بخود آیید و بیدار شوید
آدم و شهر و گلاب وطنم سوخته اند
آتش اندر دل و جان همه افروخته اند
دامن نور ، خفاشان جهان برچیدند
جامه ی تیره ی غم بر تن ما دوخته اند
جای دادند ز سوریه به ویرانه ی ما
گروه داعشی که تجربه اندوخته اند
که چه سان سر ز تن خلق جدا بنْمایند
و چه سان شعله به هر خانه ی افروخته اند
زن و ناموس خلایق به کنیزی بردند
نه ز دینی ، نه هم از مذهبی آموخته اند
چاکر و برده ی موساد و یهودان هستند
که ز اسلام به تن جامه ی نو دوخته اند
مردم من بخود آیید که این ترسایان
هستی و هم شرف تان ، همه را روفته اند
دسته ی خاین و آن دولت همسوی عدو
خاک ما را به فساد پیشه ی بفْروخته اند
مهرو ۲۵ اکتوبر ۲۰۱۷