مغز عارف
دکتر بیژن باران
به من بگو قبل از تولد کجا بوده اي. تا به تو بگويم پس از مرگ کجا خواهي رفت. نيچه
عرفان بر روشنفکران آرمانگرایی، مطلق گرایی، نجسی دولت، وسواس آلودگی به مرتدان، مرده پرستی، شخصیت عدم عدالت به عاق، لعن، نفرین، توهین، تعارف، دستمال ابریشمی، خاکپای ناشی از دیوان سالاری، شاه مطلقه، ناامنی تبلور بابد. اغلب اپوزیسیون هنرمندان، ورزشکاران، اصحاب رسانه را به دولتی و مستقل تقسیم کرده؛ دولتیان را نجس انگاشته؛ ولی برای کادر درمانی بازنشستگان، آموزگاران سکوت کنند.
در ایران حکومت سرمایه داری دولتی با استبداد مطلقه عجین است. دولت بزرگتری شاغل در ایران با 2.5 میلیون بعلاوه 2.5 میلیون نیروهای مسلح، انتظامی، حراست تا 5 میلیون است. نخبگان، یک لایه مدرن، مترقی، خواهان رقابت با غرب، غربگرا، جهانی بوده؛ یک لایه دیگر محافظه کار، سنتی، گذشته گرا، مردسالار است. عرفان مردانه، باخرافات، سوگرای دینی یا ملی چند هزار سال بر نخبگان چیره است. خودشیفتگی، سوگرایی شناختی، توهمات، بدل برات شدن/ مکاشفه – هیچ 2 عارف را شبیه هم نکنند. گرچه همه از وحدت وجود یا تجمیع خود و احدیت گویند. در سده 20 این انفرادگرایی در محافل سیاسی موجب انشعابات عدیده شد. مغز راست در جهان نشانه یا الگوی آشنای حسی دیده؛ تا برای پرسشهای خود تاویلی بچنگ آورد. حسی شامل بصری، صوتی، بو، حضور غیبی باشد.
فرهنگ ایرانی لایه خرافی، عرفانی، سنتی ایلی/ رعیتی، شیعی زن نیم مرد- مشترک در اسلام منطقه – دارد که در ستیز با مدرنیسم رایج در سراسر جهان است. زندگی، آثار، سیره، عرفان در ساختار و کارکرد مغز بیان شوند. برخی اختلالات ذهنی که در آثار عارفان دیده شوند، اینها یند: توهم، موهوم، دژآوو، بنظر رسیدن، شنیدن صدا، وسواس، ضداجتماعی، بلند حرفزدن با خود، چله نشینی، تنهایی، افسردگی، اضطراب، شوریدگی، شیفتگی، الهام، وحی، از خود بیخود شدن، سوگرایی.
سوگرایی شناخت 24 نوع اند: فروپاشی انگاری، قالب بندی، انگ بیدرنگ، پس نگری، پیوندانگاری، منفی نگری، اثر شترمرغ، نتیجه نگری، اعتماد به نفس کاذب، نوآوری گرایی، تازگی انگاری، ادراک گرایی، خودخدمتگرایی، همپوشانی گرایی، دوام نگری، بردباخت انگاری، لنگر انداختن، راه حل دم دست، چشم و همچمشی، اعتقادگرایی، نقطه کور تعصب، پشتیبانی از انتخاب، خوشه انگاری، محافظه کاری. چرا دانستن سوگیریهای شناختی مهم است؟ بهمن شهری، 2018 بی بی سی.
روانشناسی شناختی فرآیندهای ذهنی درونی مانند نحوه عملکرد مغز فرد، ادراک، تفکر، حافظه، توجه، زبان، حل مسئله و یادگیری را بررسی کند. فرآیندهای ذهنی مانند تصمیم گیری، چگونگی تأثیر آنها بر رفتار فرد، نحوه کسب، پردازش، ذخیره، کاربرد را بررسی کند. اختلالاتی مانند افسردگی عمیق، دوقطبی، اضطراب دائمی، وسواس عحول فکری، روان گسیختگی/ اسکیزو فرنی همگی در توانایی فرد برای دسترسی کامل به تواناییهای شناختی خود اختلال ایجاد کرده؛ خود به اختلالات افزایند.
شخصیت کل صفاتی است که به الگوهای ثابت رفتارها، افکار و احساسات منجر شود. توانایی شناختی از استعداد ذهنی فرد ناشی شود. تئوری شناخت شخصیت بر ادراک فرد از خود، افکارش، ارزشها، نگرش نسبت به رویدادهای زندگی تمرکز دارد. افکار یک فرد بر احساسات تأثیر گذاشته؛ بنابراین در رشد شخصیت مؤثر اند. زوال شناختی ممکن است بعد از میانسالی آغاز شود، اما اغلب در سنین بالاتر 70 رخ دهد. خطر بیشتر ابتلا به اختلال فکری با اختلالات خُلقی. دوقطبی. افسردگی، تروما مغزی، اضطراب تندتر شود. اختلال خفیف شناخت چهار مرحله دارد: عادی، کاهش بسیار خفیف، کاهش خفیف، کاهش متوسط.
