بایستههای مبارزات ضداستعماری از دیدگاه چهگوارا / بخش نخست

جایگاه فکری ارنست چهگوارا در روند خیزشهای ضداستعماری بهعلاوه رویکرد مبارزاتی شبهنظامی و چریکی میان بسیاری از گروههای ضدآمریکایی ما را بر آن داشت تا متن کامل کتاب مبانی جنگهای چریکی وی را منتشر کنیم.
تأثیر کینههای ضداستعماری در تشکیل گروههای مبارز چریک
رشد و آگاهی افکار عمومی جهان در مواجهه با سیاستهای استثماری کاخ سفید، نظام سلطه را در اجرای سناریوها و طرحهای استعماری در پنج قاره جهان با چالشهای جدی مواجه کرده است. شکلگیری قیامها و خیزشهای مبارزاتی در دهههای اخیر در کشورهای مختلف مصداقی بر این واقعیت است. افکار عمومی جهان با نامهایی مانند مهاتما گاندی، عمر مختار، مایکل ایکس، ارنستو چهگوارا و … که در مسیر مبارزه با امپریالیسم و نظام سلطه جان خود را از دست دادهاند، آشنا هستند.
در این روزها که مصادف با سالمرگ چهگوارا است، بر آن شدیم تا متن کامل کتاب “مبانی جنگهای چریکی” وی را منتشر کنیم.
ارنستو چهگوارا نمادی از یک مبارز علیه نظام سلطه و استعمار و استثمار است. در دورانی که همه جا حرف از جهانیسازی است، سؤال اینجاست که چرا رویکردهای ضداستعماری اینقدر برای ملتهای دنیا جذابیت دارد. پروژه جهانیسازی روند مشخصی را طی کرده و هدف اصلی آن، نادیده گرفتن تجارب، آداب و رسوم و مبارزات ملتها بود. این پروژه همواره تلاش میکند که همه این آداب و رسوم را با تفکر یکجانبه و قدرت و سیطره احزاب سیاسی، اقتصادی بزرگ ببیند.
پاسخ این سؤالها، یک موضوع مهم را کاملاً روشن میکند و آن این است که ملتها مخصوصاً ملتهایی که تحت فشار همه گونه ظلم، ستم و استعمار بوده و هستند، نهتنها حاضر نیستند از تجربیات، مبارزات و نوع عملکرد خود که همه خواستههای اصلی آنها را تشکیل میدهد، دست بردارند، بلکه علاوه بر آن از تجربیات درخشان گذشته خود نیز بهره میگیرند تا در تکامل هدفشان به آنها تکیه کنند.
چهگوارا که در لحظات سخت انقلاب کوبا مورد اعتماد فیدل کاسترو بود، تنها کسی نبود که با وجود تمام مشکلات و سختیهایی که برای آغاز یک جنگ اصولی چریکی حضور داشت و با وجود همه تغییراتی که در زندگی مردم آمریکای لاتین ایجاد شده بود، سوار بر کشتی گرانما شده و از مکزیک بهسمت کوههای “سیرا مایسترا” وقع در شرق کوبا، حرکت کرد، اما از میان همه کسانی که به بررسی و بحث درباره نظریه چگونگی جنگهای چریکی پرداختند چهگوارا از بقیه مشهورتر بود.
موضوعی که در مراحل اولیه جنگهای چریکی به وجود آمد، یک ویژگی بارز داشت و آن این بود که موضوع و نحوه جنگهای چریکی بهتنهایی توانست توجه بسیاری از روشنفکران، اندیشمندان، سیاستمداران و بزرگانی را که هیچ عامل فکری و ایدئولوژیکی دیگری نتوانسته بود باعث پیوند و ارتباط آنها با یکدیگر شود به خود جلب نماید، به همین علت همه روشنفکران راستگرا و چپگرا برای تشکیل احزاب کمونیستی در آمریکای لاتین و جهان به این شیوه روی آوردند.
جنگ چریکی که از یک ایده مشخص و کاملاً برنامهریزیشده برخوردار بود، بعد از مدتی با تجربیات تعدادی از چریکها و نحوه عملکرد آنها در جنگهای چریکی درآمیخت و بدین ترتیب با استفاده از شیوه یک مبارزه شدید و تنبهتن، معجزات بسیاری خلق شدند.
فصل اول: اصول کلی جنگهای چریکی
1 ــ ماهیت جنگ چریکی
پیروزی مسلحانه ملت کوبا ضد ظلم باتیستا، تنها یک پیروزی حماسی که تحلیلگران در تمام دنیا آن را به ثبت رساندند، نبود، بلکه این پیروزی تحولی عظیم در اعتقادات قدیمی مردم نسبت به نحوه عملکرد گروههای مردمی در آمریکای لاتین ایجاد نمود. این پیروزی بهشکل محسوسی ثابت کرد که یک ملت با جنگ چریکی، میتواند بر حکومتی که به او ظلم روا میدارد، پیروز شود.
انقلاب کوبا در شکلگیری جنبشهای انقلابی آمریکا سه سهم عمده ایفا نموده است. این انقلاب سه موضوع را ثابت کرد: اول اینکه نیروهای مردمی توانایی جنگیدن با ارتشهای منظم را دارند. ثانیاً: همیشه نباید انتظار داشت که همه شرایط برای انقلاب مهیا شود، زیرا تشکیل یک هسته انقلابی میتواند این شرایط را فراهم کند. ثالثاً: مردم مناطق عقبمانده آمریکا، باید محیطهای روستایی را میدان اصلی مبارزات مسلحانه خود قرار دهند.
دو مورد اول با دیدگاه انقلابیون یا شبهانقلابیونی که همواره منتظر بهبود اوضاع هستند تناقض دارد، کسانی که معتقدند بدون تجهیزات نمیتوان مقابل یک ارتش منظم ایستاد، و به همین علت هرگز دست به کار نمیشوند. عدهای نیز منتظرند همه شرایط عینی و منطقی، به خودی خود فراهم شود و عجلهای برای این کار ندارند.
با اینکه این دو حقیقت انکارناپذیر کاملاً واضح و آشکار است، اما در گذشته در کوبا بسیار مورد بحث و بررسی قرار گرفتند و چهبسا هماکنون نیز در آمریکای لاتین مورد بررسی هستند.
طبیعی است که انگیزه هسته اصلی نیروهای چریکی، بهتنهایی نمیتواند همه شرایط لازم برای انقلاب را فراهم کند. بلکه همواره باید به این مسأله توجه داشت که تأسیس هسته اولیه و توسعه آن، حداقل شرایط لازم به شمار میآیند. بنابراین باید کاملاً برای مردم روشن شود که در چارچوب قوانین، نمیتوان مبارزهای را که برای رسیدن به خواستهها، آغاز میشود، ادامه داد، زیرا چیزی که دقیقاً مانع این کار میشود این است که نیروهای استعمارگر، با حکومت ناحق خود، از خود دفاع خواهند کرد.
البته در چنین شرایطی، بالاخره با تشدید نارضایتی مردم، زمانی فرا میرسد که نطفه یک مبارزه و مقاومت که در اصل، نحوه عملکرد حکومت باعث ایجاد آن است، شکل میگیرد.
وقتی دولتی با آراء مردم (با تقلب یا بدون تقلب) به قدرت میرسد، حتی اگر فقط ظاهراً به قوانین اساسی پایبند باشد، باز هم مقدمات جنگ چریکی فراهم نمیشود، زیرا همه شرایط لازم برای یک مبارزه قانونی، هنوز مهیا نشده است.
اما نقش سومی که انقلاب کوبا در جنبشهای مردمی داشته، به استراتژی جنگهای چریکی مربوط میشود، این بخش هشداری است برای کسانی که فقط به مسائل اعتقادی تکیه کرده و معتقدند که جنگهای مردمی باید در شهرها متمرکز شود. این افراد بهطور کامل، نقش اساسی کشاورزان در زندگی مردم مناطق عقبافتاده آمریکا را نادیده میگیرند. البته هدف ما بیارزش کردن جنبشهای شهری نیست، بلکه هدف این است که امکانات موجود برای شرایط سخت مبارزه مسلحانه باید بهدقت مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. چرا که در این شرایط، گاهی به بسیاری از تضمینهایی که حتی مطابق قوانین ما هستند نیز عمل نمیشود، در آن صورت، جنبشهای شهری مجبور میشوند بهطور مخفیانه فعالیت کرده و بدون هیچ سلاحی با مشکلات و خطرهای موجود، مقابله کنند. اما در روستا، این مسئله تا این حد مشکل ایجاد نخواهد کرد، زیرا چریکهای مسلح در مکانهایی که محال است نیروهای دشمن به آنجا برسند، از ساکنین محلی مراقبت میکنند.
در قسمتهای بعد، بهطور مفصل به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت. اما اینک در ابتدای این کتاب، به بررسی سه نتیجهای که مطرح شد و بهنظر من، مهمترین عامل مشارکت مردم به شمار میآید، میپردازم. جنگهای چریکی با ویژگیها و خصوصیات متفاوتی که دارد، پایه و اساس مبارزات مردمی را شکل میدهد، هرچند که این جنگ، در درون خود همواره از آزادیخواهی مدد میگیرد.
ویژگیهای جنگهای چریکی
بهعقیده کارشناسان، جنگ دارای یک سلسله قوانین علمی مشخص است و هر گروهی با این قوانین مخالفت کند، شکستش حتمی است. جنگ چریکی نیز یکی از انواع جنگهای کلاسیک است و همه قوانین آن باید کاملاً رعایت شود. اما این جنگ، بهدلیل شکل خاص خود، قوانین دیگری نیز دارد. هرچند که شرایط جغرافیایی و اجتماعی هر کشور، شکل و قالب جنگ چریکی در آنجا را تعیین میکند، اما قوانین کلی وجود دارند که برای هر مبارزهای از این شکل، صدق میکند.
