تفکر شیعه آریایی چیست؟
نگارنده: یونس غیاثوند، ۳۰ اردیبهشت، ۱۴۰۱ خورشیدی
درست پس از فروپاشی اتحاد شوروی و اردوگاه سوسیالیسم بود که فرانسیس فوکویاما، فیلسوف معروف امریکایی نظریۀ پایان تاریخ را اعلام کرد و باور داشت که لیبرالیسم و سرمایهداری آخرین عقیدۀ سیاسی-اقتصادی در دنیای ماست. اما اشتباه کرد.
هنگامی که به تاریخ نگاه میکنیم، جهان همواره به دو قطب مخالف تقسیم شده است: ۱- قطب غرب، ۲- قطب شرق. سکاندار و رهبر دو قطب نامبرده در هر بازۀ تاریخی، یک ملت از هر یک از این اردوگاه ها بوده است. برای مثال: در دوران پیش از اسلام، ایران ساسانی نمایندۀ شرق، روم شرقی نمایندۀ غرب بود و همواره هر دو قطب یکدیگر را به فساد فرهنگی، سیاسی و اقتصادی متهم میکردند. ولی یک تفاوت ویژۀ اخلاقی بین این دو اردوگاه وجود دارد.
ذات مردم و بویژه، حکومتهای غرب (نه همگی) میل به اعمال منفی همچون بدقولی، ظلم، حسادت و جنگافروزی دارد و بیشتر آغازکنندگان جنگ بین این دو اردوگاه در جهان، غربیها بوده اند. حال به رهبری این دو بلوک از یک قرن پیش تاکنون میپردازیم.
از ۱۴۵۰ تا ۱۹۱۷ امپراتوری عثمانی رهبری اصلی اردوگاه شرق بود. هر ابرقدرت دارای یک پایۀ عمیق فکری مخصوص به خود است و بدون آن فروخواهد پاشید. عثمانیها بیش از ۴ قرن با تکیه بر هویت اسلامی و تهاجم محوری خود توانستند بر رهبری اردوگاه غرب در طول این چند قرن که بطور مرتب بین روم شرقی، فرانسه، دولت شهرهای ایتالیا، اتریش و مجارستان رد و بدل می شد، غلبه نمایند. ولیکن بدلیل تضعیف پایههای اسلامی و ضعف دستگاه نظامی کشور، آنها از ۱۸۰۰ به این سو دو اهرم فشار خود را (اسلام و مهاجم بودن) از دست داده و توسط غربیها متلاشی شدند.
بعد از ۱۹۱۷ انگلستان رهبری اردوگاه غرب را تا ۱۹۴۱ بر عهده داشت و برپایه استعمارگری و تفکر سیاسی تصرف زمین، خود را مستحکم ساخته بود. بعد از سال ۱۹۱۷ در سرزمین روسیه انقلاب اکتبر زاده شد که با محوریت فرهنگ ارتدوکس روس و فرهنگ سدشکن سوسیالیستی خود توانست تا ۱۹۹۱ اردوگاه شرق را رهبری کند و در ابتدا تهدیدات انگلستان (تا ۱۹۴۱) و سپس آمریکا را علیه مردم جهان تا حد امکان خنثی کند ( از ۱۹۴۱ تاکنون رهبر بلامناضع غرب است).
اتحاد شوروی با محوریت دو عنصر ذکر شده است توانست از جنگهای فیزیکی و اقتصادی سرفراز بیرون آید و ضربۀ مهلکی به اردوگاه غرب وارد سازد. اما یک مشکل وجود داشت که در طول تاریخ ما شرقیها با آن مواجه بودیم و آن ضعف در رسانه است.
چه در دوران ساسانیان و چه در دوران شوروی و چه اکنون، همواره غرب در بخش رسانه برتری داشته، جای شیطان و فرشته و سیاه و سفید را عوض کرده و تنها با چند دروغ توانسته بود که اولین کشور کارگری- کشاورزی دنیا (شوروی) و سایر قوای اردوگاه شرق را طی ۷۰ سال دروغپردازی مداوم از پای دربیاورد و ذهن مردمشان را مشغول بدست آوردن مک دونالد و کوکا کولا کند!