عرفان و تصوف منشاء، سلوک، هدف، تاثیر اجتماعی متمایز از هم دارند. هر 2 از 24 نوع سوگرایی شناخت برخوردارند. عرفان منشأ قرآن، سنت قولی، فعلی، تقریری، 14 معصوم دارد. تصوف ریشه ای التقاطی از آموزه های نوافلاطونی، نحله های مسیحی، ریاضت هندی، صبر بودایی دارد. عرفان یعنی شناخت، روش شناسایى، دستیابى به حقایق هستى، پیوند ربط انسان با حقیقت است. شهود، اشراق، وصول، وحدت با حقیقت نه با استدلال و فکر؛ بلکه با زهد، ریاضت، حذر از لذتها، توجّه تام به امور روحانى، معنوى، مبدأ، آخرت، حقیقت است.
پس عرفان علم حضورى، دانش شهودى، مکاشفه است. البته حقایق هستی، حقیقت، وحدت، مکاشفه چیزی به تمدن ایرانی نیافزودند. همه ادعاها و توهمات عارف اند که آزمون ناپذیر، لفاظی، نامولد اند. عرفان نخبگان را در مصاف با استبداد و برای آزادی بیان بقول سلطانپور “از خشاب خلق بیرون کشد.” در ایران عرفان، تصوف، شعر جای فلسفه، علم، کسب پرورش یافتند. عرفان بین علم تجربی فردی و دین اعتقادی امتی است. برخی اختلالات روحی، شخصیتی، فکری، شناختی در عرفان دخیل اند. در دهه 1350 می توان دید اثر عرفان در نهادهای سیسی، در مخفی کاری، قهرمان پنداری،شهادت، عقاید غیرواقعی، عدم تعامل، یک مراد آرمانگرا با مریدان دهن بین عملگرا. مرید از قطب تقلید کند.
عرفان با ساختار و کارکرد مغز تشریح شود. در درونی کردن محیط، چشم با استعاره “چشم بصیرت” مهم است. بصیرت توان فهم آنی غریزی مسئله بدون صرف وقت آگاهانه استدلال است. حکمت بخشی از شخصیت در غشاء پیشانی بوده؛ دربرگیرنده شناخت، دانش، تجربه است. توهم پندار ناواقعی، خیالی، واهی است که در نهایت به اختلال ذهنی ربط دارد. روایت متکی بر ادراک فضازمان، پردازش با نقل قول، باور، تخیل تفسیر شده؛ اغلب اختلال ذهنی را شامل شود. اختلالات ذهنی در 3 خوشه فکری چون دگرهراسی، شخصیتی چون خودشیفتگی، روحی چون دوقطبی اند.
عارف و صوفی مترادف بوده؛ مشاهیر شان با برتری حس کلامی، صوتی، مضیقه فرهنگ تصویری اینها یند: مولوی، عطار، بیدل، سنایی، شمس. مانی حس بصری خود را در نقاشی هایش ارایه داد. از سده 2 هجری صوفی و تصوف برای سالکان طریق حق و عارفان الهی ثبت اند. ابوهاشم صوفی کوفی ساکن شام اولین بود. او جامه پشمينه زبر پوشيد؛ بسان نصاري به حلول و اتحاد باور داشت؛ بظاهر جبري و در باطن ملحد و دهري بود.
نفرت عرفان از علم، هنر، دانش تا سده 20 ادامه یافت. علی شریعتی نوشت: “علم، به خودآگاهی انسانی و خودآگاهی اجتماعی لطمه میزند. تکنسین علمی مگر چه میسازد؟ تکنیکش، علمش، صنعتش، همهاش بیهوده است. بیتردید اگر هنر نداشتیم بهتر بود. چه فایده از این هنر و از این دانش و علم؟ هیچ. این نسل ملتهب [لابد مریدانش] اساساً از هر چه به نام تکنیک، تکنولوژی، فلسفه، علوم جدید شدیداً نفرت دارد، چه این همه را آلتِ قتاله خویش مییابد. من و همه کسانی که در این خط مشی راه میسپارند، بیش از آنچه از ارتجاع و کهنگی بیزاریم، از تجددمآبی و تشبه به فرهنگ، تمدن، حتا خط مشی {بیزاری از علم و هنر} علم، هنر، ادب، فلسفه، سیاست، صنعتِ حاکم بر جهانِ امروز، بیزاریِ توام با دشمنی و کینه داریم.”
