طوفان نا بودی کس به فکرِ کشور ویران نشد وز فغان ملتی ، نالان نشد شاه بیند مردمش با اشک و آه از خجالت مُرده و بی جان نشد کس ز آن بیوه زنی ، درمانده ای جسم خود بفروخته ، گریان نشد عزت و ناموس مردم زیر پاست دزد بی ناموس در زندان نشد کیست آنکه عزتم را حافظ است ؟ حافظم را پاکی یی وجدان نشد سیل و طوفا نی ست ما را در قفا هيچ کس سدِ رهء طوفان نشد مهرو ۱۴ ماه می ۲۰۱۶ Share on FacebookTweetFollow us