90 مین سالگرد مرگ لنین
تجدید انتشار با تصحیات مختصر در 25 دسامبر 2018
23 ژانویه 2014
Numéro 2 – 21 janvier 2014
روزنامۀ حزب کمونیست کانادا (مارکسیست-لنینیست)
http://www.cpcml.ca/francais/Lmlq2014/Q44002.HTM#1
تا وقتی که مبارزه برای جامعه ای نوین وجود دارد،
نام و اثر لنین از جایگاه ویژه ای برخوردار خواهد بود
لنین خطاب به گردهمآئی در میدان سرخ، 2 ژانویه 1919
ولادیمیر ایلیچ لنین، بزرگترین نظریه پرداز مارکسیست و انقلابی قرن بیستم، 90 سال پیش از این، روز 21 ژانویۀ 1924 طی سوء قصد از سوی یک فرصت طلب، از ناحیۀ پشت گردن مورد اصابت گلوله قرار گرفت و درگذشت. با وجود این که او طی تمام نخستین دوران انقلاب و ایجاد ساختار سوسیالیستی دار فانی را وداع گفته بود، ولی چنین واقعیتی مانع از این نبود که اثر عظیمی را به وجود نیاورده باشد : او دولت کارگران و دهقانان روسیه را ایجاد کرد و خطوط ایدئولوژیک و سازماندهی آن را نیز برای انکشاف انقلاب و سوسیالیسم ترسیم نمود.
لنین از ابتدا کار خود را بر بنیادهای نظریۀ مارکسیسم بنا نهاد. او به عبارتی مغز متفکر مفهوم جامع سوسیالیسم علمی بود و به شکل خدشه ناپذیری باورداشت که تنها راه پیشرفت جامعه، راه رهائی طبقۀ کارگر از طریق انقلاب پرولتاریائی است. و چنانکه می بینیم، رویدادهای آخرین دهۀ قرن بیستم غالباً این باورداشت لنین را تأیید کرده است.
تابلوی «مراسم به خاک سپاری لنین» اثر ایزاک برودسکی (1925) Isaak Brodsky (1925). |
نخستین مسائل ایدئولوژیکی که لنین مطرح کرد، دفاع از تمایلات مارکسیست بود، به معنای تمایلات متکی به نتیجه گیری های مارکسیستی. او بر این باور بود که انسجام و اتحاد جنبش بستگی به دفاع از چنین رویکردی دارد، و به این معنا که انکشاف تفکر مارکسیستی و تحقق بخشیدن به آن انطباق با شرایط تاریخی را ضروری می سازد.
علاوه بر این، او از ضرورت تحقق بخشیدن به طرحی برای تأسیس جنبش دفاع می کرد و نظریات آنی را که به «تاکتیک-روند» شهرت داشت محکوم می دانست. ما باید بدانیم که نتایج تأملات او در آثارش برای آغاز قرن بیستم، و حتی امروز به شکل بارز و ژرفی ارزش خود را حفظ کرده است.
یکی از نظریات لنین که حتی امروز نیز تمام مفهوم خود را حفظ کرده، وظیفۀ رهائی طبقه کارگر است که او چنین امری را در حیطۀ کارکرد خود کارگران می دانست. با بنیانگذاری حزب کمونیست کانادا(مارکسیست- لنینیست) همواره از همین نظریه دفاع شده و مبارزۀ ایدئولوژیک را به پیش برده است، و به شکلی که سازمان های زیر بنائی در اماکن کار پرولترهای مدرن ستون های حزب را تشکیل می دهند. این نظریه طی فعالیت های حزب کمونیست کانادا (مارکسیست- لنینیست) تعمیق یافت.
نظریۀ دیگری که هنوز اعتبار و مفهوم خود را حفظ کرده، این است که بدون نظریۀ انقلابی جنبش انقلابی نیز نمی تواند وجود داشته باشد. طرح انکشاف اندیشۀ مارکسیستی و سازماندهی آن در رابطه با جنبش انقلابی وجه تمایز مارکسیست های انقلابی از تمام مکاتب فرصت طلب است. برای فرصت طلبان (اپورتونیست ها)، سیاست انقلابی به معنای جدا ساختن سیاست از جوهر انقلابی آن است، و به معنای اخته کردن و منحرف ساختن نظریۀ انقلابی به یک سری اندیشۀ جزمی که سیاست را به ابزاری برای قدرت بورژوا تبدیل می سازد. برای مارکسیست های انقلابی، کاملا بر عکس، نظریۀ انقلابی در کوران کارآیند انقلابی گسترش می یابد. به شکلی که دفاع از همین مفهوم لنینیستی ( دیالکتیک نظریه و کارآیند) برای مارکسیست ها یکی از اشکال مبارزۀ طبقاتی تلقی می گردد.
