشور اند. یعنی بطور متوسط برای هر کشور 25 قوم و زبان است. هندوستان 2000 قوم/ اتنیک و 700 زبان، روسیه 100 قوم با زبان روسی، چین 50 قوم با زبان ماندارین دارد. منبع: دستمالچی، شفاهی 101016.

 

عوامل داخلی در یک کشور تحت تاثیر سلطه آمریکا در منطقه بخاطر قدرت غولین مالی، نظامی، فنآوری بوده؛ سکولاریسم آمریکا در خاورمیانه پیاده نشد؛ بصورت بومی، ناموزون، بالا- پایین رشد می کند. برای نمونه کشوری چون عربستان پس از 60 سال حضور آمریکا گامی بسوی سکولاریسم بر نداشت.

 

شرعیت وهابی از عربستان با پترودلار و کمک آمریکا در ضدیت با الحاد شوروی اشاعه یافت. آمریکا به تحکیم دیکتاتورها، آزادی عمل سرمایه مفتیان سنی برای اشاعه مدرسه و مسجد وهابی پرداخت. بنیانگرایی اسلامی با پترودلار عربستان و قطر در مسجد و مدرسه سازی در پاکستان، افغانستان، حتی اروپای غربی رشد کرده؛ به طالبان، القاعده، داعش انجامید. نمونه این کارکرد در عربستان با حاکمیت مطلقه، استبدادی، ضدمدرن در سده 21 مشهود است. ترکیه، مصر، ایران با تاریخ طولانی و موقعیت جعرافیایی بسوی مدرنیسم پس از استبداد سلطنت، اکنون پیش می روند.

 

سرمایه مالی در سده 20 در کنترل زعمای دینی انباشت می شود. چون دولت با سوبسید/ یارانه و شبکه های حمایت دولتی فشار برای کمک به مسعضفان تخفیف یافته؛ لذا این سرمایه برای تبلیغ اصول دین و مساجد در کشورهای خارج؛ با تز ایزنهاور و تز برژینسکی برای مبارزه با شوروی بصورت اسلحه و بسیج جوانان بضد سکولاریسم در منطقه بکار می رود.

 

مرزهای اروپا در 1000 سال گذشته تا شوروی و یوگسلاوی در دهه 1990 خیلی تغییر کردند. آیا خاورمیانه هم تغییر مرزی را پیش رو دارد؟ خاورمیانه با رشد سریع جمعیت جوان یعنی دو سوم کمتر از 30 سال، بیکاری، فقر، کمبود آموزش عالی، عدم آزادی رسانه ها، ضعف قانون، محدودیت تبلیغ حقوق بشر، اشاعه بنیانگرایی در تقابل با مدرنیسم- خاک خوب برای رشد مفتیان وهابی و مجتهدان شیعی است.

 

تبلیغ گذشته گرایان منطقه- به ترویج مذهب و تسلیح جهادیها انجامید. حتی در اسراییل هم، این 60 سال جناح سکولار کار در مقابل صیهونیسم بنیانگرای لیکود تضعیف شد. نتیجه بنیانگرایی دینی سقوط دولتهای سکولار دکتر نجیب در افغانستان، صدام عراق، صالح یمن، تلاشی سوریه بود. شریعت قصاص/ قطع عضو، رجم/ سنگسار، اعدام/ سر زدن، حبس خانگی زنان، گشت ارشاد مذهبی، فشار به اقلیتها، ضدیت با مدرنیسم را در دولت می گنجاند.

 

اکنون سکولاریسم در پاکستان، افغانستان، ایران، عراق، ترکیه، سوریه، مصر، یمن، لبنان، غزه، لیبی در محکمه شریعت جرم شده. در استبداد شرقی خاورمیانه دولت یعنی ابزار سرکوب بوده؛ از سده 20 استعمار هم در عقبماندگی آنها نقش داد. ولی عوامل اصلی عدم رشد اقتصاد و عقبماندگی فرهنگی اند.

 

صنایع نظامی آمریکا به دولتهای قبیلوی منطقه مانند عربستان، قطر، بحرین، امارات، کویت اسلحه می فروشند. در این کشورها با خمس، زکات، درآمد از زوار اسلامی سرمایه های دینی در مالکیت وهابیان انباشت می شوند. این سرمایه ها، در آغاز دهه 1970 برای ساختن مدرسه دینی، تبلیغ بنیانگرایی از مسجد برای خرید اسلحه صرف می شوند. سپس از پایان این دهه ببعد سرمایه های دینی صرف زیرساختهای مدرن مانند بیمارستان، دانشگاه، کارخانه، ترابری نشده؛ بلکه به ترویج شرعیت پرداخته که در تقابل با مدرنیسم و آغل رشد جهادیگرای مسلحانه است. ولی در سده 21 خود ارتش آمریکا وارد جنگهای افغان، عراق، یمن، سوریه، لیبی شد.

