ضرورت تاريخي بسيج ملي!
عبدالاحمد فیض
دربحبوحه موافقتنامه دروغين صلح ميان واشنگتن وطالبان وهمچنان آغاز مذاكرات ميان طرفين داخلي جنگ در دوحه، چنان پنداشته ميشد كه گويا منازعه خونين كنوني ديگر به بن بست رسيده وجناحهاي دخيل باقبول اين طرزتفكركه بحران كنوني راه حل نظامي ندارد، درجهت دستيابي بيك راه حل جامع وضروري اين مناقشه مرگبار تلاش خواهند نمود، لذا نوع باورهاي خوشبينانه نسبت به خاتمه جنگ وخونريزي درين كشور شكل گرفته وسناريوي صلح دروغين اميدهاي كاذبي را نسبت به فرداي عاري از جنگ دراذهان عامه پديدآورد، اما بعد از اين همه هياهيوي تبليغاتي، رفت وآمدها، تدوير نشتهاي سياسي وديپلوماتيك درمسكو، دوحه وغيره، بوضوح به اثبات رسيده است كه جمعيت مسلح طالب با درنظرداشت كركترتحميلي جنگ ومحصول استراتژي بيروني، درك كاملن متضاد ومتناقض نسبت به ايده خاتمه جنگ درين كشور داشته هرگونه مساعي صلحويانه داخلي وياهم خارجي را درچهارچوب تفكر تنگ ومحصورزورگويانه معني داده واز امكانات تسهيل كننده بخاطر صلح درراستاي تشديد جنگ سؤاستفاده نموده است.
توسل به رويكرد استفاده از زور توسط گروه طالبان كه درين اواخير به سقوط حاكميت دولتي درتعدادي از ولسوايها، كشتن واسارت نيروهاي دولتي انجاميده است، مبين اين حقيقت است كه طالبان صرفن به انتقال قدرت از راه نظامي انديشيده وحضور نمادين هيأت اين گروه در ميز مذاكره نه به هدف وصول بيك راه حل مسالمت آميز منازعه جاري است، بلكه اين گروه بي باك وبيرحم جزء منطق زور، باوري ديگري نداشته وازهيچ گزينه اي در جهت كسب اقتدار دريغ نخواهد كرد.
همچنان عامل ديگري كه طالبان به شدت حملات فزوني بخشيده وبسترهاي جديدي از سفاكي وويراني را درگوشه-گوشه كشورايجاد نموده است، اعلام خروج بدون قيد وشرط متحدين كابل است، زيرا بيرون رفتن مدعيان مبارزه ضد تروريستي باعث شده است كه مانند معاهده دوحه به اين گروه اعتماد به نفس بيشتربخشيده وبه سرنگوني كابل با استعمال زور وايجاد فضاي ارعاب ودهشت تمركز نمايد.
هكذا ناتوانيهاي ساختاري ومديريتي در نهادهاي امنيتي ودفاعي، نبود انسجام دردرون ساختارقدرت، تمركزگرائي مفرط، بي باوريها نسبت به آينده وفساد موجب شده است تا فداكاريهاي نيروهاي دفاعي درميادين جنگ تحت شعاع تصميم گيريهاي نامقتضي قرارگيرد وبه وخامت بيش از پيش اوضاع منجرگردد.
اين يك واقعيت غير قابل انكاراست كه افغانستان دريكي از دشوارترين فصول تاريخي خويش قرارگرفته، چنان برهه دشواركه خطرخارج شدن كنترول اوضاع متصور است، زيرا دولت با گذشت هروز فرصتهاي لازم وضروري تأمين امنيت ومقابله با پلانهاي رزمي دشمن را از دست داده ، نه كدام طرح عاجل در راستاي بيرون رفت ازوضعيت كنوني در دست دارد ونه با مقاومت ها وقيام شجاعانه مردمي بدلايل قدرت ويكه تازي هاي فردي وگروهي كنار خواهد آمد، چنانچه در جوزجان، فارياب، بادغيس وغيره جنبش هاي ايجاد شده مردمي كه حاضرند درين شرايط خطير از عزت، شرف ونواميس ملي در كنار رزمندمندگان قواي امنيتي دفاع نمايند، طوريكه توقع ميرود مورد توجه دولت قرار نگرفته است، اما اذعان بايد داشت كه مردمان پرغرور اين وطن بايد حساسيتها، خطرات وواقعيتهاي زمان كنوني را بخوبي درك وقبل ازينكه فرصت ها ضايع واوضاع از كنترول بيرون شود، مسووليت وطني وملي خويش را درك ودردفاع از وطن مشترك، عزت ونواميس ملي بسيج گردند ومعتقد هستم كه اين يگانه راه ومتضمن پيروزي خواهد بود.