عشق و محبت

رسول پویان در دل اگـر عـشق و محبت باشد نجـوای دل آهـنـگ…

جهان در یک قدمی فاجعه و ناخویشتن داری رهبران سیاسی…

نویسنده: مهرالدین مشید افغانستان در حاشیه ی حوادث؛ اما در اصل…

چند شعر از کریم دافعی (ک.د.آزاد) 

[برای پدر خوبم کە دیگر نیست]  ترک این مهلكه با خون…

مکر دشمن

  نوشته نذیر ظفر با مکـــــر خصم ، یار ز پیشم…

نویسنده ی متعهد نمادی از شهریاری و شکوهی از اقتدار…

نویسنده: مهرالدین مشید تعهد در قلمرو  ادبیات و رسالت ملی و…

اهداف حزب!

امین الله مفکر امینی      2024-12-04! اهـــــدافِ حــزبم بـــودست صلح وصفا ی مــردم…

پسا ۷ و ۸ ثور٬ در غایت عمل وحدت دارند!

در نخست٬ دین ماتریالیستی یا اسلام سیاسی را٬ بدانیم٬ که…

نگرانی ملاهبت الله از به صدا درآمدن آجیر فروریزی کاخ…

نویسنده: مهرالدین مشید پیام امیر الغایبین و فرار او از مرگ؛…

مدارای خرد

رسول پویان عصا برجان انسان مار زهرآگین شده امروز کهن افسانۀ کین،…

افراطیت و تروریسم زنجیره ای از توطیه های بی پایان

نویسنده: مهرالدین مشید تهاجم شوروی به افغانستان و به صدا درآمدن…

عید غریبان

عید است رسم غصه ز دلها نچکاندیم درد و غم و…

محبت، شماره یکم، سال ۲۷م

شماره جدید محبت نشر شد. پیشکش تان باد!

روشنفکر از نظر رفقا و تعریف ما زحمتکشان سابق

Intellektualismus. آرام بختیاری روشنفکر،- یک روشنگر منتقد و عدالتخواه دمکرات مردمی آرامانگرا -…

پیام تبریکی  

بسم‌الله الرحمن الرحیم اجماع بزرگ ملی افغانستان به مناسبت حلول عید سعید…

عید خونین

رسول پویان جهان با نـقـشۀ اهـریمنی گـردیـده پـر دعوا چه داد و…

بازی های ژیوپولیتیکی یا دشنه های آخته بر گلوی مردم…

نویسنده: مهرالدین مشید بازی های سیاسی در جغرافیای افتاده زیر پاشنه…

ادریس علی

آقای "ادریس علی"، (به کُردی: ئیدریس عەلی) شاعر و نویسنده‌ی…

گزیده‌ای از مقالهٔ «هدف دوگانهٔ اکوسوسیالیسم دموکراتیک»

نویسنده: جیسون هی‎کل ــ با گذشت بیش از دو دهه از…

مثلث خبیثه ی استخباراتی ایکه افغانستان را به کام آتش…

نویسنده: مهرالدین مشید اقنوم سه گانه ی شرارت در نمادی از…

اعلام دشمنی با زنان؛ زیر پرسش بردن اسلام و یا…

نویسنده: مهرالدین مشید رهبر طالبان از غیبت تا حضور و اعلان…

«
»

چرا آمریکا در افغانستان است؟

پاسخی به یک پرسش بزرگ: 

فرستنده: حسین تلاش

نویسنده: کِی ‌لب ماپین

 برگردان: آزاده عسگری

دانش و امید، شماره ۷، شهریور- سنبله ۱۴۰۰

این مقاله در سال 2017 نوشته شده است. تغییر تصمیم دولت آمریکا به خروج سربازانش از افغانستان، تأثیری بر ماهیت پاسخ‌ هایی که نویسنده به علل حضور آمریکا در افغانستان داده است، ندارد.