بعد از تجزیه اتحاد شوروی(۱۹۹۱)، ما تا سال ۲۰۰۱ شاید برای نخستین بار شاهد وجود تنها یک اردوگاه در حهان بودیم و عملاً شرقی وجود نداشت که در برابر زیادهخواهیهای آن مقاومت کند. آمریکا خود را کدخدای جهان خوانده بود و از این فرصت نهایت سوءاستفاده را کرد تا بر قدرت نامشروع خود بیفزاید (حمله به یوگوسلاوی، لیبی، عراق و …).
بعد از حوادث سال ۲۰۰۰ به بعد، موازنه به نفع اردوگاه شرق تغییر کرد و شاید برای نخستین بار بلوک شرق دارای یک تفکر سیاسی- اقتصادی واحد نبود و بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۲ ما شاهد مشارکت سه تمدن کنفسیوس چینی، ارتدوکس روس و اسلام ایرانیزه شده هستیم که توانستند منافع خود را به رغم اختلافات عقیدتی و فکری که داشتند، متحد ساخته و در برابر ابرقدرتی و زورگویی آمریکا و غرب مقاومت نمایند. از سال ۲۰۰۰ آمریکا (رئیس اردوگاه غرب) به لحاظ سیاسی و نظامی به ابتذال و افول کشیده شد. اکنون ما بعد از سال ۲۰۲۰ شاهد فروپاشی تقدس سیستم اقتصادی آن (سرمایهداری) هستیم.
سه دولت چین، روسیه و ایران خوب آگاه هستند که این جنگ دو اردوگاه مربوط به چند دهۀ گذشته نیست، بلکه، دارای سابقهای چند صد ساله میباشد و آنها میراثدار دولی همچون ماد، هخامنشیان، امپراطوری روسیۀ تزاری، اتحاد شوروی و سلسله چینگ هستند و این مسئولیتی سنگین بر دوش آنان گذاشته است.
دولت چین بر روی دو پای خود ( اقتصاد سالم و ارتش قوی) ایستاده و این مسیر پرتنش را با تأنی میپیماید. ولی روسها و ایرانیان تنها بر روی پای نظامی خود راه میروند و همین امر میتواند برای آنان خطرناک باشد. هر دو دولت بایستی با فساد مبارزه نموده و حکومتهای خود را از شر نفوذ سرمایهداری برهانند. برای اینکه جنگ جهانی سوم به پول و اقتصاد صنعتی مستقل محتاج خواهد بود.
نظام ایران در طول این ۴۳ سال علیرغم ضربات ناخواستهای که به فرهنگ ایرانی زده، توانسته فلسفۀ شیعۀ آریایی را از نسخه قدیمی و مربوط به دوران صفوی دور کرده، سپس آن را با نمادهای معروف کنونی جامعه، همچون شریک دانستن ذوالقرنین و کوروش، عمومی کند تا قدری از تنشهای مذهبیون و ملیگرایان بکاهد و قوای سیاسی- عقیدتی کشور یکدست تر شود.
اکنون وقت مطرحسازی مسائلی همچون چه قبایل مسلمانی از اعراب به ایران حمله کردند، امامزادهها حقیقی هستند و یا بررسی جنایات تندروهای عرب نیست، دشمن منتظر وقوع چنین حوادثی در کشور است تا بتواند از ضعف ژئوپولیتیکی ایران که ناشی از بیثباتی داخلی است، بهره ببرد و بتواند نابودی امپراتوری اقتصادی خود را به وقتی دیگر موکول کند.
اکنون بسیار روشن است اگر روزی آمریکا بیخیال حفظ اسرائیل هم بشود، اجازه نخواهد داد تنگۀ باب المندب ( محل صدور۵۰ درصد نفت دنیا) به دست ایرانیان و متحدینشان بیافتد. مسئلۀ یمن را باید جدی گرفت و دانست که این بحران (یمن) هرگز با گفتگو حل نخواهد شد. بلکه، با زور برنده و بازنده برطرف میشود. آمریکا و غرب توان تحمل یک شکست دیگر قیمت را در بازار نفت ندارند.
*- سخنرانی سید حسن نصرالله درباره سست تر بودن رژیم اسرائیل نسبت به تار عنکبوت، سال ۲۰۰۰، پایگاه خبری- منطقه ای رای الیوم