تیر جفا

نه شاعرم ، نه سرایشگر ترانه منم
یکی زمردم دور از دیار و خانه منم
جدار کاخ ستم از خروش من لرزد
نهیب غرش توفان رودخانه منم
ز پا فتاده غریبی منم به کشور غیر
کسی به خانه برد بار او به شانه منم
مرا به چشم حقارت مبین تو ای حاسد
عزیزی داشت کسی را این زمانه منم
نهفته ام به دل اندوه مردم مظلوم
و آنکه سازد از آن گه گهی ترانه منم
درخت عمر من افسوس برگ و بار نداشت
ز بس که تیر جفا خورده در جوانه منم
محمد اسحاق ثنا
ونکوور کانادا
۲۸/۴/۲۰۲۵