دونالد ترامپ، در ادامه طولانی ‌ترین جنگ ایالات متحده آمریکا، نیرو های بیشتری به افغانستان می ‌فرستد. مایکل سیلور، مدیر عامل شرکت «آمریکن المنتز‌» طی مقاله کوتاهی در «وال استریت ژورنال» خواستار استخراج منابع معدنی کشور [افغانستان] شد. افغانستان همچنان در بی ‌ثباتی به سر می ‌برد. مسایل زیادی هست که باید پاسخ داده شوند. یکی‌ از آنها در ذهن بسیاری از مردم این است: «چرا آمریکا در افغانستان است؟»

تروریسم؟ معادن؟ یا چیز دیگری؟

ایالات متحده از سال ۲۰۰۱ افغانستان را اشغال کرده است. چرا؟ مخالفان و حامیان سیاست آمریکا در افغانستان، هر دو پاسخ‌ های مبهمی به این سؤال می ‌دهند. حامیان اقدامات ایالات متحده می ‌گویند آنها آنجا هستند تا با تروریسم بجنگند و کشور را بازسازی کرده و به سمت دمکراسی هدایت کنند. مخالفان اشغال می ‌گویند، ایالات متحده در پی تحت کنترل درآوردن ذخایر معدنی کمیاب آنجا مانند نئودیمیوم، ایندیوم، گالیوم، و لانتانوم است که مواد ضروری برای ساخت چیپ‌ های کامپیوتر هستند.

این پاسخ‌ ها کفایت نمی ‌کنند. در رابطه با تروریسم، از سال ۲۰۰۱ حضور و قدرت گروه ‌های تروریستی در افغانستان افزایش یافته است. القاعده، داعش، جنگ سالاران متعدد، جهادی ‌ها و بیشتر گروه‌ های تروریستی، که اکثریت آنها در زمان طالبان دارای حضوری بسیار کم ‌رنگ در افغانستان بودند، حالا در سراسر کشور فعال شده‌ اند. حتی خود طالبان، که دولت ‌شان در حمله ۲۰۰۱ توسط ایالات متحده سرنگون شد، از بین نرفت، و هنوز بخش بزرگی از کشور را تحت کنترل خود دارد. اگر دلیل حضور ایالات متحده در افغانستان جنگ با تروریسم بود، نه تنها این تلاش ‌ها با شکست کامل روبرو شده است، بلکه نتیجه‌ای برخلاف اهداف مورد نظر آنها داشته است.

خوب، پس این همه به خاطر معادن این کشور است؟ آیا آمریکا در پی تحت کنترل درآوردن این مواد معدنی کمیابِ ارزشمند است که در ساختن چیپ‌ های کامپیوترهای مدرن نقش کلیدی دارند؟ بله، شاید این یکی از مواردی باشد که آمریکا می ‌کوشد کنترل افغانستان را به دست گیرد، اما نکته قابل توجه اینکه، در تمام شانزده سال اشغال افغانستان، ایالات متحده آمریکا و دولت افغانی متحدش هرگز برای تنظیم برنامه استخراج معادن این کشور قدمی برنداشته ‌اند.

مایکل سیلور مدیرعامل «آمریکن المنتز»* سی‌ام ماه آگوست (2017) مقاله‌ای در «وال استریت ژورنال» نوشت که در آن از دولت ایالات متحده خواست تا «به أفغان ‌ها در بهره ‌برداری از ذخایر معادن کمک کند.» اگر انگیزه‌ی اشغالِ کشور غارت ذخایر نایاب زیرزمینی بوده، نباید این کار تا به حال تمام می ‌شد؟ به‌علاوه اگر، این تنها دلیل عملیات نظامی بود، شانزده سال برای انجام چنین کاری زمان درازی است. اگر این دلیل محرمانه عملیات بوده، چطور مدیر عامل شرکتی در انظار عمومی چنین چیزی را از رئیس جمهور مطالبه می ‌کند؟

در واقع، تا سال ۲۰۱۰، یعنی نُه سال بعد از حمله و سرنگونی طالبان، از منابع معدنی افغانستان و تریلیو‌ن‌ ها دلاری که می ‌شد از آنها به دست آورد، در رسانه ‌ها صحبتی به میان نیامد. تاخیر زیادی از حمله به افغانستان تا زمانی که زمین ‌شناسان موفق به تأیید وجود چنین معادنی در این کشور بشوند، وجود دارد.

