سفر قریشی به کابل پس ازافتضاح سفر رئیس پیش آی اس آی
نویسنده مهرالدین مشید
سفر قریشی به کابل پس از شایعهء مرگ فیض حمید
سفر غیر مترقبل قریشی به کابل پس از سفر فیض حمید رئیس پیشین آی اس آی دومین سفر مقام های ارشد پاکستان به افغانستان بعد از ورود طالبان به کابل است. ممکن قریشی بخاطر به انجام رساندن کار ها و برنامه های ناتمام فیض حمید به کابل آمده باشد. قریشی در این سفر فیض حمید را بحیث شاهد حادثه با خود آورده است تا شایعات مرگ او را در ارگ تکذیب نماید. هدف فیض حمید را در آن زمان که خلاف عرف دیپلوماتیک وارد کابل شده بود، سه موضوع تشکیل می داد؛ نخست ارایه و خواست پاکستان از طالبان و دوم آشتی دادن طالبان پاکستان با حکومت پاکستان و سوم ایجاد وحدت میان شاخه های طالبان و چهارم هم طرح و برنامه ریزی و رهبری عملیات در پنجشیر بود؛ ما گردن ماندن شبکۀ حقانی به خواست فیض حمید و امتناع ملابرادر از خواست او سبب شد تا برنامۀ حمید ناتمام بماند. باور ها براین است که سفر قریشی در رکاب او بسر رساندن اهداف ناتمام حمید بود.
سفر های غیر منتظرۀ مقام های پاکستانی به کابل با توجه به نگاهی که به امارت طالبان دارند، امری شگفت آور نیست. طالبان با حمایت های نظامی و اقتصادی و سیاسی و استخباراتی پاکستان در نتیجۀ معاملۀ غنی با شبکۀ حقانی وارد کابل شدند. بنابراین خواست های بیش از افزون نظامیان پاکستان از طالبان فراتر از رسیدن به عمق استراتیژی جنرالان این کشور است. بنابراین سفر های آزمندانه و هدفمندانۀ مقام های پاکستانی پس از این به کابل امری عادی وارایۀ خواست های آنان بی حساب است. اهداف مغرضانۀ پاکستان در نخستین سفر فیض حمید آشکار شد که در نتیجۀ درگیری او با ملابرادر و رهبری عملبات طیاره های پاکستانی برضد روستا نشینیان پنجشیر به افتضاح سیاسی و نظامی انجامید. گفته می شود که او رهبری عملیات در پنجشیر را با بمباران طیاره های پاکستانی از هوتل سرینا رهبری کرد و این ماموریت مداخله گرانهء خود را به پایان رساند که خشم شماری شخصیت ها چون حامد کرزی را برانگیخت که او در گفت و گو با رسانه ها خواهان پایان مداخلهء پاکستان در امور افغانستان شد؛ اما او در برآورده شدن سه خواست دیگر خود ناکام شد و برعکس قربانی دو خواست دیگر خود شد. پس از این سفر حمله های طالبان پاکستانی برضد حکومت این کشور افرایش یافت و امارت خواهی از پاکستان تا کسمیر شدت یافت. در گزارش هایی آمد که فیض حمید خواست های پاکستان را به طالبان مطرح کرد که به پاسخ منفی ملابرادر رو برو شد. گفته شده که پیش از اینکه ملابرادر خشم و انزجار مردم افغانستان را نسبت به پاکستان ابراز کند؛ فیض حمید با تفنگچه بر وی حمله ور شد و در مقابل پیروان ملابرادر بروی حمله ور شدند و در نتیجه تعدادی کشته و زخمی شد. پس از آن شایعات مرگ فیض حمید پخش شد و از ریاست آی اس آی برکنار شد و ممکن دلیل برکناری او حمله برملابرادر باشد که خلاف اصول استخبارات می باشد. فیض حمید خواست ملابرادر را توبیخ کند واما همه چیز معکوس واقع شد و افتضاح استخباراتی آی اس آی رابه نمایش گذاشت. فیض حمید با این جسارت خواست که به طالبان نشان بدهد که گویا آنان هنوز هم تحت قیمومیت آی اس آی قرار دارد. یکی از دلایل آمدن او با قریشی به کابل تکذیب مرگ او است و در ضمن او بحیث شاهد آورده شده تا قریشی آن را به پایان برساند. از آمدن او به کابل فهمیده می شود که او زخم برداشته بود و حالا صحتمند شده است و غیابت چند هفته ای و تبدیلی او دلیل آشکار رخمی شدن او است. پس