اکنون به اصول و قواعدی که اینگونه مبارزات بر اساس آنها شکل میگیرد و ملتهای آزادیخواه باید تابع آن باشند، میپردازیم. هدف ما بررسی و روشن کردن تجربه کوبا و تعمیم دادن آن است تا مورد استفاده دیگران نیز قرار گیرد.
ابتدا باید توضیح دهیم؛ جنگجویان چهکسانی هستند؟ در یک سو، اعضای اصلی نیروهای استعمارگر که ارتش منظم و تجهیزات کامل به آنها خدمت میکند، قرار دارند. این گروه در بسیاری مواقع از حمایت بیگانگان و همچنین حمایت گروههای کوچکتر مانند کارمندان ادارات دولتی نیز برخوردارند، در سوی دیگر این مبارزه، ساکنان شهرها یا مناطق معین قرار دارند. باید به این نکته توجه داشت که جنگ چریکی یک مبارزه مردمی است و چریکها گروه مسلح و کوچکی هستند که در رأس نیروهای مردمی قراردارند و نیرو و قدرت آنها در حمایت اکثریت مردم خلاصه میشود.
البته نباید چنین پنداشت که چریکها از لحاظ تعداد نیروها از ارتش منظمی که با آن میجنگند، کمترند، فقط قدرت سلاحشان از آنها ضعیفتر است. وقتی اکثریت مردم از آنها حمایت میکنند، آنها باید با حداقل سلاحی که در اختیار دارند به جنگ چریکی روی بیاورند تا بتوانند استعمار را ریشهکن سازند.
حمایت همهجانبه ساکنین محلی از چریکها، شرطی است که بدون وجود آن امکان فعالیت چریکها وجود ندارد. برای روشن شدن مطلب میتوان راهزنانی را که در یک منطقه معین، فعالیت میکنند مثال بزنیم. این گروهها تمام ویژگیهای نیروهای چریکی همچون همبستگی و اتحاد، احترام به رئیس، شجاعت و شناخت کامل منطقه را دارا هستند، در بسیاری از مواقع نیز از تاکتیکهای مشخصی استفاده میکنند. تنها تفاوت این گروهها در مقایسه با نیروهای چریکی این است که آنها از حمایت مردمی برخوردار نیستند و به همین دلیل اگر قانون مانع آنها شده یا حتی آنها را از بین ببرد، هیچ کاری نمیتوانند بکنند.
چریکها، مصلحان اجتماعی نارضایتی در برابر استعمار
بنا بر مطالبی که گفته شد به این نتیجه رسیدیم که مردم، تکیهگاه نیروهای چریکی هستند. حال این سؤال مطرح میشود که؛ چرا چریکها دست به مبارزه میزنند؟ پاسخ این سؤال این است که چریکها مصلحان اجتماعی هستند. آنها در پاسخ به نارضایتی مردم از استعمارگران، سلاح به دست میگیرند و برای تغییر نظام اجتماعی که باعث میشود برادرانشان در ترس و بدبختی زندگی کنند، وارد جنگ میشوند. آنها در یک زمان مشخص با همه امکاناتی که در اختیار دارند به سازمانهای مخصوصی هجوم میبرند تا بنیان آنها را براندازند.
بایستههای یک مبارز
با بررسی اصول کلی جنگهای چریکی درمییابیم که چریکها باید نسبت به موقعیت منطقه، راههای پیشروی و عقبنشینی، راههای سریع فرار، محل پناهگاهها و همینطور میزان حمایت مردمی، آگاهی کامل داشته باشند. زیرا چریکها در یک مکان روستایی کمجمعیت و برای رساندن مردم به خواستههایشان، مبارزه میکنند. همه اینها برای آن است که ساختار اجتماعی جامعه در زمینه مالکیت زمینها تغییر کند، بهبیان دیگر، یک چریک قبل از هر چیز، یک کشاورز انقلابی است. او اشتیاق فراوان کشاورزان را برای مالکیت زمین، ابزار تولید، حیوانات و چیزهایی که سالیان دراز خواستار آن بودهاند، درک میکند. کشاورزان میخواهند مالک چیزهایی شوند که همه زندگیشان و حتی زمینی را که قرار است روزی در آنجا بمیرند در خود جای دهد.
شیوههای جنگهای چریکی
البته دو شیوه مختلف برای جنگهای چریکی وجود دارد: یکی مبارزهای است که در جهت فعالیت ارتشهای منظم و بزرگ انجام میشود، مثل مبارزه اوکراینیها مقابل اتحاد جماهیر شوروی که این شیوه مربوط به بحث ما نمیشود. شیوه دوم که موضوع بحث ماست، مبارزه گروه مسلحی است که ضد جریان حاکم ــ استعماری یا غیراستعماری ــ شکل میگیرد. این گروه یک پایگاه مرکزی داشته و در مناطق روستایی پراکنده میشوند. هرچند که زیربنای فکری واحدی برای این مبارزه وجود دارد، اما زیربنای اصلی آن، اقتصادی بوده و به مالکیت زمینها مربوط میشود.
مبارزه “مائو تسه تونگ” در جنوب چین که در ابتدا یک مبارزه شهری بود، به شکست و نابودی منجر شد. اما در ادامه مبارزه، وقتی مائو به استان (یونان) رفت و به مردم روستاها تکیه کرد و موضوع اصلاح زمینهای کشاورزی را هدف اصلی مبارزه خود قرار داد، به پیروزی رسید. مبارزه “هوشی مین” در هندوچین که متکی به کشاورزان و برنجکاران مظلوم و مستعمره فرانسه بود، با پشتیبانی این نیروها تا شکست استعماگران پیش رفت.
در هر دوی این مبارزات، بهخلاف جنگ ملی که ضد متجاوزان ژاپنی صورت گرفت، موضوع اقتصادی و مبارزه برای مالکیت زمینها را نمیتوان نادیده گرفت. در جنگ الجزایر نیز، یک میلیون نفر از کسانی که تحت استعمار فرانسه بودند، برای مالکیت زمینهای مزروعی الجزایر شورش کردند. تمام این موارد نشان از اهمیت مسئله اقتصاد در حس ملیگرایی عربی دارد.
جایگاه اهداف و ارزشها در مبارزات ضد استعماری
« یک چریک به هدفی فراتر از جنگ و مبارزه میاندیشد و تلاش میکنند حقیقت را به ثمر بنشانند، او سعی میکنند ساختار کنونی جامعه را به هم ریخته و جامعه جدیدی مبتنی بر عدالت اجتماعی شکل دهد.»
مبارزات ضد استعماری و حس فرو خورده زمینهای غصب شده
در مناطق دیگر مانند جزیره پرتریکو که نژادپرستی موجود در آنجا، روح ملیگرایی را روز به روز کاهش داد و از طرفی شرایط خاص آن نیز امکان تشکیل یک جنگ چریکی را نمیداد، حضور کشاورزانی که معمولاً جزء طبقه زحمتکش جامعه بودند، برای گرفتن زمینهایی که ساکنین آمریکا به زور آنها را تصاحب کرده بودند، چشمگیر بود.
همین مسئله نیز فریاد فرو خورده مالکان، کشاورزان و بردگان را در مزارع شرقی کوبا برانگیخت و آنها نیز برای دفاع از حقوق و مالکیت زمینهایشان، دست به یک جنگ آزادی خواهانه زدند که سی سال به طول انجامید.
با وجود خصوصیات ویژه جنگهای چریکی که در مقایسه با جنگهای دیگر دقت خاصی به آنها میبخشد، اما با توجه به توسعه این جنگها و افزایش حضور گروههای اصلی کارگر در میان نیروهای چریک، میتوان این جنگها را شکل اولیه از جنگهای سنگر به سنگر به شمار آورد. با توسعه جنگهای چریکی و تبدیل آن به جنگ سنگر به سنگر امکان شکست دشمن در هر درگیری و مبارزهای فراهم میشود. این یک اصل کلی است. البته این درگیری اگر با هدف پیروزی نباشد، هیچ جنگ، مبارزه و درگیری رخ نمیداد عدهای ازمخالفان میگویند: «چریکها مثل یسوعیان (ژروئیتها) میجنگند» یعنی اینکه مبانی اصلی جنگ چریکی، غافلگیر کردن، نیرنگ و حمله شبانه است.
درست است که این شیوه جنگ مسیحیان است، اما چریکها گاهی به علت بعضی شرایط مجبور میشوند رفتاری اتخاذ کنند که با اصول جوانمردانه جنگی مغایرت داشته باشد. آنها با این حرف میخواهند ما را محکوم کنند که جنگ ما بر پایه این اصول استوار است.
شیوه ضربه و فرار در جنگهای چریکی
در جنگ، هرکدام از طرفین میخواهد، طرف مقابل خود را نابود کند و برای رسیدن به این هدف علاوه بر تواناییهایی که در اختیار دارد از هر شیوه ممکن دیگری استفاده میکند.
استراتژی و تکنولوژی جنگ فقط این نیست که طرفین جنگ از اهدافِ هم و روشهایی که برای رسیدن به هدفهایشان از آنها بهره میگیرند، نظیر استفاده از نقاط ضعف دشمن، آگاه باشند. زیرا اگر یکی از جنگهای کلاسیک را مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم، میبینیم که هر یک از طرفین که از این شیوهها استفاده نکند، ممکن است از جانب دشمن گرفتار حمله و شبیخون شود.