مواد معدنی کمیاب و امکان استخراج آنها، می ‌توانند انگیزه‌ای جدی برای ادامه اشغال باشد، اما نه دلیل اولیه برای حمله؛ و همین ‌طور نه مبارزه با تروریسم.

مرکز استراتژیک برای هرج و مرج

مقاله اخیر نیویورک ‌تایمز در یادداشتی برای تشییع جنازه دو افسر سیا که در افغانستان کشته شدند، به پیشروی «بیش از حد» سیا به «خط مقدم جبهه» اشاره دارد. بنا بر گزارش نیویورک تایمز، دو عامل سیا «به یک گروه کوچک نظامی از جنگجویان افغان مشاوره می‌داده ‌اند»، اما آنها در واقع عوامل سیا بودند که خود را در میان گروه ‌های مسلح غیردولتی جا می ‌زده‌اند. 

بنا بر همین مقاله، این استراتژی توسط دولت اوباما در پیش گرفته شد، زیرا آنها به عملیات مخفیانه‌ای علاقمند بودند که ضمن بجا نهادن کمترین جای پایی، قابلیت انکار هم داشته باشد. این مقاله همچنین به گروه‌ هایی اشاره دارد که توسط سیا مسلح شده و تحت رهبری مخفیانۀ آن همزمان «از طرف مقامات افغان و دیگران بارها متهم به حمله ‌های خود سرانه علیه غیرنظامیان و کشتار بی ‌گناهان شده ‌اند.»

در حالی که گزارش‌ های رسانه ‌ها این طور وانمود می ‌کنند که ایالات متحده آمریکا برای برقراری ثبات در کشور تنها با دولت به رسمیت شناخته شده افغانستان در جهان کار می‌ کند، ظاهراً نیویورک تایمز بر نظری خلافِ این تأکید دارد. بنابراین، پرسش باید این باشد، در حالی که با وجود تروریست ‌ها، باندهای مواد مخدر، و جنگ ‌سالارانی که یکدیگر را می ‌کشند، کشور سرتاسر غرق در خشونت است، عوامل سیا اعضای کدام یک از این گروه‌ های متعدد مسلح را رهبری می‌ کرده‌اند؟ [البته] روشن است که پاسخ این سؤال را نمی ‌توان در مقاله نیویورک تایمز یافت، و به احتمال زیاد جزء اطلاعات خارج از دسترس عموم است. اما روشن است که رهبری مخفیانه گروه‌ های مسلح افغان برای کشتن دیگر افغان‌ ها، نمی‌ تواند یک استراتژی برای برقراری ثبات در کشور باشد.

به نظر این نگارنده، اشغال افغانستان توسط آمریکا در واقع یک هدف دارد: گسترش هرج ومرج و ایجاد خصومت آشتی ‌ناپذیر در میان کشورهای اطراف.

اما چرا آمریکا می ‌خواهد افغانستان را بی ‌ثبات نگهدارد؟

به نقشه نگاه کنید. افعانستان در آسیای مرکزی واقع شده است. کشوری فقیر و توسعه‌ نیافته، محصور در خشکی. این کشور با سه مخالف عمده قدرت ایالات متحده در سطح جهانی، روسیه، چین و ایران هم ‌مرز است. از سال ۲۰۰۱، (به بعد – فرستنده) افغانستان نه تنها غرق در تروریسم، قاچاق مواد مخدر و هرج ‌و‌مرج اجتماعی بوده است، بلکه این هرج و مرج را به سه کشور همسایه خود هم سرایت داده است.

