آوارفساد ازآواردرآبادان مهلکتراست
درآبادان همیشه ملتهب ساختمان برج متروپل فروریخت وچند ده نفرازهموطنان ما در زیر آوار به هلاکت رسیدند. کدام ایرانی میهندوست و بشردوستی است که از این واقعه متاثر نشده و اشک در چشمانش حلقه نزده باشد.
ولی برخورد انتقادی و سازنده به این رخداد از دو منظر صورت گرفت که مسئله آبادان را به کلی سیاسی کرد و ما به ماهیت این دو نظرگاه برخورد میکنیم. یکی از نظر کسانی که به کشورشان علاقمند هستند و برای سربلندی ایران مبارزه میکنند و دیگر از جانب دشمنان ایران، خودتحقیران ضد انقلاب «انقلابی»، مزدوران و بیگانهپرستان و بلندگویان بیگانه.
دلیل ریزش برج متروپل، بزرگترین ساختمان اداری- تجاری آبادان از نظرکارشناسان، معماران و حتی علیرغم هشدارهای مکرر سازمانی به نام نظام مهندسی برای توقف بنای برج و مجاز نبودن افزایش سه طبقه اضافی به آن، همان دزدی در مصالح ساختمانی، زیرپا گذاردن مجوزهای قانونی، رشوهخواری، تخلف، بیتوجهی، فقدان مسئولیت، عدم پاسخگوئی به مردم و نظایر آنها است. مسئولیت این امر تنها ناشی از یک خطای انسانی نیست، ممکن است هر شخصی، حتی با حسن نیت و انسانی در کارش دچار خطا شود، ولی رخداد متروپل صرفا یک جنایت است، زیرا کسانی که مجوز ساختمانی صادر کرده ولی نظارتی بر انجام عملیات نداشتهاند و یا بساز و بفروشها، شرکتهای ساختمانی، پیمانکارانی که گردنهایشان ستبر شده، زیرا با مافیای در قدرت بند و بست دارند، آگاهانه به این تخطی دست زده و دستشان در خون این مردم آغشته است. آنها برای کسب سود مافوق حداکثر یعنی سودهای مافیائی هر خطری را برای مردم به جان میخرند. آنها حتی به علت نزدیکیهای خانوادگی و تعلق به مافیای قدرت جایزه و لوح «خیر امنیتساز» میگیرند و همه آن کسانی که به این پیمانکاران رانتخوار مدال میدهند، خودشان در این بخوربخور سهیماند. این عده دشمنان مردم ایران هستند.
این که مالک این متروپل سرمایهاش از کجا آمده است معلوم نیست، زیرا به پاس نفوذ تجار محترمِ بازار، اطاق بازرگانی و پیروان آیتﷲ نئولیبرالیسم و شرکتهای خصوصی و خصولتی در ایران برای این عده نظام مالیاتی وجود ندارد تا در این زمینه پیگیری نماید. این که مالک دو برج به نام حسین عبدالباقی خودش دیگر باقی نمانده و یا با توجه به تناقضات اخبار مسئولان و بیاعتمادی مردم به آنها، ایشان فلنگ را بسته و فرار کردهاند و یا فراریشان دادهاند، به نظر ما اهمیت درجه دوم دارد، زیرا بسیاری عبدالباقیهای دیگر هنوز باقی هستند و به تخلفات سودآور خود ادامه میدهند. مادام که در این مملکت کسانی نظیر آقای روحانی، احمدینژاد، خاتمی و رفسنجانی در حکومت وجود داشته باشند و مانع شوند که این دستان قطع گردند و این افراد به مردم ایران پاسخگو باشند، درب بر همین پاشنه خواهد گشت.
«اصلاح«طلبان حکومتی – به جز آقای احمدینژاد که نه با «اصلاحات» بلکه با خرابکاری همان سیاستهای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول را بر خلاف مصالح ملت ایران انجام میداد – به یک حد و به یک سان در ریزش ساختمان متروپل ومتروپل ها در آبادان و به طریق اولی در ایران مقصرند.
