قسمت.هشتم……… تبارز فضای مجدد جنگ سرد میان شرق وغرب
محمد عوض نبی زاده
وضعیت پیش آمده ی کنونی میان روسیه و ناتودر مورد بحران اوکراین هر روزوخیم تر میشود چنانچه در سند دکترین نظامی سال 2014 روسیه آمده در صورت تهدید سلاح های متعارف علیه موجودیت روسیه، استفاده از سلاح های اتمی را برای روسیه مجاز دانسته ومسکو مجازات اقدامات نظامی غیرهسته ای ناتو را با اقدامات هسته ای تلافی می کند . دکترین نظامی جدید روسیه نشان دهنده ی افزایش تهدید غرب علیه این کشور و شدت واکنش روسیه به این تهدید است؛ اگرناتو به درخواست اوکراین جهت عضویت در ناتو موافقت کند، درگیری روسیه و غرب به نقطه ی اوج خود خواهد رسید و روسیه در گام اول جدایی ولایات شرقی اوکراین را پیگیری و رویارویی نظامی رامورد نظر قرار خواهد داد.
دردکترین نظامی جدید روسیه, ناتو به عنوان تهدید شماره یک،تعریف و تنش ها بین دو طرف را افزایش داده، است که ناتو نیز وادار به تجدیدنظر در دکترین نظامی خود خواهد شد وآمریکا در جستجوی برتری هسته ای خود، درصدد ایجاد شبکه ای بزرگ از موشک ها برای وارد کردن ضربه نخست، در سال 2002 از پیمان ای.بی.ام خارج شد و استقرار ده سامانه دفاع موشکی امریکا در لهستان و یک سامانه راداری در چک تا سال 2013، رویارویی نظامی جدی تری را میان انها نشان میدهد. از نگاه مسکو، نصب این سامانه ها، با بی ارزش کردن قدرت هسته ای و موشکی روسیه، قابلیت ضربه هسته ای نخست و دوم را از این کشور خواهد گرفت .
با توجه به ضعف روسیه در جنگ افزارهای متعارف نوین، ضربه انتقامی علیه حمله متعارف، مستلزم استفاده از سلاح هسته ای است و از این رو، مسکو در اوضاع جدید بر خلاف گذشته بر استراتژی «ضربه نخست هسته ای» تأکید دارد.درگیریهای سیاسی و اقتصادی امریکا و اتحادیه اروپا با روسیه بر سر اوکراین، مبارزه با داعش در کشورهای عراق و سوریه، گسترش رادیکالیسم مذهبی در اروپا، استرالیا و امریکا- از واقعیتهاییاند که نظم جهانی را تغییر دادهاند. بحران اوکراین، پرتنشترین تحول میان روسیه و امریکا و اتحادیه اروپا، بعد از جنگ سرد بوده، بهگونهای که هر لحظه این احتمال وجود دارد که این بحران از یک جنگ داخلی به جنگ منطقهای و یا بینالمللی بدل شود.
پیروزی احزاب درغرب اوکراین و ناتوانی جامعه بین المللی در دست یابی به یک مصالحه، هریک از دو اردوگاه را به تمایل به کاربرد زور وامی دارد. از سوی دیگر ایتلاف بینالمللی مقابله با گروه داعش در کشورهای عراق و سوریه برای سرکوب گروه داعش وارد مقابله شدند. در حالیکه گروه داعش تضعیف نشدبلکه ایدیولوژیاش در سراسر خاورمیانه ، همچنین کشورهای افریقایی در حال گسترش است وحالا بازگشت اعضای گروه داعش با تابعیت کشورهای اروپایی و امریکایی، زنگ خطر برای امریکا و اروپا است.
اروپا در سالی که گذشت، بستر حوادث بسیار ی بود، از بحران اوکراین گرفته تا دعوا بر سر انرژی با روسیه وشرکت در ائتلاف هوایی علیه داعش؛ گرچه اروپاییان بسیار کوشیدند تا با اعتراضات خود سیاستهای ریاضتی دولتها را به چالش بکشند اما بحران اقتصادی نسبت به اعتراضات مردمی وزنه سنگینتری داشت و سیاستهای ریاضتی با شدت هرچه تمامتر ادامه یافت.اقتصاد اروپا سومین بحران بزرگ خود در پنج سال گذشته را سپری و رشد اقتصادی منطقه یورو در سه ماه تابستانی که گذشت تنها 0.2 درصد بوده است. اگر اروپا بحران را پشت سر بگذارد، نرخ بیکاری در میان جوانان، چنان بالاست که نمیتوان برای رشد اقتصادی در این منطقه، به این زودیها چشمانداز روشنی را تصورنمود.
کاهش ارزش نفت در بازارهای بینالمللی دلایل بسیاری دارد که از جمله افزایش تولید، با ورود نفت شیل ایالات متحده به بازار و کاهش تقاضا را میتوان به عنوان بخشی از آن برشمرد. اوپک نتوانست بر سر کاهش تولید، که با متعادل نمودن عرضه به افزایش نرخ میانجامد، به توافق دست یابد. کاهش نرخ نفت گرچه کشورهای مصرفکننده را ذوقزده میکند، ولی برای تولیدکنندگان خبر خوبی نیست.نروژ و عربستان سعودی که در روزهای طلایی برای نفت، ذخیره خوبی گرد آوردهاند، شاید بتوانند روزهای سخت را دوام بیاورند اماگمان میرودسال 2015 برای کشورهای تولیدکننده نفت، که درآمدشان به طلای سیاه وابسته است، روزهای چندان خوبی به ارمغان نیاورد.