تهدید‌ روس ‌ها

عملیات ایالات متحده در افغانستان همیشه با روسیه ارتباط داشته است. در زمان انقلاب روسیه، آسیای مرکزی تحت حکومت امپراتوری بریتانیا بود. بریتانیا با جنگل ‌زدایی وسیع در افغانستان، بلای هروئین را بر این کشور نازل کرده بود. بلشویک ‌ها با خوشحالی دولت حبیب ‌الله خان حاکم کابل را که، در برابر بریتانیا قیام کرد وافغانستان را در جنگ جهانی اول بی‌ طرف نگهداشت، پذیرفتند. در سال ۱۹۱۹، سفیر افغانستان به لنین گفت «من به شما دست دوستی می ‌دهم و امیدوارم که شما به تمام شرق در رهایی خود از یوغ امپریالیسم اروپا کمک نمایید.»

اتحاد شوروی برقراری ثبات و پیشرفت در آسیای مرکزی را به عنوان وسیله‌ای برای امنیت خود نیز می ‌دید. اتحاد شوروی در سال ۱۹۲۰ «کنفرانس باکو» یا «کنگره خلق ‌های شرق» را، به منظور اعلام حمایتش از خلق‌ های آسیای مرکزی و خاورمیانه که در پی رهاندن خود از سلطه غرب بودند، برگزار کرد.

اتحاد شوروی، بلافاصله بعد از انقلاب ثور ۱۹۷۸، ارسال انواع کمک‌ ها به این کشور را شروع نمود. اتحاد شوروی برای کمک به تأمین امنیت کشاورزان و برقراری ثبات در اکناف کشور نیرو فرستاد. همچنین کارزار سواد آموزی با حضور داوطلبان شوروی برای أفغان ‌های فقرزده به راه افتاد تا به آنها خواندن و نوشتن بیاموزند. اتحادیه جوانان دمکرات برای احیای جنگل‌ ها با این امید کار می‌ کردند تا چوب اعلای افغانستان بتواند به بازار جهانی صادر شود.

جمهوری دمکراتیک افغانستان که از سال ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۲ برقرار بود، در پی آن بود تا با کمک اتحاد شوروی فقر را در این کشور از میان بردارد. افغانستان دمکراتیک دانشگاه‌ ها بنا کرد و بیمارستان‌ ها ساخت و کوشید تا کشور را مدرن سازد. رهبران حزب دمکراتیک افغانستان علیرغم جهان‌بینی مارکسیستی لنینیستی، هرگز چنین توهمی نداشتند که افغانستان در آن زمان می ‌تواند یک کشور سوسیالیستی شود. آنها احساس می ‌کردند که کشور [برای رسیدن به سوسیالیسم] بیش ‌از حد فقیر است. هدف آنها به زبانی ساده این بود تا با کمک شوروی بتوانند استاندارد های زندگی مردم را ارتقا بخشند.

برژینسکی با رجزخوانی در مصاحبه‌ای گفت، که با ایجاد یک شورش اسلامی علیه دولت دمکراتیک و با کمک یک جوان سعودی به نام اسامه ‌بن لادن، «ویتنامی برای شوروی تدارک دیده است». سیا با همکاری پلیس مخفی پاکستان به تروریست ‌ها کمک می ‌کرد تا بتوانند در داخل افغانستان هروئین تولید و فرآوری کنند. استراتژی تروریسم اسلامی و هروئین در افغانستان آینه همان سیاستی بود که ایالات متحده و عربستان سعودی با مورد حمایت قرار دادن اسلامگرا های افراطی در چچن به اجرا درآورده بودند. همان جا که ایالات متحده وعربستان سعودی اسلامگرایان افراطی را که دست ‌اندر کار فروش هروئین، و اقدامات تروریستی به قصد صدمه زدن به دولت شوروی بودند، مورد حمایت قرار داده بودند.