بنابر این از آنجا که نیروهای چریکی، یک گروه مسلح هستند و از طرفی مناطق وسیعی نیز وجود دارند که دشمن آنها را تحت نظر ندارد بنابراین آنها میتوانند از طریق آن مناطق، دشمن را غالفگیر کنند، یکی از وظایف اصلی آنها نیز همین است. مبارزان کلاسیک این کار چریکها را نکوهش کرده و آن را “شیوه آزار و فرار” میدانند. در این روش باید ضربه ای به دشمن زد و فرار کرد، اندکی صبر کرده، دوباره ضربهای به دشمن زد و فرار کرد و همینطور باید پیاپی این کار را ادامه داد تا دشمن لحظهای راحت نباشد.
شاید در ظاهر چنین به نظر برسد که این عقب نشینیها، در یک جنگ تن به تن، بی فایده است. اما این روش نتیجه استراتژی کلی جنگهای چریکی بوده و با هدف نهایی یعنی پیروزی و نابود کردن دشمن تناسب دارد.
در واقع جنگ چریکی یکی از مراحل جنگ نهایی به شمار میآید و به تنهایی نمیتواند باعث پیروزی شود، درگیریهای چریکی یکی ازمراحل اولیه جنگ به شمار میرود و با توسعه تدریجی و پیشرفتهای مستمر، این ارتش انقلابی و چریکی، ویژگیهای یک ارتش منظم را پیدا میکند. در آن صورت است که میتواند ضربه نهایی خود را به دشمن وارد کرده و پیروز شود. بنابراین اگرچه نیروهای چریکی آغازگر جنگ هستند اما پیروزی نهایی همیشه در گرو ایجاد یک ارتش منظم است.
هدف چریک و رسیدن به حقیقت بالاتر از جان او است
همانطور که در جنگهای جدید، هیچ وقت فرمانده از ترس کشته شدن در جلوی سربازان حرکت نمیکند، در جنگهای چریکی نیز فرمانده باید زندگیاش را حفظ کند، البته در عین حال او آمادگی فدا کردن زندگیاش را دارد. یک جنبه مثبت جنگ چریکی این است که چریکها نه تنها به خاطر دفاع از هدف والای خود، بلکه برای آنکه این هدف را به یک حقیقت تبدیل کنند، خود را آماده کشتن میکنند. در واقع اصل مبارزه چریکی و ماهیت واقعی آن این است که یک گروه مسلحانه کوچک و مردمی، پیشرو یک ملت بزرگ که همواره از این گروه حمایت میکنند، قرار گرفته و معجزات بزرگی را خلق میکنند. آنها به هدفی فراتر ازجنگ و مبارزه میاندیشند و با تمام وجود تلاش میکنند تا حقیقت را به ثمر بنشانند، آنها سعی میکنند بنیان جامعه موجود را نابود کرده و جامعه جدیدی مبتنی بر عدالت اجتماعی شکل دهند.
اگر از این زاویه به مسئله نگاه کنیم، همه چیزهایی که مورد نکوهش و سرزنش دیگران واقع میشود به روشنی و وضوح تمام قابل توجیه خواهد بود و توجیه آن همان هدف بزرگی است که نیروهای چریکی در پی تحقق آن هستند. هدفی که هیچ چیز نمیتواند مانع رسیدن به آن شود. در واقع بزرگی و عظمت چریکها به خاطر آن است که برای هدفی بزرگ تن به چنین مبارزهای که هرگز نباید روزی خاموش شود، میدهند و با قاطعیت در برابر مشکلاتی که برای رسیدن به هدفشان با آنها مواجه میشوند، مقابله میکنند.
2- استراتژی جنگهای چریکی
منظور از استراتژی در اصطلاح نظامی، بررسی اهدافی است که با توجه به شرایط نظامی باید به آنها دست یافت و همچنین بررسی شیوههایی است که رسیدن به آن اهداف را امکان پذیر میسازد. برای دستیابی به یک استراتژی صحیح در جنگهای چریکی باید عملکرد دشمن کاملاً بررسی شود. گفتیم که هدف اصلی از تشکیل یک ارتش منظم، نابودی نیروهای متجاوز است. بنابراین یک جنگ داخلی همچون جنگ چریکی باید از یک شیوه اصولی و برنامهریزی شده پیروی کند.
هدف دشمن، نابودی کامل تمام نیروهای چریکی است. در مقابل چریکها هم باید ابزاری را که دشمن برای رسیدن به هدفش از آن استفاده میکند – از تعداد سربازان و سرعت و مهارت آنها گرفته تا حمایتهای مردمی، سلاح و فرماندهی آنها- را مورد بررسی قرار دهند. در مرحله بعد چریکها باید استراتژی خود را با نتایج این شناسایی و بررسی، سازگار کنند. البته آنها نباید فراموش کنند که هدف نهایی، شکست دشمن است.
سلاح دشمن منبع تامین مهمات چریکهاست
در این مرحله توجه به چند نکته اساسی ضروری است، مثلاً نوع سلاح ونحوه استفاده از آن، آشنایی با میزان قدرت تانکها و هواپیماهایی که در این نوع جنگها استفاده میشوند و شناسایی دقیق سلاحها و مهمات دشمن از جمله این نکات است، زیرا سلاح موجود در نزد دشمن همان منبع تأمین مهمات چریکها است. در صورت امکان نیروهای چریکی باید از همان نوع سلاحی استفاده کنند که دشمن آن را به کار میبرد، زیرا مهمترین مشکل نیروهای چریکی، کمبود مهمات است که باید آن را از خود دشمن تأمین نمایند.
بعد از تعیین اهداف، لازم است مراحل مختلفی که برای رسیدن به هدف نهایی باید طی شوند، مشخص گردد. این مراحل باید پیشبینی شوند، اما گاهی در زمان مبارزه، متناسب با شرایط غیرمترقبهای که احتمال آن وجود دارد، این پیشبینیها تغییر میکند.
مهمترین و اولین چیزی که یک چریک باید به آن توجه داشته باشد، این است که نباید از بین برود، نیروهای چریکی به تدریج به زندگی چریکی عادت میکنند و از آن پس به راحتی میتوانند فرار کرده و نیروهای دشمن را پشت سر خود جا بگذارند. وقتی چریکها موفق شدند دشمن را در دستیابی به خود ناکام بگذارند یا با ایجاد نیروهای کافی مانع از هجوم دشمن به خود شوند، باید تدریجا به تضعیف دشمن بپردازند. این مبارزه ابتدا در نزدیکترین مکانهایی که دشمن برای حمله به آنها در نظر گرفته انجام می شود و در نهایت در زمین خود دشمن پی گرفته میشود.
در این حالت نیروهای چریکی با حملات پی درپی به پایگاههای اصلی دشمن و فشار آوردن به آنها به تضعیف نیروهای دشمن میپردازند و همچنین با روشهای مختلف تا جایی که میتوانند به تخریب آنها مشغول می شوند.
البته این حملات باید به صورت پیدرپی باشد نباید به سربازان دشمن اجازه داد که برای لحظهای در منطقه عملیات چشم روی هم بگذارند، باید با روشهای اصولی به پایگاههای دشمن حمله کرد و آنها را یکی یکی پاکسازی کرد. در این حملات دشمن باید احساس کند که هر لحظه در محاصره چریکهای مبارز قرار دارد. نیروهای مبارز نیز باید در طول روز در زمینهای ناهموار و جنگلی و در طول شب در زمینهای هموار که متناسب با حرکت گشتیهاست، به دشمن حمله کنند.
البته باید توجه داشت که تمام این مراحل با همکاری کامل ساکنان محلی با چریکها و همچنین شناخت کامل مبارزان از شرایط منطقه حاصل میشود. در همه لحظههای زندگی یک چریک دو شرط فوق باید مورد توجه قرار گیرد.
روشهای جلب توجه ساکنان محلی
بنابراین باید مراکزی برای شناسایی و بررسی مناطق عملیاتی کنونی یا عملیات در آینده احداث شود تا در زمان مناسب یک مبارزه مردمی گسترده شکل گیرد، برای رسیدن به این منظور باید اهداف و انگیزههای انقلاب نیز برای همه شرح داده شود، اینکه پیروزی بر یک ملت غیرممکن است، یک اصل انکارناپذیر است و کسی که به این اصل اعتقاد نداشته باشد نمیتواند یک چریک باشد.
البته این فعالیتها در آغاز باید به صورت مخفیانه باشد، باید از همه کشاورزان و افرادی که در منطقه زندگی میکنند خواسته شود که هیچ توضیحی درباره چیزهایی که میبینند و میشنوند به کسی ندهند، پس از مدتی که از زمان تبلیغات گذشت، باید از افراد مورد اعتماد و مخلص به انقلاب کمک گرفت و از آنها برای انتقال سلاح و کالا استفاده کرد، همچنین میتوان آنها را به عنوان راهنما به مناطقی که میشناسند، اعزام کرد. در پایان میتوان در مناطق مورد نظر فعالیتهای مردمی از پیش برنامهریزی شده را آغاز کرد تا نتیجه نهایی آن یعنی اعتصاب عمومی محقق شود. اعتصاب، مهمترین بخش جنگ داخلی است. اما برای رسیدن به این هدف، باید عوامل دیگری نیز وجود داشته باشد. این عوامل همیشه فراهم نمیشود و در مواقع بسیار محدودی ممکن است خود به خود ایجاد شود.
برای شکل دادن به یک اعتصاب میتوان قدرت و امکانات واقعی مردم و انگیزههای انقلاب را برای آنها شرح داد. میتوان از گروههای مشخص و هماهنگ نیز بهره گرفت. این گروهها بعد از انجام یک سری اقدامات کم خطر، باید دست به خرابکاری بزنند.