خود شریعتی بهجز کاربرد دستاوردهای علم و فنآوری در زندگی خصوصی مانند یخچال، رادیو، تلویزیون، درمانِ پزشکی مدرن، تلفن، دارو، برای تبلیغات اندیشهاش از تایپ، چاپ، ماشین، بلندگو، ضبط صوت بهره برد؛ از هواپیما برای سفر یا تحصیل به غربی که از آن بیزار بود، سود جست. اینگونه جهان بی علم و تکنیکی که شریعتی در ذهن داشت، لابد انسانها باید دوباره به دورهی غارنشینی برمیگشتند! “ذهنیت جهادی علی شریعتی”، یداله موقن،”شیوههای اندیشیدن” ص 352-339. فلکی در کتاب عرفان هذیانات فردید و آل احمد که “غربزدگی” را از فردید گرفت، توضیح داد. او گسترده و ریزبینانه اندیشه شریعتی تحلیل کرد. Mahmood Falaki fb130324
تاثیرات متنوع تغییر فصول بر مغز بررسی شدند: میل جنسی، هوش، رفتار اجتماعی، حافظه. نمونه: کوچ فصلی غاز کانادا و خواب زمستانی خرس سیاه با دمای سال وفق کنند. دادههای سایتهای اجاره فیلم آنلاین نشان دهند: با کاهش دما، افراد به سراغ فیلم رمانتیک بیشتر از ژانرهای دیگر بروند. در چله زمستان و آغاز تابستان در گوگل جستجوی محتوای پورنوگرافی و سایتهای دوستیابی بیشتر است. افزایش و کاهش بیماریهای آمیزشی هم فصلی تفاوت دارند. https://www.bbc.com/persian/world-features-68256737
در انسان برخی علانم اختلال عاطفی فصلی با افسردگی این ها یند: غم و اندوه مداوم، 2 هفته اضطراب، احساس ناامیدی و بیارزشی، کاهش سطح انرژی، بالا رفتن دمای بدن، زیاد خوابیدن. در دهه ۲۰۱۰ محتوای ۵۰۹ میلیون توییت از ۸۴ کشور جهان را دانشگاه کورنل در شهر ایتاکا- نیویورک، بررسی کرد. محتوای عاطفی توییتها با طول روشنی روز رابطه داشت:
هر چه روزها کوتاهتر شدند، کاربران واژه های مثبت کمتر بکار بردند. کاهش روشنی روز اختلالات زیر را ببار آورد: ساعت بیولوژیک بدن، تنظیم سالم ناقلهای عصبی درگیر در پردازش احساسات، یادگیری، حافظه، تمرکز. در نور خورشید زمستان ویتامین دی در پوست تن کمتر تولید شود. رفتار فرد در مقابل تابستان ضعیفتر است. استعاره برخورد «گرم و سرد» شاید نمایانگر ارتباط کهن بین دمای محیط و رفتار اجتماعی باشد. شاید دیگران منابع گرما، امنیت، آرامش باشند. نمونه: پنگوئن امپراتور و جانداران دیگر برای سهیم شدن از گرمای تن کنار هم، نزدیک باشند.
علم در دو جهت ریز هسته ای و کلان نجوم رو به آینده پیشرفت کند. در حالی که عرفان را هر عارف به سلیقه خود از نو سازد. کاهش درد، رفاه زندگی، طول عمر با 60 هزار نوع دارو – یک نمونه ارزش علم است. برق درازی روز را افزود. تلفن همراه پیوند انسانها را دامن زد. اگرچه فضا و زمان تکه تکه، گسسته، منفصل زوم، خیره ادراک شود. حسگرهای نور بر اشیاء و فاصله رویدادها، فضازمان را پیوسته ادراک پذیر کنند. در قاب دید، فوکوس/ خیره چشم از نقطه ای به نقطه دیگر می پرد.
چون شبکه عصب فعال میلی ثانیه برای نقطه آ در فضا سریعتر از رسیدن در ثانیه به نقطه ب است. پس جریان الکتریک نقطه آ با فعالیت الکتریک نقطه ب پیوسته بهم درک شوند. این پیوستگی برای نقاط دنباله هم تا آخر مسیر پدید یابد. در سیم برق هم جریان الکتریک پیوسته ولی کندتر از الکترونهای گسسته با سرعت زیاد است. نیز جریان رود تابع شیب، کندتر از حرکت مولکول های آب تابع دما است.
شبکه های عصب ادراک زمان را هم مانند ادراک فضا پیوسته کنند. یعنی فعالیت الکتریک شبکه آ که زمان صفر یا آغاز کار را بسازد تا ۲۰ میلی ثانیه دوام یابد. در شبکه مربوط به لحظه بعدی ب فعال شده؛ بهم پبوسته شود. سرعت حسگر ها در میلی ثانیه از سرعت رویداد در ثانیه تندتر است. مغز تاریخ رویدادهای منفصل/ دیسکریت را در زنجیره روایت بهم بچسباند. گاهی رابطه علت و معلول در چسباندن رویدادهای تاریخ مخدوش شود. نمونه: اول نور و بعد صدای آذرخش.
