ملت مظلوم
این مرده زندگی عبث و سفله پروریست
امید غافل است و ز پا ، تا به سر خریست
اشکی مریز به پای ستمزاده روزگار…
این آب دیده ، همت نیکان جوهریست
خرم کسی که هیچ نیامد به این دیار
این سُفله دَهر لانه نا مرد پروریست
غم جرعه ز خون د لم قطره قطره چید
یکباره سرکشید و کنون مست و ابلهیست
ما با چراغ عشق پی دوست میرویم
هر چند خواست باطل و بی رنگ و سرسریست
در راه عشق میهن خود سر فد ا کنید
جاندادن از برای وطن ، فخر و سروریست
در دا ! که کار ملت مظلوم نشد ، بکام
فریاد ما بلند و ولی از « وفا » تهیست
10.01.2014