يكى از بهترين سروده هاى “استاد خليل الله خليلى” در كتاب “سرود خون” شعريست در وصف “جنرال ضيا الحق” .
پيام به ضيا الحق
—————-
شو ضيا الحق چراغ آرزوى مسلمين
علمدار مسلمان شو مهين سرباز دين
جانشين شير يزدان شو، در خيبر گشا
در مقام خالدى، ميدان محشر آفرين
مسند محمود غازى، شهسوار بت شكن
آنكه ميلرزد از وى هند تا درياى چين
پايمال لشكر اين بى خدايان تا به كى
اى تو محمود بزرگ بت شكن را جا گزين
حالت امروز ما آيينه ى فرداى تست
اى ضمير روشنت با پرتو ايمان قرين
اينهم پيام بنده به استاد خليل الله خليلى :
پيام به خليلى
————
اى خليلى سر ز خاك تيره بردار و ببين
تا شوى از مدح بيجايت سراپا شرمگين
آن ضياء الحق چراغ آرزوى شعر تو
شد علمدار جنايت زير نام پاك دين
جانشين آن هلاكو گشت و چنگيز و شداد
در مقام بربرى ، ميدان محشر آفرين
ديدى اى شيرين سخن يكسر خطا گفتى بما
مسند محمود غازى در كجا و زان لعين ؟!
زوالفقار و ضياء و پرويزش بما اهريمنست
“اين سخن در ريشهء تاريخ باشد جاگزين”
پايمال لشكر سرخ بوده ايم ، اما كنون
پايمال لشكر ظلمت شديم با جهل و كين
حالت امروز ما آيينه ى چند بيت توست
اى سپه سالار شعر و اى مداح بهترين
زبير واعظى