با بازشناسی نظام سرمایه داری که به شکل عینی به مرحلۀ نهائی خود رسیده، یعنی مرحلۀ انگلی و زوال، لنین نتیجه می گیرد که زمان سرنگونی نظام سرمایه داری و تأسیس نظام سوسیالیسم فرارسیده است. در این نتیجه گیری مفهومی ژرف و عظیم نهفته است. برای رها ساختن چنین نظریه ای فشارها بسیاری وارد آمد، مخالفت با چنین نظریه ای بر این اساس بود که سرمایه داری هنوز چندین مرحلۀ دیگر در فراروی خود دارد و در شرایطی است که می تواند تضادهای خاص خود را حل کند.
فروپاشی رژیم های اروپای شرقی، با تمام اصلاحات سرمایه داری، نشان داد که مرحلۀ دیگری برای نظام سرمایه داری وجود ندارد. در تمام کشورهائی که به بهانۀ «اقتصاد بازار» ساختار سرمایه داری را راه اندازی کرده اند، نتیجۀ آن آنارشی و هرج و مرج اقتصادی و پیامدهای آن در سیاست بوده است. نظریۀ لنین مبنی بر این که امپریالیسم را بایستی به عنوان شب پیش از انقلاب پرولتاریائی تلقی کنیم، همچنان معتبر پا برجا مانده است. این نظریه را نیز باید به عنوان یکی دیگر از نکات مهم در مبارزۀ ایدئولوژیک تلقی کنیم ، و امروز ضرورت ایجاب می کند که به دفاع از آن ادامه دهیم و در انکشاف آن بکوشیم.
با درک این مهم که دوران او دوران امپریالیسم و انقلاب پرولتاریائی بوده، لنین نتیجه می گیرد که به حزبی از نوع نوین نیاز هست تا موانع تحقق چنین انقلابی را از سر راه بردارد. اصل سازماندهی مرکزیت دموکراتیک، که ایجاد آن به کوشش او امکان پذیر گردید، امروز تمام اهمیت خود را حفظ کرده است. یکی از دلایل فروپاشی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی بفراموشی سپردن چنین اصلی بود که زیر سنگینی دیوان سالاری پیرامون دفتر سیاسی، شرکت اعضا در زندگی حزبی به سطحی ترین درجه تنزل کرده بود. تمام اعضای حزب کمونیست از ماهیت سیاسی خود تهی شده بودند، یعنی موردی اجتناب ناپذیر، خاصه در وضعیتی که نظریۀ مرکزیت دموراتیک به یک سری زنجیرۀ مراتب سازمانی تنزل یافته است. در نتیجه دفاع از اصل مرکزیت دموکراتیک را باید یکی از مهمترین وظایف در سازماندهی بنیادهای حزب کمونیست توده ای بدانیم.
دنیای امروز به سوی دوران آغاز فروپاشی نوینی در ابعاد جهانی حرکت می کند. چنین امری مستلزم گسترش عمیق نظریۀ مارکسیست لنینیستی خواهد بود، به همان شکلی که مارکس و انگلس، سپس لنین و استالین در دوران خودشان به انجام رساندند.
لنین خیلی زود در کار انقلابی خود به سال 1908 به دفاع از ماتریالیسم دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی، درک جهان، روش و نظریۀ ضروری در بررسی روابط بین انسانها و روابط بین انسان ها و طبیعت، مسئلۀ بنیادی که می بایستی نظریه و فلسفه به آن پاسخ گوید، همت گماشت.
لنین در سر تا سر اثرش نشان داد که چگونه فرصت طلبان زیر پوشش علم و در لباس مارکسیست به میدان آمدند تا به نظریۀ ماتریالیسم دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی حمله کنند.
اثر لنین امروز برای دفاع از چنین نظریه ای که از هر سو به آن حمله می برند ارزش پر اهمیتی دارد. حمله به این نظریه شاهراه تمدن، تعریف تمدن و محتوای آن را در ظلمت فرو برد. فشارهائی از هر سو وارد آمد تا آن را به بن بست بکشاند.
نتیجه گیریهای لنین دربارۀ دولت و انقلاب، نقش طبقۀ کارگر و سازمان هایش، نقش دهقانان و دیگر اقشار اجتماعی، نقش حزب بلشویک برای هدایت گام به گام انقلاب و تحقق بخشیدن به ایجاد اتحاد تمام توده های کارگری پیرامون طبقۀ کارگر، برای هدایت مبارزۀ طبقاتی، در پیوند با پرولتاریای بین المللی در نقش خود به عنوان ذخیرۀ استراتژیک برای انقلاب، مجموعه نظریاتی است که باید از آن دفاع کرد و در انکشاف آن کوشید. این مجموعه نظریات باید بر اساس شرایط اکنونی گسترش یابد و دارای کیفیت یگانه ای باشد، به این معنا که باید به تعاریف مدرن تکیه داشته باشد .
به همین علت این نظریات تمام اهمیت خود را حفظ خواهد کرد، البته در صورتی که به نظریات و افکار جزمی تنزل داده نشود.
