عید هم گذشت
نوشته نذ یر ظفر
عید هم گذشت و یار نیامد به دیدنم
پایان نیافت دوره هــــجران کشیدنم
دل گرم بود از پی بوســـــــیدن نگار
افســوس بر دل من و بر لب گزیدنم
کس درب ما نزد به ملاقات روز عید
بیــــهوده رفت آن هم سودا خریدنم
بال امید سوخـــــــــــتم از آتش غمم
یعـــــــنی که بود بر سر آتش پریدنم
جامی برای رفـــــــع غم دل بر یختم
در دل نبود ذوقـــــــی برای چشیدنم
امریکا – ورجینیا – دام فریز 14/31/07