 

خاورمیانه با فروش نفت آغاز به انباشت سرمایه کرد. در بحران نفت 1972 اوپک قیمت نفت را بالا برد؛ عربستان صدور نفت را بر حامیان اسراییل بست. در حل این بحران آمریکا تحمیل کرد که تمام معاملات نفتی به دلار باشد. لذا رواج دلار به سلطه آمریکا در جهان و خاورمیانه کمک کرد. آمریکا با بیرون کشیدن سرمایه از خاورمیانه، با فروش تسلیحات- به اشاعه خرافات پیشامدرن، فقر و بیکاری جوانان منطقه دامن زد. در دهه 1990 صدام، سپس ایران، ونزوئلا، لیبی، سوریه خواستند فروش نفت را از دلار به طلا عوض کنند. این خواست یکی از علل تخاصم آمریکا با این کشورها شد.

حمله به عراق و حمله ناتو به لیبی در 1996 و 2000 باین خاطر بود: آنها می خواستند نفت با طلا خریده شود نه یورو یا دلار. لیبی 144 تون طلا داشت که قیمت آنرا بازار تعیین می کند؛ نه بانک مرکزی دولت فدرال در واشنگتن. صدام در 2000 خواست نفت عراق با طلا نه یورو فروخته شود. ناتو و آمریکا عدم دلار و یورو برای خرید نفت را تحمل نکرده؛ صدام و قذافی را ساقط کردند.

 

چرا دمکراسی باید در عراق، یمن، سوریه سکولار پیاده شده؛ ولی در بحرین، عربستان، قطر مطلقه نباید دولت مدرن شود؟ در خاور میانه کنونی با رشد بنیانگرایی و جنگهای کلنگی در این 3کشور- امنیت اولویت بر دمکراسی دارد. دمکراسی انتخابات منجر به ظهور اسلامگراها از قماش مرسی مصر، اردوغان ترکیه، نصرالله لبنان می شود.

 

جنگهای آمریکا به خلافتهای رجعتگرا در ضدیت با دولتهای مدرن در منطقه کمک می کنند. دولتهای استبدادی مدرن صدام، اسد، صالح از دوره جنگ سرد، جهان 2قطبی پسا ج ج 2 اند. چگونه جهت پویای تاریخ را خلافت مطلقه پیشامدرن عربستان با پترودلار به عقب می برد؟ کمک آمریکا بخاطر منافع مالی جناح نظامی آمریکا، لایه وهابی حاکمیت عربستان، عدم شکوفانی اقتصادی، جوانان بیکار، تلیغ واعظان بنیانگرا در سقوط دولتهای سکولار استبدادی نقش عمده دارند.

 

حاکمیت قبیلوی عربستان با 10 هزار شاهزاده در راس امور، درآمد 1تریلیون دلار یعنی متوسط 17 میلیارد دلار سالانه در 60 سال گذشته جهت تاریخ را نه بسوی مدرنیسم بلکه بسوی شرعیت صدر اسلام منحرف کرد: طالبان در افغانستان، تغییر نام پاکستان، ایران، افغانستان، تثبیت بحرین، کویت، قطر. عربستان حمایت مالی و بنیانگرایی مسلحانه وهابی را صادر می کند. چرا آمریکا سکولار این مشاطه گری را تحمل می کند؟ این کشور بزرگترین حامی افراطیگری وهابی است. مقاله سالن در منبع دیده شود.

 

در قیام و تصرف مسجدالحرام در نوامبر 1979 سلفیان در کعبه به واگذاری نظام آموزشی و نظام قضایی به علمای وهابی منجر شد. پلیس ارشاد سرزده به خانه ها در عربستان یورش برده تا مفاد شرعی و امنیتی را اعمال کند. ارتش، گاردملی، سازمان امنیت با مستشاران آمریکایی و انگلیسی در کنترل دربار با 10 هزار شاهزاده اند. شاهزاده پسر ملک سلمان وزیر دفاع است.

