آیا غرب در افغانستان کاملاً شکست خورده است؟
دلیل اینکه کابل بدون نبرد بهدست طالبان افتاد ــ مصاحبه پاول لینکه با پرفسور محسن مسرت (۱۸ اوت ۲۰۲۱) *مترجم: حمید بهشتی
بهدنبال آنکه طالبان کابل را فتح نمودند سخن از شکست غرب در افغانستان میرود. بایدن رئیسجمهور آمریکا مقصر آن را ارتش افغانستان میداند که حاضر نبوده است برای دفاع از خود نبرد نماید. پژوهشگر صلح و درگیری، مسرت به این گفته ایراد میگیرد و در مصاحبه با «اس ان آ» از نقش مجتمع صنایع جنگافزار سخن میگوید.
رئیسجمهور آمریکا جو بایدن دیروز گفته است که آمریکا سرعت پیشرفت طالبان را درست پیشبینی نکرده بود. وی همزمان، علیرغم سرعت شگفتآور به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان از تصمیمگیری خود مبتنی بر برونرفت نیروهای آمریکا از آن کشور دفاع نمود. بهگفته او در دوشنبه گذشته در واشنگتن این وقایع تأیید نمودند که تصمیمگیری برونرفت درست بوده است و نیروهای آمریکا نمیتوانند و نمیبایست در جنگی شرکت نموده و کشته شوند که نیروهای افغانستان حاضر نیستند برای حفظ جان خود آن را انجام دهند.
پژوهشگر مطالعات صلح و درگیری و پرفسور بازنشسته علوم سیاسی و اقتصادی در دانشگاه اُزنابروک (آلمان) از این بیان بهشدت برآشفت. بهگفته مسرت «موجب رسوایی است که اینجا نیروهایی متهم به مسئول فاجعه میگردند که هیچ مسئولیتی بر عهدهشان نبوده و به دلایل قابل درک تصمیم گرفتهاند با هموطنان خویش نجنگند و برای ناتو جان ندهند. بلکه واقعیتها را پذیرفته و میدان را خالی کردهاند.
فساد و بیاعتمادی مردم در قبال دولت غربگرای خود احتمالاً دلیل اصلی آن بوده است «که سربازان افغانستان و بهویژه کسانی که در ماه اوت ــ تا جایی که من میدانم ــ حتی حقوق خود را نیز دریافت نکرده بودند، علاقهای به این نداشتند که جان خود را فدا کنند، بهخاطر دولتی فاسد و بهخاطر ناتو. وی افزود علیرغم اینکه تعداد نیروهای نظامی افغانستان بهمراتب بیشتر از افراد طالبان بوده است. حدود ۳۰۰ هزار نفرات پلیس و ارتش در مقابل به تخمین ۶۰ هزار جنگندگان طالبان.
مسرت از اینکه برخورد نظامی و حمام خونی به پا نگشت خوشحال است و میگوید این بدان علت نبوده است که آنها خواست مقاومت نداشتند. و میپرسد: مقاومت به چه؟
تفاوت در تعریف هدف میان شرکای جنگ؟
در دستور روزانه وزارت دفاع آلمان برای تخلیه از کابل در ۱۷ ماه اوت بهصراحت آمده است: «در ۲۰ سال گذشته بدین خاطر جنگیدهایم که از افغانستان دیگر خطر ترور صادر نگردد و بدین خاطر وارد عملیات گشتهایم که این کشور آیندهای داشته و بهطور دائم در صلح باشد. پیشرفتهای عیان در ارتش و جامعه ما را امیدوار به اصلاح پایدار ساخت. مردم افغانستان بهواسطه حضور ما در سالهای گذشته شانس آزاد بودن را داشت (…) اینکه مقاومت برای دفاع از اینها ناچیز بود برای ما هولآور است.
وزارت جنگ : «افکار ما در این ساعات نزد زنان و مردانی است که این وظیفه خطیر را برعهده دارند و نیز نزد کسانی که در محل به انتظار نجات میباشند.» این سخنان را خانم وزیر دفاع آلمان «آ ک ک» و ژنرال بازرس ارتش آلمان در گفتار روز برای برونرفت از کابل اظهار داشتند.
اما شگفتآور این است که ایالات متحده آمریکا موضوع را بهگونهای دیگر میدید: بهگفته بایدن هرگز هدف این عملیات نظامی این نبوده است که در آنجا دموکراسی مناسبی را بهوجود آوریم. هدف اصلی از اقدام نظامی آمریکا در افغانستان نابودی گروه القاعده بهدنبال ضربات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ بود که آن نیز تحقق یافت. وی افزود که بن لادن نیز کشته شد.
مسرت از خیالپردازی سخن میگوید و از خودفریبی که آلمان اسیر آن گشته است. امروزه مسئولان بهدقت میدانند که موضوع به دفاع از حقوق بشر ربطی ندارد و اینکه منافع امنیتی اروپا در هندوکش مطرح نبوده است.