گردهمآئی شوروی در پتروگراد سال 1917. شوروی طی مارس 1017 ایجاد شد پس از انقلاب مارس به عنوان عضو نمایندگی کارگران و سربازان شهر، جدا از شورای موجود در شهر یا دوما. پس از سرنگونی تزار، شوروی به موازات دولت موقت بر روسیه حکومت کرد.
به همان گونه که لنین در دوران خود عمل می کرد، امروز دفاع از تمایلات مارکسیست لنینیست برای ایجاد جنبش انقلابی امری اجتناب ناپذیر است و چنین دفاعی باید در رابطۀ تنگاتنگ با جنبش تحقق یابد. دفاع از تمایلات مارکسیسست لنینیست مولد تفکر مارکسیست لنینیست بوده که نظریۀ انقلابی حاصل از آن باید جنبش انقلابی را هدایت کند.
چنین کاری نمی تواند به تکرار طوطی وار نقل قول های لنین یا چند تن دیگر تنزل یابد. دفاع از جریان مارکسیست لنینیست باید محتوای پر مایه و با ضروریات زمان تطبیق داشته باشد.
یکی از مهمترین ضروریات، دفاع از نظریۀ ضرورت حزب کمونیست توده ای و تحقق بخشیدن به آن در روند کارآیندی است.
لنین در آغاز اثرش به وظایف ضروری برای ایجاد حزب پرداخته است. ما نمی توانیم چنین کاری را به شکلی که مطرح شده بازتولید کنیم، به همان شکل و با همان محتوا، یعنی به آن شکلی که برخی در گذشته در پی بازتولید آن بودند. باید جوهر آن را درک کنیم و به اجرا بگذاریم. جوهر، یعنی بدون حزب انقلابی نمی توانیم انقلاب کنیم و ساخت و پرداخت چنین حزبی باید منطبق بر شرایط موجود باشد.
بسیاری لنین را بخاطر ترک مارکسیسم و ایجاد حزب منطبق بر شرایط دوران خود متهم دانسته اند. به همین گونه امروز اگر می بایستی برای انجام وظیفۀ خطیر تشکیل حزب کمونیست توده ای از ترس متهم شدن به ترک لنینیسم، از چنین کاری منصرف شویم، گواهی خواهد بود بر فقدان اطمینان عمیق ما به آن.
زندگی و اثر لنین عنصر مهمی برای جنبش رهائی بخش است و ضرورتی حیاتی ایجاب می کند که از آن بهترین بهره برداری های ممکن را داشته باشیم و به نفع طبقۀ کارگر و ملت های جهان به کار ببریم. به همان شکلی که لنین در جنبش رهائی بخش ملت ها ذخیره ای برای انقلاب پرولتاریائی می دید، امروز به عهده ما خواهد بود که از تمام جنبش های خلقی برای بهبود شرایط آنها استفاده کنیم، و به ویژه در رابطه با دموکراتیزاسیون زندگی در تمام جلوه گاه هایش.
از دوران لنین، تحولات بسیاری روی داده است. در نتیجه ضروری خواهد بود که محتوای عمیق این تحولات را درک کنیم، در غیر این صورت نیروئی که در اثر لنین انباشت شده مورد استفاده قرار نخواهد گرفت، به همان دلیلی که در اروپای شرقی و در اتحاد جماهیر شوروی سابق به وقوع پیوست.
برای درک عمیق کارآئی اثر لنین، باید جوهر آن را تشخیص دهیم، یعنی مهمترین حلقه را در زنجیرۀ مسائل بیابیم و بر این اساس است که می توانیم به تمام زنجیره احاطه پیدا کنیم و به انقلاب تحقق ببخشیم.
در سطح آماده سازی شرایط ذهنی انقلاب، این رابطه، این حلقه از زنجیره، تحقق به تعاریف مدرن است. تشخیص چنین حلقه ای یک کار تمام عیار انقلابی بنظر می رسد که در شرایط انزوای انقلاب، به طبقۀ کارگر اجازه می دهد که به حرکت درآمده و پشتیبانی مردم را بدست آورد. طبقۀ کارگر نمی تواند خود را برای پیروزی نهائی آماده کند، بی آن که در این مسابقه شرکت کند و بی آن که طی این مدت در این نبردهای کلیدی علیه بورژوازی پیروز شود.
حزب کمونیست کانادا (مارکسیست_لنینیست) از بزرگداشت 90 مین سالروز مرگ لنین برای تمدید اعتقاد به پیروزی انقلاب و سوسیالیسم به عنوان فرصتی گرانبها استفاده می کند. حزب کمونیست کانادا(مارکسیست_ لنینیست) با اهداف لنینی به مبارزه ادامه می دهد، زیرا پیروزی انقلاب امروز به همان اندازه فوریت یافته که در دوران او. تا وقتی که مبارزه برای جامعه ای نوین ادامه دارد، زندگی و اثر لنین نیز جایگاه ویژه خود را خواهد داشت.
ترجمۀ حمید محوی
پاریس 26 دسامبر 2018