عملیات خرابکاری یک سلاح قوی دیگر در جنگهای چریکی به شمار میآید که به وسیله آن میتوان فعالیت ارتشهای منظم را متوقف و زندگی صنعتی منطقهای را مختل و ساکنین شهر را از کار و آب و راههای ارتباطی محروم کرد و بدین ترتیب آنها را وادار کرد که در ساعات معینی به خیابانها بریزند.
با رسیدن به این هدف، روحیه دشمن و به دنبال آن روحیه همه یگانهای آن ضعیف و ضعیفتر میشود. بدین ترتیب است که میوه انقلاب به ثمر میرسد تا در یک زمان مناسب چیده شود.
مساحت جغرافیایی و نیروی انسانی شبه نظامیان
اگر منطقهای که قرار است مرکز فعالیت نیروهای چریکی باشد، از قبل توسعه داده شده باشد، دیگر نباید در توسعه آن افراط به خرج داد. همیشه پایگاه اصلی عملیات باید حفظ شود و در طول زمان جنگ نیز همواره برای تثبیت و استحکام آن باید تلاش شود. به ساکنین منطقه باید آموزشهای لازم داده و از دشمنان سرسخت، دوری شود. همه امکانات دفاعی لازم از قبیل کندن گودالها، مینگذاری و ایجاد راههای ارتباطی باید در منطقه فراهم شود.
وقتی نیروهای چریکی از لحاظ تعداد نیرو و سلاح، به سطح مناسبی رسیدند، باید ستونهای جدیدی تشکیل دهند. همانگونه که در کندوی زنبور عسل، یک ملکه جدید در زمان معین از بقیه جدا شده و وارد گروه زنبورها میشود، در جنگ چریکی نیز گروه اصلی به همراه فرمانده در یک منطقه کم خطرتر میماند و ستونهای جدید بر اساس قوانینی که توضیح دادیم، به مناطق دورتر هجوم میبرند.
زمانی فرا میرسد که ستونهای مختلف بعد از اشغال مناطق کوچک، در هنگام پیشروی به سمت مناطقی که در قبضه شدید دشمن قرار دارند، با نیروهای قدرتمندی مواجه میشوند. در این حالت همه ستونها به هم میپیوندند و یک جنگ فشرده و تن به تن با ارتشهای منظم را آغاز میکنند. البته گروه اصلی چریکها نمیتواند از پایگاه خود جدا شود. در آن صورت باید ستونهای جدید دیگری در پشت خطوط دشمن تشکیل شود و به تدریج به این منطقه نفوذ کرده و آن را تصرف کنند. بعد از این مرحله مبارزان باید به دشمن حمله کرده و با محاصره پایگاههای آنها، نیروهای کمکی دشمن را نیز شکست دهند. با فعالیت روزافزون مردمی در همه مناطق کشور میتوان به هدف نهایی جنگ یعنی پیروزی دست یافت.
3- تاکتیکهای جنگ چریکی
منظور از تاکتیک همان راهکارهای علمی برای رسیدن به اهداف بزرگ است. تاکتیک مکمل استراتژی است و در حقیقت برای اجرای آن به کار می رود. تاکتیکهای جنگ چریکی برای رسیدن به اهداف اصلی، باید قابلیت تغییر و تبدیل را داشته باشند. این تاکتیکها باید متناسب با همه شرایط مبارزه باشد و برای هر جنگی با توجه به شرایط، گاه تاکتیکهای ثابت و گاهی نیز تاکتیکهای غیرثابت در نظر گرفته میشود. فعالیت نیروهای چریکی باید به گونهای باشد که قبل از هر چیز اقدامات دشمن را مد نظر قرار دهد.
نحوه محاصره دشمن در جنگهای چریکی
مهمترین ویژگی چریکها، سرعت آنهاست. این ویژگی به آنها این امکان را میدهد که در عرض چند دقیقه خود را تغییر داده و از هرگونه محاصرهای در امان بمانند. با توجه به اشکال مختلف جنگ، چریکها می توانند با عقبنشینی، خود را از دام محاصره نجات دهند. محاصره تنها چیزی است که چریکها را مجبور میکند علی رغم شرایط نامتناسب، به مبارزهای شدید تن دهند. چریکها علاوه برعقبنشینی برای نجات از محاصره میتوانند، همزمان مبارزههایی را ترتیب دهند. به عنوان مثال آنها میتوانند گروه کوچکی از نیروها خود را به ظاهر در محاصره دشمن قرار میدهند. اما دشمن ناگهان خود را در محاصره نیروهایی مییابد که تعداد آنها از نیروهای او بیشتر است. یا یک گروه کوچک از افراد قوی، خود را در یک منطقه امن، طعمه قرار میدهند و بدین ترتیب دشمن را محاصره کرده و تجهیزات آنها و همچنین تعداد زیادی از سربازان را که برای کمک به ارتش دشمن میروند را نابود میکنند. این جنگ متحرک به خاطر شباهت به “رقص مینوتیو” جنگ مینوتیو نامیده میشود. مثلاً چریکها یک گروه از دشمن را محاصره میکنند و در چهار جهت اطراف آنها، پنج یا شش نفر را قرار میدهند. اینها به اندازه کافی از یکدیگر فاصله دارند تا در دام محاصره نیفتند. یکی از این گروهها به مبارزه میپردازد و گروه دشمن، خود به خود به سمت آنها میرود. در این هنگام، این گروه در حال مبارزه با دشمن به عقب میآیند و گروه دیگری به دشمن حمله میکند. در این حالت ارتش دشمن، رفتار سابق خود را تکرار میکند و با این گروه جدید وارد جنگ میشود. در ادامه این گروه از چریکها نیز عقب رفته و گروه دیگری وارد عمل میشود. با این شیوه بی آنکه خطر جدی چریکها را تهدید کند، آنها میتوانند دشمن را بلوکه کرده و باعث میشوند که دشمن مقادیر زیادی از مهمات و همچنین روحیه خود را از دست بدهد. این روش در شب نیز قابل اجراست. اما نیروها در شب باید بیشتر به دشمن نزدیک شده و با شدت بیشتری حمله کنند، زیرا محاصره کردن دشمن در شب دشوارتر است.
راهکار مبارزه شبانه در جنگهای چریکی
مبارزه شبانه یکی دیگر از ویژگیهای جنگهای چریکی است. در شب بیشتر میتوان به پایگاههای مورد نظر دشمن نزدیک شد. امکان نفوذ به مناطقی که به خوبی شناسایی نشدهاند و احتمال جاسوسی و خبر دادن به دشمن وجود دارد، نیز در شب راحتتر صورت میگیرد.
با توجه به تعداد اندک چریکها، این حملات باید همیشه به طور ناگهانی انجام شود. هجوم ناگهانی و غافلگیر کردن دشمن، پیشرفت زیادی در عملکرد نیروهای چریکی ایجاد میکند و در این صورت چریکها میتوانند بدون آنکه خود متحمل خسارت زیادی شوند، خسارتهای بسیاری را به دشمن وارد کنند. زیرا مبارزهای که یک طرف صد نفر نیرو و در طرف مقابل ده نفر نیرو دارد، امکان ندارد که خسارات وارد شده به طرفین به یک میزان باشد. خسارتهای دشمن، در هرلحظهای قابل جبران است. اما جبران خسارت در نیروهای چریکی نیازمند زمان بیشتری است، زیرا یک چریک، سربازی متخصص با مهارتهای فراوان است. در مثالی که مطرح کردیم، اگر ده نفر از نیروهای دشمن کشته شوند، 10% خسارت به آن وارد میشود اما در نیروهای چریکی، از بین رفتن یک سرباز، معادل 10% خواهد بود. هیچ یک از چریکهای کشته شده، با سلاح و مهماتش رها نمیشود. زیرا این تجهیزات برای چریکها بسیار باارزش هستند. وظیفه هر یک از چریکها این است که در صورت کشته شدن یکی از دوستانش، اسلحه و مهمات او را بردارد. بنابراین توجه به مهمات و اهمیت دادن به حفظ آن، یکی دیگر از ویژگیهای جنگهای چریکی است.
تکنیکهای مبارزات چریکی در مناطق صعب العبور
پیگیری روشهای صحیح مبارزات ضد استعماری نیازمند درک برخی اصول و لوازم در زمینه شناخت ماهیت و جغرافیای جنگ و ویژگیهای مطلوب در مبارزان است.
در جنگ بین نیروهای چریکی و ارتش منظم دشمن، از طریق نحوه استفاده آنها از سلاح میتوان آنها را شناسایی کرد. ارتش دشمن بی وقفه اما چریکها با فاصله و حساب شده، آتش می ریزند. در یکی از جنگها، یکی از قهرمانان ما که الان دیگر زنده نیست، تقریباً به مدت پنج دقیقه بی وقفه از تیربار خود استفاده کرد به حدی که نیروهای ما از این شیوه شلیک او دچار سوءظن شده و گمان کردند که آن منطقه به دست دشمن افتاده است. البته آن عملیات از محدود عملیاتی بود که به علت اهمیت منطقه مورد دفاع، ما برای ذخیره مهمات زیاد تلاش نمیکردیم.
توانایی چریکها در سازگاری با محیط
از دیگر ویژگیهای چریکها این است که توانایی سازگاری با همه شرایط موجود را داشته و میتوانند همه جزئیات پیش آمده را به شرایط مطلوب تغییر دهند. آنها وقتی ببیند که امکان استفاده از روشهای از پیش برنامهریزی شده برای ادامه مبارزه وجود ندارد، در هر لحظه از مبارزه تاکتیکهای خود را تغییر میدهند و بدین ترتیب همواره دشمن را غافلگیر میسازند.