امریکا و ناتو برای مبارزه با تروریزم به افغانستان و عراق لشکر کشیدو میلیاردها دالر هزینه این جنگها وصدها نیروی نظامی و ملکی قربانی مبارزه با تروریزم شدند تا دامنه جنگ و تروریزم به امریکا و اروپا کشانیده نشود.ولی با توجه به رویدادهای اخیر در استرالیا و فرانسه و امریکا، باز گشت اعضای گروه داعش در کشورهای غربی، نگرانی و وحشت را بین شهروندان اروپا و امریکا ایجاد کردهاست.در حالیکه روسیه نوع مبارزۀ غربیها با تروریسم را نمی پذیرد، این کشور فکر میکند که امریکا در تلاش نفوذ به کشورهای آسیای میانه است که حیاط خلوتِ روسیه به شمار میروند.
به باور مسکو افغانستان؛ محل قومانده ی جنگ راهبردی نوین در پروژه ی جدید نفوذ غرب در اسیای میانه بوده و یکی از میادین، نبردِ غیرقابل اجتناب، برسر تعیین حوزه ی انرژی، بین شرق و غرب آسیای میانه است. با وجودفعال بودن یک پایگاه نظامی روسیه در خاک تاجکستان اکنون دولت تاجکستان، نیزپس از 14 سال، برخی ازواحد های دفاع مرزی را در «کولاب» مستقرنموده است.روسیه هم به یک جنگ گرم و سرد وجنگ اقتصادی علیه امریکا و ناتو درحوزه ی فرا افغانستان خود را آماده می کند ودر صورتیکه غرب باور دارد مشکلات خانه گی در کابل، هیچ چیزی را برای تطبیق اهداف انان در اسیای میانه عوض نمی کند وماشین تمدن غربی، بیش ازین حوصله ی انتظار عقب درهای میدان های بزرگ انرژی اسیای میانه را ندارد. کوتاه ترین راه رسیدن غرب به «اندیجان» و «فرغانه» ازسلسله کوه های مرزی تاجکستان وافغانستان است که ، سه کشور تاجکستان، ازبکستان و قرغزستان را به هم وصل کرده و از همین معبر، حوزه ی نفتی قفقاز نمودار می شود.
آسمانی که از سال ها پیش، بر گور «بخارا»ی کهن و گاهواره ی تجارت و فرهنگ خمیده است، چشم انتظار است تا نفس چند صد ساله ی فروخفته را با ندای «جهاد» وعصبیت داعشی، از سینه بیرون دهد. ؛ این هیولا، با شلاق افراطیان خونین چشم، دراز ریشان جنون زده و فرزندان تنی وهابیت از جا کنده خواهد شد.از انجائیکه اقتصاد پاکستان دربرابر هندوستان همانند توان مگس در برابرفیل است که حالا پاکستان اقتصاد زنده برای جنگیدن با هند وافغانستان را ندارد.در آستانه ی انتقال جنگ افغانستان به سوی میدان های جدید ( آسیای میانه) که برای نخستین بار خصلت دینامیک به خود گرفته و پاکستانی ها دربرابر فشار چند جانبه ی هند، امریکا و دولت کابل، مجبور به سازش شده اند. اگر سیاستگران کا بل هوشمندانه وارد ماجرا شوند، افغانستان ازین پس، به صادر کننده ی مرکزی بخشی از دادوستد های منطقه ای، مبدل خواهد شد.
ورود هندی ها به مرکز بازی، برای افغانستان ارزش حیاتی دارد و اقتصاد هندی قادر است امریکایی ها را به موضعی ترغیب کند که دولت کابل باید به یک دستگاه توانمند اقتصادی بدل شده و سکان عملیات را در اختیار خود بگیرد. فشار هند و افغانستان بر پاکستان، سرانجام نتایج ملموسی به بارخواهد آورد وپاکستان بایداهمیت محوری افغانستان را دربازی های درحال وقوع به رسمیت شناخته و به قواعد عملیات احترام بگذارد. افغانستان که طی قریب به چهل سال، خود میدان اصلی جنگ بود؛ ولی درحال حاضر، دکمه ی عملیات جنگ در وزیرستان پاکستان در دست کابل است زیرا اقتصاد پاکستان از مخارج جنگ وزیرستان نمی تواند کمر راست کند. انتقال جنگ افغانستان به سرزمین های تاجک نشین ازبکستان، جنگ ویرانگر و دهشتناکی را میان ازبک ها و تاجک ها شعله ور خواهد کرد.
هرچند دولت رجب طیب اردوغان سرشار از رؤیای خلافتِ پارینه ی ترکان عثمانی، سعی درمدیریت این حوزه خواهد داشت هیچ ضمانتی نیست که ، در برابر قرائت های کج و کور و آتشین از اسلام، در حرکت های ازبک و تاجک، مانند صد سال پیش، اقبالش بدرخشد. پروژه ی انتقال جنگ از افغانستان به آوردگاه های جدید، نقش افغانستان را کلیدی تر خواهد ساخت که اختلافات قومی در افغانستان، همانند زهری در رگ و پود خلق های آسیای میانه زرق خواهد شد. این زهر، رگ های بخارایی ها وسمرقندی های سرکوب شده را به جوش خواهد آورد. در پروژه ی انتقال جنگ از افغانستان که پاکستان عقب جبهه و یا حیاط خلوت لوژستیک انسانی به شمارخواهد رفت. شمال افغانستان باید به تأسیسات حفاظت شده ی لوژستیکی مرزی تبدیل ومنابع تأمین کننده ی بین المللی، سازوکار قدرتمند بازی عملیاتی را باید طراحی کنند تا جنگ افغانستان با سرعت به سوی بستر جدید خودش شیوع پیدا نماید.
-هجدهم – ماه- جنوری – سال – 2015