اوضاع کنونی وضرورت مبرم حضورمتحدانه ء نیروی های ملی – دموکرات ومترقی دروضعیت سیاسی کشور
کشور عزیز ما افغانستان دریکی از مقاطع دشوار حیات ملی به سر میبرد و در عرصه های سیاسی – امنیتی؛ اقتصادی ؛ اجتماعی وفرهنگی وبین المللی با چالش های سنگینی روبرو شده است . هرچند که پس ازفروپاشی الیگارشی وحاکمیت استبدادی طالبان دگرگونی های معینی درعرصه های فوق صورت گرفت و دست اورد های ان دیده می شود که برای حفظ ؛ استحکام ونهادینه ساختن ان باید مبارزه شود واجازه داده نه شود که فاجعه انارشی تنظیمی وجنگ های داخلی سالهای ۷۰ وحاکمیت قرون وسطایی طلبان تکرار نگردد .
ولی برسی واقعی بینانه اوضاع کنونی کشور ؛ بحران مشروعیت ومقبولیت ؛ فساد سیاسی وانتخاباتی ؛ چند دسته گی زعامت و ناکارایی حکومت ؛ فساد شرم اور اداری ؛ مالی واقتصادی توسط نخبه گان ودولت مردان فساد پیشه وشرکای داخلی وخارجی انان ؛ بحران ا منیتی ؛ادامه وگسترش حملات تروریستی طالبان وداعش وافراط گرایی مذهبی وبن بست استراتیژیکی درجنگ باتروریسم ؛ قوم گرایی و سواستفاده ازقومیت وعلایق قومی برای حفظ وکسب قدرت سیاسی و اسیب پذیری بی سابقه وحدت ملی ؛بحران بی قانونی ونقض سیستیماتبک قانون اساسی توسط ارکان سه گان دولت ؛فقر وبیکاری روز افزون واکثریت قاطع جامعه و افزایش فاصیله طبقانی وتشدید بی عدالتی های اجتماعی درکشور ؛ رکود اقتصادی و پیامد های زینبار اقتصاد بازار لگام گسیخته واز بین بردن سکتور دولتی ؛ اقتصاد غیر قانونی ؛ مافیایی ؛ غیر تولیدی ومصرفی ؛ وضعیت نا مطلوب فرهنگی ؛ تعلیم وتربیه ؛ تحصیلی ودانشگاهی و زندگی و مشکلات روافزون فرهنگیان ؛ دانشمندان ؛ معلمان ؛ شاگردان وروشن فکران ایجاد گر ؛ وضعیت پیچیده خارجی کشور ؛دامه جنگ اعلام ناشده ۴۰ ساله پاکستان واین بار توسط طلبان وداعش علیه کشور ما وادامه دخالت ومداخلات کشور های ذیدخل در قضیه کشوروخطر مبدل شدن کشور ما به صحنه ء رقابت و مقابله قدرت های منطقوی وجهانی و جنگ قدرت ها غارت گر جهانی برسر منابع انرژی همه چالش ها ؛ مبین این حقیقت است که هیچیکی از مسایل کشور حل نگردیده است ووطن ما هم چنان به چالش های کلان روبرو میباشد .
دلایل وعوامل این وضعیت بحرانی متعدد اند ؛ اما تسلط ونفوذ وابقای پی در پی حلقات وگروه های بنیاد گرا واقتدار گرا جهادی دیروز ودموکرات های صرف به نام امروز؛ قشری ، یغماگران و مافیایی ؛ قلدر وزورمند ؛ جنگ سالاران و قوم گرایان در قدرت سیاسی و قوای سه گانه دولت واداره مرکزی ومحلی دولتی وادامه دخالت ومداخلات خارجی لگام گیسخته خارجی عمده ترین عوامل شکل گیری وضعیت کنونی بحرانی درکشور به شمار می اید . به عباره دیگر این گروه های ضد تجدد وضد ترقی ؛ اقتدار گرا و ستم گر وتفرقه انداز قومی ؛ دزدن میلیارد ها دالر کمک های جامعه ء جهانی وغاصبان ثروت های ملی بودندو هستند که اینک نمی گذارند ؛افغانستان صاحب یک دولت- ملت نیرومند ؛ دموکراسی کارامد و حکومت مشروع و خدمت گذار مردم ؛ مسوول وموثر شود وبه یک کشور پیشرفته ؛ شگوفان ومرفه مبدل شود ومردم ان از فقر ؛ ظلم ؛ ستم وبی عدالتی های اجتماعی رهایی یابند.
درچنین شرایط این ضرورت ملی به میان می اید که نیروهای ملی ؛ دموکرات ؛ مترقی وطرفدار عدالت اجتماعی دریک حزب کلان و جبهه سیاسی متحد شوند تا به یک قوت سیاسی مبدل گردند وبه مثابه یک بدیل سیاسی تحول طلب درمیدان های کلان مبارزه ء سیاسی ؛ مسالمت امیز وقانونی حضور یابند واز حقوق وخواست های مردم رنجدیه وستم دیده کشورکه از ترور وناامنی ؛ بی قانونی وفساد ؛ فقر و بیکاری ؛ مظالم وبی عدالتی های اجتماعی به ستوه امده اند وخواهان رفاه و بهروزی هستند ؛ به اشکال مختلف مبارزه مدنی ؛ قانونی دفاع نمایند و همچنان در مبارزات انتخاباتی پارلمانی وریاست جمهوری اینده به طور متحدانه وفعالانه حضور یابند؛
ودرحل مسله ایجاد یک حکومت مشروع و قانومندار ؛ فساد ستیز خدمت گذار مردم و کارا مشارکت ورزند ؛ چونان حکومت ی که حاکمیت ملی واستقلال سیاسی کشور را به صورت کامل تامین ومنافع ملی و مصالح علیای کشورررا حفظ وحراست نماید ؛ به ترور وبغاوت درکشور نکته پایان بگذارد ؛ دموکراسی کار امد را در کشور استقرار بخشد و حقوق اساسی مردم ؛ آزادی ؛ برابری وحقوق بشر را به طور بایسته تامین نمایند و مردم ستمدیده و رنجدیده کشور را ازفساد سیاسی واقتدار گرایی ؛قوم گرایی ، فقر وبیکاری ، اسارت ؛ ظلم وستم وبی عدالتی های اجتماعی نجات دهند .
مبرهن است که وحدت ویک پارچه گی نیروهای فوق الذکر به سبب تشتت فکری و تشکیلاتی ؛ خود محوری وخود مرکز بینی و جاه طلبی ها ؛ ذهنی گری ها و تفاوت های قسمی اندیشه ایی ؛ جدال بی پایان وبیهوده بر سر ارزبابی مسایل ذات البینی وتصفیه حساب ها دیروز وسرخورده گی سیاسی ناشی از شکست های سیاسی گذشته وغیره عوامل ذهنی تاثیر گذار ؛ مسله تامین وحدت وهمگرایی را نسبتا دشوارو پیچیده میسازد. اما ؛ اگربر آرمانها و ارزش ها ی مشترک ترقی خواهانه ودموکراتیک وداد خواهانه تکیه شود و در گفتمان ومساعی همبستگی وهمگرایی ؛ اقلیم سالم ؛ واقع بینی ؛ اعتماد ؛ صداقت ؛ تساهل و تسامح در میان باشد و بر سلیقه ها؛ ایگویزم گروهی ؛خود مرکز بینی ؛ خود محوری وجانبداری غیر موجه گروهی غلبه شود ؛ وبه ویژه اگر بپذیریم که هیچ یکی ازاحزاب وسازمانهای ترقی خواه ؛ د موکراتیک وداد خواه به تنهایی نمی تواند مرکز ثقل ومحور تجمع هزاران فعال جنبش مشترک ما شود واموخته باشیم که نفاق وتشتت ما درتشکیلات متعدد وگروه های کوچک ؛ جدا ازهم ودر کشمکش بین هم هیچگاه نتوانسته ونمی توانند منشا ومحرک مبارزه موثروموفقیت امیز شوند ؛ دیگر مانع اساسی در راه وحدت نیروهای ترقی خواه ؛ دموکراتیک و داد خواه کشور باقی نمی ماند . بنابر ان باید دست به کار شد وبرای نجات کشور ومردم رنجدیده ان یکی شد .
در پایان باید یک بار دیگر گفت و خاطر نشان ساخت که کلید حل بنیادی مسایل افغانستان در دست خود افغانها وبه نمایندگی ان دردست نیروهای ملی ؛ مترقی ؛ دموکراتیک وطرفدارعدالت اجتماعی این کشور قراردارد ؛ وتنها همین نیروها میتواند که ارزش های قانون اساسی افغانستان«تحکيم وحدت ملی وحراست ازاستقلال ، حاکميت ملی وتماميت ارضی کشور؛ تأسيس نظام متکی بر ارادهء مردم ودموکراسی ؛ ايجاد جامعهء مدنی عاری از ظلم ، استبداد ، تبعيض وخشونت ومبتنی برقانونمندی ، عدالت اجتماعی، حفظ کرامت وحقوق انسانی وتأمين آزادی ها وحقوق اساسی مردم؛تقويت بنياد های سياسی، اجتماعی، اقتصادی ودفاعی کشور؛ تأمين زندگی مرفه ومحيط زيست سالم برای همه ساکنان اين سرزمين ؛ تثبيت جايگاه شايستهء افغانستان درخانوادهء بين المللی؛»وآرمان افغانستان آزاد ؛ دموکراتیک ؛ امن ؛ شگوفان ؛ مرفه ؛ نیرومند وسر بلند را در عمل تحقق بخشند . به پیش درراستای تحقق این آرمان ها درراه ان مبارزه طولانی ؛ قهرمانانه وجانبازانه وپر افتخار به عمل است .
دکتور حبیب منگل