دور

وطن میسوزد و گل، دسته های خار در تبعید
ستون خامش غمدیده ی تکرار در تبعید
هوای خون بر دامان پرچم پنجه افگنده
سپید و سرخ، سبز و رشته های تار در تبعید
تن و دریا و توفان ،قایق بشکسته ،ساحل گم
تهمتن رستم و آن ناخدای کار در تبعید
شب خوابیده ی آتش، شرار صبحدم گوید:
ترا ننگیست ای! آیینه ی بیدار در تبعید
کنون باردل تاریخ بردن تا دل فردا
چرا ماند به گل پاهای مردمدار در تبعید
امین آریبل