متحدان غربی تحت فشار ایالات متحده تصمیم گرفتند بدین جنگ وارد شوند و کوشیدهاند بهانهای بیابند برای آنچه انجام دادهاند. و اکنون از شکست صحبت میکنند.
آیا غرب کاملاً شکست خورده است؟
کارشناس خلع سلاح، مسرت، برندگانی را در این جنگ میبیند. بنابر اطلاعات وزارت دفاع آمریکا کل هزینه عملیات در افغانستان برای آمریکا تا سال ۲۰۱۹ به میزان ۷۷۶ میلیارد دلار رسیده بود. در این مبلغ هزینه بازسازی ۱۳۷/۹ میلیارد دلار بوده است. از این مبلغ بازسازی نیروهای امنیتی افغانستان بزرگترین بخش را داشته است، ۸۰ میلیارد دلار. مسرت اظهار شگفتی مینماید:
۷۰۰ میلیارد، فقط برای اینکه یک نفر (عثامه بن لادن) را بکشند؟ این حرف کاملاً پوچ است.
این مخارج اما فقط خسارت نیست، بلکه سودهایی نیز هست که اکثر آن به مجتمع نظامی صنعتی آمریکا رسیده است. «به همین جهت این عملیات از نظر مجتمع نظامی صنعتی شکست نیست، بلکه بسیار نیز سودمند بوده است.» به تأکید دانشمند مزبور شکست واقعی در ارزشهای اخلاقی غرب ایجاد گشته است.
«با این پول برای آبادی این کشور پس از آنکه دولت طالبان سرنگون گشته بود چه کارهایی که نمیشد انجام داد؟» بهگفته مسرت جنگ علیه ترور در این ابعاد نه فقط به لحاظ حقوق بینالملل مشروع نیست، بلکه به ابزار برنده مجتمع نظامی صنعتی تبدیل شد، که بتوانند حتیالامکان جنگافزار بیشتر بفروشند.
ارزیابی غلط
از نظر این پژوهشگر صلح و درگیری نسبت به اوضاع افغانستان به روشنی بیش از همه متحدان غربی مسئولیت دارند. «آنها تصور کردهاند اگر پول زیاد برای جنگافزار خرج کنند، برای تربیت (نظامی) هزینه کنند، در اینصورت میباید جواب دهد و یک دستگاه نظامی باثباتی بهوجود آید و یک حکومت قانونمند بهوجود آید.» در حالیکه بهگفته وی آنها کاملاً از واقعیت ساخت قبیلهای، سنتها، ارتباطات مردم و نخبگان، هم در فکر و هم در عمل غافل بودهاند.
«به همین جهت سادهانگاریست که بگویند ما اوضاع را به اشتباه ارزیابی کردیم.» مسئولان بههیجوجه درک نکرده بودند «در چه کشوری عمل میکنند و برای چه». این اشکال اساسی است که مد نظر پژوهشگر صلح و درگیری میباشد.
وزیر خارجه حزب سوسیال دموکراسی آلمان، هایکو ماس در روز دوشنبه در برلین گفت جایی برای توجیه کردن نمانده است. «همه ما ــ دولت آلمان، دستگاههای اطلاعاتی، جامعه بینالملل ــ اوضاع را اشتباه ارزیابی کردهاند.» خانم صدر اعظم، آنگلا مرکل نیز تحلیل وزیر امور خارجهاش را تأیید نمود: «در این مورد ارزیابی اشتباهی داشتهایم. و این یک ارزیابی اشتباه آلمان نیست، بلکه بهشدت وسعت دارد». «کوششهای بهکار رفته موفقیتآمیز نبودهاند» مرکل در رابطه با ایجاد صلح، دموکراسی و جامعهای آزاد در افغانستان این سخنان را اظهار نمود.