از این حادثه هرچند لحن مقام های ارشد پاکستان نسبت به طالبان تغییر نکرد و پیهم برای آنان لابی گری کردند و اما مسدود ساختن راه های بولدک و تورم و غلام خان بر روی صادرات میوهء افغانستان دلیل آشکار انتقامجویی پاکستان و وارد کردن فشار بر طالبان است. از این ناحیه دهقان های افغانستان ضرر قابل ملاحظه ای متحمل شده اند. حال دیده شود که قریشی روی چه اهدافی به کابل آمد. قریشی روپوش سفر خود را تقویت روابط سیاسی با طالبان عنوان کرد. چنانکه امیرخان متقی گفت، با وزیر خارجهی پاکستان روی تجارت، مشکلهای ترانزیت، چالشهای مهاجران و گسترش روابط خوب و دیپلوماتیک بین دو طرف بحث نمودند. این سخنان متقی هم بر تقویت روابط خوب دیپلوماتیک دو طرف بیشتر تاکید دارد و این می رساند که هدف اصلی این سفر افزون بر ترغیب طالبان به تشکیل حکومت فراگیر، ترمیم روابط شکستهء کابل و اسلام آباد بارزتر به نظر می رسد و اما به پایان رساندن اهداف سفر ناتمام فیض حمید در راس آن قرار دارد. چنانکه قریشی با وعدۀ اعطای پنج میلیارد کلدار به طالبان گفت که او به طالبان آموخته است که چه باید انجام بدهند تا شناخته شوند. وی تصریح کرد که دیدار او با طالبان در مورد حکومت با قاعدۀ وسیع، رعایت حقوق زنان، ضرورت آموزش دختران و سرکوب سازمان های تروریستی بین المللی تمرکز داشت. وی افزود که طالبان اطمینان داده اند که به تحریک طالبان پاکستانی و ارتش آزادی بخش بلوچستان اجازۀ فعالیت برضد پاکستان رانمی دهند. موضوع اصلی سفر قریشی را هم سخنان اخیراو تشکیل می دهد. معلوم است که در عقب کمک پنج میلیارد کلداری پاکستان برای طالبان تحمیل خواست های بیشتر این کشور بر طالبان است. این در حالی است که پاکستان غرق در بحران مالی است و در فهرست خاکستری صندوق بین المللی پول قرار دارد و مردم آن بخاطر بلند رفتن قیمت مواد خوراکی به جاده ها برآمده اند.
شگفت آور این که این سفر بدون آگاهی پیشین پس از نشست ناکام و بدون دستاورد مسکو صورت گرفته است. قریشی خواسته تا در این سفر به طالبان بگوید، سنگ صبر ایوب پیامبر را در کمر ببندند و به زودی منزوی نمی شوند. هرچند در بی خبر بودن سفر قریشی به کابل دلیل کوتاه انگاری کابل بحیث یک حکومت پرسش برانگیز است و اما این سفر غیر مترقبه بخاطر تسلیت طالبان صورت گرفته تا امید را به زودی از دست ندهند؛ زیرا عدم اشتراک آمریکا در این نشست و اعلان وزیر خارجهء این کشور مبنی بر بازنگرداندن پول های افغانستان و انکار کشور ها از به رسمیت شناختن طالبان سنگ یاس را بر انتظار طالبان کوبید. از سویی هم طالبان به دستور پاکستان بازهم یکه تازی کرده و از بردن شخصیت ها و رهبران گروه های سیاسی به مسکو خودداری کردند که خشم شماری ها را برانگیخت. چنانکه حکمتیار از مسکو انتقاد کرده و وعده های پشت پردهء پاکستان و طالبان را افشا کرد و گفت که دولت آینده هم از یک گروه ساخته خواهد شد. این سخنان او نقش آی اس آی را در امور طالبان برجسته می سازد و به نحوی از راز های پشت پردهء آی اس آی و دخالت های آشکار آن در افغانستان ا افشا می نماید. این در حالی است که مقاومت در شمال و جنوب هندوکش در حال گسترش است و آهسته آهسته به ساحه های مرکزی و شمال و جنوب و شرق و غرب در حال گسترش است. طالبان از ستم ناروای گذشته و حالیهء شان بر مردم نگران اند و بویژه زمانی که مقاومت زنان تظاهر کننده را در جاده ها در برابر شلاق کیبل تفنگداران خود می بینند، بیشتر نگران می شوند که مبادا مانند سال های پیش به قیام همگانی مردم رو به رو نشوند.
