پیرامون مناقشه سیستم غیرمتمرکزوفدرالی
نصیراحمد مومند
«قسمت اول»
۱۰/۴/۲۰۲۳ م
بامختصرمروربرتاریخ وواقعیت های عینی جاری در کشوربوضاحت درمی یابیم که علی الرغم تمام تلاش های تخریبی دشمنان ، وحدت ویکپارچګی ملت افغان که دربستر زمان تشکل یافته وبه قوام رسیده وازآزمون زمان هم کامیاب وسربلند بدرآمده ،اقوام تشکیل دهنده وسازنده آن همیشه منحیث ملت واحد ومشت بسته وحدت وبرادری ویکپارچګی خودراحفظ کرده وبلند کردن صدا هایی چون تک تازی حکومت پشتونها ،تغییر نام کشوروخراسان طلبی ،هزارستان و تاجکستان بزرک خواهی ها ،حکومت وسیع البنیاد ،سیستم متمرکزوفدرالی وغیره راکه بالترتیب در ګذشته نشروبا تفصیل پرده ازروی حقایق برداشته شده اینک سیستم غیرمتمرکز وفدرالی کهصدای عده ای از جاهلان تجزیه طلب و دشمنان استعمارګروسودجویان فرصت طلب داخلی وخارجی بلند شده ، مردم وکشوررا طی بیش ازچهل سال اخیر به خاک وخون و تباهی کشانیده چنین شعارهای میان تهی راکاروصدای مشتی اراذل واوباش دانسته وبادیده انزجارونفرت می نګرند میګویند که این ملت و کشوربه کله پروتوان ایثارګروصاحب اراده تصمیم توانا ضرورت دارد تاهوسران هاوطوطی های زراندوزپرورده اجانب.
بملا حظه میرسد که اکنون جسارت به مرحله رسیده که این چند دلقک بالهوس ومزدور به سر نوشت کشوروملت افغانها بصورت علنی وبی هراس بازی میکنند وازین طریق این حلقات معدود ناخلف ومعلوم الحال به نرخ روز به حیات ذلت بارشان تداوم می بخشند ،
این در حالیست که نه ازموضع ودید یک افغان بخاطر دلسوزی وهدف آبادی وپیشرفت وترقی کشورونه برای رفاه وآسایش اجتماعی بلکه به شکل غیرمسوولانه وغیرعلمی درتضاد با اوضاع وشرایط جاری وخواست مردم وکشور،بلکه بیشتربصورت یک هدف بلهوسانه وبه زیان کشوروملت افغان وبه نفع اجنبیان به حیث ابزاربه عنوان یګانه راه بیرون رفت ازمنازعات قومی ،زبانی ،منطقوی برای برقراری وتامین حقوق اقلیت ها عنوان میشود ؟؟ ۰در حالیکه در شرایط واوضاع واحوال نامساعدی مانند حالت موجودکنونی کشورکه نخست ازهمه به تقویت وحدت وهمبستګی ملی ونیرومندسازی یک دولت واحدمرکزی قوی باثبات ویک زعیم ملی نیازمند است ، طرح وعنوان کردن شعارهای مقطع یی پوچ ودورازتعقل وتفکرافغانی مانندنظام غیرمتمرکزوفدرالی همه عامل مساعد شدن زمینه سازی برای مداخله بیشترودست ازادترهمسایګان مغرض ، تقویت جنګ سالاران فراری به اصطلاح عوام«بګیل»، هرج ومرج وانارشیزم وبالاخره تجزیه وچند پارچه شدن کشورپنداشتته میشود۰
لهذانظام غیرمتمرکز وفدرالی درشرایط کنونی ، با استفاده از تجارب دیګران وبا درنظرداشت واقعیت های موجوده کشوربه خیر وصلاح مردم وکشوردیده نمیشودوبلکه برعکس مانند اشتباهی بزرګتراز سیستم دموکراسی بی بندوباروارداتی وتحمیلی مصیبت زای بیموقع و بدون پیش زمینه های لازم ( درحقیقت رخ اصلی ان یک شرکت سهامی مافیایی )نیزباعث تقویت بیشترتفنګ سالاران منفورومردود شده و زمینه را برای مداخلات بیشتر خارجی آماده وهموارترنموده و درهمدستی با بیسوادی ،فقر اقتصادی وصدهامصایب ناشی ازمیراث تجاوز شوروی ها و جنګ های نیابتی ظاهرا داخلی ،تجاوزامریکا- ناتووشکست مفتضح آنها،همبستګی ووحدت ملی را بیشترجریحه دارودشوارترمیسازد، چون احساس مشترک ملی زیر تاثیراحساسات خودخواهی های ګروهی ،منطقوی ،قومی ،زبانی ،مذهبی وغیره کمترمیشود ۰