مغز با تجربیات گذشته فرد، در برخورد به محیط واکنش نشان دهد. تجربیات و عواطف تغییر فیزیک – شیمی در مدارات عصب مغز پدید آورند. تجربیات پردازش داده های حسی و تخیلی شده؛ بهنگام نیاز باز تولید شوند. مغز آیینه ورودیهای جبر طبیعت و اختیار تربیت فرد است. مغز سامانه عصب سمپاتیک/ غیرارادی، خودکار و پاراسمپاتیک احشایی ارادی دارد. دم و پلکزدن محرک غیر ارادی، بازدم و خوردن محرک در کنترل اند. بهنگام عصبانیت، جوش آوردن، برافروختگی، استرس، برای تحریک سامانه آرام بخش پاراسمپاتیک باید در جای آرام نفس عمیق کشیده؛ آهسته تر هوا را بیرون داد.
مغز بیش از هر عضوی به افزایش دمای بدن حساس بوده؛ ۲۰٪ انرژی بدن را بکار برد. برای اطمینان از خروج حرارتش، پوست سر و صورت سامانه سمپاتیک تنگ کننده رگها را ندارد. مغز 5 حس بینایی، چشایی، پوستی، شامه، شنوایی؛ 6 جهت راست، چپ، بالا، پایین، جلو، عقب را پردازش کند.
ساختار و کارکرد شبکه های مغز با 3 لایه غشاء بیرونی پردازش، میانی هیجان و حافظه، مرکزی حیات تشریح شوند. هیپوکامپ دو نیمکره نسبتا مستقل از هم در مغز میانی دارد، نیمه راست حافظه ی مکانی زمانی رویدادها و نیمه چپ حافظه گفتاری- زبانی را بایگانی کند. با ساختار 2گانه راست و چپ، گنجایش حافظه انسان از همه جانوران بیشتر است.
کارکرد هیپوکامپ اینها یند: فرمان جنگ/ گریز، یادگیری، احساسات، هیجان، انگیزه، پردازش شناختی، حافظه تصریحی، بازیابی، تشخیص وضع، نوردیدن در فضا، راهیابی، ساختن حافظه، تصمیم گیری، همآهنگی انبار و یادآیی اطلاعات در بخاطر سپردن آدرس. رابطه با ورودیهای مجزای بو، رنگ، صدا، جدار را همآهنگ کرده؛ خاطره را سازد. آینشتاین نابغه فراموشکار هیپوکامپ راست ضعیفی داشته، در راه منزل گم می شد. Taghi Kimyai-Asadi فب 030124.
بار سامانه حافظه ناپایدار هیپوکامپ چند روز بیشتر دوام ندارد. پیش از امتحان اکثر شاگردان با خرخوانی/ تراکم مطالب بار حافظه کوتاه مدت هیپوکامپ را زیاد کنند. پس اطلاعات بطور پایدارتر و معنادار در غشاء پیشانی در حافظه دراز مدت بایگانی نشوند. هنگام امتحان با ایمای پرسش مغز شاگرد پاسخ را از تراکم داده های هیپوکامپ نمی تواند بیاد آورد. یادآوردن گزینش داده در یاد دراز مدت، فرآیند حافظه کاری است.
هیپوکامپ 2 جریان فضازمان را همپوشی کرده؛ تا ادراک فضا و زمان پیوسته در مغز شود. نمونه: در سینما آپارات با 2 حلقه چرخشی قابهای ثابت جدا در فیلم را برای بیننده پیوسته کند. با یادگیری، اطلاعات چون یک ثابت در سیناپسها اینکود شود که اطلاعات عمومی فاکت در باره جهان است. نمونه: مندرجات ویکی پیدیا، رئوس فیلم توپهای ناورون، یادگیری درس شیمی، بخاطر سپردن نشانی خانه، تعداد سیارات و قاره ها، شمه ای در باره تخت جمشید، رویداد مانند قدم بر ماه.
در مغز میانی نرمه گیجگاهی، بالای 2 گوش، در بر گیرنده شاخ آمون برای یادگیری، شکنج دندانه ای
برای ادغام اطلاعات، ساختن حافظه اپیزودیک، مساحی محیط است. ورودی آن قطار واگنهای داده از بخش دیگر، خروجی آن یادآیی بنا بر دستور زبان به غشاء پیشانی است. 4 بخش شاخ آمون/ سی آ اینها یند:
سی آ1 دروازه تبدیل از حافظه آنی به آتی، یادگیری، ساختن، یادآیی، تداعی گری/ همسویی، جهتیابی است. اختلال آن اشکال در بخاطر آوردن در حافظه، یعنی تداعی است.
سی آ2 حافظه رفتار اجتماعی، بازشناسی، بخاطر سپردن مشخصات افراد است. اختلال آن در رفتار سر زند.
سی آ3 محل تقاطع 3 بخش دیگر، پردازش هیجان، اینکودینگ حافظه، حافظه فضایی/ نقشه، الگو سازی، ادغام اطلاعات حسی برای چاره جویی، تصمیم گیری است. اختلال آن در یادمانی، 2 قطبی، نگرانی، تصمیم گیری سر زند.
