توطیۀ بین المللی در شمال افغانستان و وارد شدن روسیه در جنگ سوریه
نویسنده : مهرالدین مشید
شکل گیری بلاک های تازه در شرق و غرب
روسیه از چند رور بدین سو حمله های مستقل را بر پایگاه های داعش در سوریه به شمول گروه های تحت پشتیبانی امریکا و غرب اغاز کرده است. این می تواند آغازی از یک تغییر بزرگ باشد که دسته بندی های نظامی و سیاسی را در منطقه و جهان در آیندۀ نزدیک دچار تحول می کند. روسیه پس از آن عملیات هوایی بر گروه داعش در سوریه را آغاز کرد که با تشدید و تمرکز حمله های مخالفان مسلح افغانستان در شمال این کشور با پشتیبانی مستقیم پاکستان متحد استراتیژیک این کشور سخن از شکل گیری یک توطیه ببن المللی در شمال افغانستان به میان آمد که هدف از آن تبدیل شدن شمال افغانستان به وزیرستان و تحت تهدید قرار دادن روسیه و چین و منافع آنان در منطقه عنوان شد. این توطیۀ بین المللی نه تنها در موضع روسیه در قبال تروریزم یک چرخش بنبادی بوجود آورده و روسیه با این واکنش خواست به امریکایی ها و اسراییل بفهماند که این کشور برای خنثا کردن توطیه آنان حمله های سنگین بر مراکز داعش در سوریه را آغاز کرده تا این گروه را در نطفه اش نیست و نابود کند. از نظر روسیه با نابود شدن داعش در سوریه و عراق نابودی آن در افغانستان یک امر طبیعی است. این تصمیم روسیه پس از آن جدی شد که شکل گیری توطیه در شمال در ساختار نیرومند داعش به کمک ستون پنجم در حکومت کابل این جاسوسان شناخته شده انگلیس و امریکا و اسراییل رسانه یی شد. این سر و صدا ها تنها روسیه را ناگزیر به بازنگری در مبارزه با داعش و غیر داعش نکرد؛ بلکه چین و حتا کوریای جنوبی را نیز وارد عرصه نبرد با تروریزم کرده است. چنان که چین ابراز آماده گی برای پیوستن به جبهه ایران و سوریه و روسیه کرده است که کوریای شمالی هم در حال پیوستن به آن است .
هرچند این برنامه امریکایی ها تازه نیست و بعد از فروپاشی شوروی پیشین شکل گرفته است؛ اما امریکایی ها در آغاز با کمک به پوتین تلاش کردند تا بر او منت بگذارند و بدین شیوه بالاخره روسیه را ببلعند و بالاخره به اهداف استراتیژیک خود در منطقه نایل آیند. اما این رویای امریکا زمانی به یاس مبدل شد که پوتین به سرعت غیرقابل باور اقتصاد درهم شکسته دوران شوروی را به پای ایستاد کرد و اقتصاد روسیه به سرعت چشمگیری رو به رشد نهاد. پوتین توانست که روسیه را به مثابه وارث شوروی پیشین نجات بدهد و دوباره به پای ایستاد شدن روسیه با تلاش های پوتین سبب شد که امریکا او را مانع رسیدن به اهدافش در منطقه دریابد. از این رو امریکا برنامه های تازه را روی دست گرفت و تادیب و تحت فشار قرار دادن روسیه را هم شامل اجندای مبارزه باتروریزم کرد. پس از آن که امریکایی ها کله شقی های پوتین را درک کردند و وضع تعزیرات اقتصادی هم بر آن اثر اندک نمود و از سویی هم پشتیبانی پوتین از مخالفان اوکراین؛ مسکو و واشنگتن را با روبارویی های تازه رو به رو کرد. موضع سرسخت کرملین در پیوند به اوکراین؛ واشنگتن را وادار به اتخاذ سیاست های تازه در برابر مسکو کرد که شکل گیری پروژه بین المللی در شمال افغانستان می تواند شامل آن باشد که هدف از آن صدور تروریزم به داخل کشور های آسیای میانه تا عبور از سرحدات روسیه می باشد. حال روسیه دریافته است که در کجا و چگونه برضد منافع امریکا رخنه کند و سوریه آماده ترین محل برای رخنه روسیه است تا به نحوی امریکا را تحت تهدید قرار بدهد. حمله طیاره های روسیه بر موضع های داعش و سایر مخالفان بشار اسد امریکا و هم پیمانانش را وارخطا کرده است. گفته می شود که طیاره های روسی سنگر های به قول امریکایی ها، میانه رو ها را در سوریه هدف قرار داده است که سبب خشم ناتو را فراهم کرده و حمله های طیاره های روسی را محکوم کرده و غیر قابل پذیرش خواندند. تجاوز هواپیما های روسیه به حریم فضایی ترکیه بیشتر سبب تشویش ناتو را فراهم کرد که ناتو در نشستی آن را تجاوز به حریم فضایی ناتو خواند. ناتو به این هم بسنده نکرده است و به گفتۀ لوی درسیتز روسیه ناتو برنامه هایی را روی دست دارد که روسیه را در مبارزه با تروریزم بدنام کند. چنانکه وی گفت، ناتو وامریکا پاکستانیان، عرب، امریکاییان و انگلیس ها را به زبان روسی آموزش می دهند تا روسیه را بدنام کنند.
