اگربرمن قدرت ميبوداين ارگ ويران ميكردم
خشتش ازظلم پاك، يك بناى دگرعمران ميكردم
بناى ميساختم بردل مردم ،درخدمت مردم
ظلم وستم جنايتكاران را دوباره جبران ميكردم
برمسندمى نشست رهبرفرزانه،عادل وباخرد
چك وچوران قدرت رابيرون تيت وپاشان ميكردم
دست هرناشى ونادان ميشدازقدرت كوتاه
كس رابرسياست آشنا بعدسياست دان ميكردم
ميرفت خواب مقام ازسرهربى مغزو پوچ
كاربراهل كارمحول،ملك را سروسامان ميكردم
مى شكستم طلسم ظلم اين زورگويان عصر
اين اوباشان راپى لقمه حلال سرگردان ميكردم
سالهامبدل گشته اين ارگ برلانه زوروستم
اين خركاران ارگ نشين را پس چوپان ميكردم
هركه پايش ميرسدبرمسنددگرنميخواهدآيدبرون
تاهفت پشت اين طرزفكرزمغزش دورزامكان ميكردم
اهل علم وسواد،رشته وتخصص ميامدسركار
فرم و نكتايي را جانشين پيراهن و تنبان ميكردم
نميشدبازبرنام دموكراسى اينچنين شروفساد
رشوه خوارزورگورابهرپندبرچوبه دارآويزان ميكردم
دبير بازميافت عزوشرف اين مسند،قدرت ومقام
نظم و قانون چنان جارى بر همه يكسان ميكردم
دبير ٢٠١٤ هالند