وقتی اژدها میغرّد، خرس میخروشد و فیل میخرامد؛ بشکه زرد سالاران شاخداران غایباند

نوسنده: مهرالدین مشید
پیام نشست شانگهای برای طالبان؛ نشانهای از افول مشروعیت منطقهای این گروه
بازگشت طالبان به قدرت در اگست ۲۰۲۱، افغانستان را بار دیگر در کانون توجه های کشور های منطقه و جهان قرار داد. با وجود تلاشهای این گروه برای کسب مشروعیت سیاسی، همچنان هیچ کشور مهمی در سطح بینالمللی طالبان را به رسمیت نشناخته است. در این میان، با توجه به روابط نزدیک طالبان با چین، روسیه، ایران، هند و شماری از اعضای دیگر شانگهای، نشستهای سازمان همکاری این سازمان که بهعنوان یکی از مهمترین بلوکهای امنیتی و اقتصادی اوراسیا شناخته میشود، معیار روشنی برای سنجش جایگاه طالبان در معادلات منطقهای محسوب میگردد. غیبت طالبان در نشست اخیر شانگهای را میتوان نمادی از تداوم انزوای سیاسی این گروه و حتی نشانهای از افول تدریجی نفوذ منطقهای آنان تلقی کرد.
نشست سران سازمان همکاری شانگهای در سال 2025 که در شهر تیانجین چین برگزار شد، بهعنوان بزرگ ترین گردهمایی این سازمان از زمان تأسیس در سال 2001 توصیف شده است. این نشست با حضور بیش از 20 رهبر جهانی، از جمله سران کشورهای چین، روسیه، هند، ایران، پاکستان، بلاروس و کشورهای آسیای مرکزی، و همچنین نمایندگان سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل و آسهآن، به صحنهای برای نمایش همبستگی و تقویت چندجانبه گرایی تبدیل شد. دستور کارهای اصلی این نشست، شامل تقویت همکاریهای اقتصادی، امنیتی، و فناوری، ایجاد بانک توسعه سازمان همکاری شانگهای، توسعه پلتفرمهای انرژی، و گسترش استفاده از سامانههای دیجیتال مانند ماهواره بیدو (مشابه جی پی اس آمریکا، گلوناس روسیه و گالیلئو اروپا) بود. چین، بهعنوان میزبان و نیروی محرکه اصلی، با پیشنهاد تاسیس بانک توسعه و تخصیص 2 میلیارد یوان (حدود 281 میلیون دلار) کمک بلاعوض و 10 میلیارد یوان وام طی سه سال آینده، تلاش کرد نقش خود را بهعنوان یک کانون ثبات اقتصادی و فناوری در آسیا و جنوب جهانی تقویت کند.
این نشست همچنین با امضای 25 سند همکاری، از جمله اعلامیه تیانجین، استراتژی توسعه سازمان تا سال 2035 و توافقنامههایی در زمینههای امنیت، مبارزه با مواد مخدر، هوش مصنوعی و توسعه پایدار به دنبال ایجاد چارچوبی منسجم برای همکاریهای چندجانبه بود. این اقدام ها نه تنها بر تقویت پیوندهای اقتصادی و امنیتی تأکید دارند، بلکه نشانهای از تلاش برای ایجاد نظمی جهانی هستند که در برابر یکجانبهگرایی غربی، بهویژه سیاستهای ایالات متحده، مقاومت کند؛ اما بسیاری از کارشناسان معتقد اند که این نشست بیش از یک گردهمایی منطقهای بود. این رویداد به مثابه آینهای بود که بازتابدهنده تحولات عمیق در نظم جهانی و نشانههای گذار از یک ساختار تک قطبی تحت سلطه غرب به جهانی چندقطبی با محوریت قدرتهای نوظهور آسیایی و جنوب جهانی. رسانه های عبری نشست شانگهای را ضربه ی خطرناک اقتصادی و سیاسی به ترامپ تفسیر و این نشست را موازنه ای در برابر تحریم های غرب عنوان کردند.