سی آ4 تحلیل تجربه گذشته، تفکیک بازشناسی الگوها ست. اختلال آن صرع، الزهایمر، غم، نگرانی اند.
تداعی به یاد آوردن از یک معنی به معنی دیگر پی بردن است. یک پیوند روانی میان مفاهیم، رخدادها یا حالات ذهنی است که از تجارب خاصی ریشه گیرد. القاء یا متبادر، مطلبی را به فکر یا ذهن کسی افکندن است. القای شبهه کسی را به اشتباه انداختن است. در کل عارفان اختلال در سی آ2، سی آ3، سی آ4 داشته که رفتار اجتماعی شان غیرعادی شود. اجزای خاطرات رخدادهایی شوند که فرد را درگیر کنند. بست و چله نشینی فعالیت مخچه را کم کنند. در واقع سالک معنای تصریحی، تلویحی، من در آوردی را یاد گیرد.
حافظه ی رخدادی یا اپیزودیک، مانند یک تصادف اجزای مختلف حس بینایی، شنوائی، احساسی، فضائی، زمانی دارد. در آغاز از هم جدا یند. اما بعدا بی قاعده و شانسی در سی آ۳ بهم آمیزند. این اجزا یک خاطره واحد را سازند که در هر فرد، هر زمان، همان فرد می تواند متفاوت باشد. چون ساختن آن هیچ قاعده ای ندارد. این خاطره شکل گرفته دلبخواهی و بدون قاعده را اگر هیپوکامپ در بیداری با ایماهای تذکر دهنده به آگاهی برساند؛ فرم ساخته آن در حافظه ی معنائی در قشر بایگانی شده؛ جزئی از حافظه حدیث نفس شود.
خاطره رخداد اگر هنوز در هیپوکامپ پاک نشده باشد؛ رخداد معمولا چند ماهی طول کشد تا کمرنگ شود. قشر جلو پیشانی با سی آ۱ خاطره واقعی را تا حدی که هنوز فعال است بازسازی کند. اگر از خاطره مدتی گذشته؛ بخاطر آورده نشود؛ تدریجا در سی آ۳ ضعیف شده؛ فقط شکل تغییر یافته ش از قشر بازخوانی شود.
گاهی در قشر پاراهیپوکمپ نرمه گیجگاهی در بیداری تخلیه الکتریک خودبخودی رخ دهد. به آن دژاوو گویند که ادراک وهمی آشنا بودن با صحنه با رویداد را ایجاد کند. گوئی چنین رویدادی قبلا تجربه شده است. وهم معکوس جاماییس وو jamais vu ناآشنا پنداری هم هست که فرد در صحنه، غریبگی، نا آشنایی، تعجب حس کند. این پدیده با دِژاوو، پرسکه-وو / نوک زبان، تحتالفظی “تقریباً دیدهشده” گروهبندی شود. ناآشنا پنداری گاهی با زبانپریشی، فراموشی و صرع همراه است.
در سی آ ساختن خاطرات بستگی دارد به: فعالیت همه ی ناقلان عصب، گیرنده هایشان، ساختار ژنتیک سازنده بنیان شبکه های مغز، توان ایجاد همبستگی ها. با گذشت زمان، عدم بیاد اوردن، عدم تکرار کاربرد خاطرات، تدریجا جزئیات زمان، مکان، کننده گان بقیه آن ها مخدوش شوند. بعدا هر هنگام که این خاطره برای کاربرد لازم شود؛ قشر جلو پیشانی دستور توجه مانندی فرستد. شبکه های قشری لازم را فعال کند که از آغاز و در لحظه ی رخدادن درگیر فرایند اجزای رخداد بودند. پردازش خدشه جزییات به تجریدات و کلی گویی منتهی شود.
در مغز جایگاه حافظه سیناپس/ ترک بین 2 یاخته عصب مجاور با ترکیب مولکولهای شناور است. تمرین رله سیناپس را تقویت کند. حافظه در ترک چند عصب در نقطه ای در مغز 3 بخش دارد: ترشح محتوای شیمیایی در پیشا سیناپس، عنصر شناور، جذب در پسا سیناپس. یادگیری مانایی و یادآیی در حافظه شیمیایی و تابع متابولیسم زندگی اند. پس با هم رابطه قوی دارند. اگر حافظه فعال نشود، محتوا ناپدید شود. مرگ کنش شیمیایی سیناپسها را از کار انداخته؛ محتوای حافظه با مرگ فرد محو شود. یعنی مولکولها راکد مانند. استرس یادآیی، جهتیابی، محتوی، رفتار را بهم ریزد.