 

شاهزاده طلال ثروتمندترین عرب مقیم ریویرای فرانسه است. شاهزاده ترکی الفیصل، راس سابق اطلاعات کارکشته و محمد نایف ولیعهد است. گزارش 2006 “خانه آزادی” نوشت: برنامه درسی دینی آنها ایده الوژی نفرت از تمام کافران از جمله مسیحیان، یهودیان، شیعیان، صوفیان، سنیهای غیروهابی، هندوان، ملحدان، دیگران را دارد. en.wikipedia.org / آموزش عربستان.

 

در رابطه با مناسبات 3گانه قانون، دولت، مردم را در 3الگوی ایران، ترکیه، عربستان اینگونه می توان شاکله بندی کرد: ایران با مردم پیشرفته، قانون عقبمانده، دولت 2جناحی محافظه کار و معتدل؛ ترکیه با مردم آناتولی عقبمانده، قانون پیشرفته، دولت متناقض؛ عربستان با مردم عقبمانده، قانون عقبمانده، دولت پیشرفته. صفات پیشرفته و عقبمانده در هر کشور نسبت بهم بوده؛ نه نسبت به غرب با سنت مدرنیسم چند 100 ساله اند. البته قانون، دولت، مردم، دمکراسی، استبداد- بستگی به تاریخ هر کشور داشته؛ ویژگیهای خود را دارند.

 

اصلاحات به جلو یا رجعت به عقب در این 3 کشور از تعامل این 3شاکله با جهان پیش می رود. در خاور میانه، اکثریت یک دین به استبداد می انجامد- نمونه عربستان؛ وجود چند گروه دینی به دمکراسی کمک می کند- نمونه لبنان. در قانون اساسی اکثر این کشورها مانند ایران، زنان یعنی نیمی از جمعیت کشور، اقلیتهای سکولار، بیدین مانند چپها و راست مدرن، مذهبی مانند بهایی ها و دراویش شهروند درجه 2 با قیم علمای مذکر پیر دینی اند.

 

منابع.  ‏2016‏/10‏/18 سپاس از ویراست ر.ب.

http://www.bbc.com/persian/blog-viewpoints-37671716?SThisFB نیازمندی‌های امنیتی نظم نوین جهانی، رنگین دادفر سپنتا.

http://www.salon.com/2016/01/06/saudi_arabia_funds_and_exports_islamic_extremism_the_truth_behind_the_toxic_u_s_relationship_with_the_theocratic_nation/

سنیها عمدتا مذاهب فقهی حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی در میان عامه جهان اسلام دارند. امور مذهبی و مسائل شرعی آنان از طریق تقلید از ائمه اربعه جریان یافته؛ دیگر تقریبا طریقه اجتهاد مسدود می شود. خمس پرداخت يك پنجم از اموال در غنيمت هاى جنگى، گنج، معادن طلا، نقره واجب است. زکات ثابت بوده؛ خمس هم بنا به کتاب، سنت، اجماع ثابت است. فقه اهل سنت همان فتاوی مفتیان و مجتهدان 4 مذهب فقهی زیر است. http://www.hawzah.net/fa

 

1ـ ابوحنیفه با نام نعمان بن ثابت، زاده در کوفه 80- 150 هجری وفات؛ فقیه اهل عراق، بنیانگذار مذهب حنفی است. 2 ـ مالک بن انس 93 -179 هجری در شمال مدینه زاده شد. 3 ـ شافعی با محمد بن ادریس شافعی، زاده در 150 در غزه – وفات در مصر در 204 هجری. از مالک بن انس علم آموخت. در 200 هجری به مصر رفت. 4ـ ابن حنبل در 164 هجری در بغداد زاده شد. در آنجا از شافعی فقه آموخت. سفرهایی به کوفه، بصره، مکه، مدینه، یمن، شام و الجزیره کرد.

 

بر اموال زکوی زکات واجب است: 1 ـ انعام/ احشام ثلاثه شتر، گاو، گوسفند؛ 2 ـ طلا و نقره؛ 3 ـ مال التجارة؛ 4 ـ معادن و رکاز؛ 5ـ محصولات زراعی و میوه ها. حنبلی زکات را در حیوان وحشی نیز واجب می داند. متولد از وحشی و اهلی را به مادرش نظر می کنیم؛ اگر مادرش اهلی بود زکات دارد. اگر وحشی بود، ندارد. زکات فطره بر هر مسلمانی که قدرت تأدیه آن را دارد، واجب است. در رابطه با ملاک قدرت، آمده: قادر کسی است که یک نصاب زکوی را مالک باشد و قیمت آن زیادتر از حاجت او باشد.