تأملی بر واژۀ جنگ سالار و جنگ سالاری در افغانستان
![](https://mashal.org/media/Khalil.jpg)
اصطلاح جنگ سالار وجنگ سالاری کم وبیش در فرهنگ های نظامی، سیاسی تمامی کشورهای جهان به ویژه کشورهای جهان سومی قابل بحث است و در سال های جنگ داخلی به عنوان یک کلمه فاقد ماهیت مثبت وارد قلمرو ادبیات نظامی، جنگی و سیاسی کشور ما شد.
در سال های پسین در زمان اقتدار حامد کرزی این دو ترم معنا ومفهوم اصلی خویش را دریافت و عملا ما شاهد اقتدار تفنگ در این جغرافیا بوده ایم.
جنگ سالار از لحاظ واژه گان شناسی با پسوند سالار معنا پیدا می کند. اساسا این واژه اشتقاق از جنگ می باشد که سالار در بافت ادبیات جنگی، راغب، مایل و طالب جنگ را می گویند.
پس باتوجه به تولیدات لفظی واژه می توان گفت هرفرد، گروه و توده که زمینۀ آغاز، تداوم و شعله ورساختن جنگ را مساعد می سازد او را بدون شک می توان جنگ سالار نامید ولو تحت هر پرچم وشعاری که باشد. یا با هرفلسفه یی فکری یاایدیولوژی ملبس باشد و یا از هرچشمۀ که آب بخورد. در تعبیر وتفسیر مان جنگ سالار وجنگ طلب است.
در فرهنگ دهخدا وسایر لغت نامه های فارسی جنگ سالار را به معنای جنگ طلب، رهبر جنگ و یا رهبر گروه های جنگجو تعبیر نموده است، باتوجه به این لغت نامۀ معتبر و سایر واژه نامه ها واژۀ جنگ سالار هیچ بعد مثبت وقابل توجیه ندارد؛ لذا جنگ سالار درقاموس فرهنگ بشری و فرهنگ دیرینۀ ما معنای جنگجو و ویرانگر … را می دهد.
گروه های درگیر و متخاصم در افغانستان که به دیکته قدرت های بیرونی که منافع خود را در جنگ جستجو می کنند شامل همین کتگوری جنگ سالار می شوند، برای این ها اسلام وارزشهای؛ چون حفظ تمامیت ارضی، ناموس… همه بهانه است ونمی تواند زشتی ها و پلشتی های این گروه ها بپوشاند.
در مفهوم وسیعتر، جنگ سالار را معادل بانی جنگ وعامل تداوم جنگ می توان تفسیر کرد؛ چون آنهایی که روز به نام نیروهای مردمی( حربکی) و شب طالب است بدون تردید جنگ سالار است که از روش های نوین افراطیت، مدنیت ستیزی روح می گیرند. آنهایی که در هر حالت نازک وحساس باقیمت وقار، حیثیت، عزت، شأن… مردم بازی می کنند و قبالۀ عفت سرزمین شان را به هیچ فروختند و مرزهای کشیدند بر جغرافیای بزرگ این سرزمین و بهای این همه را فدای منافع خود ساختند قطعا که جنگ سالار اند.
این را باید اذعان کرد که همین ها اند که در نقش مزدوران و جواسیس استخبارات کشورهای بیگانه هرعمل آشوبگرانه را طراحی می کنند و بعد جهت اغوا وفریب مردم خود به سخنان پوپولیستی روی میاورند و خود شان را صدای ملت شان تعریف می کنند.
همین ها اند که از این آدرس های مذبوح و شنیع امرار معاش نموده، به اریکۀ قدرت لمیده اند، به مال و جمال ثروت فراوان دست یافته اند.
با توجه به احکام منطق، این را نیز می توان ادعا کرد که تداوم جنگ و شعله ور کردن آتش جنگ قطعا به سود طبقه معدود بوده و از حرکت چرخ جنگ تمویل می شوند، صاحب قدرت می شوند و بیشتر از پیش بر مردم ظلم روا می دارند
باور کامل دارم اینها به هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی نمیخواهند منافع شخصی و حزبی خود را قربانی منافع جمعی کنند نه به دین باور دارند، نه قانون را می شناسند، نه به منافع ملی دل می سوزانند، نه به کدام عرف ومولفه های مدرن حکومت داری ارزش قایل اند و نه به شالوده های صلح و آشتی اعتقاد دارند و همیشه برای حصول منافع و مصالح خویش نهادها، حکومت ها، شبکه ها و جناح های ضد منافع خویش را مستقیم و غیر مستقیم تهدید نموده و از هر راه ممکن بر حکومت و مردم فشار وارد می نمایند تامنافع شان به خطر مواجه نشوند اینها از ویژه گی عمدۀ جنگ سالاران است. و هرزمانی که منافع شان به خطر مواجه شد دست به تشکلات ایتلاف ها می زنند که جز بر منافع شخصی و گروهی دگر به هیج وجه منافع جمعی را برنمی تابد.
در نتیجه حضور، تجهیز و انگیزه دادن به طالبان و سایر گروه های جنگجوی فرمایشی و دستوری گواهی مشهود و مطلوبی از برنامه های ستمکارانه جنگ سالاران اند که می خواهند کشوره را به پرتگاه سقوط برند و ومنافع خود را حفظ؛ بنابرین ملت عزیز و مردم آگاه ما باید اهداف شوم و چهره های فریبنده و دروغین این دلالان قدرت را بشناسند و فریب شان را نخورند؛چون حال دیگر وقتی آن فرا رسیده که تحت هیچ سیاست فریبنده یی نباید رفت، فریب هیچ سیاستمدار و تیکه دار را نباید خورد و از هیچ جنگ سالاری نباید حمایت کرد. تا زمانی که قهرمان یک قوم دشمن قوم دیگر باشد یا دشمن تبار دیگر قهرمان قوم دیگر باشد ملت شدن کاری است بس دشوار و ناممکن. پس بیایید در برابر این فرهنگ جنگ سالاری جسورانه ایستاد شویم و مرزهای قومی، تباری، لسانی، سمتی و حزبی که نفس و روح منافع عامه و ملی را صدمه می زند بشکنانیم تا پایه های ملی و همزیستی در سرزمین مان مستحکم شود و اقتدار مان به عنوان یک ملت بزرگ برگردد.
پوهنیار خلیل الله توحیدیار ساپی