در حالی که تلاش ‌های طالبان برای نابودی مزارع خشخاش و از بین بردن قاچاقچیان، مورد تایید جهانیان بود، حمله ۲۰۰۱ لحظه‌ای کلیدی برای احیای موقعیت افغانستان به عنوان تهیه‌ کننده جهانی هروئین را رقم زد. مزارع خشخاش مانند آتشی سرکش گسترش یافت و هروئین ارزان به بازار های جهانی سرازیر شد.

از زمان حمله به افغانستان در سال ۲۰۰۱، مقدار قابل توجهی هروئین، که حالا تولید آن در سراسر این کشور به شدت رشد کرده است، به روسیه سرازیر می‌ شود. همچنین گروه‌ های تروریستی که زمانی طولانی دست اندر کار خشونت‌ آفرینی در چچن بودند، با تروریست ‌ها در افغانستان همکاری می ‌کنند. دولت‌ های متحد روسیه در آسیای مرکزی با مشکل فزاینده افراطی ‌گری وهابی روبرو هستند.

مطمئناً حفظ بی‌ثباتی در افغانستان، باعث دشواری‌های بسیاری برای روسیه است.

مواد مخدر و تروریسم علیه ایران

سپاه پاسداران انقلاب ایران دائماً در تلاش برای جلوگیری از ورود مواد مخدر از مرزهای افغانستان به ایران است. مزارع خشخاش افغانستان، که از زمان سرنگونی طالبان رو به فزونی و تسخیر بازار جهانی مواد مخدر است، زندگی میلیون ‌ها ایرانی را نابود کرده‌اند. بنا بر تخمین گزارشی در سال ۲۰۰۶، ۸درصد از بزرگ ‌سالان ایران به مواد مخدر معتادند. گزارش دیگری از معتاد شدن سالانه ۱۳۰هزار ایرانی خبر می ‌دهد.

اکثریت جمعیت ایران که بعد از انقلاب ۱۹۷۹ به دنیا آمده ‌اند، جوان هستند. هروئین افغانستان به عنوان وسیله‌ای برای اشاعه بدبینی و سردرگمی سیاسی نسل جوانی استفاده می ‌شود که برآمدن [آیت‌ا…] خمینی را ندیده‌ اند. ایالات متحده سعی دارد، همانطور که در دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۹۰ در اروپای شرقی روشنفکران و هنرمندان را به قصد به راه انداختن انقلاب ‌های رنگی برانگیخت، این بیگانگی و سردرگمی جوانان ایرانی را [به میل خود] شکل دهد. ویرانگری‌ ناشی از مواد مخدر در کنار برنامه‌ های تلویزیونی ماهواره‌ای و فیلم ‌های ضد دولتی، از جمله تلاش‌ های گوناگون با هدف گمراه ساختن، به فساد اخلاقی کشاندن، و در دست گرفتن کنترل این نسل است…. همچنین، مرز افغانستان با ایران در مناطقی است که به طور تاریخی دارای تفاوت ‌های مذهبی با جمهوری اسلامی است. روحانیان در رهبری دولت ایران، مسلمان شیعه هستند، گرچه به سنی ‌ها برای عمل به اعتقادا‌ت ‌شان اجازه داده شده است…. مامؤریت سازمان تروریستی جندالله، که در افغانستان پایگاه دارد، سرنگونی دولت شیعه در ایران است. جندالله در مرز افغانستان فعالیت می کند، و مناطقی در ایران را مورد حمله قرار داده و تعدادی را نیز در سراسر ایران کشته است. این گروه همچنین در انتقال و خرید و فروش مواد مخدر نیز فعال است. در سال ۲۰۱۴، کاشف به عمل آمد که یک افسر پلیس اداره بنادر ایالات متحده، که در گروه تروریستی جندالله فعالیت می‌ کرد، از مرز افغانستان به ایران رفت و آمد داشته است.

