در اين شهر نزاع و كين و نفرت
نه بينى جز غم و رنج و كثافت
به هر سو بنگرى گند و تعفن
فساد و پودر و جرم و شرارت
گدا و بيوه و معلول و معتاد
شرير و راشى و دزد و نجاست
تهوع آور است اوضاع و حالش
خجالت آور است اين وضع و حالت
چه شد نام و نشان و افتخارش؟
كجا شد پنج هزار سالى قدامت؟
زبير واعظى