به ماتم نشسته گان
پایمرد
هموطنان عزیز ! میگویند (خود کرده را نه درد است نه در مان) ما مردم افغانستان بار ها در تاریخ نسبت جهالت وبیسوادی خود ما ، سنتهای عقب مانده و پوچ ما ، باور ها واعتقادات میان تهیی وارداتی چپ وراست؛ دینی و مذهبی؛ قومی وزبانی فرصت های طلایی را ازدست داده ،نه خود مرد میدان شدیم ووطن خود را مستقلانه آباد و اعمار کردیم نه دیگران را گذاشتیم ؛ اما با وصف شعار های وطن پرستانه ، مزدوری و وطن فروشی را بربنیاد منافع و قدرت شخصی خود پیشه کردیم و در بی اتفاقی و جهالت وطن خود را بار بار در زیر پای بیگانه قرار دادیم. تاریخ شاهد است، هرباری که رهبر وطن پرستی کمر همت بست تاوطن را آباد کند این ما بودیم که زیر پایش را خالی کردیم یا ماین گذاشتیم ، بلاخره در پسا عسکر کشی و حضور آمریکا و سربازان چهل کشور جهان ( ۲۰۰۱عیسوی) در افغانستان نه تنها مردم کشور از شر تروریستان رهایی نیافت بلکه این کشور به لانهء قدرت مند ترین گروهای تروریست مبدل گردیده که توان تحدید و بی ثباتی کشور های منطقه را دارند، در طی این مدت افغانستان به مرکز درجه اول کشت ،زرع ، پروسس و قاچاق مواد مخدر در جهان تبدیل و منابع زیر زمینی و سر زمینی آن در حال تاراج قرار گرفت ، اختلافات قومی وزبانی تا سرحد تجزیه طلبی و به چالش کشیدن وحدت ملی که ضامن بقای کشور است دامن زده شد ، نیروهای وطندوست و جریانات چپ از صحنه خارج ساخته شد و به حلقات گوچک تبدیل گردیده مضمهل ساخته شدند ، دو نیم سال قبل از امروز آمریکا در پی طولانی ترین جنگ و تجاوز در افغانستان مسله صلح را با نیرو های که گویا برای سرکوب آنها به این کشور تجاوز کرده بود ، مطرح وپیش کشید که بدان اساس در طی این مدت پسا توافقات دوحه طالبان برعکس ادعای گذشته در سیاست منطقوی و جهانی بحیث نیروی مطرح سیاسی نظامی معرفی و وارد تعاملات ومعاملات با کشور های منطقه گردیدند. مذاکرات و کنفرانسهای مفشن تصنوعی در سطح منطقه و جهان زیرنام حمایت از پروسه صلح دایر ولی صلح عملی ساخته نشد .فاجعه بزرگتر در کشور ما چنان پیش آمد که نه تنها افغانان را سوخت بلکه وجدان مردم جهان را نیز در قرن بیست ویک تکان داد ؛ بعد از بیست سال جنگ وافغان کشی ،چهارونیم ماه قبل با تسلیمی و فرار شرم آور قوای آمریکا ، شرکا و دست پرورده های مافیایی تجاران قوم وزبان ، طبق یک سناریوی از قبل تنظیم شده تحریک طالبان بدون مقاومت قوای نظامی به قدرت رسیدند و حاکم سرنوشت مردم وکشور گردیدند، . نظام سیاسی اقتصادی و دولت در مجموع واز بنیاد منهدم ساخته شد و اکنون در حاکمیت برسمیت ناشناخته طالبان حیات مردم افغانستان را چهالشای جدی تهدید میکند ، راه نجات نیز با نسوخ آسمانی از قبل تنظیم و یا پیشکش شده جور در نمی آید، وضع آبستن وضعیت دشوار و فاجعه بار است ، کشور ما بنابر موقعیت جغرافیایی در قلب آسیا ودر کشاکش اهداف و منافع آمریکا با رقبای قدرت مند منطقه ای و جهانی دست وپا میزند ، آمریکا در پی بی ثباتی چین و نفوذ اسلام سیاسی در آسیای میانه و تضعیف دولت روسیه فدراتیف و تحدید دولت آخندی شعیه مذهب ایران تلاش دارد و انها برای خنثی کردن این اهداف و تحقق اهداف ملی خودشان تلاش میکنند ،از همین جهات مردم ما بخاطر این اهداف قربانی میشوند ، فقر طاقت فرسا زبانه میکشد و ۹۷ فیصد مردم در تحت فقر بسر میبرند . خاک آب و منایع ما هر لحظه مورد غارت قرار دارد ، دولت های قدرت مند دخیل در قضایای افغانستان شرایط علنی و مخفی خویش را برای برسمیت شناختن دولت طالبان بر بنیاد اهداف و منافع خودشان مطرح مینمایند ؛ هنوز دولتها و قدرتها با تاکید بر اجرای شروط خویش پافشاری دارند . و معملات پشت پرده میان قدرتها جریان دارد؛ این فقط مردم و سرنوشت کشور و تاریخ آن است که در معادلات و معاملات قدرت ها به بازی گرفته میشوند ، طالبان سرجایشان میخ کوب اند زیرا از یکطرف تعهدات گذشته آنها با کشور ها ودستگاهای خاص مطرح است و از جانب دیگر خواستاهای علنی کشور ها از جمله پزیرش مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقهای ملل که همه دولتهای گذشته افغانستان با آنها خود را مقید میدانستند از نظر طالبان خلاف شرعیت اسلامی میباشد . اما همین قدرت های که شرعیت اسلامی برای آنها مرجع نیست توانسته اند شرعیت را به چالش بکشند و شرایط خود را مطرح کنند . اما طالبان منتظر قضا و قدر و احکام ولی نعمتان خویش ( پاکستان) استند .
در این میان مملکت بی صاحب ما دارد به نیستی کشانده میشود و <<آگاهان>> جامعه به سیاست های ناکام گذشته و یا مسله قوم وزبان ، و محاسبه تاریخ گذشته گیر مانده و کسی خود را به بچی سقاب آویزان کرده وکسی خود را در ملا هیبت الله آخند آویزان میکنند وا ی بحال ملت به ماتم نشسته . نیرویی وجود ندارد که به چه باید ویا میتوان کرد جواب بگوید .