عقل در سیاست و دین…!

فلسفه وجودی انسان یا عقل بگفته ارسطو و غزالی عبارت از حیوان سیاسی است. دین در سیاست به گونه ابزار و به مثابه تظاهر بسوی هدف٬ برای مجری قدرت شناخته شده است. و از طرفی هم باور داریم دین از سیاست جدا نیست.
در حقیقت دین اسلام در سیاستگذاری همانا شورا منتخب مردم در تصویب قوانین و نظارت سازنده است٬ اما مدیریت منابع داخلی قوه مجریه یا حقوق داخلی به تخصص و شایسته سالاری منوط می باشد. که روابط خارجه و حفظ اعتدال در روابط با قدرت ها٬ برای افغانستان برمیگیرد به دیپلمات های کار گشته و هوشیار در ماهیت رندی یا هنرهای سیاست همانا روباه بازی های زیرکانه برای کسب منافع کشور… هرچند سیاست خارجه به اساس اصل منافع و حفظ حقوق بین الملل زیادی موارد اند که بسیار در آن مورد باید نوشت…
در نتیجه و افغانستان:
مجموعه مؤلفه های مدرنیته که توسط شاه امان الله خان آغاز بی فرجام تا اکنون است – بایستی توسط سطح آگاهی بلند مردم قوت و قدرت حاکمیت قانون گردد. تا باشد در بستر عدالت اجتماعی و به اساس شایسته سالاری٬ حکومت به اساس قانون و ثبات سیاسی برای چند نسل و توسعه در همه ابعاد پدیدار گردد.