آنها مکانهایی را برای خود انتخاب میکنند که قبل از هر چیز دیگری، امکان تغییر آن وجود داشته باشد. مناطقی که دشمن نمیتواند از آنجا عبور کرده و فقط باعث سردرگرمی و مشغول شدن او میشود. در بسیاری از مواقع، دشمن با نظم خاصی پیشروی کرده و خیلی از موانع را هم به راحتی پشت سر میگذارد. اما ناگهان به جایی میرسد که دیگر امکان پیشروی وجود ندارد و متوقف میشود. در این حالت است که دچار سردرگمی میشود. یعنی اینکه چریکها اگر فرصت بررسی دقیق منطقه را داشته باشند، مکانی را انتخاب میکنند که امکان رسیدن دشمن به آنجا وجود نداشته باشد. در این صورت تعداد مهاجمان زیاد مهم نخواهد بود، بلکه تعداد مدافعان مهم است و اگر تعداد آنها کافی باشد، میتوانند حتی در مقابل یک گردان هم بایستند و در بیشتر مواقع هم پیروز میشوند. در واقع وظیفه اصلی فرماندهان نیروهای چریکی این است که در انتخاب مکان و زمان مناسب برای دفاع از مناطق، نهایت تدبیر را به کار برند.
غافلگیری و سرعت، شروط مهم حمله به دشمن
استفاده از تکنیکها و شیوههای مختلف در حمله به دشمن از دیگر ویژگیهای نیروهای چریکی است. حمله به طور ناگهانی و با شدت تمام آغاز شده و ناگهان به سرعت متوقف میشود، به طوری که نیروهای دشمن که گمان میکنند دشمنشان سرکوب شده است، با خیال راحت به پادگانهای خود یا شهری که در محاصره چریکهاست بر میگردند. اما ناگهان در یک منطقه دیگر، حمله چریکی دیگری از طرف چریکها آغاز میشود. در این حالت بیشتر نیروهای چریک به طور مخفیانه، منطقه را تحت نظر میگیرند تا از حضور نیروهای کمکی که ممکن است به کمک دشمن بیایند، جلوگیری کنند. گاهی هم با شدت و خشونت تمام به یکی از پاسگاههای دشمن هجوم برده و آن را از بین می برند. غافلگیری و سرعت، دو شرط مهم برای حمله به دشمن است.
عملیات انقلابی در مبارزات چریکی
عملیات خرابکاری نیز در مبارزات چریکی اهمیت بسیار زیادی دارد. البته باید بین عملیات خرابکاری با اهداف انقلابی و سودمند و عملیات تروریستی که عموماً فایدهای ندارد، تفاوت قائل شد. در عملیات تروریستی انسانهای بیگناه قربانی شده و تعداد زیادی از افرادی که میتوانند برای انقلاب مفید باشند نیز از بین بروند. البته عملیات تروریستی تنها در صورتی میتواند مفید باشد که برای مجازات یکی از رهبران عالی رتبه نیروهای استعمارگر که به ظلم و وحشی گری شهره شده است و نابودی وی میتواند فایدهای به بار داشته باشد، به کار گرفته شود. هرگز نباید ازاین عملیات برای نابودی افراد غیر مهم که مرگ آنها باعث ایجاد کشتار بیشتری میشود، استفاده کرد.
درباره عملیات تروریستی اختلاف نظرهای بسیاری وجود دارد. عدهای معتقدند که ظلم و ستم آگاهانه مانع از ارتباط آشکار یا مخفیانه با مردم شده و در این صورت بسیج کردن آنها برای انجام فعالیتهای ضروری در زمان مناسب، غیرممکن خواهد بود. این دیدگاه گاها تا حدی افراطی میشود که امکان هیچگونه اقدام قانونی وجود ندارد. در آن صورت، فعالیت گروههای مردمی اگر سلاح کافی در اختیار نداشته باشند، غیرممکن خواهد بود. بنابراین باید از شیوهها و روشهای مناسبی که میتواند باعث ایجاد انقلاب شود، استفاده کرد.
عملیات خرابکاری نیز، اگر درست اجرا شود، همیشه یکی از قویترین سلاحها بوده است. این عملیات نباید به گونهای باشد که به ابزار تولیدی مردم آسیب رسانده و باعث بیکاری عدهای از آنها شود. یعنی باید طوری باشد که بدون آنکه نظم جامعه به هم بریزد، فقط باعث ایجاد بیکاری در مردم شود.
به عنوان مثال، خراب کردن کارخانه ساخت نوشابههای غیرالکلی، بیفایده و مضحک خواهد بود اما در عوض تخریب مرکز برق میتواند سودمند باشد و توصیه میشود. در حالت اول فقط شاید عدهای از کارگران مجبور به مهاجرت شوند و این کار کوچکترین تغییری در زندگی صنعتی منطقه ایجاد نخواهد کرد.در حالت دوم علاوه بر آنکه باعث مهاجرت کارگران میشود زندگی همه مردم منطقه نیز کاملاً مختل میشود. در قستمهای بعد، درباره روشهای عملیات خرابکاری توضیح خواهم داد.
نحوه فرار نیروهای شبه نظامی از حملات هوایی
هواپیما یکی از سلاحهای مهم ارتش به شمار میآید. اما در مرحله اول جنگ چریکی که تعداد نیروها محدود بوده و آنها در مناطق ناهموار، پراکنده میباشند، دارای کاربرد آنچنانی نیست. استفاده از هواپیما برای نابودی اصولی مهمات دفاعی که قابل دیدن هستند، مفید میباشد. زمانی که نیروها در مناطق هموار و ناامن حرکت میکنند نیز استفاده از هواپیما بسیار سودمند است.
البته با حرکت شبانه به راحتی میتوان این مشکل را حل کرد. حرکت کردن در راههای اصلی یا از روی ریلهای آهن، یکی از نقاط ضعف دشمن به شمار میآید. زیرا عملاً نمیتواند هر متر از راهها یا ریلها را زیر نظر بگیرد. میتوان در مکانهای مختلف بمبهایی قرار داد. در این صورت هنگام عبور خودرو از روی آنها، بمب منفجر شده و راه را میبندد. بدین ترتیب علاوه بر بستن راه خسارت بسیاری بر نیرو و مهمات دشمن وارد میشود.
نحوه تسلط بر تجهیزات دشمن
تهیه بمب از راههای گوناگون انجام میشودد. میتوان آنها را از کشورهای خارجی وارد کرد یا از بمبهایی که دشمن میاندازد و عمل نمیکند استفاده کرد یا در کارگاههای مخفیانه در داخل منطقه مبارزه چریکی، این بمب ها را ساخت. برای منفجر کردن این بمبها نیز از شیوههای مختلفی میتوان استفاده کرد. البته ساخت مواد منفجره به شرایط نیروهای چریکی بستگی دارد.
ما در کارگاههایمان باروت میساختیم و به عنوان بمب از آن استفاده میکردیم ما برای منفجر کردن این بمبها در یک زمان مناسب، راههای زیادی اختراع کرده بودیم که استفاده از وسایل برقی بهترین نتیجه را میداد. اولین بمبی که ما منفجر کردیم، بمبی بود که هواپیماهای دشمن آن را برای ما انداخته بودند. ما آن را با مواد منفجره مختلف پر کرده و به یک تفنگ وصل کردیم. به ماشه این تفنگ نیز طنابی بسته بودیم. وقتی یکی از نیروهای زرهی دشمن از روی آن عبور کرد، طناب را کشیدیم و شلیک تفنگ، بمب را منفجر کرد.
استفاده از این تکنیکها را میتوان تا حد زیادی گسترش داد. مثلا شنیدهایم که در حال حاضر در الجزایر، در جنگ با حکومت استعمارگر فرانسه، مبارزان از بمبهایی استفاده میکنند که از راه بسیار دوری آنها را هدایت و منفجر میکنند.
پنهان شدن در راهها برای منفجر کردن مینها و از بین بردن نیروهای باقیمانده دشمن، روش بسیار مناسبی برای به دست آوردن سلاح و مهمات است. زیرا فرصتی برای استفاده دشمن از آنها و یا فرار نمیماند. بنابراین با استفاده از مهمات بسیار اندک، میتوان نتایج بسیار بزرگی کسب کرد.
این فشارها، دشمن را وادار میکند تاکتیکهای خود را تغییر دهد. دشمن تلاش میکند در جابهجاییهای خود به جای استفاده از یک خودرو و از ستونهای مکانیزه استفاده کند. اما اگر در انتخاب منطقه، دقت شده باشد، میتوان با قطع ارتباط ستونها و متمرکز کردن نیروها بر یکی از آنها، به نتیجه رسید. در این شرایط نباید تاکتیکهای کلی جنگ چریکی را نادیده گرفت. این تاکتیکها عبارتند از: شناخت کامل منطقه، زیر نظر گرفتن راههای فرار و راههای فرعی، شناخت ساکنین منطقه و آگاهی ازمیزان حمایت آنها برای تأمین غذا، جابهجایی و پناه دادن مخفیانه مجروحان به طور موقت یا دائمی، برتری بر دشمن از لحاظ تعداد نفرات، داشتن سرعت زیاد و رعایت احتیاطهای لازم.
در صورت مهیا بودن همه شرایط فوق، حمله به دشمن باید با قاطعیت و شدت تمام، بی امان و بی وقفه صورت میگیرد. با افراد جاسوس و خبرچین نیز باید همین گونه رفتار کرد. در مقابل تا جایی که ممکن است با سربازانی که به نظر میرسد در حال انجام خدمت نظامیشان هستند، باید با ملایمت، رفتار شود.
