جستاری در ماهیت همه پرسی!
محمدآصف فقیری
ورود به موضوع:
خیر و نفع عمومی٬ یا محسوس و مملوس بودن فضلیت جمهوریت٬ یعنی تهی بود از منافع قدرت های منطقوی و بین المللی و غایت یا نتیجه همه پرسی به گونه مسلسل نفع چند نسل آینده را در برگیرد.
هر چند قانون ۱۳۸۲ یکی از قوانین خوب در منطقه بود٬ که در فقدان حاکمیت قانون٬ بجای حکومت قانون٬ حکومت استبدادی قومی که تا کنون ادامه دارد٬ را شد. بله تجزیه یکی از راه حل در حقوق بین الملل عمومی است٬ ولی تجربه از نتیجه کشورهای جهان این بوده٬ که انگیزه تجزیه و نتیجه تجزیه در عمل به منفعت قدرت ها تمام شده٬ و هر روز بطور روزافزون این وابستگی شان در افزایش و گسترش…
فدرالیسم و أفغانستان از آنجا تلفیق ناپذیرست٬ که انگلستان تا حالا در گونه یک پارچه یا بسیط به ادامه حیات گونه های دولت از لحاظ حقوقی خود ادامه حیات می دهند٬ یعنی فدرالیسم در مبانی٬ اینطور بود: که کشورهای مجزا را چون نیویارک٬ کالفورنیا٬ واشتن دی سی وغیره … در زیر یک چتر کشوری حقوق بین الملل عمومی یعنی آمریکا قرار داد٬ که از لحاظ حقوق عمومی داخلی نیز می توان هر یک دولت را٬ دولت مستقل در حقوق عمومی داخلی گفت٬ ولی در سیاست خارجی یک قدرت متحد بنام آمریکا ظهور کردند٬ که جوهره تقکیک قوا٬ یا میزان و تعادل اقتدار ملی بر همه ایالات٬ از مردم برای مردم است.
حالا به یک دید تجربه گرایانه چطور فقط یک کشور دولت را بنام افغاستان٬ آنهم در عدم دولت مقتدر ملی فدرالیسم نسخه داد؟… بیشتر بخوانید از لینک ذیل!
http://www.jhvmn.ir/article_253564_f589fd421c25d080d81cad04f12fdf5e.pdf
اسلام سیاسی معضله دیگرست که: دیوبند در هند زمانیکه توسط سلطان محمود تاسیس می شود٬ سلطان شب در خواب می بیند که آنجناب سنگ تهداب را می گزارد و دیوبند هند خادمین چون نعمت الله دهلوی٬ عبدالحق دهلوی٬ معین الدین چشتی در ادامه و سایر مفاخر اسلام از انجا ظهور می کند. ولی دیوبند پاکستان پسا ۱۹۴۷ که این کشور توسط قدرت های امپرالیستی غربی به رسمیت شناخته می شود٬ و جز اسلام سیاسی یعنی دین وسیله به قدرت نامشروع که همانا نقض حقوق بنیادین بشرست٬ محصول ندارد. یاد ما باشد انگیزه حذف اسراییل پسا ۱۹۴۸ بود٬ بین کشورهای مسلمان که اسراییل را هر روز مقتدرتر می کند٬ یعنی پاکستان منحیث کشور مستقل باید شناخته و ایجاد روابط صورت گیرد٬ که یکی از عوامل بد بختی ها پی در پی در افغاستان الخصوص در دهه های گذشته٬ مباحث پشتونیزم آن سوی سرحد است٬ که بدست آوردن هدف٬ از لحاظ حقوقی سیاسی ناممکن بوده٬ ولی می توان در آینده از اتحاد در منطقه یعنی ایجاد روابط بیدون سرحدی چون اورپا مسایل فرهنگی قومی را در اوج رساند. اما مبحث فرهنگ و قدرت ملی روابط تاسیسی مستقیم ندارند٬ یعنی اقوام قوم نه٬ اقوام جمع می شوند حاکمیت ملی را ایجاد می کنند٬ که دولت موضوع آنست٬ و اینرا در ادبیات سیاسی قرارداد اجتماعی می توان گفت٬ و دولت مسوول است که پدیده های فرهنگی هر قوم را رعایت کرده و در ایجاد روابط آن در حیطه حقوق بین الملل فرهنگی و شورای یونسکو در سازمان منفعت های حیثیتی را به اوج رساند٬ که حقا حوزه فرهنگی خراسان مهد تمدن دنیا امروزی است.
یاد داشت۱: دو لینک ذیل که در شبکه جهانی آریانا نیوز و صفحه سیاست افغانستان متصدی حامد ضرابی است٬ ارایه کرده ام که پیشنهاد می کنم دیده شود.
یاد داشت ۲: لطیف پدرام که افکار ملی و منفعت عمومی را٬ جایگزین افکار قومی نکند٬ ملا هیبت الله در بین تاجکان گرامی است٬ با این فرق که او ریش و دستار دارد و از مجرای اسلام سیاسی به قدرت قومی و پدرام دریشی و نکتایی که ساخت اسلحه های ممنوعه هم کار دانشمندان بی وجدان بوده نه کار دهقان صادق بی دانش…
اسلام سیاسی:
سازمان و أفغانستان: