چرا سیاستگران وپژوهندگان از خروج بی موقع نیروهای امریکایی ابراز نگرانی میکنند ؟
امریکا در جنگ نزده ساله افغانستان طوری سیاست کرد که هردو جانب جنگ ( دولت وطالبان ) را مجال نداد تا با یک جنگ فیصله کن یکی بر دیگری غالب اید ، تفقد غیر صادقانه وشرر انگیز ان بر هردو جانب جاری بود وجنگ را طوری مدیریت کرد که برد وباخت طرفین در میدان های جنگ در یک توازن قرار داشته باشد ، شاخص معین کننده کرکتر این جنگ حمله ودفع حمله ، سقوط وباز پس گیری ، رعب ووحشت میان مردم بوسیله خوکش وانفجار ، دستگیری مجرمین اما حفظ انهادر زندانها وبهره گیری از رهایی ایشان ( مانند رهایی انس حقانی و حفظ عامل اصلی انفجار مهیب مقابل سفارت المان در وزیر اکبر خان با ان جنایت مرگ افرین که باید اعدام میشد ولی در جمله ۵۰۰۰ زندانی رها شد ) ، سقوط واحد های اداری تا سطح ولایات وتحت حاکمیت دراوردن مجدد ان ها با تلفات جانی واز دست دادن سلاح ومهمات نمونه های این کرکتر بوده است .
در کنار این شیوه ها پیدایش وایجاد دسته جات مسلح ولگرد وجنایت پیشه غرض برهم زدن نظم امنیتی شهر ها وراه ها محصول همین نزده سال جنگ متوازن میان طرفین است ، اکنون که طالبان با جانب دولت حاضر به مذاکره شده اند تشدید جنگهای جبهوی وازدیاد غیر قابل کنترول فعالیت های جنایی به منظور تضعیف موضع دولت معین کننده موازنه موضعگیری های طرفین مذاکره در دوحه شده است تا سطح نارضائیتی ها به حد بیزاری از حالت جاری ومحتاجی به حضور طالبان بالا برود .
طی نزده سال فعالیت نظامی ، استخباراتی وسیاسی ، قوتهای امریکاعامل ثبات در افغانستان نشدند ، بر خلاف شهر وقشلاق کشور به تشنجات ناشی از بی امنیتی ، جنگهای جبهوی و تنشهای قومی ومحلی مبتلا گردید .
سرزمینی با سابقه بیش از چهل سال بی ثباتی و جنگ ونابه سامانی هایکه منشاء انها بی رابطه با شبکه های نظامی واستخباراتی امریکا نیست اگر بحال خود گذاشته شود وبدون اتخاذ تدابیر لازم بادادن وعده های نا معلوم ومشکوک و نگرفتن ضمانت ها برای عدم مداخله ودخالت پاکستان نیرو های نظامی ناتو وامریکا ازان خارج شود خلایی به میان می اید که ازاثر ان حاکمیت دولتی محدود تر شده شبکه های تخریبکار وضد امنیت برشدت بحران ونا امنی افزوده ، توان جنگی دولت با طالبان ومبارزه با هراس افگنانوجنایت پیشه گان را تضعیف میکند که اثرات ان نه تنها ولایات بلکه پایتخت کشور را دچار اشفتگی میسازد غلبه بران زمانگیر شده تلفات بیشتر وخرابی مزید در وضعیت سیاسی ، اقتصادی واجتماعی بار می اورد .
انتقام جویی های عنعنوی ناشی از خشونت های دوامدار ، جنگ برای حفظ ساحه حاکمیت قدرت های محلی به منظور حفظ خود گردانندگی قدرت در محلات ، رقابت کشورهای همسایه که هر کدام در میان این قدرتهای مسلح وسلاح داران غیر مسئول محلی ریشه دوانیده اند تا زمانه های طولانی اینده خوبی را در قبال نمیداشته باشد . سرمایگذاری بیگانگان بالای گروپهای مسلح یاغی وغیر تابع بدولت وقانون بخاطر تشویشهای شان از سرحدات صورت گرفته است واین خود یکی از معضلات بجا مانده از حضور نزده ساله امریکا در افغانستان میباشد .
سیاست امریکا در ضعیف نگهداشتن قدرت مرکزی زمینه را برای بازیگران مختلف جنگی مساعد ساخت وطالبانازین زمینه با حمایت وسیع پاکستان بهره کافی بردند ، امریکا هم درین راستا با ظاهر بی تفاوت اما با حمایت پوشیده در زمینه سازی چنین امکانات بی غرض نبوده حمایت کرده است .
در کشوریکه طفل نوزاد سالهای آغازین جنگ حالا به چهل سالگی پا گذاشته به دست به ماشه بودن وسلاح بر شانه داشتن عادت کرده است ، میل ان به دوام جنگ وامرار معیشت ازین طریق تا رسیدن به ثروتهای بزرگ بار بار بیشتر از زندگی در صلح است او با گرفتن امتیاز پول وسلاح از همسایگان بخوبی میتواند در خدمت انها باشد وحتی در جنگهای مشتعله میان دیگر کشورها استخدام شود ( شرکت در جنگهای شرق میانه نمونه انست ) .
طی نزده سال تروریسم بیک سیستم شبکوی تبدیل گردیده ریشه دراعماق گروه های جنگی دوانیده است . با این حالت سرزمین کوهها ودره ها به باشگاه جنگجویان حرفوی وتروریستان باقی می ماند وارزوی رسیدن به صلحرا ازان بر میگیرد .
در مصیبت دوامدار جنگ همه ارزشهای زندگی طعمه جنگ میگردد ، روی این ملحوظ دور اندیشان از عدم اجرای تعهدات امریکا وخروج پبش هنگامان نگرانی دارند . بیشترین تشویش درین زمینه از سیاستهای بد امریکا در اوضاع پس از خروج ان است . اینکه میگویند بدون اجازه کسی امدیم وبرفتن خود هم به اجازه کسی نیاز نداریم خود نشان دهنده بازی هایست که سر نوشت یک ملت را طبق سلیقه خود با خون گره میزنند وگره خورده رهایش میکنندوجایشان را به جنگنده های اجیر ونیابتی داده به تباهی ملت خاتمه نمیدهند .
گرچه گفته میشود که جهان به عقب بر نمی گردد اما امریکا سیاستش را در مورد افغانستان به عقب بر میگرداند ومیخواهد به تجربه یک قرن قبل انگلیس روی اورده افغانستان راکه از هر لحاظ با صد سال قبل گذشته در تفاوت است درگیر پیروان خط فکری ملای لنگ واو باشان انوقت سازد ورژیم مختلط جهادی – طالبی را استقرار بخشد .
هیچ انسان خیر اندیش به استقرار صلح نظر نا عاقبت اندیش ندارد واین هم امر ثابت است که تامین صلح جز از طریق تفاهم وهمدیگر پذیری طرفین جنگ نا ممکن است اما به مصداق تحولات وتغیرات علمی ، سیاسی ، حقوقی ، اقتصادی ، فرهنگی ، انکشافات در روابط جهانی ونیاز مندی های بشریت در عصر حاضر نه برگشت به اعصار قدیم و وسطا بلکه باید در کنار تامین صلح ارزشهای پذیرفته شده ملی وجهانی در کشوررمحفوظ بماند وکشور از راه بسوی نوگرایی بسوی کهنه گرایی استقامت داده نشود .
جمیع تشویشها ودلهره ها در قبال معاملات سری امریکا با بنیاد گرایان برحق وقابل دقت است