در صورت نداشتن پایگاههای بزرگ و امن، نباید کسی را به اسارت گرفت و کسانی را که زنده ماندهاند باید آزاد کرد و مجروحان باقیمانده را هم با تمام امکانات ممکن معالجه نمود. در نظر ساکنین محلی باید چریکها از لحاظ اخلاقی برتر از نیروهای دشمن باشند. در غیر از شرایط خاص باید به فکر اجرای عدالت بود و نباید به مجرم اجازه دفاع از خود را داد.
4- جنگیدن در مناطق مطلوب و مناسب (مکانهای کوهستانی و صعبالعبور)
گفتیم که جنگهای چریکی همیشه در مناطقی که متناسب با تاکتیکهای این جنگ باشد، اتفاق نمیافتد. اما زمانی که نیروهای چریکی در مناطق صعبالعبور مثل کوههای جنگلی و ناهموار یا مناطق بایر و باتلاقی که مناسب جنگهای چریکی میباشند، قرار میگیرند، تاکتیکهای کلی آنها باید بر اساس مبانی اصلی جنگهای چریکی باشد. آنها میتوانند در چنین منطقهای، مراکز و مؤسسات کوچک مورد نیاز از قبیل بیمارستان، مراکز آموزشی، انبارها و وسایل تبلیغاتی و… را ایجاد و فراهم کنند و به طور مطلوبی آنها را از حمله هواپیماها و توپخانههای دور برد دشمن حفظ نماید.
در این شرایط نیروهای چریکی میتوانند اعضای خود را افزایش داده و از افراد غیر نظامی نیز استفاده کنند و حتی آموزشهای لازم را به مجروحانی که در آینده ممکن است به سلامتی دست یابند، بدهند. تعداد نیروهای چریکی با توجه به امکان تأمین آذوقه، فرار گروهی مردم تحت ستم از مناطق مجاور، میزان سلاح و نیازهای ضروری، متغیر است. به هر حال استفاده از نیروهای جدید، تا حد زیادی میتواند آمادگی آنها را افزایش دهد.
میزان گسترش فعالیت چریکها در یک منطقه به فعالیت گروههای چریکی دیگر در مناطق مجاور نیز بستگی دارد. اما برای توسعه عملیات این گروهها باید زمان لازم برای رفتن از مکان عملیات به یک منطقه امن را در اختیار داشته باشند. اگر قرار باشد عملیات شبانه انجام شود در این صورت چریکها نمیتوانند در مکانی که بیش از پنج یا شش ساعت با منطقه امن فاصله دارد، دست به عملیات بزنند. تعدادی از چریکها میتوانند از منطقه امن فاصله گرفته و به تدریج در منطقه مجاور نفوذ کنند.
تسلیحات مورد استفاده در مناطق مطلوب درگیری
استفاده از سلاحهای دوربرد و مصرف کمتر مهمات در این نوع جنگها توصیه میشود. باید تعدادی سلاحهای خودکار و نیمه خودکار نیز در اختیار داشت. از بین تفنگها و تفنگهای خودکار موجود در بازار امیرکای شمالی، تفنگ م-1 به اسم گراند که افراد متخصص و باتجربه باید از آن استفاده کنند، توصیه میشود. اما یکی از مشکلات این تفنگها این است که مهمات بسیاری مصرف میکنند.
در مناطق مطلوب میتوان از سلاح نیمه سنگین مثل مسلسل دوشکا استفاده کرد. زیرا کسانی که از آنها استفاده میکنند، امنیت بیشتری خواهند داشت. اما باید توجه داشت که این وسیله برای دفاع باید استفاده شود نه حمله.
گروههایی که 25 نفر نیرو دارد، بهتر است 10 تا 15 تفنگ تک تیرانداز و 10 تفنگ خودکار از نوع «گراند» یا «برونینگ» یا«ف، أ،ل» بلژیکی یا «م-14» استفاده کنند. دو نوع اخیر جدیدتر میباشند. از میان مسلسلها، مسلسلهای با کلیبر 9 میلیمتر، بهترند. زیرا امکان انتقال مهمات بیشتری را فراهم میکنند.
به طور کلی استفاده از هر سلاحی که ساخت آن آسانتر باشد، بیشتر توصیه میشود. زیرا امکان تبدیل قطعات آن وجود دارد. در هر حال نوع سلاح چریکها باید مشابه سلاح دشمن باشد. زیرا چریکها از همان سلاح دشمن که به دست آنها میافتد، استفاده میکنند. اما استفاده از سلاحهای سنگینی که دشمن از آنها بهره میگیرد، توصیه نمیشود. مثلاً استفاده از هواپیما به دلیل نداشتن دید کافی و استفاده از تانکها و توپها به دلیل آنکه به سختی میتوان آنها را وارد این مناطق نمود، فایده زیادی ندارد.
تأمین آذوقه
تامین آذوقه، مسئله بسیار مهمی است. در مناطق ناهموار به دلیل صعبالعبور بودنشان، مشکلاتی در این زمینه وجود دارد. زیرا ممکن است تعداد کشاورزان در این مناطق که برای تهیه مستقیم محصولات کشاورزی و گوشت میتوان از آنها کمک گرفت، کم میباشد. برای رهایی از دوران فشار و تنگنا باید راههای ارتباطی محافظت شوند تا همیشه بتوان آذوقه مورد نیاز را که در مکانهای مناسب ذخیره شدهاند، تحویل گرفت.
در چنین مناطقی، امکان انجام عملیات خرابکاری به شکل گسترده وجود ندارد. زیرا در این مناطق راههای ارتباطی، خطوط تلفن و لولههای آبی که بتوان آنها را تخریب کرد، خیلی کم وجود دارند. برای تأمین آذوقه مورد نیاز، وجود بعضی از حیوانات که مناسب ترین آنها با توجه به ناهمواری زمین قاطر است، ضروری به نظر میرسد. (البته باید چراگاه کافی برای تغذیه مناسب حیوانات نیز وجود داشته باشد). قاطر میتواند از زمینهای بسیار ناهموار که عبور از آن برای حیوانات دیگر امکانپذیر نیست، عبور کند. در شرایط بسیار سخت نیز، چریکها میتوانند آذوقه را روی پشت خود حمل کنند. هر فردی میتواند باری به وزن 25 کیلوگرم را برای چند ساعت در طول یک روز و به مدت چند روز حمل کند.
مسیرهای مواصلاتی انقلابیون
راههای ارتباط با خارج، باید شامل ایستگاههایی باشد تا افراد کاملاً مورد اعتماد در آنجا حضور یافته و به انبار کردن کالاها و پنهان کردن کارگران رابط بپردازند. همچنین میتوان چند راه ارتباطی داخلی نیز ایجاد کرد. البته مقدار وسعت آنها به تعداد چریکها بستگی دارد. در بعضی از مناطق عملیاتی کوبا، ما توانستیم راهها و خطوط تلفنی را به طول چندین کیلومتر ایجاد کنیم. همیشه تعدادی پیک داشتیم که همه مناطق را در کوتاهترین زمان ممکن پوشش میدادند.
وسایل ارتباطی دیگری نیز وجود دارد که چریکها در کوبا از آن استفاده نکردند. مثل علامت دادن با دود، استفاده از آینه و علامت دادن با انعکاس نور خورشید و کبوتر نامه رسان.
چریکها باید به محافظت از سلاح و مهمات اهمیت زیادی دهند. قبل از هر چیزی چریکها باید کفشهای مناسبی داشته باشند که یک نیاز بسیار ضروری است. آنها همچنین باید برای ایجاد زمینههای شغلی مناسب تلاش کنند. مثلاً در آغاز میتوان از کارگاهها برای دوخت و تعمیر کفشهای قدیمی و کهنه استفاده کرد. بعد از آن، با برنامهریزی میتوان کارگاههای کوچکی برای تولید کفش تأسیس کرده که در طول روز تعداد مناسبی کفش تولید نماید. ساخت باروت نیز نسبتاً آسان است و اگر یک کارگاه کوچک وجود داشته باشد و تعداد افراد لازم از نیروهای غیرچریکی به کار گرفته شود، میتوان مقادیر زیادی باروت تولید کرد. مین گذاری مناطق نیز خطر بزرگی برای دشمن به شمار میآید. اگر در یک لحظه، مساحتهای مینگذاری شده زیادی منفجر شود، صدها نفر بوسیله آن از بین میروند.
بایدها و نبایدهای جنگ پارتیزانی در مناطق شهری و مناطق باز
جنگهای ضد استعماری در مناطق شهری و مناطق باز گرچه برای گروههای چریکی از خطر بالایی برخوردار است، اما اهمیت بالایی در تامین حد اکثری اهداف دارد.
5- جنگیدن در مناطق نامناسب (مکانهای باز و دشتها)
برای جنگیدن در مناطق هموار و غیر جنگلی که به دلیل راههای ارتباطی بسیار برای جنگ چریکی مناسب نمیباشد، باید شرایط اساسی برای یک جنگ چریکی فراهم باشد و فقط شیوههای جنگیدن در این مناطق تغییر خواهد کرد. در این مناطق سرعت، مهمترین شرط به شمار میآید.
ضربه زدن به دشمن بهتر است شبانه باشد، عملیات باید در نهایت سرعت و مانند یک صاعقه باشد. چریکها باید به سرعت عقبنشینی کرده و خود را به یک پایگاه جدید برسانند و تا حد ممکن از مکان مبارزه دور باشند. البته باید توجه داشت که در این مناطق، پناهگاهی وجود ندارد که از نیروهای دشمن دور باشد.
