بادۀ عشق
رسول پویان سودازده یی شـوق وصالم کردی درغمکده پر ز شوروحالم کردی در جـام خـرد بـادۀ عـشـقـم دادی افسون شـده و محو جمالم کردی ******* ازعشق ووصال هیچ گریزی نبود جز مهر و وفای دل، ستیزی نبود دریاب دلی که با دلی پیونـد گشت در وحــدت کامـل، مـمـیـزی نبود ******* جانان دل نرم و مهـربـانی…
بیشتر بخوانید