شکل گیری و توان بازخوانی همه ی انواع حافظه ها در افراد مختلف تفاوت زیاد دارند. در بین افراد توزیع آماری هذلولی یا زنگوله ای 2 اقلیت جانبی و 1 اکثریت میانی دارد. چون تا حدی ژنتیک و شانسی است. این تفاوت بین افراد کاملا مشهود است. نباید فرد برای ضعف بخاطر سپردن و یا بخاطر اوردن توبیخ شود، چون ورود، خروج از حافظه هم تبلور جبر مسلط بر انسانها یند. تغییر در عصب مغز رفتار فرد را تغییر دهد. نمونه: اثر مشروب بر مغز راننده. محتوای درس در حافظه در چند روز بجای چند ماه مشکل ساز است. هفته امتحان درس حاضر کردن در ساعات دراز در حافظه نمانده؛ ولی چند ماه درس خواندن در حافظه ماند. Taghi Kimyai-Asadi 311223fb
حافظه فرآیند گذاردن اطلاعات در جایگاه، انبار مرتب آن در قطار داده ها، وصول آن برای یک نیت است. اینکود تبدیل انرژی صوتی، عاطفی، نوری، پوستی به سیگنال عصب است. دیکود تبدیل سیگنال به عمل است. رویداد سکانس/ ترتیب داده ها در زمان یا تکه های بینابینی است. 1- همه یا هیچ است. 2-ترتیب تکه ها و خود تکه های فراموش شده؛ گزینشی یا اتفاقی اند.
حافظه 4 بخش دارد: بخاطر سپردن/ اینکود یا رکوردینگ/ ضبط نور، صدا، عاطفه؛ یاد آمدن/ دیکود، بازنوازی/ پلی بک به زبان، هیجان، نقاشی، موسیقی، رقص؛ جایگاه داده/ سیناپس؛ ناقلان شیمیایی محتوای تجربه حسی، کلامی، عاطفی. انبار آگاهانه در حافظه آموختن درس هندسه، فاکت، هیجان، رویداد است. حافظه کلامی در کودکی با آفرینش عصبهای تقلید پدید آید.
رویدادهای بعدی بر آن سوار شوند. پس برای کودک لهجه مادری فلکه ذهن شود. دبستان حافظه کلامی را گسترش دهد. عصب های ربط، حافظه را به حافظه کاری وصل کنند. انواع حافظه بقرار زیر اند: کاری، کتره ای، رخدادی، فاکت، حادثه، تجربه. کور، کر، لال حافظه های متناظر با حواس مختل خود را نداشته؛ ولی حافظه بقیه حواس جبران مافات کند. حافظه بایس عاطفی دارد. چگونه یک کور و کر دینخو شود؟
محتوای حافظه دراز مدت 2نوع است: 1- تصریحی یعنی اعلانی، ارادی برای فاکت، مفهوم، تجربه است. نمونه فاکت: تهران پایتخت ایران، انقلاب ج.ا. در بهمن 1357، آمریکا 50 ایالت دارد، شماره تلفن، تاریخ تولد فرد، 28 مرداد 32 کودتای خارجی در ایران. حافظه اعلانی، رخدادی، تجربی در باره یک رویداد خاص در زمان و روال سریال است.
2-تلویحی یعنی پلگانی. زنجیری، یادآیی ناآگاهانه، غیرارادی، معنایی، خودبخود، آتوماتیک است؛ حقیقت، واقعیات، بدون درگیری با محرک یا رویدادی است که برای فرد دارد. دستور العمل/ طرز کاربرد چکش با نگاه به آهنگر و نجار حافظه ی ابزاری تجربه را سازد. سری چند گام اجرایی با تمرین، خودکار عادت، مهارت شود. نمونه: دوچرخه سواری، رانندگی، دم کردن چای، پایکوبی، پایین آمدن از پله. بعدا با افزایش دانش با حافظه معنائی یا ابزاری دیگر همبسته شده؛ در صورت لزوم از غشاء مغزی بازخوانی شود. در مدل زبان جمله تصریحی، اعلانی، حکمی، برای اطلاعات عمومی؛ جمله یا کلاف، تور/ مش، گام به گام دایره انجام/ دو لوپ برای مهارت بکار روند. وسایل خانگی برقی تراشه های حاوی سابروتین تلویحی برای اجرای یک وظیفه دارند. نمونه: قهوه ساز، پلو پز.
در بیان، زبان تابع حالت عاطفی، فکری، روحی متکلم، نویسنده، مخاطب، محیط پذیرا بوده؛ با شبکه های عاطفی و تنظیمگر غشاء کنترل شود. در این صورت زبان از تصریحی خام به سوی رمزی رازدار سوق یابد- معنای تلویحی در زبان تعبیه شود. در زبان فارسی عاطفه احترام و انتیم/ “نداری” بمحاوره تهرانی در کاربرد لغات، افعال، ضمایر دخیل اند. نمونه: بفرما، بشین، بتمرگ. شما و ما بجای تو و من. شاید جذبه شعر فروغ معانی تلویحی تعبیه شده است؛ بار عاطفی را زیادتر کند. برای هر کلمه 2 معنی تلویحی و تصریحی، تلفظ واژه نسبت به گذشته تغییر یافته؛ معنی جدید به آنها افزوده شود.