ایجاد هرج و مرج در چین

قرن بیستم در چین، در واقع داستان مبارزه برای رهایی از سلطه خارجی، اعتیاد مواد مخدر و فقر، و اعاده موقعیت خود به عنوان یک قدرت جهانی بوده است. اولین مداخله نظامی آمریکا در چین، در سال ۱۹۰۰، علیه «قیام بوکسور ها» بود، یک قیام ملی که به دار زدن دلالان مواد مخدر دست زد و کوشید تا فرهنگ سنتی چین را ترویج نماید. پیش از آن، بریتانیا دو بار موجب «جنگ تریاک» در این کشور شده بود، که می ‌خواست با استفاده از قدرت نظامی، چین را وادار به توقف وضع تعرفه بر تجارت تریاک یا جلوگیری از ورود مواد مخدر نماید.

دولت چین بی ‌وقفه تلاش می ‌کند تا هرگز هروئین وارد کشورش نشود. اکثریت آنهایی که در چین به اعدام محکوم می شوند، اغلب کسانی ‌اند که به نوعی با قاچاق مواد مخدر در ارتباط هستند. سین‌ کیانگ، منطقه تاریخاً اسلامی چین، در دهه‌ های اخیر محل رشد تروریسم ضد دولتی بوده است. جای تعجبی نیست که این منطقه هم ‌مرز افغانستان باشد. اعضای اقلیت اسلامی اویغور چین در بیعت با داعش برای جنگ علیه دولت سوریه به آنجا می ‌روند.

رهبری چین بارها نگرانی عمیق خود را درباره مرزهای افغانی وخطرات ناشی از افغانستان ابراز کرده است.

چین، روسیه، ایران، دولت‌ های با ثباتی که مورد تهاجم هستند

چرا ایالات متحده به هدف گرفتن ایران، روسیه و چین ادامه می ‌دهد؟ آیا برای این است که آنها بی ‌ثبات ‌اند؟ برعکس به این دلیل که آنها دارای ثبات هستند.

انقلاب اسلامی ایران نتیجه یک قیام توده‌ای بود. دولتی که در سال ۱۹۷۹ مستقر شد، منابع نفت را ملی کرد واز مازاد تولید برای توسعه کشور استفاده کرد واقتصاد ملی خود را ساخت. در حالیکه سوریه، عراق و افغانستان کشور های همسایه ایران، در حال حاضر مناطق به ‌شدت خطرناکی هستند، ایران از پایان جنگ با عراق تا کنون، یکی از امن ‌ترین کشورهای منطقه است و امید به زندگی در آن افزایش یافته است…

از سال ۱۹۴۹، چین ۷۰۰میلیون نفر را از فقر رهانده است. و در پاسخ به تروریسم و بی ‌ثباتی در مناطق خود مختار سین ‌کیانگ و تبت موفق شده است تا با تزریق سرمایه و ایجاد زیر بنا ها، موقعیت ‌های اقتصادی جدیدی برای مردم فراهم نماید. قبل از انقلاب ۱۹۴۹، وقتی جمهوری‌ خواهان گفتند که ایالات متحده «چین را از دست داد»، آنجا جای بسیار بی ‌ثباتی بود. اما اکنون، این کشور بسیار باثبات ‌تر از هر زمانی، به دومین قدرت اقتصادی جهان تبدیل شده است.

فاجعه مالی و انسانی ناشی از ویرانی اتحاد شوروی در روسیه رو به بهبود است. و از سال ۲۰۰۰ با روی کار آمدن پوتین، گازپروم و روس ‌نفت، کمپانی ‌های استخراج نفت و گاز تحت کنترل دولت، برای تمرکز و برنامه ‌ریزی اقتصادی مورد بهره‌ برداری قرار گرفته ‌اند.