مطبوعات ایران نوشتهاند: «در هیچ كجای دنیا در حال حاضر، فروش تراكم به روال ایران انجام نمیپذیرد، در ایران، تا اوایل انقلاب درآمدهای شهرداری از طریق کمکهای دولت و عوارض نوسازی تامین میشد، اما همزمان با جنگ کمکهای دولت به شهرداریها قطع شد و به شهرداریها اجازه داده شد به دنبال درآمدهای مستقل بروند. از آن زمان تأمین درآمد شهرداری با فروش تراکم و مازاد تراکم آغاز شد.». این همان سیاست تعدیل اقتصادی امپریالیستی، نئولیبرالی مافیای رفسنجانی بود و هست.
در سراسر ایران شهرداریها برای صدور مجوز ساختمان باید تمام قوانین شهرسازی را مد نظر قرار دهند، تراکم جمعیت، امکانات تردد، عرض معبر، امکانات حمل و نقل، اطفاء حریق، مشکل سیل و زلزله، زبالهزدائی، بهداشت و امکانات درمانی، امکانات تفریحی، دفع فاضلآب و… باید مورد نظر قرار گیرند. پیمانکاران مافیائی پس از گرفتن مجوز ساختمانی که تعداد طبقات آنها در کنار بسیاری ملاحظات ساختمانی باید رعایت شوند، بدون توجه به پی و مقاومت مصالح ساختمانی به افزایش تراکم پرداخته و به تعداد طبقات ساختمان برای فروش میافزایند. قیمت خرید تراکم مازاد یعنی ساخت طبقه اضافه را شورای اسلامی تعیین میکند و شهرداری این تعرفه صادر شده را اجرا میکند. اما برای تعیین قیمت و هزینههای پیشروی ساختمان و خرید تراکم مازاد باید به قوانین و مقررات شهرداری توجه کرد. گاهی پیش میآید که در صورت توافق شهرداری، حتی نیاز به کسب رضایت از همسایگان نیز لازم است. ولی غول فساد جلوی همه این کارها را میگیرد. شهرداریها که با این بیقانونی روبرو بودهاند، توسط دولت، قانونی را تصویب کردهاند تا پیمانکاران متخلف را به علت این تخلفات به پرداخت جریمه نقدی مجبور کنند. ولی مقدار این جرایم در مقابل سود ناشی از فروش به قدری ناچیز است که برای متخلفان، فروش این واحدهای مسکونی، علیرغم پرداخت جریمه، سود هنگفتی به بار می آورد. دریافت این جرایم از این پیمانکاران نیز برای شهرداریها به منبع درآمد خوبی بدل شده است. آنها به جای مالیات گرفتن از مالکان، آنچنان که در تمام جهان برای اداره شهرها لازم است، از جریمههای نقدی مخارج خود را تامین میکنند و طبیعتا برای عملی شدن این وضعیت و نخشکیدن این منبع درآمد بر این تخطی چشم میپوشند و یا با رشوهگیری امکانات این تخلفات را فراهم میآورند. بدانیم که هر ساختمان علاوه بر آن که به مجوز احداث بنا از سوی شهرداری نیاز دارد، به گواهی پایان کار نیز نیازمند است. گواهی پایان کار ساختمان پس از تکمیل شدن یک سازه، صادر میشود و چیزی شبیه به شناسنامه برای ساختمان به حساب میآید. باید دید در مورد برج متروپل چه کسی این شناسنامهها را صادر کرده است. نه پیمانکاران و نه شهرداریها و نه مسئولان امور علیرغم آگاهی از این خطرات مهلک، کوچکترین گامی برای رفع آن برنمیدارند و نظامی سست و در خطر ریزش برای حفظ منافع مافیائی خویش خلق کردهاند. برجهای آبادان در سراسر ایران هستند. امکان ریزش آنها یک مسئله زمانی است. باید دستهائی را که مانع از مجازات سخت برای این پیمانکاران و حامیان آنها میشود قطع کرد. باید در یک اقدام گسترده، با شفافیت و قاطعانه به این وضعیت وخیم که مانند بمب ساعتی در سراسر ایران عمل میکند پایان داد. باید تمام ساختمانهای غیرمجاز مورد بررسی قرار گیرند و پیمانکاران متخلف همراه با حامیان آنها مجازات شوند و شرایط ایمنی لازم را برای ساکنان این مساکن ایجاد کرد.
