محراب رنگین
– نوشته نذیر ظفر
صبحدم مــــــحراب رنگین گشته بود
نا لهء تکــــــبیر غمگین گشته بود
قد ســــــیان پر ریز از گرمای غم
آسمـــــان از غصه پا یین گشته بود
ذولفـــــــــــقارِای لا فتاح الی علی
درغـــلاف ازدرد سنگین گشته بود
نالهء قد قتــــــــــــل از هر سو بلند
جامه های غصه مشکین گشته بود
شهر در ســــــــوگِ امیر المو منین
غم فضا از جور بی دین گشته بود
ابـــــــن ملجـــــــــم لعنت الله ِ الیه
از زمین تا عرش ننگین گشته بود