استراتژی جایگزین چین

این سه کشور اوراسیا در خدمت سنگر ثبات ‌اند و افزون بر این، رقیب وال استریت به شمار می روند. روسیه٬ گاز ونفت طبیعی در بازارهای جهانی می ‌فروشد و هر بشکه نفت روسیه در بازار می ‌تواند جایگزین نفتی باشد که ازکمپانی‌ های انگلیسی و آمریکایی خریداری می ‌شود. ایران نیز یک صادر کننده نفت است و اخیراً در تجارت گاز هم وارد شده است.

گرچه چین دارای نفت محلی چندانی نیست، اما شروع به استخراج گاز کرده است و بالاترین تولید کننده فولاد، مس و آلومینیوم در جهان است، تلفن‌ های همراه شرکت هواوی، که یک کمپانی دولتی مخابرات است، در سراسر جهان فروخته می‌شود. یک چین باثبات هم یک رقیب محسوب می ‌شود!

مایکل سیلور در مطلبی که در آن از دولت ترامپ می ‌خواهد که استخراج معادن افغانستان را شروع کند، می ‌نویسد: «چینی ‌ها شیطان نیستند، آنها فقط باهوش ‌اند.» در حالی که ایالات متحده عوامل ناشناس سیا را برای فعالیت در گروه نظامی غیردولتی می ‌فرستد، و درحملات هواپیما های بدون سرنشین آن هم اغلب غیرنظامیان کشته می‌ شوند، چین کاملاً استراتژی متفاوتی در پیش گرفته است.

افکار عمومی دنیا، در حالی که می ‌بینند چین هرگز علیه افغانستان حمله هوایی انجام نداده و نمی ‌دهد، به ‌شدت تحت تأثیر برنامه ‌های پزشکی این کشور قرار گرفته ‌اند. جمعیت صلیب سرخ چین اخیراً «صندوق برادری یک کمربند ـ یک جاده» خود را افتتاح کرده که از آن، پول لازم برای جراحی اضطراری کودکان افغان زیر چهارده سال استفاده می ‌شود. تا کنون بیش از صد کودک افغان برای درمان در بیمارستان ‌های دانشکده پزشکی سین‌کیانگ در شهر اورومچی مرز چین را پشت سر گذاشته ‌اند. چین همچنین با همکاری جمعیت صلیب سرخ پاکستان، برنامه مشابهی برای کمک به افغان‌ ها با فراهم کردن مراقبت‌ های پزشکی مورد نیاز آنها در پاکستان به اجرا گذاشته است. چین و ایران همچنین برنامه‌ای برای افغانستان طراحی کرده‌‌اند که در سازمان ملل «تجارت و حمل و نقل» نامیده می ‌شود. آنها به قصد ایجاد دسترسی به بنادر، خواهان ساختن راه ‌آهن در سراسر افغانستان شده ‌اند و امیدوارند برای ایجاد جایگزینی برای باند های مواد مخدر و تروریسم در این کشور، کارخانه ‌های نساجی و دیگر صنایع بتوانند فعال شوند.

ممکن است درخواست مایکل سیلور از دولت ترامپ در رابطه با فلزات کمیاب، نادیده گرفته شود. او درست می ‌گوید که «بهره‌ برداری» از منابع معدنی می ‌تواند به ثبات در افغانستان کمک کند، اما نیروهایی که ایالات متحده را با هزینه‌ های سنگین به ادامه اشغال سوق می ‌دهند، اهداف دیگری دارند.

* آمریکن المنتز، یک شرکت خصوصی و انحصاری تهیه و تولید مواد شیمیایی و فلزی آمریکا، مستقر در لس‌آنجلس، تأمین‌ کننده مواد اولیه و ترکیبی برای بیشتر کارخانه‌ های آمریکا و جهان.

منبع:

چشم‌ انداز نوین شرق، ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۷