لئونید اسلوتسکی» در کانال تلگرامی خود نوشت که پس از برگزاری بیست و پنجمین اجلاس سازمان همکاری شانگهای در چین، «کایا کالاس» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا از نتایج و دستاوردهای این اجلاس بسیار خشمگین و دچار تنش شده است. این سیاستمدار ارشد روس خاطرنشان کرد که کالاس با رصد این اجلاس متوجه شد «قوانینی» که غرب جمعی ابداع
کرده بود تا تلاشهای خود برای برقراری هژمونی و انحصارگراییاش را توجیه کند، با فروپاشی اجتنابناپذیری روبهرو هستند. وی تاکید کرد که همبستگی اکثریت نیروهای جهان موجب وحشت بروکراسی اروپایی شده است، چرا که با تداوم و گسترش این همبستگی، اروپا شاهد فروپاشی ارزشهای دروغین خود خواهد بود. اسلوتسکی تصریح کرد همان طور که رئیس جمهوری روسیه نیز بارها اذعان داشته است، امروزه نظم جهانی توسط مسکو، پکن و دیگر شریکان روسیه در حال شکل گیری است.
رئیس کمیته امور بینالملل دومای دولتی روسیه افزود: «به دلیل تقویت نفوذ نیروهای خردمند، زمان تسلط «میلیارد طلایی» بر جهان رو به پایان است.
حضور طالبان در این نشست که در این اواخر از سوی روسیه به رسمیت شناخته شده اند، می توانست برای طالبان وجههی سیاسی و اعتبار بهتر بدهد و پای این گروه را به نشست های بزرگ جهانی دیگر بکشاند. غیبت طالبان در این نشست، نشانه ی آشکار انزوای سیاسی و کاهش روزافزون اعتبار جهانی این گروه است. حالا که اتحاد اژدها، خرس و فیل، یعنی چین، هند و روسیه کابوس خوفناک واشنگتن و لندن به واقعیت پیوست. این اتحاد در مبارزه با هژمونی جهانی غرب، زمانی کابوس خوفناک نخبگان آنگلوساکسون تلقی می شد و اکنون به واقعیت تبدیل میشود. تصویر خندان رهبران چین، روسیه و هند که در نشست سازمان همکاری شانگهای در کنار هم ایستادهاند، نه تنها این واقعیت را به جهانیان نشان دادند و جهان را شگفتزده کردند؛ بلکه پیامی روشن به غرب ارسال کردند که دیگر زمان سیطره جویی های غرب سپری شده است. این صحنه در شرق چین آشکارا برای مخاطبانی در آن سوی دنیا در نظر گرفته شده بود. این اتحاد نمایشی بود که در پاسخ به تعرفه های ترامپ، نظم جهانی غرب را به چالش کشید. حضور طالبان در این تصویربه مثابه ی بشکه زردان شاخدار در میان اژدها، خرس و فیل می توانست این پیام را به غرب برساند که آنان حتی بی توجه به غرب چند گام برای رهایی از انزوای سیاسی نزدیک شده اند؛ اما غیابت این گروه در این نشست، در واقع پاسخ مشتی آهنین بر فرق تروریسم و دروغ های شاخدار و وعده های میان تهی گروه ی طالبان بود. این غیابت نشان میدهد که معادله های منطقه ای در پیوند به طالبان با شتاب در حال تغییر است.
.سازمان همکاری شانگهای و اهمیت آن برای طالبان
سازمان همکاری شانگهای متشکل از قدرتهایی چون چین، روسیه، هند، ایران و کشورهای آسیای میانه است که بر محور امنیت، مبارزه با افراطگرایی و همکاری اقتصادی شکل گرفته است. برای طالبان، حضور در چنین سازوکاری به معنای یک گام مهم در مسیر مشروعیت یابی بینالمللی این گروه بود. با این حال، عدم دعوت رسمی از طالبان نشان داد که اعضای شانگهای تمایلی به پذیرش حکومت آنان بهعنوان دولت قانونی افغانستان ندارند. شانگهای همه بازیگران کلیدی منطقه از هند و پاکستان تا ایران و آسیای مرکزی را دربر میگیرد. جایگاه این سازمان برای طالبان از منظر سیاسی، امنیتی و اقتصادی قابل تحلیل است.
طالبان پس از تسلط دوباره بر افغانستان در اگست ۲۰۲۱، هنوز از سوی جامعه بینالمللی بهعنوان «دولت رسمی» به رسمیت شناخته نشدهاند. عضویت یا حتی حضور در نشستهای سازمان همکاری شانگهای میتواند برای این گروه فرصتی باشد تا به شکلی غیرمستقیم به مشروعیت سیاسی برسند. طالبان امیدوار بودند که با اتکا به روابط با چین، روسیه، پاکستان و ایران بتوانند در این سازمان جایگاهی به دست آورند؛ اما غیبت طالبان در این نشست، نشانه ی آشکار انزوای سیاسی این گروه است که کشور های منطقه و جهان از وعده های ناتمام آنان خسته و ناامید شده اند.
ابعاد امنیتی و ضد تروریسم؛ از جمله نگرانی های دیگر کشور های عضو شانگهای در مورد طالبان است. طالبان تا کنون در این زمینه دست به هیچ اقداماتی نزده اند که حداقل رضایت شانگهای را فراهم مرده باشد . این در حالی است که شانگهای در اصل با تمرکز بر همکاریهای امنیتی و مبارزه با تروریسم، افراطگرایی و جداییطلبی تشکیل شد. طالبان میخواهند خود را بهعنوان «شریک امنیتی» معرفی کنند و نشان دهند که قادر اند، در برابر تهدید گروههایی مانند داعش خراسان بایستند. با این حال، بسیاری از اعضای شانگهای هنوز طالبان را بخشی از مشکل میدانند نه بخشی از راهحل.
ابعاد اقتصادی و اتصال منطقه ای از جمله نگرانی های دیگر کشور های عضو شانگهای در رابطه به حکومت طالبان است که به ساده گی مرفوع شده نمی تواند. چین بهویژه در چارچوب ابتکار «کمربند و راه» و کریدور اقتصادی چین–پاکستان به افغانستان بهعنوان حلقهای مهم نگاه میکند. طالبان به سازمان شانگهای به چشم پلی برای پیوستن به پروژههای اقتصادی منطقهای مینگرند، بهویژه برای دسترسی به سرمایهگذاری چین و اتصال ترانزیتی.
بنابراین چالشهای طالبان در مسیر نزدیکی به شانگهای بیشتر از آن است که حتی حضور نماینده ی طالبان در این کنفرانس چیزی از آن نمی کاهد. طالبان تا کنون مشروعیت بینالمللی کسب نکرده و هیچ عضو شانگهای به استثنای روسیه هنوز طالبان را بهطور رسمی به رسمیت نشناخته است. هنوز نگرانی های اعضای شانگهای در مورد طالبان نه تنها مرفوع نشده؛ بلکه اعضا شانگهای نگران پیوند های طالبان با گروههای تروریستی فراملیاند که به گفته ی سارا ادمز کارمند پیشین سیا، این رابطه با ازدواج ها، به رابطه ی خانواده گی بدل شده است. موضوع حقوق بشر و وضع محدودیت روزافزون بر زنان در افغانستان از نگرانی های دیگر شانگهای در این کشور است. هرچند بسیاری از اعضای خود دموکراتیک نیستند، اما رفتار طالبان باعث میشود پذیرش آنان در یک چارچوب منطقهای دشوار باشد.
