ماگرافغانيم، پس چرااينقدرآله وابزارشديم
ياكه درگروناكسان خسته وناتوان وزارشديم
هرروزپيش چشم ميگذردصدهافتنه وفساد
چشم بسته وتسليم يك گروه مردم آزارشديم
مُلك به نام ، اختيارخيروشربدست ديگران
زجوروبيدادخودوبيگانه ازين مُلك بيزارشديم
تداوم جنگ ،شروفساد هرروزبرنگى دگرى
زبارناامنى صاحب هزارهامقبره ومزارشديم
وطن دست بدست درچنگال چندچهاركلاه
خودبى اثروبى تاثيروابسته اين بازارشديم
سراپاترفندشعاراست ودروغ است ودروغ
واى چراغرق براينهمه باطل و لجنزارشديم
زاسلام عزيزساختندده هافرقه وياتنظيم
ياسال ها دربند وبنده شوراى نظار شديم
دبير ، چرااينقدرناتوان و بيچاره شديم
ياگرافغانيم ، پس چرااينقدرآله وابزارشديم؟
هرات باستان ١٣٩٣
واژگونى
به هرسومينگرم،بس جوروجفا ميبينم
اين دوروزمانه را پُرزآفت وبلا ميبينم
اندرپى كارخيروثواب نباشدهركسى
مخزن شروفسادراهمه پُرزغناميبينم
وحدت ودوستى،مهرومحبت،آيين وفا
اينهمه رادرعصرعارى زصفاميبينم
مغزو افكارهمه پى كسب مال ومنال
معنويت وخُلق نيكو رابردارفناميبينم
كس بكس دوست نشود،محرم نشود
قلب انسان راپُراز ظاهروريا ميبينم
مُلك وملت را زير اينهمه بار جهالت
عمريست كه ويران وهم تباه ميبينم
پيرومرشد،شيخ وملا،رهبروهم پيشوا
اينهمه رااندرپى تزويرزيرقبأ ميبينم
گربه خودوبيگانه ،دورونزديك بنگرى
يك بيك در پى مطلب بُرزمدعاميبينم
كانون فاميل ، گردونوا خوردو بزرگ
يكايك دورزهم ،متفرق و جداميبينم
پدرومادر،فرزند،قوم وخويش وتبارهم
درنفاق،پيوسته درمعركه ودعواميبينم
اراكين دولت،رئيس،وزيرووكيل يارهبر
اغلب غاصب،دزدوزهزن برملاميبينم
برين وضع واحوال نابسامان حيات
رنج وبربادى راامروزياكه فرداميبينم
دبير،اين چه سازوبرگ زنده گانيست
همه رانه به خواب بچشم بينا ميبينم
دبير٢٠١١هالند