فاجعه مهاجرت و پناهندگی
آنچه که در هرصورت در شرف انجام میباشد اینست که صدهاهزار نفر و یا شاید میلیونها از مردم افغانستان دورنمای دیگری بجز ترک کشورشان برای خود و رهایی از چنگ اسلامگرایان متعصب نمیبینند. آنها قرار است ابتدا به کشورهای همجوار پناه ببرند و احتمالاً بهطرف اروپا سرازیر شوند. مسرت در اینباره پیشنهادی مطرح میکند که از مطالعات وی در زمینههای راهبردهای صلحطلبانه بهجای گزینه جنگ و خشونت برای حل مشکلات بینالمللی سرچشمه میگیرد:
«مردم افغانستان بیش از سه دهه است که با چندین جنگ درگیرند و این کاملاً قابل فهم است که از این وضع خانمانسوز دل خوشی ندارند و حاضرند وطن خود را با آرامش و امنیت در غربت در کشورهای همسایه و یا در غرب عوض کنند و کلیه مخاطرات مهاجرت و پناهندگی را به جان و دل بگیرند. هماکنون و از بیست سال پیش به اینطرف بیش از ۸ میلیون مردم افغانستان در پاکستان، ایران و کشورهای غربی پناهنده شدهاند و احتمال اینکه ۸ میلیون دیگر از مردم این دیار ترک وطنشان را به ادامه زندگی در آن ترجیح دهند، بسیار زیاد است. این وضع چالش بسیار بزرگی بهخصوص برای کشورهای همسایه بهوجود میآورد. اروپاییها در این فکرند که چگونه از سیل مهاجرت شمار زیادی افغانی به اروپا جلوگیری کنند و سعی میکنند کشورهای همسایه افغانستان را به جلوگیری از ادامه مهاجرت به اروپا تشویق کنند. در هر صورت خود کشورهای همسایه چه بخواهند و چه نخواهند با بحران عظیم جدیدی درگیر خواهند شد. بهنظر من این وضع علاوه براینکه یک چالش است، یک فرصت هم میباشد، اگر کشورهای همجوار با افغانستان به راهبرد صلحجویانه همکاری مشترک روی آورند و بهطور دستجمعی دست بهکار همکاری منطقهای بشوند و از اتحاد ملل در این زمینه کمک بخواهند، چنین دورنمایی بهنظر من فوائد بسیار دارد».
توضیحات مسرت در ادامه پاسخ از این قرارند:
« اول اینکه از این طریق در کشورهای منطقه به بهانه بسیار مهم و آیندهساز مشکل میلیونها مردم افغانستان، ایده همکاری منطقهای برای اولین بار برای خود جا پیدا میکند و در مقابل برنامههای استعماری ایجاد شکاف و دشمنی قرار میگیرد.
«دوم اینکه ایران، پاکستان، تاجیکستان ، ازبکستان و شاید هم جمهوری چین از ظرفیتهای خود برای حل یک فاجعه انسانی که از دخالتهای نظامی کشورهای ابرقدرت روسیه و در دو دهه اخیر بهخصوص ایالات متحده سرچشمه گرفته، استفاده میکنند و اصولاً همکاری را بجای درگیری تجربه مینمایند.
«سوم اینکه افغانستان زیر سلطه طالبان با اندیشههای افراطی برای کلیه کشورهای منطقه چالش امنیتی مهمی بهشمار میآید و احتمال اینکه این وضع نوعی بیثباتی با عواقب ناروشن برای کشورهای همجوار افغانستان همراه باشد، بسیار زیاد است. همکاری مشترک این کشورها عملاً ایجاد روابط صلحآمیز با طالبان را میطلبد و اینان را از این طریق تا حدی هم مهار میکند. به عقیده من ایده ایزوله کردن طالبان، که از جانب اروپاییها و بعضی از نیروهای منطقه مطرح میشود، چندان دوراندیشانه نیست و به احتمال بسیار سبب خواهد شد، که افغانستان به سرزمین تروریستهای اسلامگرا تبدیل شود.
«چهارم اینکه درگیری جمعی با چالشی که به همه کشورهای همجوار افغانستان مربوط است میتواند در درازمدت به همکاریهای اقتصادی و امنیت مشترک هم منتهی گردد. منطقه خاورمیانه شاید بیش از هرنقطه دنیا احتیاج به اینگونه تجربیات صلحجویانه در مقابل سیاستهای تفرقهآمیز، دشمنساز و جنگجویانه غرب دارد. و این خود به تنهایی برای شروع همکاری مشترک در ارتباط با یک امر انساندوستانه، دلیل بسیار مهمی میباشد».
اما فکر نمیکنید که همکاری مشترک با تمام فوایدی که شما مطرح کردید یک ایده تخیلی باشد و با رژیمی که قصد خلافت در قرن ۲۱ داشته باشد اصولاً عملی نباشد؟
«متاسفانه همیشه خرابکاری و دشمنسازی سادهتر از صلح و راههای مسالمتآمیز است و قطعاً نیروهای ذینفع داخلی و خارجی با تمام قوا از حرکت جدی بهطرف راههای مسالمتآمیز جلوگیری خواهند نمود. لذا این راهبرد احتیاج به مهندسی همهجانبه، درایت سیاسی و دوراندیشی دارد. اما من فکر میکنم که محدود نمودن همکاری در ابتدا به معضل مهاجرت در منطقه و اقدامات اعتمادسازی میتواند در روند همکاری و کسب تجربیات جدید جو را بهکلی تغییر داده و آمادگی همکاری را در سایر موارد از قبیل مقابله مشترک با کمبود آب، پروژههای مشترک تأمین برق و انرژی و ایجاد راههای فرامرزی گسترش دهد. خوشبختانه پروژه جمهوری چین، جاده ابریشم جدید درست در این راستا قرار دارد.»
* https://snanews.de/۲۰۲۱۰۸۱۸/warum-kabul-kampflos-an-taliban-fiel-۳۲۷۱۷۰۲.html