روسیه حمله بر مواضع داعش در سوریه را زمانی آغاز کرد که توطیه بین المللی و احتمال جابجایی داعش در شمال بالا گرفت که پس از سقوط چند روزه قندوز بدست طالبان و افزایش حمله های تهاجمی و گروهی مخالفان مسلح دولت افغانستان با همکاری و رهبری نظامیان پاکستانی، اوضاع ولایت های شمالی کشور بدتر شده رفت. هر روز طالبان مرکز شهر و ولسوالی یی را شمال مورد حمله قرار می دهند که این گونه حمله های طالبان بی پیشینه خوانده شده است. حال روسیه دریافته است که هدف از برنامۀ امریکایی ها چیستف به گونه مستقیم وارد عمل شده و خواسته است تا مراکز داعش را د سوریه نابود کند تا از شر ان در سرحدات جنوبی اش در افغانستان درامان شود. روسیه با سیاست های غرب پس از آغاز بازی بزرگ در اوایل قرن نوزدهم میان انگلیس و روسیه تزاری اگاه است و تمامی سیاست های کنونی نه تنها در روسیه از سیاست های دوران تزاری اب می نوشد؛ بلکه ایران هم زیر نام جمهوری اسلامی از سیاست های حکومت رضاشاه پیروی می کند و بنیاد های اصلی سیاست گذاری های شان را همان سیاست های اسلاف شان شکل می دهد. اصطلاح بازی بزرگ که برای اولین بار در قرن نوزدهم بوسیله یک دیپلومات انگلیس مطرح شد و پس از آن وارد قاموس سیاسی کشور های منطقه گردید. اکنون دارد پس از یک فراز و نشیب طولانی صعود تازه یی را می پیماید. آغاز این بازی به قرن نوزدهم میان روسیه و انگلیس بر می گردد که رقابت بر سر کشور های آسیای میانه را تشکیل میداد.
از انکشافات اخیر بر می اید که روسیه بار دیگر می خواهد به مثابه وارث سیاست های تزاری وارد این بازی شود تا چرخ اصلی بازی را که همانا رقابت برسر کشور های اسیای میانه است تازه و با انرژی تر به حرکت دراورد. نگرانی امریکا و غرب از حمله های طیاره های روسی در سوریه آغاز تازه این بازی را در خاطرها تداعی می کند تا مبادا پس از یک دوره تعطیل دوباره آغاز شود. زیرا روسیه پس از این به خود حق می دهد تا مرکز های داعش را در هر نقطه مورد حمله قرار بدهد که مراکز داعش در افغانستان نیز نمی تواند، مستثنی از آن باشد. شاید از همین رو باشد که غرب و حتا حکومت کابل موجودیت داعش در افغانستان را کم گرفته و آن را کوچک و کم اهمیت در این کشور جلوه می دهند وگزارش ها به گونه یی در شمال کنترول و برنامه ریزی می شود که گویا از حضور داعش در شمال کشورخبری نباشد. بعید نیست که دلیلش پیش گیری از همچو حمله های روسیه برموضع های انان در شمال کشور باشد. هرچه باشد حالا روسیه وارد بازی شرق میانه شده و به گونه عملی بمباران ها بر مواضع داعش را آغاز کرده است. این در حالی است که گفته می شود داعش از پروژه های جدید صهیونیزم جهانی به رهبری امریکا و اسراییل است. رسانه های اجتماعی حرف جالبی از زبان پوتین به نشر سپرده اند که در آن آمده ست: البغدادی رهبر داعش را به دام خواهم افگند تا راز های سر به مهر گروه اش را افشا کند و بگوید که سر نخ داعش در کجای کاخ کاخ سفید و تل آویو قرار دارد. هنوز زود است که در پیوند به نتایج انکشافات اخیربه این زودی به داوری نشست و هنوز پرسش های بی پاسخ زیادی در این مورد موجود اند که باید روی انها مکث شود. مهمتر این که روسیه صرف با اجرای مانور های تازه خواهان امتیازگیری از غرب است زیرا اقتصاد روسیه هنوز توانایی های کامل رویرویی با امریکا و غرب را ندارد.یا این که پوتین حیات و ممات کشورش را در مقابله نهایی با غرب شمرده است و وارد شدن در جنگ سوریه هم چنین پبامی را از سوی ان کشور می دهد. پوتین ناگزیر است این بازی را به بهای اعاز جنگ سرد تازه میان شرق و غرب که در دهه سصت و هفتاد اغاز شد و با فروپاشی شوروی پایان یافت به را باندازد یا این که این بازی بازی دیگری است که هنوز کلافه سردرگم را ماند که زود است تا سرنخ ان را پیدا کرد.یاهو
