شتاب زده گی سیاسی و ضعف مدیریتی کشور را به پرتگاه کشانده است
نویسنده: مهرالدین مشید
اوضاع سیاسی کشور خیلی حساس و خطر ساز شده و هر لحظه حساسیت آن بیشتر و بیشتر می شود. به هر اندازه ای که حساسیت اوضاع جدی تر می شود، به همان میزان مدیریت آن دشوارتر و پیچیده تر از گذشته می شود. حتا گفته می توان که ناکارآیی و سوء مدیریتی در موجی از نبود طرح و برنامه های نزدیک مدت و راهبردی بر اوضاع بیشتر سنگینی می کند. این حالت تنها ناشی از خطر تروریزم وترفند های حامیان منطقه ای و جهانی آنان نیست؛ بلکه سوء مدیریتی های سیاسی و نظامی در موجی از تصمیم های شتاب آلود همراه با تنش ها در داخل بیشتر از تروریزم کشور را تهدید می کند. این در حالی است که حکومت تنها از تنش ها و ناهماهنگی ها و ناسازگاری ها در داخل رنج نمی برد؛ بلکه بیشتر از این از یکه تازی ها و برتری طلبی ها و یکجانبه نگری های جناحی در درون هم رنج می برد. این دشواری ها جدا از اختلاف های رهبران حکومت با گروه های سیاسی و نهاد های جامعهء مدنی است که رسیدن بر اجماع ملی در کشور را دشوارتر از عبور از هفت خوان رستم نموده است. این عوامل دست به دست هم داده و هر روز برحساسیت و شکننده گی اوضاع سیاسی و نظامی در کشور می افزاید. با تاسف که زمامداران و سیاستگران کشور بجای پرداختن به مسائل مهم کشوری و حل اختلافات درون حکومتی و بیرون از آن در عرصه های گوناگون بخاطر تمرکز نیرو ها برضد تروریزم و دفع و ترد توطئه های تروریسلام ستان و حامیان آنان؛ برعکس دست به تصمیم های شتاب آلود و ماجراجویی های یک جانبه سیاسی و نظامی زیر نام عدالت خواهی و حاکمیت قانون می زند. رویکردی که بجای ایجاد بهبودی در اوضاع و به آرامش کشاندن مردم؛ عکس آن فضا را به سود تروریستان تنش آلود و نگران کننده ساخته و در عین زمان حساسیت اوضاع را به نقطهء انفجار کشانده است.
با تاسف که پای حساسیت اوضاع در بستر سوء مدیریتی بیشتر می لنگد و این در حالی است که اندک ترین ضعف مدیریتی و به محاسبه نگرفتن درجهء حساسیت زمانی کشور را به پرتگاه می کشاند و دست کم گرفتن این حساسیت جز معنای آب ریختن در آسیاب دشمنان تاریخی افغانستان و حامی بزرگ تروریزم معنای دیگری ندارد. کم ترین بی توجهی در این زمینه نه تنها بزرگ ترین خطای سیاسی؛ بلکه گناهی نابخشودنی است که جبران آن ناممکن خواهد بود. آنگاه کار بجایی خواهد کشید که اتهام بستن ها و دوسیه سازی ها کارساز نه و پشیمانی هم سودی نخواهد داشت و با چهار زانو نشستن ها بوی گندیده را نمی توان پنهان کرد. در این شکی نیست که تامین عدالت در کشور از اولویت ها به شمار می رود و این زمانی موثر و کارساز است که تطبیق عدالت نه سلیقه ای و یک جانبه و قومی؛ بلکه عدالت برای تامین یکسان حاکمیت قانون در جامعه و تطبیق یکسان قانون بالای همه و به دادگاه کشاندن تمامی مجرمان و جنایتکاران و مفسدان صورت بگیرد تا مفسدان محکوم و فساد در کشور ریشه کن شود.
فساد در یک جامعه عوامل زیادی دارد؛ اما فقر معنویت و انحراف اخلاقی از جمله عوامل مهم فساد در یک جامعه است که ریشه های ایثار را که جوهر اخلاق خوانده شده، در انسان می خشکاند. در مباحث فلسفی، الهی یا اخلاقی، فساد به انحراف معنوی یا اخلاقی از یک ایدهآل الهی گفته میشود؛ زیرا اخلاق به تعبیری جوهر ایثار است و عمل برضد خود به سود دیگران را توجیه می کند، یک پدیدۀ ماوارایی بوده و در اندیشه های خداباوارن قابل توجیه است. فساد شامل اعمال متعددی ازجمله رشوه و اختلاس میباشد. فساد دولتی یا سیاسی زمانی اتفاق میافتد که یک مسئول یا کارمند دولتی از ظرفیتهای رسمی برای مقاصد شخصی بهرهگیری کند. در دهه گذشته بسیاری از ممالک جهان سیاستها و روشهای مؤثری برای مبارزه با فساد اتخاذ نمودهاند؛ اما با تاسف که بر رغم تلاش های جامعۀ جهانی در افغانستان هیچ روشی برای مبارزه با فساد موثر نبوده و مفسدان درزیر چوگان مدیران مفسد هر روز فربه تر می شوند.
این در حالی است که نباید که دور فساد و مفسدان خط سرخ کشیده شود، باید تمامی مفسدان بدون تفاوت و تبعیض به دادگاه کشانده شوند و عادلانه محاکمه شوند. زیرا بحث مبارزه با فساد و حکومت داری خوب و حاکمیت قانون از مواردی اند که در پروسهء صلح نیز نقش مهم دارد و این زمانی درست و واقعی است که مبارزه با فساد سیاسی و سلیقه ای و یک جانبه نباشد و ارادهء سیاسی واقعی برای حاکمیت قانون در کشور موجود باشد و ممد حکومت داری خوب شود و پایه های حکومتداری خوب را تقویت کند؛ اما باتوجه به نبود ارادهء واقعی برای مبارزه با فساد و بازی های سیاسی و معامله گری های زمامداران زیر نام مبارزه با فساد و تشکیل اداره های موازی مانند ادارهء مبارزه با فساد، سکرتریت ویژه مبارزه با فساد اداری، کمیسیون مبارزه با فساد اداری و ادارهء عالی مبارزه با فساد که شمار شان زیاد و نتایج کار شان اندک بوده است و حکومت تا حال نتوانسته اعتماد مردم افغانستان را در راستای مبارزه با فساد به خود جلب کند.
نگرانی ها در این است که تا کنون کمیسیون های زیادی برای مبارزه با فساد تشکیل شده که نتایج کار شان نظر به هیاهوی آنها اندک بوده است. حال هم نگرانی هایی وجود دارد که اجراات ادارهء بازرس رابطه با نشست جامعهء جهانی نداشته باشد که در این نزدیکی ها در رابطه به افغانستان برگزار می شود تا کارنامهء مبارزه با فساد در این کشور را مورد بررسی قرار بدهد. چنان که امرالله صالح در هفتهء گذشته در نشست شورای عالی حاکمیت قانون و حکومتداری تحت ریاست محمد اشرف غنی در مورد نشست خویش با شماری از سفیران کشورهای خارجی پیرامون مبارزه با فساد اداری صحبت کرده، گفت که حکومت تعهد قوی در امر مبارزه با فساد اداری دارد. وی افزود که سفیران یادشده، روی چهار محور از جمله تعیین اعضای کمیسیون مبارزه با فساد اداری، جایگاه اداره عالی بازرس، بالابردن ظرفیت اداره عالی تفتیش و حیطه کاری نهادهای مدنی و رسانه ها، نکاتی را مطرح نمودند. وی از تعیین زودهنگام اعضای کمیسیون مبارزه با فساد اداری سخن گفت و علاوه کرد که اداره عالی بازرس منحیث یک ادارۀ بازرس و ارجاع معلوماتی که باعث تعقیب عدلی و قضائی مقامات عالی رتبه دولتی گردد، نقش مؤثر و با صلاحیت دارد. به همینگونه رئیس جمهور در مورد اداره عالی تفتیش گفت که یکی از مشکلات این اداره کمبود کادرهای مسلکی و متخصص در بخش تفیتش میباشد، و فیصله به عمل آمد تا این اداره در قسمت مسلکی سازی و تصدیق بین المللی هر چه عاجل اقدام نماید. این تصمیم گیری نشان دهندهء آن است که حکومت تحت فشار شدید جامعهء جهانی قرار دارد تا برای مبارزه با فساد و به دادگاه کشاندن مجرمان اقدام هایی نماید. هنوز زود است که در مورد اقدام های جدید حکومت ابراز نظر کرد و اما در گذشته این گونه اقدام ها مقطعی و فریبنده بوده است. از همین رو نهاد های ناظر بر شفافیت اداره های عدلی و قضایی را نامستقل خوانده و خواهان اصلاحات بنیادی در اداره های یادشده اند هستند.