در حافظه کلامی واژه ها معنای فردی تلویحی و اجتماعی تصریحی دارند. برای نمونه 3 واژه میهن، خانه، مادر- دارای معنی مشخص اقلیم زادگاه فرد، محل رشد کودک، مسئول حیات نوباوه، کودک، نوجوان باشد. ولی این 3 واژه با شبکه های عاطفی، عصبهای ربط، فعالگر عواطف به خاطرات اپیزودیک هم وصل شوند. لذا این 3 واژه در حافظه حسی فرد ورای معنی کتابی 4دیواری شامل فرم، رنگ، گرمی، بو یند؛ امنیت را هم القاء کنند. نیز خود زبان، منظور، کلمات، اصطلاحات، در حافظه هم متکلم هم مخاطب، جنبه های عاطفی گذشته را در بر دارند. نویسنده سبک جریان سیال ذهنی/ مونولوگ درونی با محرمیت واژه ها و آزادی فکر نویسد. نمونه: صادق هدایت، جیمز جویس، ویلیام فالکنر.
حافظه 3 بازه زمانی دارد: آنی کوتاه مدت، آتی دراز مدت، کاری فعال. داده حسی ورودی به حافظه آنی است. حافظه آتی 3 نوع است: معنایی، مدلول یک دال، رویدادی. حافظه نوع 1 و 2 بیزمان و 3 زماندار است. حافظه آتی ورودی از آنی و خروجی آن را مشعر بکار برد. حافظه فعال بخشی از تفکر و برهمکنش با محیط است. حافظه آتی دراز مدت، آنی چند دقیقه، فعال برای بیان بکار رود. نامها از حافظه آنی در حافظه آتی انبار شوند. یادگیری، تبدیل حافظه آنی به درازمدت، ردیف کردن گفتار، انبار داده ها، یادآیی است. حافظه ارادی یادآوری، غیرارادی یادآیی اند. آسیب آن مشکل تکلم، فراموشی، ضعف تصمیم گیری، فهم پرسشهای مشابه، گم شدن در جای ناآشنا را ببار آرد.
مغز برنامه های از پیش ریخته را اجرا کرده؛ هر لحظه امر از پیش آماده را در خاطره سپرده، همیشه در حال برنامه ریزی برای آینده های نزدیک و دور است. اولی حافظه ی ماسبق، دومی حافظه کار با کوتاه مدت یا همان ذهن، آخری حافظه عطف به آینده اند. هر کدام تشریح مغزی و محل بایگانی خاص خودش را دارن. هنگام خلاصی از حافظه ی کار در دست، فرد در تفکر دیفالت مغز فرو رود. او در ذهن با خبرش برنامه های آینده، گذشته، وضع کلی زندگی را مرور کند.
حافظه دراز مدت اپیزودیک بطور تقویمی/ کرونولوژیک خاطرات را از آغاز کودکی تا روز آخر زندگی مرور کند. بسیاری جزییات حذف شوند. این حافظه تجربه شخصی، اشیائ خاص، افراد و حوادث در یک زمان- مکان خاص را با حافظه معنایی/ تلویحی، مفهومی/ تصریحی آمیزد. در باره سردی در دوستی با فردی خارج از زمان و مکان خاص مسکوب گفت: دوستی خاطرات مشترک با فرد خاص در زمان و مکان خاص است.
حدیث نفس سکانس تکه های تقویمی حادثه است که اطلاعات عمومی معنایی دارد. در زبان حافظه معنایی رابطه دال واژه با مدلول معنی است. نمونه: کلمه مار برای تصویر مار. حافظه رویدادی حدیث نفس/ آتوبیوگرافیک، دارای زمان، مکان، عواطف، دانش جنبی ربطی است. فرد خود در این رویداد کننده بوده؛ بار عاطفی و تمام جو رویداد بخشی از حافظه او یند. او رئوس رویداد را تصریحی بیان کند. حافظه حدیث نفس خاطرات فرد از گذشته خود- کودکی، جشن نوروز، شب یلدا، 13بدر، مدرسه – است.
یک نوع خاص حافظه آتوبیو گرافیک حافظه فلاشبک است. نمونه فلاشبک: کتک زدن شعبان بیمخ به هوادار دکتر مصدق در بهارستان در کودتای 28 مرداد 32، دست بر سر رفتن دانش آموز وسط خیابان از میان تانکهای میدان حسن آباد در 15 خرداد 42، حمله به پلیس و پادگانها در انقلاب بهمن 57. فرد رویداد واقعی حادث در زندگی خود را بعدها با خویشان حاضر در حادثه بازسازی کند. اوضاع با جزییات زنده، عاطفه قوی همراه بوده؛ تا فراموش نشوند.
در طول زمان جزییات دستخوش تغییر شده؛ می تواند دقیق هم نباشند. شاید مفاد آن با مرور ذهنی، خواندن شواهد در باره آن، با شنیدن خاطرات دیگران جابجا شوند. اگرچه فرد آن را خود تجربه کرده؛ با اعتماد، جزییات آن را در بیان بازسازی کند. نمونه حافظه رویدادی: خاطرات کودکی، جریان تصادف 2 خودرو. فردوسی شاهنامه 10 هزار بیتی را در 30 سال سرود.