زمانی که ما این مقاله را مینوشتیم قطاری در جنوب آلمان از ریل خارج شد و حداقل 5 نفر کشته شدند. از زمان خصوصی سازی راهآهن آلمان این چندمین فاجعهای است که در این کشور در اثر سوء مدیریت و صرفهجوئی جنایتکارانه رخ داده است. فروریختن ساختمان در فلوریدا، لندن، پاریس امر جدیدی نیستند. همین چند سال پیش بخشی از پل هوایی یک بزرگراه خصوصی به طول ۸۰ متر در منطقه جنوا در شمال ایتالیا به عمق ۵۰ متری سقوط کرد و دستکم ۳۵ کشته و تعدادی زخمی برجای گذاشت. علت ریزش این پلِ مهم و تجاری میان ایتالیا و فرانسه سوءاستفاده، حیف و میل و صرفهجوئی در نگهداری پل توسط سرمایهداران خصوصی اعلام شد. ولی هیچ انسانی از این فاجعه مسرور نمیشود. ولی در میان اپوزیسیون ایران و دشمنان مردم ایران وضع طور دیگری است. آنها ناراحت هستند که چرا مردم بیشتری در فروریخت برج متروپل کشته نشدهاند تا آنها بتوانند از آن برای مقاصد ضدایرانی و خرابکارانه خویش سوء استفاده کنند. این جریانهای ضدانقلابی و وابسته به بیگانه تلاش کردند از مصائب مردم، از آلام این قربانیان فساد برای نیات شوم خود سوء استفاده کنند. نظام حاکم بر میهن ما که سراپا فساد، سراپا خودسری و بیقانونی است، آن چنان زمینه نارضائی و نفرتی در میان مردم فراهم آورده است که هر واقعه و نارضائی جزئی به یک غلیان اجتماعی بدل میگردد. شوربختانه به علت فقدان سازمانهای قدرتمند انقلابی که قادر باشند مبارزه مردم را رهبری کرده، از شورشکور جلوگرفته و تدارک آینده ایران انقلابی را با برنامهریزی ببینند، گروههائی که معلوم نیست سرشان به کجا بند است و از رادیو ایران اینترنشنال، من و تو، رادیو فردا و زمانه، بی بی سی، اپوزیسیون خودفروخته و ضدایرانی و جریانهای امنیتی بیگانه الهام میگیرند، و حتی برخی از آنها خودشان را انقلابی جا میزنند، به میدان میریزند و با طرح شعارهای انحرافی نظیر «دشمن ما همین جاست، دروغ میگن آمریکاست» به حمایت از اسرائیل و آمریکا دست میزنند تا آمریکای جنایتکار را که در اثر تحریم، جنگ و تهدید همه حقوق ملی ایران را نقض و لگد مال کرده است، دوست مردم ایران جلوه دهند. این گروههای «انقلابی» متحدان روحانیها، ظریفها، رفسنجانیها و همه آمریکاپرستان و تحقیرکنندگان ایرانی هستند. کسی که شعار میدهد «رضا شاه روحت شاد» یک نفر بیشتر نیست ولی پژواک رسانهای دارد. او دلش برای قربانیان آوار متروپل نسوخته است بلکه مردهپرستی است که آرزوی آباد کردن گورستانهای زمان رضا شاه و محمد رضا شاه را در ایران دارد. دشمن ایران و دوست بیگانگان است. مردم ایران باید در مبارزه با حکام ایران همواره منافع ملی ایران را در نظر داشته باشند و به آلت دست مشتی ضدانقلابی مزدور بدل نشوند. مردم ایران نباید فریب رسانههای بیگانه را بخورند که آرزوی نابودی ایران را داشته و آوار متروپل برایشان تنها یک فال نیک است. هر تحول عمیق و بنیادی در ایران باید با دست مردم ایران و برضد دسیسههای امپریالیسم و صهیونیسم صورت پذیرد. کسی که آمریکا و اسرائیل را تطهیر میکند، آرزوی آواری سختتر بر سر مردم و سراسر ایران و نابودی ایران را در سر دارد .