ترس آن می رود که تلاش های کنونی برای کشاندن مجرمان و مفسدان به عدالت بجای آغازی برای حاکمیت قانون و مبارزه با مفسدان و زورگویان؛ برعکس نمایشی و مانور سیاسی و خاک زدن به چشم جامعهء جهانی باشد. هرگاه این بار چنین باشد، افغانستان برای همیش اعتماد و اعتبار خود را نزد جامعهء جهانی از دست خواهد داد. این می تواند، بدترین ضربه بر پیکر زخمی و ناجور حکومت و امتیازی برای طالبان و شرکای تروریستی آنان باشد. نه تنها این؛ بل خشم و انزجار مردم برضد حکومت را بیشتر خواهد برانگیخت و گمانه زنی ها در پیوند به سلیقه ای و یک جانبه نگری مبارزهءحکومت برضد فساد به حقیقت می پیوندد و از سویی هم مایهء شرمساری برای مردم افغانستان خواهد بود. این رویکرد به عطش عدالت خواهی مردم افغانستان صدمه وارد خواهد کرد و آرزو های آنان را به خاک یکسان خواهد کرد. چهاردهه جنگ ویرانگر و هستی سوزچنان چتر سیاهء ظلم و ستم و وحشت را در کشور گسترده که عدالت خواهی و عدالت گستری را به ایده آل های شیرین مردم ما بدل کرده است. مردمی که چهاردهه جنگ سرکوب گرانه را تجربه کرده اند، معلوم است که به چه میزانی تشنهء عدالت هستند. پس با این حال معلوم است که حمایت از زمامداران عادل و قانونمداررا بر خود فرض عین می پندارند. آنگاه که متوجه می شوند، زمامداران از عدالت استفادهء ابزاری میکنند و در تطبیق آن سلیقه ای و قومی عمل می کنند. در این صورت از آنان متنفر شده و خشم و انزجار شان را نسبت همچو زمامداران ابراز می کنند و او را با آخر خط رسیده تلقی می کنند.
آشکارا است که در سایهء حاکمیت زمامداران قانون گریز اوضاع هر روز بدتر و باروتی تر شده و به نقطۀ انفجار نزدیک می شود. در چنین حالت این گمانه زنی ها در افکار تقویت می شود که کشور دست کاری شده و برنامه ریزی شده به سوی بحران نزدیکتر می گردد و مدیریت بردن کشور به پرتگاۀ بحران را در افکار نیز تقویت می کند که این دست کاری هاجز معنای همدستی آشکار با دشمنان افغانستان و معامله با تروریزم معنای دیگری تلقی شده نمی توانند. این رویکرد در کشور هایی مانند افغانستان که سخت درگیر بحران است و بزنگاهء تروریزم جهانی و میدان کارزار گروه های تروریستی بیرحم و جنگ نیابتی کشور های منطقه و جهان است؛ خیلی خطرناک و عواقب غیرقابل پیش بینی را در پی خواهد داشت. زیرا رسوب حوادث و مهار نشدن پی هم آنها به نقطهء انفجار غیرقابل برگشت خواهد رسید که به فرنگشتاین غیرقابل کنترل بدل خواهد شد. بزرگ ترین حوادث و انقلاب ها در جهان که حوادث کوچکی عامل آن بوده، مستثنی از این قاعده نبوده و نیست. چنانکه عامل اصلی درگیری جنگ جهانی کشته شدن شهزادهء صربستان نبود؛ بلکه نتیجهء حوادث و رخداد های پیش از آن بود که سر هم ریخته بودند و یک جرقهء کوچک نه تنها صربستان که اروپا و جهان را به آتش کشید. نشود که بی توجهی به حساسیت های کنونی در کشور، یک جرقهء کوچک افغانستان را فراتر از رفتن به کام تروریزم وارد یک بحران آتشین تر و کشنده تر نماید که مانند گذشته طعمهء آتش آن مردم مظلومی خواهد بود که از سال ها بدین سو در آتش جنگ و برتری جوییهای گروهی و تباری و خشونت های قومی می سوزند. شگفت آور این که هر از گاهی حادثه آفرینان با رها کردن مردم در کام آتش از میدان معرکه جان به سلامت برده و فرار کرده اند. یاهو