او باید از دو باره گویی حذر کند. پس باید قفسه ای متناظر با سیر حوادث در اتاقش نجاری کند. تا چرکنویس هر رویداد شعری را در یک سوراخ بگذارد. هر صفحه 100 بیت شعر، پس 10 هزار، تقسیم بر 100 یعنی 100 سوراخ نیاز دارد. یعنی قفسه 10 ستون عمودی، در 10 ردیف افقی اند. نیز واژه های فارسی را جای عربی گذاشتن؛ از لهجه توسی به زبان فارسی نوشتن – با حافظه قوی فردوسی ممکن بود.
خودآگاهی، اراده آزاد نتیجه عالی عصبها و مغز اند. مرگ آگاهی و حافظه را پایان دهد. اختلال حافظه در پیری ۳ ویژگی دارد. فراموشی جزییات رویدادی، عدم یادآیی برخی خاطرات، اسم خاص بلوکه موقت شود. حافظه آنی ضعیف؛ باز آوری اجزای آن مشکل شود. منشا بسیاری تجربیات آگاهانه در بخشهای قشر خلفی است.
شعر تابع زمانه و چرخه حیات شاعر است. شعر یک جوان با مسن یا پیر توفیر محتوایی دارد. گنجینه عرفان در 2 نیمکره مغز بوده؛ در شعر ردیف شود. شاملو شعر “کاشفان فروتن شوکران” یعنی دگراندیشان زندانی را در مقطع انقلاب بهمن نشر کرد. رهبر مطلقه روشنفکر ناراضی را اعدام کند. سعیدی سیرجانی بخاطر دیدگاهش اعدام شد: خبر داری ای شیخ دانا که من؟/ خدا ناشناسم خدا ناشناس. در گذشته علتها با تخیل، قیاس، تصورات، اوهام، خلاقیت، کذب بیان شدند. نمونه: بدیمنی جغد، نظر زدن، جن زدگی.
هنگام نگاه به یک صحنه، همه آن چه در صحنه هست در فکر آِید. ولی آن چه به آگاهی رسد؛ صرفا خاطره ای کوتاه مدت از اقلام آن است که نیم ثانیه قبل نور آن در چشم بازتابید. با گزینش، ساختارهای مغز به آنها خیره شده؛ در مغز گزینشی جا گیرند. محتوای حافظه به کنشگرهای عضلانی به رفتار عاطفی، صوتی، رقص، حرکت، سوت موسیقی تبدیل شده؛ بصورت کلامی شعر با دست، مداد، کاغذ یا تخته کلید رایانه نوشته شود. نور رصد شده کهکشان و موج گرانش تصادم سیاه چاله ها در گذشته اند. در حال در دوربین نجومی و حسگر لیگا ضبط شوند. لذا دسترسی به گذشته نه حال کیهان امکان دارد. نور خورشید روی پوست از 8 دقیقه و 20 ثانیه پیش است.
بتهوفن سنفونی های خود را از حافظه سمعی، تخیل، خلاقیت، تخصص هارمونی آلات موسیقی نت نویسی کرد. ون گوگ با حافظه بصری خود بدون دخالت حافظه کلامی، رنگ بر بوم، عاطفه با جهت کاردک، تم با اجزای زیر نور را در قاب نقاشی کرد. ردن با حافظه عضلانی مجسمه های خود را ساخت. زها حدید 1950-2015 عراقی با حافظه فضایی 3بعدی ساختمانهای عظیم زیبا را طراحی کرد. این هنرمندان بدون دخالت حافظه کلامی آثار هنری آفریدند.
فرد با دیگران می تواند غیرکلام ارتباط گیری کند. نمونه غیرکلامی: شوکت معماری تخت جمشید، میدان شاه اصفهان، رقص گروهی کردی. فردوسی از حافظه کلامی خود در کتاب سترگ ش بهره برد. نمونه: نامه های ونگوگ. خودآگاهی یا هوشیاری/ کانشنس در غشای آهیانه- پاریتال/ ان سی سی است. هر چیزی که فرد تجربه کند؛ نجوایی که در سر شنیده شود، مزه شیرین نان خامه ای، دندان دردی که کلافه کرده، علاقه شدید به فرزندان، دانستن این حقیقت که روزی همه اینها نابود شوند.
منابع. 2024/08/27 ترجمه: الهام مه آبادی پور– وبسایت نوروسافاری.
فردید و دفع فاسد به افسد- حمید ارفع. https://www.bbc.com/persian/articles/ckm2n0p7m27o
تقی کیمیایی اسدی، زیست شناسی مغز و اخلاقیات، 677 ص.
پرویز دستمالچی، “دشمنان آزادی” برلین، نشر گردون، چاپ دوم، 2021، 400 ص.