یک چریک میتواند در یک شب بین 30 تا 50 کیلومتر را طی کند. البته در ساعات اولیه روز هم میتواند حرکت کند اما اگر منطقه کاملاً تحت حمایت چریکها نباشد و یا اگر این احتمال وجود دارد که یکی از اهالی منطقه وضعیت چریکها و جهت حرکت آنها را به ارتش دشمن خبر دهد و بدین وسیله خطری آنها را تهدید نماید، در این صورت بهتر است که همیشه شبانه و در سکوت کامل عملیات را آغاز کنند.
ساعات اولیه شب باید برای انجام عملیات انتخاب شود. البته گاهی ممکن است به دلیل شرایط موجود محاسبات دچار اشتباه شده و در شب امکان فعالیت وجود نداشته باشد در این صورت بهتر است ساعات اولیه صبح را برای عملیات در نظر گرفت. به هر حال نباید همیشه با یک شیوه به دشمن حمله کرد، بلکه باید همیشه در مکان، زمان و شیوههای انجام عملیات، تنوع به خرج داده و آنها را تغییر داد.
عملیات چریکی ضد دشمن باید چند دقیقهای باشد
گفتیم که عملیات نباید طولانی شود بلکه باید در نهایت سرعت و تأثیرگذاری و در عرض چند دقیقه انجام شود و بعد از آن چریکها باید بلافاصله عقبنشینی کنند. سلاحیهایی که در مناطق مناسب و هموار استفاده میشود با سلاحهایی که در مناطق نامناسب مورد استفاده قرار میگیرند، متفاوتند.
در این مناطق باید بیشتر از سلاحهای خودکار استفاده کرد. در حملههای شبانه، دقت در تیراندازی مهمترین عامل موفقیت به شمار میآید و هرچه اسلحههای خودکار، نزدیکتر به هدف شلیک شوند، احتمال شکست دشمن نیز بیشتر میشود.
منفجر کردن بمب در راهها و خراب کردن پلها نیز یکی از عوامل موفقیت چریکها به شمار میآید. حملههای چریکی باید کوتاه، با فاصله و در عین حال بسیار شدید باشد. در این حملات میتوان از سلاحهای مختلف مثل بمبهایی که توضیح دادیم و یا تفنگ شکاری استفاده کرد. تفنگ شکاری یک سلاح کشنده است که از آن برای از بین بردن خودروهای سربازی که مخصوص حمل سربازان است یا خودروهای سرپوشیدهای که محافظ خاصی ندارد مثل کامیونها استفاده میشود.
تفنگ ساچمهای نیز بسیار در این مناطق کارساز است. البته این تفنگ فقط مخصوص جنگهای چریکی نبوده و در جنگهای کلاسیک نیز از آن استفاده میشود. آمریکاییها گروهان پیاده نظامی داشتند که از تفنگهای مرغوب که مجهز به سرنیزه بودند برای پاکسازی محل اختفای مسلسلها استفاده میکردند.
مسأله مهمات در جنگهای چریکی
از دیگر مسائل اساسی در جنگهای چریکی، موضوع مهمات است که تقریباً همیشه از دشمن به غنیمت گرفته میشود. تا زمانی که مطمئن نیستیم میتوانیم مهمات مصرف شده را جبران نمائیم، نباید حملات خود را ادامه دهیم، مگر زمانی که ذخیره کافی از مهمات در یک مکان امن وجود داشته باشد.
به بیان دیگر اگر حمله کردن به دشمن مستلزم استفاده از همه مهمات موجود بوده و امکان جبران آن نیز وجود نداشته باشد، در این صورت نباید به دشمن حمله کرد. در جنگهای چریکی همواره باید برای این مسئله بسیار مهم یعنی تأمین تجهیزات جنگی که ادامه جنگ در گرو آن است، تاکتیکهایی در نظر گرفته شود. همچنین نوع سلاحهایی که از آنها استفاده میشود باید مشابه سلاحهای دشمن باشد به غیر از سلاحهای سبک و تفنگهایی که امکان دستیابی به مهمات آنها در شهر یا خود منطقه جنگی وجود دارد.
در این نوع جنگها، تعداد نیروهای هر گروه نباید بیش از 10 یا 15 نفر باشد. البته تعیین تعداد نیروهای دشمن نیز اهمیت بسزایی دارد. 10، 12 یا 15 نفر به راحتی میتوانند در هر مکانی پنهان شده و با مقاومت بسیار و با همکاری یکدیگر با دشمن مبارزه کنند. تعداد 4 یا 5 نفر برای مبارزه کافی نیست، اما اگر این تعداد از ده نفر بیشتر باشد، امکان تشخیص موقعیت آنها چه در حال حرکت باشند یا در پایگاهشان، برای دشمن بسیار دشوار میشود.
اصل ضربه و فرار در جنگهای چریکی
باید توجه داشت که سرعت چریکها در هنگام حرکت باید با سرعت کندترین فرد گروه، هماهنگ باشد، بنابراین ایجاد هماهنگی در حرکت گروههای 20، 30 یا 40 نفره خیلی سخت تر از گروههای 10 نفره خواهد بود. چریکها باید کاملاً خونسرد باشند، آنها همچنین باید دوندگان سریعی نیز باشند.
آنها باید بتوانند با خونسردی کامل، اصل “ضربه و فرار” را اجرا نمایند، البته این خونسردی ممکن است باعث محاصره آنها شود. به همین دلیل آنها به پایگاههایی امن احتیاج دارند که بتوانند یک گروه مقاومت مؤثر را در آنجا ایجاد نمایند. چریکها باید در مراحل اولیه جنگ، به مدت زیادی مخفیانه زندگی کنند و نمیتوانند بدون آزمودن دقیق اهالی، به آنها اعتماد کنند.
عملیات سرکوبی که دشمن آن را ترتیب میدهد، معمولاً خشونتآمیز و وحشیانه است و نه فقط مردهای خانواده بلکه در بسیاری از مواقع کودکان و زنان را هم گرفتار میکند، به حدی که ممکن است تسلیم دشمن شده و اطلاعاتی را در مورد محل اقامت چریکها و نحوه عملکردشان، به دشمن بدهند و باعث محاصره چریکها شوند. هرچند که شاید چریکها بتوانند از محاصره جان سالم به در ببرند، اما معمولاً نتایج وخیمی به بار میآید.
در صورتی که امکان تأمین سلاح وجود داشته و شرایط زندگی انقلابی مردم نیز اجازه دهد، چریکها میتوانند تعداد نیروهای خود را افزایش دهند. گروههای چریکی مختلف در صورت لزوم میتوانند در یک زمان مشخص، با هم جمع شده و یک ضربه کاری به دشمن وارد کنند. اما به شرط آنکه بلافاصله دوباره به گروههای کوچک ده تا 15 نفره تقسیم شده و به مکان قبلی خود بازگردند.
همچنین میتوان ارتشهای منظمی به رهبری افراد مورد احترام و اطاعت همه، تشکیل داد. ضرورتی ندارد که گروههای چریکی برای همیشه در یک گروه باقی بمانند. در این حالت انتخاب فرمانده گروههای چریکی، اهمیت بسیاری خواهد داشت، زیرا این فرمانده باید بداند که شخصاً در مقابل فرمانده کل نیروهای چریکی مسئول است.
سلاحهای سنگین در درگیریهای پارتیزانی
تفنگ پازوکا یکی دیگر از سلاحهایی است که میتوان در جنگهای چریکی از آن استفاده کرد. این تفنگ یک سلاح سنگین است، اما به علت حمل و نقل و استفاده راحت آن، بسیار مفید است. در صورت لزوم میتوان به جای آن از نارنجک ضد زره استفاده کرد. تفنگ پازوکا معمولاً از دشمن به غنیمت گرفته میشود و یک سلاح مناسب برای از بین بردن ماشینهای زرهی و همچنین ماشینهای غیرزرهی مخصوص حمل سربازان میباشد. به وسیله آن به سرعت میتوان مراکز نظامی کوچک که مدافعان زیادی ندارد را تصرف کرد، اما باید توجه داشت که هر چریک نمیتواند بیش از 3 نارنجک از مهمات این تفنگ را با خود حمل کند زیرا نیروی بسیاری از وی خواهد گرفت.
باید تلاش شود تا سلاحهای سنگینی که از دشمن به غنیمت گرفته میشود به هیچ وجه به هدر نرود اما اگر بعضی سلاحهای سنگین مثل دوشکا و مسلسلهای با کالیبر 50 به غنیمت گرفته شد، لازم نیست در استفاده از آنها صرفهجویی شود. زیرا این سلاحها میتوانند خسارت زیادی به بار آورند. بنابراین در شرایط نامطلوب ما نباید به فکر دفاع از یک مسلسل سنگین یا سلاحی مثل آن باشیم، بلکه به راحتی حتی تا آخرین لحظهای که میخواهیم آن را ترک کنیم باید از آن استفاده کنیم. رها کردن یک سلاح، در جنگ آزادیخواهانه ما اشتباه بزرگی به شمار میآمد و هیچ عذر و بهانهای برای آن، پذیرفته نبود. اما علاوه بر توجه به این موضوع، نمیگذاشتیم که از دست دادن یک سلاح در چنان شرایط حساسی باعث عیبجویی و سرزنش شود. سلاح چریکها در مناطق نامناسب، سرعت تیراندازی آنهاست.
اگر منطقهای وسیع و باز باشد، معمولاً مسکونی بوده و کشاورزان زیادی نیز در آنجا حضور خواهند داشت. در این صورت امکان تأمین آذوقه بسیار آسان خواهد شد.