در این شکی نیست که سفر قریشی وزیر خارجهء پاکستان به افغانستان بحیث حامی و کمک کننده و همکار نزدیک طالبان اهداف گوناگونی را در بر دارد. پاکستان خود را در قبال طالبان بیشتر از هر کشوری مسوءول و پاسخده می پندارد. در میان کشور های حامی طالبان در منطقه پاکستان از جمله کشور هایی است که نزد جهانیان خود را جوابده حساب می کند؛ زیرا پاکستان از یگانه کشور هایی در جهان است که از ۳۰ سال بدین سو طالبان را تمویل و تجهیز و آموزش داده است و از نخستین کشوری است که حکومت طالبان را در دور نخست به رسمیت شناخت و بخاطر حمایت خود از طالبان و سایر گروه های تروریستی فشار های جهانی را متحمل شده است و هرچند آمریکا را در این مدت فریب داد و بیش از ۳۴ میلیارد دالر به نام مبارزه با تروریزم از این کشور گرفت. پاکستان بخاطر حمایت و تمویل گروه های تروریستی اکنون در فهرست خاکستری تعزیرات صندق بین المللی پول قرار دارد. بنا براین پاکستان از طالبان خواست های بلندی دارد. از جمله می توان آشتی دادن و یا همسو شدن طالبان با پاکستان در پیوند به طالبان پاکستانی و موضوع دیورند و دشمنی باهم و استفاده از نفرات طالبان در کشمیر برضد هند و بالاخره رسیدن به تمامی اهداف عمق استراتیژیک آن در جنگ با هند است. اما در این سفر در میان جمعی از خواست های پاکستان از طالبان موضوع آشتی دادن فیض حمید با ملابرادر هم شامل است. این بار قریشی او را از بستر بیماری برداشته و با خود به کابل آورده تا از یک طرف بر شایعات مرگ او انگشت نه بگذارد و از سویی هم حملهء جسارت بار و توهین آمیز فیض حمید بر ملابرادر را ترمیم کند. اما بعید به نظر می رسد که ملابرادر بحیث یک افغان مسلمان بدین زودی از حرکت توهین آمیز فیض حمید بگذرد و آن را دست کم بگیرد؛ زیرا حمله بر ملابرادر در داخل ارگ خاطرهء وزیراکبر خان را ور خاطره ها تداعی می کند که مکناتن در شیرپور بر وی تفنگچه کشید و اما او پیش دستی کرد و مکناتن را کشت. با تاسف که این بار تیر ملابرادر به هدف نخورد و فیض حمید رئیس استخبارات پیشین پاکستان از جمله جان سالم بدر برد. مقام های پاکستانی می دانند که ملا برادر آن غول و زنجیر ها و هتک حرمت ها را هرگز فراموش نمی کند که در زندان های پاکستان در ده سال متحمل شد. او این همه شکنجه ها را به جرم تمایل برای گفت و گو با حکومت وقت کابل متحمل شد.
ممکن نیست تا ملابرادر شکنجه ها در زندان پاکستان را یک باره فراموش کند. او خوب بخاطر دارد که چگونه نظامیان پاکستان عزت و حیثیت او را به بازی گرفتند و بی آبرو اش گردانیدند. هرگز ممکن نیست که رابطهء استخباراتی چنان بر تمامی غرور اسلامی و افغانی او سایه افگند که او را در پای قدرت اسیر ساخته و از خود بیگانه اش نماید. او ممکن این سخن حسین را شنیده باشد که گفته است، اگر مسلمان نیستی بازهم جوانمردی را از دست نده. بنابراین هیچ ممکن نیست که ملابرادر اسلام وغیرت و شهامت افغانی خود را در پای نظامیان نامسلمان پنجابی افگند ویا به گفتهء شاعر در اسلامی و افغانی خود را در پای خوکان بریزد. به یقین که ملابرادر خود را از نسل احمدشاهء ابدالی از تبار شخصی حساب می کند که اکنون هم پنجابی ها از شنیدن نام آن در خود می لرزند. بنابراین هیچ ممکن نیست که ملابرادر آن تهور و جسارت فیض حمید رئیس پیشین آی اس آی را فراموش کند و به آنان تسلیم شود. این در حالی است که او درک کرده شبکهء حقانی مزدور گوش به فرمان آی اس آی است و پیش از رسیدن رئیس آی اس آی به ارگ و حتا با شنیدن نام آن پشت خود را به سویش می کشد.
گفته های بالا تا حدودی نقش شیطانی پاکستان بویژه شبکهء استخباراتی این کشور را در افغانستان برجسته می سازد و نفوذ این شبکهء جهنمی را بر طالبان و سایر گروه های افراطی نشان می دهد. باتاسف که این رابطه آنقدر شبکه ای و پیچیده و عمیق و کار استخباراتی پاکستان در میان گروه های طالبان از سوی نظامیان این کشور ژرفنا و پهنا پیدا کرده است که گروه های افراطی معتاد به نوعی وابستگی با شبکهء جهنمی آی اس آی شده اند. بنابراین حال گفته می توان که افغانستان تحت سیطرهء طالبان در تلک خرس پاکستان گیر مانده و رهایی آن کار ساده ای نیست. پس از این کابل به میدان هموار رفت و آمد ناخواستهء دیپلومات های پاکستان و تختهء بازی های سیاسی و نظامی نظامیان این کشور بدل خواهد شد. هرچند جنبش مقاومت بوسیلهء فرزندان ناخلف اس چون؛ گل حیدر و جنرال جرات و معنوی و شماری دیگر سخت ضربه خورد؛ اما هنوز هم درفش مقاومت در قله ها و کوهپایه های شمال و جنوب هندوکش در اهتزاز است و جوانان این جنبش با تغییر رویکرد و جنگ های گوریلایی هر روز ضربه های سنگینی بر طالبان وارد می کنند. این حرکت در حال قوام گرفتن است و هر روز به سایر نقاط کشور گسترش می یابد و اما هنوز زود است تا به پیروزی زود هنگام آن باور داشت. یاهو