نسلکشی در غزه مظهر تداوم قتلعامها و نسلکشیهای چندین سدۀ غرب
ا. م. شیری
اکنون نهمین ماه است که لشکر تروریستی جهود در مقابل چشمان بهتزده بشریت جهان به نسلکشی و پاکسازی جمعیت در باریکۀ غزه و نه تنها در غزه ادامه میهد. وحشیگری نامیدن چنین جنون و گستاخی رژیم صهیونیستی جفا در حق وحوش است. این هجوم دیوانهوار که در ٧ اکتبر (١۵ مهر ماه) سال گذشته به بهانۀ حملۀ نیروهای حماس به سرزمینهای اشغالی فلسطین آغاز شد، تا کنون قریب چهل هزار نفر کشته و بیش از هشتاد هزار نفر زخمی و مجروح بجا گذاشته است. بخش عمدۀ قربانیان جنایات هولناک رژیم صهیونیسیتی را زنان و کودکان تشکیل میدهند.
این اعلام لشکر جهود که «هیچ جای غزه نطقۀ امن نیست»، هیچ معنای دیگری جز این ندارد که آشکارا با برنامۀ قبلی، به قصد نسلکشی، یعنی کشتار انسانها صرفنظر از سن و سال، جنسیت، موقعیت سیاسی و اجتماعی آنها به غزه حمله کرده است نه در پاسخ به «طوفان الاقصی» حماس! نابودسازی تمام زیرساختهای حیاتی غزه از تأسیسات عامالمنفعۀ شهری، اماکن عمومی و خصوصی، دینی- مذهبی، مدارس و دانشگاهها و دیگر مراکز آموزشی تا بیمارستانها، درمانگاهها، خودروهای فوریتهای پزشکی، بمباران چادرها و اردوگاه فراریان بویژه، بستن راههای دسترسی فلسطینیان به آب و غذا در جریان هجوم دیوانهوار تروریستهای رژیم صهیونیستی با حمایت همهجانبۀ متولیان غربی، گواه این مدعاست.
آری، در اویل پائیز سال گذشته، نیروهای تروریستی رژیم صهیونیستی گویا در پاسخ به عملیات حماس تحت عنوان «طوفان الاقصی» به غزه هجوم بردند. این هجوم در واقع، دسیسه و توطئۀ خود رژیم صهینویستی برای اجرای طرح دولت مالیخولیایی نتانیاهو بود. هنوز از یادها نرفته است که کمی بیش از یک سال قبل از این حمله، نتانیاهو در آخرین مجمع عمومی سازمان ملل متحد نقشۀ خاورمیانه را به نمایندگان دولتهای جهان نشان داد و این پرسش استفهامی را مطرح کرد که «کو فلسطین، کجاست فلسطین؟»
رژیم صهیونیستی با گزینش عنوان «طوفان الاقصی» برای توطئۀ خود، یک عنوان تأثیرگذار بر روح و روان دههها جریحهدار شدۀ بشریت آگاه، بویژه مسلمانان، تقریبا اکثریت حامیان فلسطین را بطرز دهشتناکی فریفت. فریبخوردگان این دسیسه با دامن زدن گسترده به توطئۀ صهیونیستی «طوفان الاقصی» خواسته و ناخواسته، دانسته و ندانسته با یک تیر چند نشان به سود رژیم صهیونیستی زدند:
اول– ادعا نخنمای رژیم صهیونیستی و اولیای غربی آن مبنی بر «حق دفاع از خود» اسرائیل را عملاً به رسمیت شناختند؛
دوم– از آنجائی که به این فکر نکردند که از منظر حقوقی، طرف آغازکنندۀ هر اقدامی (هر چند حق مطلق باشد)، مسئول پیامدهای مثبت یا فاجعهبار آن است، در اصل، حماس را مسئول فاجعۀ هولناک غزه معرفی کردند؛
سوم– با هیچ دلیل و منطق، با هیچ استدلال و سندی قابل اثبات نیست که حماس با وجود هزاران دوربینهای نظارتی، چشمهای الکترونیکی، دیوارهای بتونی، سیمهای خاردار چنان به سرزمینهای اشغالی حمله کند که دولت از فرق سر تا ناخن پا امنیتی- تروریستی اسرائیل بعد از ٨ ساعت خبردار شود؛
چهارم– فریبخوردگان هرگز در این بار چیزی نگفتند که حماس با دست زدن به عملیات «طوفان الاقصی» به زعم خودشان، چه طوفانی در سرزمینهای اشغالی و بر علیه رژیم صهیونیستی به پا کرد؟ بخشهایی از اراضی اشغالی را آزاد کرد؟ هزاران جهود را برای وادار کردن رژیم صهیونیستی به قبول خواستههای فلسطینیان به گروگان گرفت؟ و یا…؟؛
پنجم– رسانههای جمعی بر اساس ادعای رژیم صهیونیستی اعلام کردند که حماس با حمله به اسرائیل در ٧ اکتبر ٢٩ شهرک و ۵ یا به ادعای برخیها، ٧ پادگان تروریستی این رژیم را تصرف کرد. بفرض محال، این ادعا درست! پس چرا مجموعاً ٢۴٠ نفر به اسارت گرفت و امروز بر سر آزادی ٣٣ گروگان با اسرائیل گفتگو میکند؟ تصرف ٢٩ شهرک صهیونیستنشین، حداقل ۵ پادگان تروریستی، ٢۴٠ نفر گروگان؟ کوه موش زائید؟!