چریکها در صورت تمایل میتوانند با استفاده از افراد مطمئن که با مراکز توزیع غذا درارتباط هستند، بدون صرف وقت و هزینه، و استفاده از راههای طولانی و پرخطر برای تهیه غذا استفاده کنند. البته خوب است به این نکته توجه شود که هرچه تعداد نیروهای نظامی کمتر باشد، تهیه غذا برای آنها آسانتر خواهد بود. در چنین منطقهای امکانات ضروری مثل توری خواب، پتو، لباس ضد آب، پشه بند، کفش، دارو و غذا، مستقیماً قابل تهیه خواهد بود. زیرا این وسایل جزء احتیاجات ضروری ساکنین منطقه نیز میباشند.
نحوه انتقال پیام در درگیریها
اگر از تعداد نیروها و راههای ارتباطی بیشتری استفاده شود، به همان اندازه ارتباط با دیگران نیز آسانتر خواهد شد. اما در این حالت، میزان امنیت لازم برای انتقال پیام به مناطق دور کم میشود. در این صورت باید از کارگران مورد اعتماد به عنوان رابط استفاده شود همیشه احتمال دستگیری نامهرسان هایی که به مناطق دور فرستاده میشوند، وجود دارد و این یک خطر بزرگ به شمار میآید.
بنابراین اگر پیامها، خیلی مهم نباشند، برای انتقال آنها بهتر است از روش شفاهی استفاده شود. اگر پیام بسیار مهم باشد باید با رمز نوشته شود. زیرا تجربه ثابت کرده است که انتقال شفاهی خبرها، گاهی تبادل اطلاعات را با تحریفات جدی مواجه کرده است.
در این مناطق، نمیتوان فعالیتهای صنعتی زیادی انجام داد و نمیتوان کارگاه تولید کفش یا سلاح ساخت به همین دلیل باید به کارگاههای کوچک که کاملاً مخفیانه باشند بسنده نمود.
ساخت و بازتولید سلاحها در جنگ چریکی
اقداماتی از قبیل پر کردن مجدد فشنگها، ساخت انواع بمبها، قطعات سلاحها و چیزهایی که مورد احتیاج باشند، را میتوان در این کارگاهها انجام داد. برای انجام کارهای مهمتر میتوان از کارگاههایی که متعلق به افراد مورد اعتماد منطقه هستند نیز استفاده کرد. از توضیحاتی که مطرح کردیم میتوانیم 2 نتیجه منطقی بگیریم:
نتیجه اول: درزمان جنگهای چریکی امکانات رفاهی با میزان توسعه گسترش منطقه چریکی، دقیقا نسبت عکس دارد. هرچند که امکانات بیشتر باشد، مایه رفاه و راحتی انسان میشود، اما برای چریکها برعکس است. یعنی هرچه چریکها با امکانات بیشتری مواجه شوند، زندگی آنها ناپایدار بوده و در آسایش کمتری خواهند بود.
عنوان این قسمت را زندگی در مناطق نامناسب گذاشتیم، زیرا مسائلی مثل وجود راههای ارتباطی، مناطق شهری یا نیمه شهری، مجتمعهای بزرگ مسکونی و زمینهایی که کار کردن با ابزار در آن آسان است، همه اینها وضعیت چریکها را سخت و نامطلوب میکند.
نتیجه دوم: از آنجا که جنگ چریکی مستلزم فعالیت مردمی است، این فعالیت در مناطق نامطلوب اهمیت بیشتری پیدا میکند، زیرا یک حمله دشمن ممکن است فاجعه به بار آورد. در اینجا لازم است با ابزار تبلیغات، جبهه داخلی کاملاً متحد و همراه با چریکها تشکیل شود.
البته توجه به فعالیت مردمی گسترده و هماهنگی چریکها با ساکنین منطقه نباید باعث شود که تک تک افراد، حس سرسختی خود را فراموش کند و چنانچه خطری احساس شود، هر فردی باید برای نابودی دشمن اقدام کند. چریکها در این مسئله باید قاطعیت بسیاری خرج داده و در مناطق ناامن، به هیچ وجه نباید نیروهای دشمن در منطقه عملیات باقی بمانند.
6- جنگیدن در مناطق شهری
اگر در مرحله معینی از جنگهای چریکی، جنگ به شهرها کشیده شد، چریکها باید به شیوهای که امنیت کامل داشته باشند، به روستای مجاور نفوذ کرده و سپس با برنامه شخصی خود را مجهز سازند. توجه به این نکته ضروری است که چریکها نمیتوانند ، به اختیار خود وارد منطقه شهری شوند و باید شرایط لازم برای حضور آنها در آنجا فراهم شود. در واقع چریکها با رهبری فرماندهانی که در مناطق دیگر قرار دارند باید در اطراف شهر پراکنده شوند، اما هرگز نمیتوانند به طور مستقل دست به عملیات بزنند. بلکه باید بر اساس نقشههای از پیش برنامهریزی شده، وارد عمل شوند. گروههای چریکی باید با گروههای دیگر در سایر مناطق هماهنگ باشند و براساس یک تاکتیک معین دست به عملیات بزنند، اما سطح عملیات آنها نباید به اندازه عملیاتی باشد که در مناطق غیر شهری انجام میشود. در مناطق شهری، چریکها نمیتوانند به خودی خود دست به تخریب راههای ارتباطی زده و یا به عملیات تروریستی و ایجاد آشوب در منطقه بپردازند و یا اینکه از راه دور به گشتیهای دشمن حمله کنند. بلکه باید دقیقاً همان کاری را که از آنها خواسته شده، انجام دهند. اگر مأموریت آنها این باشد که تیر برقها، سیمهای برق، ریلهای آهن یا لولههای آب را قطع کنند، با دقت تمام باید به انجام همین مأموریتها اکتفا کنند.
مشکلات عملیات در مناطق شهری
در این مناطق تعداد نیروهای گروه نباید بیش از 4 یا 5 نفر باشد. این تقسیمبندی بسیار مهم است، زیرا چریکها مجبورند در اطراف شهر و در مکانهای بسیار نامناسب بمانند. از طرفی دشمن نیز در اینجا بسیار هوشیارانه عمل میکند و امکانات جاسوسی خود را تا حد ممکن افزایش میدهد. یک مشکل دیگر نیز وجود دارد که چریکها نباید آن را فراموش کنند و آن این است که در اطراف شهر آنها نمیتوانند از مناطق عملیاتی خود زیاد فاصله بگیرند. بنابراین علاوه بر آنکه باید سرعت عمل و سرعت جابهجایی خود را حفظ کنند، همیشه باید با محل عملیات فاصله کمی داشته باشند. از آنجا که چریکها در مراحل اولیه، باید شبانه فعالیت کنند، بنابراین تا زمانی که امکان محاصره شهر و مشارکت چریکها در آن به عنوان نیروهای موثر وجود نداشته باشد، نباید عملکرد خود را تغییر دهند.
چریکهایی که در مناطق شهری میجنگند، تا حد ممکن نسبت به چریکهای دیگر باید منظمتر، منضبط تر و رازدارتر باشند، آنها نمیتوانند به بیش از دو یا سه خانه برای پناه گرفتن اعتماد کنند. آنها باید بدانند که محاصره شدن در این شرایط، مساوی با مرگ آنها خواهد بود. سلاحهایی که این چریکها از آنها استفاده میکنند نیز با سلاح بقیه فرق دارد. اینها از اسلحههایی استفاده میکنند که برای دفاع شخصی مناسب بوده، امکان مخفی کردن آن وجود داشته و مانع فرار سریع آنها نیز نشود. هر گروه حداکثر باید یک یا دو تفنگ (یا چند تفنگ با سرنیزههای کوچک) و هریک از اعضای گروه نیز باید یک سلاح سبک داشته باشد.
هر حملهای که ضد یک یا دو نفر از نیروهای دشمن یا ضد سازمان اطلاعات آنها صورت میگیرد، باید ناگهانی باشد. چریکها باید به طور منظم دست به عملیات خرابکاری بزنند.
برای این عملیات، تجهیزات مهمی همچون اره، دینامیت، بیل و کلنگ لازم است. در اختیار داشتن وسایلی که برای کندن ریلها مناسب باشند نیز ضروری است. علاوه بر اینها باید تجهیزات خودکاری برای انجام مأموریتهای مهم در اختیار داشت. این تجهیزات باید در یک مکان امن، پنهان شده اما در هنگام نیاز در دسترس باشند.
اگر چریکها بیش از یک دسته باشند، همه آنها بواسطه یک فرمانده، با هم در ارتباط خواهند بود. این فرمانده مأموریتهای مهم را به وسیله تعدادی از افراد کاملاً مورد اعتماد به آنها ابلاغ خواهد کرد. در بعضی از شرایط، چریکها باید شغلی را که در زمان صلح داشتند، پنهان کنند. البته این کار بسیار سخت است. جنگیدن در اطراف شهر به وسیله نیروهایی صورت میگیرد که بتوانند مخفیانه زندگی کنند، مثل یک ارتش، منظم بوده و تحمل شرایط دشواری را که توضیح دادیم، داشته باشند.
اهمیت عملیات در مناطق شهری
در حال حاضر مبارزه در مناطق شهری، تا حد زیادی جایگاه خود را از دست داده است. اما این نوع جنگها از اهمیت بسیاری برخوردارند. یک فعالیت گسترده و مناسب، میتواند زندگی تجاری و صنعتی یک منطقه را تا حد زیادی مختل کرده و در همه اهالی، بی اعتمادی، ناامیدی و نگرانی به وجود بیاورد تا حدی که برای رهایی از این مشکلات، خودشان خواستار یک مبارزه شدید خواهند شد. بنابر این اگر در آغاز جنگ، آیندهنگری کافی وجود داشته باشد و از افراد متخصص و باتجربه برای این نوع جنگ استفاده شود، تضمین بیشتری برای رسیدن به موفقیت وجود داشته و همچنین در زمان و حفظ نیروها نیز صرفهجویی زیادی خواهد شد.