این در حالی است که برای طالبان، سازمان همکاری شانگهای بیشتر یک آرزو برای کسب مشروعیت، حمایت اقتصادی و جایگاه منطقهای است. اما برای این سازمان، طالبان هنوز یک چالش امنیتی و عامل بیثباتی در منطقهاند. به همین دلیل، اگرچه نمایندگان طالبان گاه بهصورت غیررسمی در حاشیه نشستها دیده میشوند، اما تا زمانی که طالبان تغییرات بنیادین در سیاست داخلی و خارجی خود ایجاد نکنند، عضویت رسمی یا نقش جدی در این سازمان برایشان بسیار دور از دسترس خواهد بود.
غیبت طالبان در نشست شانگهای حامل چند پیام کلیدی است. از جمله به بیاعتمادی امنیتی، مشروعیت سیاسی محدوده فشار اقتصادی غیر مستقیم می توان اشاره کرد. کشورهای عضو همچنان طالبان را یک تهدید بالقوه برای ثبات منطقه میدانند. نگرانیها از حضور گروههای تروریستی چون داعش خراسان در خاک افغانستان این بیاعتمادی را تشدید کرده است. هیچ کشوری از اعضای شانگهای حاضر به رسمیت بخشیدن به طالبان نشده است؛ زیرا این اقدام میتواند تبعات حقوق بشری و امنیتی برای آنان در پی داشته باشد. بیاعتنایی به طالبان در چنین ساختارهایی، به معنای تداوم انزوای مالی و بانکی افغانستان است.
نشانههای افول یا «غروب» طالبان
گرچه طالبان همچنان کنترل کامل نظامی بر افغانستان دارند، اما چندین روند چون؛ بحران مشروعیت داخلی، فشار های داخلی و خارجی، بی اعتمادی منطقه ای نشاندهندهٔ افول تدریجی آنان است:بحران مشروعیت داخلی: سیاستهای سختگیرانه ی طالبان علیه زنان و حرکت های تبعیض آمیز آنان برضد اقوام غیر پشتون، شکافهای اجتماعی را در افغانستان هر روز ژرفتر می سازد. موازی با فشار های یاد شده، فشار های خارجی بر انزوای سیاسی طالبان افزوده و دسترسی این گروه را به سرمایهگذاری و تجارت رسمی محدود میکند. تنها فشار های یاد شده تیغ از دمار طالبان بیرون نمی کند؛ بلکه بیاعتمادی منطقهای که حتی متحدان سنتی طالبان مانند پاکستان نیز از قدرتگیری بیش از حد آنان هراس دارند، همه گواه بر این است که غروب خاموش و اما شتاب آلودی دامنگیر طالبان است.
این به معنای آن نیست که گویا کار طالبان تمام شده و انتظار غروب زود هنگام آنان را داشت. با این حال، باید در بهکارگیری تعبیر «غروب» برای طالبان باید محتاط بود؛ زیرا این گروه همچنان ابزارهای قدرتمندی چون؛ کنترل نظامی و استخباراتی؛ شبکه های مذهبی ـ قبیلهای برای تثبیت سلطه و تمایل های غیررسمی اقتصادی با کشورهای همسایه را در اختیار دارند. از این منظر، غیبت در نشست شانگهای بیش از آنکه به معنای پایان طالبان باشد، نمادی از «تداوم انزوا» و ناکامی در کسب مشروعیت منطقهای این گروه است.
نتیجهگیری
نشست شانگهای در تیانجین چین در غیاب طالبان، به عنوان بزرگ ترین گردهمایی این سازمان از زمان تاسیس در سال 2001، بهمثابه آینهای از جایگاه شکنندهٔ این گروه در معادلات منطقهای عمل میکند. این غیبت بیانگر آن است که طالبان نه تنها در سطح جهانی، بلکه در محیط پیرامونی خود نیز از مشروعیت کافی برخوردار نیستند. هرگاه این روند ادامه یابد، میتواند زمینهٔ افول سیاسی طالبان را فراهم آورد، اما در کوتاه مدت هنوز نمیتوان آن را معادل شکست و «غروب نهایی» حکومت این گروه دانست.