ششم– و اینکه چرا و به چه دلیل امروز رژیم اسرائیل حاضر میشود از میان نیروهای مقاومت فلسطین با حماس مذاکره کند، سؤالات زیادی در خود نهفته دارد که پرداختن با آنها هدف یادداشت حاضر نیست.
اما یک نکتۀ قابل توجه دیگر: در لحظات پایانی تنظیم و تهیۀ این یادداشت، در کانال اسپوتنیک چنین خواندم که آیتالله سید علی خامنهای، رهبر انقلاب ایران در سخنرانی خود بمناسبت سالگرد درگذشت آیتالله خمینی در تأئید همین ادعای بطور کلی غیرقابل اثبات و بشدت انحرافی و حطرناک حملۀ حماس به اسرائیل اظهار داشتند: «منطقه به حملۀ حماس در ٧ اکتبر (١۵ مهر) علیه اسرائیل نیاز داشت و عملیات طوفان الاقصی در لحظۀ مناسبی برای منطقه رخ داد…». به این ترتیب، رهبر انقلاب ایران بموازات تأئید دروغ آشکار رژیم اسرائیل، سند مسئولیت حماس در فاجعۀ گرانبار غزه را امضا کردند. بنظر میرسد این اظهارات نادرست ایشان همچنانکه بهار کذایی عربی سال ٢٠١١ را نیز به اشتباه «بیداری اسلامی» نامیدند، نه ناشی از برداشت یا تحلیل شخصی بلکه، نشاندهندۀ بیاطلاعی و بیمبالاتی، تعصب کور و اشتباه (شاید هم عمدی) مشاوران و اطلاعرسانان ایشان است.
البته، در بارۀ تاریخ جنایات چندین دهه ادامهدار اشغالگران صهیونیست در فلسطین، از جمله، راجع به هجوم اخیر آن، من چندین ده مقالۀ مستند- تحلیلی منتشر نمودهام، بارها و بارها در بارۀ خطرات چنین ادعاهای انحرافی هشدار دادهام و پیشنهاداتی برای متوقف کردن نسلکشی رژیم جعلی اسرائیل ارائه دادهام. اما…
اما، آنچه که قابل تأمل فوقالعاده است، این است که امروز فاجعۀ نسلکشی در غزه درست به همان سبک و روش نسلکشی جنایتکاران اروپایی که در آمریکای شمالی، استرالیا، زلاند نو و برخی مناطق دیگر جهان در قرون ١۵ به بعد اتفاق افتاد، انجام میشود. با این تفاوت که در آن اعصار پس از آنکه کریستوف کلمب قارۀ «گم شده و سرگردان آمریکا» در سیارۀ زمین را ناگهان پیدا کرد و در قرون بعدی سرزمینهای دیگری نیز یافت شدند، در شرایط بیخبری بشریت جهان، جمعیت بومی آن سرزمینها را قتلعام نموده، نسلکشی کردند و کشورها و ممالک جعلی آنگلوساکسونی در سرزمینهای تازه «پیدا شده» مانند امپراتوری خونین آمریکا، کانادا و غیره را تشکیل دادند. طرفه اینکه چنین قتلعامها و نسلکشیها در دورۀ استعمار ابعاد جهانی به خود گرفت. در اینجا، حداقل سه نشانی برای آشنایی کمی بیشتر با جنایات محیرالعقول مهاجمان اروپائی که اساساً به سبک موسوم به «کفتراشی» مرتکب شدند، ارائه میشود:
ــ چگونگی نابودسازی سرخپوستان، دهشتناکتر از هر نسلکشی؛
ــ نسلکشی سرخپوستان و قتلعام مداوم پایه و اساس موجودیت آمریکا؛
ــ قدمت راه اشک، …
اما امروز، با وقوع انقلاب انفورماتیک، که بشریت جهان در لحظه در جریان اخبار و حوادث قرار میگیرد، رژیم جنگ و جنون صهیونیستی اسرائیل زیر چتر حمایتی والدین غربی خود، در مقابل چشمان بشریت، فلسطینیان را برای اجرای طرح منحوس «فلسطین کو، فلسطین کجاست؟»، قتلعام و نسلکشی میکند و به خواستهای عموم بشریت و نهادهای بینالمللی هیچ وقعی هم نمینهد.
با این اوصاف، بر این باورم که نسلکشی کنونی در فلسطین (غزه) و بطور کلی، چنین قتلعامها و نسلکشیها، استعمارگری و تصرف اراضی دیگران تنها زمانی میتواند خاتمه یابد یا حداقل متوقف شود، که در اثر تثبیت و قوام نظم نوین جهانی و دنیای چندقطبی، سلطۀ غرب امپریالیستی بر بخش اعظم جهان و تسلط دلارهای کاغذی و بیپشتوانۀ بانک فدرال رزرو آمریکا بر نظام اقتصادی و مالی- پولی جهان پایان یابد. و این در چشمانداز نزدیک است.
عبارات زیر خطدار آبی رنگ، پیوندها هستند.
١۵ خرداد- جوزا ١۴٠٣