همین ګونه هرګاه نیک بشنویم ازسطح به عمق نظرافګنیم، تجارب دیګران واوضاع واحول جاری هوشدار میدهدکه نظام وسیستم غیرمتمرکزوفدرال نه تنها حقوق اقلیت ها را تامین نخواهد کرد ، بلکه بنا بروسعت ابعاد استراتیژیک استعماری دشمنان هستی های مادی ومعنوی این سرزمین بصورت قطع از احتمال بدور دیده نمیشود که دربین اقلیتها اقلیتهای دیګری را بوجود خواهد آورد وآن وقت است که اندرزپیر صاحب نظربه زبان عوام اللهم یکه یکه بلعیده ونابوخواهد شد۰
نظام سازی های غیرعملی دلخواه وفرمایشی بی محاسبه صرف درقالب کلمات بنام های وسیع النیاد ، وحدت ملی ،غیرمتمرکزوفدرالی یاهرنظام وسیستم را نمیشود فقط درحرف وبا تعویض پکول وریش به عطر وپودرونکتایی ودریشی ویا برعکس آن به ریش وچپن وغیره وبا خوش خدمتی ومیزبانی وحضوراجانب اعماروایجادنمود۰نتایج وپیا مد های شوم شعار جامعه فاقداستثمار فردازفردکه هنوزهم دزدانه درتداوم قرارداشته واز احتمال بدوردانسته نمیشودکه بادفاع های به قول خودشان مذبوحانه که اکثرا اخلاق وآداب رسانه یی را متاثر ومتعفن ساخته جزباقیماند ه همان پلان باشد ونمیتوان با پیاده کردن این مدل یا آنمدل درافغانستان خلاصه نمود۰
همانطورکه نظام کمونستی باشعار های فریبنده بلوک شرق ونظام دموکراسی بی بند وبار صادرشده مخلوط شرق غرب که هرکدام اهداف پلیدخودرادشته باناکامی وشرمساری های مفتضح مواجه شدودرکشورافغانها نه تنها جای پایی نیافت ، بلکه تباهی وبربادی های جبران ناپذیررا برای هردوطرف معادله ببارآورد ،طرح کردن نظام غیرمتمرکزوفدرالی خارج ازصلاحیت ودوراندیشی ازعواقب ان نیزکه جزو مرحله ازا ان پلانها به حساب می اید، نمیشود فقط با تقسیم کشوربه سه یانه حوزه ایکه امریکایی ها میخواستندبرای سرقت منابع زیرزمینی درآنجا هاپایګاه ایجاد نمایندوباګذاشتن چندتا نام روی آن خلاصه کرد ۰زیرا مردمیکه ازبهره سواد محروم وبافقروغربت اقتصادی مواجه وازجانب دیګرتجاوزات ومصایب حدود نیم قرن اخیرهمه هستی مادی ومعنوی رابرباد داده خصوصابیست سال ګذشته بابهم اندازی اقوام این سرزمین کینه وانزجاروذهنیت های منفی را ایجادنموده آمادګی جواب به دهها سوال ازقبیل تقسیم حاکمیت ، تقسیم قدرت واختیارات اعضای حکومت غیرمتمرکزوفدرال بامرکز ، مسایل حقوقی . اقتصادی ، مسایل اسکان ،هویتها و۰۰۰ که در ذیل به تفصیل ذکر خواهد شد،همه آمادګی وپاسخ می طلبند۰ حل هرکدام ازین مسایل معضلات ګوناګون را پیش روی ما قرارمیدهد ۰ در کشورهاییکه دران فرهنګ دیکتاتوری وخشونت حاکم است، شکست وناکامی سیستم فدرالی درمقابله با خواستهای بنام قومی ومذهبی وامثالهم حتمی است ۰
بربنیاد این مقوله که هرحرفی ونوشته ای اخلاقاواصولا بایست یکبارشنیده وخوانده شود مګر قبل ازهمه باید بالای قوت و ارزش ان وګوینده ونویسنده ان تمرکز صورت ګرفته، توزین وتشخیص شود۰ وانګاه لازم نمی افتد که به هرسفسطه وچرندیات وقعی ګذاشت وضیاع وقت نمود۰ درافغانستان انسان وقتی به عمق ګرایشات این ګروه بوالهوس معامله ګرپیرومکتب حرافی وسفسطه ګویی ببرک کارمل پی می برد که سخن ها یا نوشته آنها را درموردتمرکز ګرایی و فدرالیزم وتجزیه طلبی می شنود یا میخواند ۰ بعضی ازین سخنرانان ونویسندګان داکتر های قلابی وتصنعی متاسفانه آنقدردراحساسات وهوسهای قشلاقی وپیتونشتینی شان غرق میشوند که نه میدانند موضوع سخن شان چه میباشد ودرمقالات وافرازات رسانه یی شان به جزعنوان سخنی دیګردرمورد اهداف نظام سازی ملی افغانی به ذره بین دیده نمیشود ،در سرتاسرسخنرانی یا مقاله های اوشان جزنا سزا وتوهین به دیګر اندیشان وسرمایه های معنوی،تاریخی وارزش های اخلاقی وملی وپرستیژبه شخصت های کاذب وقهرمان سازی های تصنی کاغذی چیزدیګری وجودندارد ۰ودراخیر ګریزمیکنند؛ ورنه با مرورګذرا ومختصری ازتاریخ وایجاد سیستم فدرالی ماآګاهی وآشنا یی حاصل خواهیم کرد که درجهان بیشترازبیست کشوردارای سیستم فدرالی وجود داردکه هنوزهم یا درراه روګشتاندن اند ویا درمسیرفراهم سازی تسهیلات به تمرکزګرایی۰یعنی تاحا ل پختګی یک نظام کارآ راحاصل نتوانسته است ۰
وقتی می بینیم که بدوا درقرون هجدهم ونزدهم میلادی مدل فدرالی درجوامع اروپایی و امریکایی راه یافته وآنهارا تا حدودی درهمان مقطع دررفع مشکلات ومعضلات فی مابین دولت وملت یاری رسانیده ازهمین جا بود که این مفکوره درا ندیشه های سیاسی راه خودرابازکرده وتوسط دانشمندانی چون التوزیوس ـ پرودون ، کانت ، ژان ژاک رسو وروجیمونت ازنظرتیوری بسط وګسترس یافت وازتوجه لازم برخوردارګردید ۰برای فهم ومعلومات بهتروبازشدن چشم وذهن کورمغزان ومدعیان کاذب این مبحث اینک مختصرا نظری به تعاریف ونظریات وګردآورده های عده ای ازدانشمندان افغان وخارجی می اندازیم:
بناءنخست لازم است که ازنظرعلوم سیاسی کوتاه مکثی برریشه ومفهوم فدرالیزم نماییم :فد رال بزبان فرانسوی اتحادسیاسی که طبق ان یک مملکت ازاتحاد ایالات مستقل تشکیل میشود واساسا ریشه درکلمه لاتین فویدوس(Foedus) داشته که معنی ومفهوم اتحاد، پیمان وقرارداد راارایه میکند ودرحقیقت نوعی ازتشکل ،اتحادیه ویاسازمان اتحادانسانی راتوصیف مینماید و نوعی اتحاد ویکانګی دایمی و پایدارمجموعه سیاسی ای دانسته میشود که باوجود اتحادویګانګی هرعضو این مجموعه ویژګی ها ومشخصات خویشرا حفظ نماید ۰ واما تاکنون یک تعریف مشخص جامع وجهانی ارایه نشده است ۰در قرن نزدهم میلادی بحث پیرامون فدرالیزم درآلمان ازطرف (کونستانتین فرانسkostantinFarance۱۸۱۷– ۱۸۹۱)ادامه یافت۰موصوف با اعلام « دولت های فدرالی» مخالفت خویشرا با سوسیالیزم، لیبرالیزم ، مونارشی ودموکراسی علنا اعلام کرد ۰
مونتسکیودانشمند اروپایی(۱۶۸۹- ۱۷۵۵) که بعدازالتوزیوس قدمهای بیشتررا درپروسه پیشرفت تیوری فدرالیزم برداشت وآنراغنا بخشید ۰ نامبرده به فرانسه آنزمان که به سوی خود کامګی ودیکتاتوری قدم برمیداشت مدل جمهوری فدراتیف راعرضه نمود۰پیش شرط اصلی واساسی برای بنیان همچورژیمی ازدید ګاه مونتسکیواین بودکه این جمهوری خودمتشکل ازجمهوری های کوچکتری باشد ۰وی به نظریه نامتجانس های التوزیوس یعنی اینکه این تفاوتهاهستند که نشان دهنده استقلال وفردیت اعضامیباشد، نظریه تجانس هارا یعنی اینکه این مشترکات وهمسویی ها هستندکه باعث وحدت، اتحاد وپیوندآنها میشود راعلاوه نمود ۰
