با گسترش نا امنى سياسى و اقتصادى در افغانستان ،افغان ها نيز جانشان به لباش امده و نسل جوان كه اينده اى در سرزمين اجدادى خود نمى بيند چاره را دربيرون إز افغانستان مى يابد. اما اين همه ماجرا نيست ،وطن بيمار است بيمارش كردن به يك مرض دچار نيست هزاران امراض دارد مرض بى عدالتى’ ظلم ‘رشوه’ تجاوز”دزدى’جنگ ‘فقر’اعتياد’ بى سوادى’بى كارى ‘ بى خانمانى’ امنيت ‘و هزاران امراض ديگر. جاى تعجب است كه هنوز وطن زنده است و جان دارد. اين همه بيمارى در جامعه باشد و افغان بيچاره چگونه تاب و توان بياورد و زندگى كند. در سراسر اروپا يك بيمارى باعث هزاران كنفرانس مى شود و هزاران كارشناس و متخصص و بودجه ميليونى اما در افغانستان با حكومت اسلامى در روز روشن انتحارى خود را منفجر مى كند و ده ها نفر انسان بى گناه را به خاك و خون مى كشد و خود سالم بى عيب إز معركه مى گريزد سپس اعلاميه صادر مى كند و با نام خدا مخلوق خدا را مى كشد و هزاران زن را بيوه هزاران أطفال را يتيم و هزاران حق را نا حق مى كند. ميليون ها دلار اختلاس مى شود همه دزدها هم ديگر را مى شناشند اما دزد دزد را نمى زند ادم هاى محروم بى كناه گناهكار مى شوند گناهكار ان تبرئه. حالا شما خود قضاوت كنيد جوان افغان چه سرنوشتى را در وطن خواهد داشت. در وطن امروز سرك ها گلى است ولى ساختمان هاى دو سوى سرك إز بهترين مصالح است أيا مردم وضع شان إز دولت اسلامى بهتر است. اگر چنين است چرا افغانستان متجاوز بر چندين ميليون مهاجر دارد و اين روند هرگز متوقف نمى شود. حال درد و رنج درون افغانستان را براى لحظه اى فراموش مى كينم و ماجراى يك جوان افغان را كه تصميم گرفته و دل به دريا مى زند را اغاز مى كنيم. تصور اين كه إز چندين مانع و دريا و گشنگى و هزاران بدبختى گذشتن و دوران بندگى را طى كردن وارد مرحله و يا دوران پناهندگى شدن تازه اغاز مى شود. اين مرحله است كه بسيار حساس است و بسيارى إز افغان ها متاسفانه به علل متعدد كه إز جمله ان علل مى توان از سطح اگاهى و هوشيارى و ……نام برد كه در اين ازمون مى تواند فرد را كامياب يا ناكامياب كند كه متاسفانه پروسه ناكامياب كردن افغان ها إز مدت ها پيش كليد خورده و اين پروسه دارد در اتحاديه اروپا بطور يكسان در همه كشور هاى اتحاديه اروپا در مورد افغان ها يكسان عمل مى كند. امروز افغان پناهجو بأيد بطور يقين بداند كه اداره أمور مهاجرين كشور هاى كه افغان ها إز ان ها درخواست پناهندگى مى كنن إز افغان ها چه چيزى را مى خواهند نه اين كه صرف مهاجر بودن تضمينى براي كاميابيشان خواهد بود. گذار از مرحله بندگى به مرحله پناهندگى اينك براى همه بويژه براى جامعه چند پارچه افغان دشوار و دشوار تر مى شود. مورد پناهندگى بأيد بطور مستند با مدرك آرائه شود و بأيد مورد مذكور يعنى اعلام پناهندگى بيانگر وضع خود فرد باشد نه ربط دادن افراد ديگر و يا وضع فعلى افغانستان و يا اعلام اين كه فرد پناهجو كسى را علاقه داشته خانواده فرد مقابل إز وصلت امتنا مى ورز يده است. معاده ژنو كه همه كشور هاى اتحاديه موظف به اجراء مفاد ان هستند مبتنى است بر در خطر بودن جان فرد متقاضى پناهندگى در كشور متبوع خود. مثل زبان يا دين رنگ پوست كه با اكثريت مردم فرق دارد و به دليل داشتن تعلقات ديني زبانى مسلكى در موطن خود مورد ازار و اذيت قومى قرار مى گيرد. من خود بشخصه با صد ها مورد إز افغان ها مواجه شده ام كه بدليل عدم اگاهى با جنجال بسيار مواجه شده اند و گاهى مطلبى كه مى بايست اول گفته مى شد در اخر گفته شده و جنجال بسيار ايجاد كرده. متاسفانه افغان ها با هزاران سختى خود را به اين سو مى كشانن و بعلت عدم اگاهى با سختى هاى بسيار گرفتار مى أيند. در صورت مواجه با موضوعى كه نيازمند كمك هستيد در حد مقدور با saeid.jamei@hotmail.com تماس بگيرين