درجریان بحث ها پیرامون قانون اساسی امریکا درسالهای ۱۷۸۷م در نشریه فدرالیست اصطلاح جدیدی به نام فدرالیزم در تاریخ تفکرات سیاسی بوجود آمد ۰ هرامریکایی ازین به بعد مربوط به دو اجتماع ، ګروه ویا واحد سیاسی یعنی به یک اجتماع نسبتا نزدیک وخودی یعنی دولت ویاایالت و یک اجتماع نسبتا دور یعنی ملت ، می شد۰ تفاوتها بین هردو اجتماع ویا هردوواحد کاملا مشخص ومعلوم هستند۰هر واحد سیتم دولتی خودرا داشته وهردو اعضای دولت مرکزی میباشند ، یعنی «وحدت در تفاوتها» مشخصه عمده یک نظام فدرالی همین منسوب بودن ومربوط بودن یک واحد کوچک به یک واحد بزرګتر ازان وباز مربوط بودن یک واحدبزرګتر به یک واحدبزرګترازخود آن وادامه این ارتباط تا به بزرګترین واحد و درعین حال مستقل بودن هریکی ازین واحدها از واحد بزرګترآن میباشد ۰ ازلابلای آثار ونوشته های این نویسندګان نه تنها فدرالیزم به عنوان یک پروسه دینامیک ودرحال تکامل فهمیده میشود ، بلکه این موضوع نیز روشن میشود که آنها به سوی یک دولت واحد با یک زمامدارمقتدرکه زیرپوشش قانون اساسی باشد، تلاش میورزند ۰
بدون شک که تاریخ شاهد بروز وعینیت فدرالیزم به انواع واشکال مختلف آن میباشد ، ولی قاعدتا این اتحادویکجا شدن واحد های مستقل به دورهم نبایدالزاماانګیزه سیاسی داشته باشد ۰ انګیزه اصلی آن غالبا برمحورتشکل وسارماندهی یک اتحادنیرومند تربخاطردفاع ازحملات بیګانګان رفاه اقتصادی می چرخد۰مثالهای زیادی راازعصرباستان دریونان وقرون وسطی دراروپا میتوان ذکر کرد ۰مشخصه عمده یک کنفدراسیون اینست که دولتهای مستقل به عنوان اعضای مستقل یک پیمان که معمولافاقد یک قدرت دولتی متحد ، فاقد یک ارتش مشترک، فاقد قانون اساسی مشترک وفاقد یک نظام حقوقی مشترک میباشند، باهم پیمان واتحاد میکنند۰کنفدراسیون امریکا تا سال ۱۷۸۸، سویس از ۱۸۱۵ تا ۱۸۴۸و آلمان از ۱۵۱۵ تا۱۸۶۶ از جمله کنفدراسیون های مهم جهان بودند که بعداهر یک به فدراسیون ها تبدیل شدند ۰(«۱»
مجمع مشترک سازمان ملل متحد وپیمان مشترک اروپای غربی نیز می شودیکی از اشکال بخصوص کنفدراسیون هادرعصر حاضرمحسوب شود۰ پیمان مشترک اروپاوقتی بوجود آمد که چند تا از تشکلات مستقل سیاسی که عبارت بودند از چند دولت مستقل وچند تشکل غیردولتی که باهم یکجا شده وخواستند تابایک سیاست مشترک راه حل هایی را برای مشکلات شان پیدا کنند ۰
دانشمندان مختلف افغان که این نبشته بیشتراز مایه وعصاره مقالات شان برخورداراست درمقاطع مختلف ومقالات متعددباحوصله مندی وتحلیل جامع علمی سودزیان این سیستم رابا درنظرداشت شرایط واوضاع کشورواقبینانه ودلسوزانه برجسته ساخته اندکه وافعا هرګاه ما به معرفی وتجزیه وتحلیل چند تا ازمدل های فدرالی درجهان بپردازیم ، ازیکطرف درخواهیم یافت که ازدوفکر کدام یک درشرایط فعلی وحاکم کشورماافغانهاکه هنوز هم درجنګ وپنجه های خون اشام وتفرقه انداز وبقایای اشغال متجازین درګیراست موجه ازاب بدرمی آید؟واز جانب دیګرعلل شکست یا پیروزی این یا آن مدل دراین یا آن کشور را درخواهیم یافت که چه بوده است ؟،آیاوجوه مشترک یا تفاوت هایی را میتوان بین آنها وکشور خود ما دریافت کرد؟ و کدام نوع مدل بدردبخور برای نجات ازحالت موجود ویک تجویزوتدبیر خردمندانه برای تامین رفاه امن وتحفظ منافع ووحدت ملی وتمامیت ارضی ما بوده میتواند ؟ ـکه ان شالله در بخش های این مقال به ان خواهیم پرداخت ۰
(پایان بخش اول)