قتل خاشقجی، سند رسوائی ارتجاع
در تاریخ ۱۰ مهر، جمال خاشقجی، روزنامهنگار منتقد ولیعهد دیکتاتور عربستان، محمدبنسلمان، یکی از متعلقان به هیات حاکمه قبیله آل سعود، که گویا برای اخذ سند ازدواج به کنسولگری این کشور در استانبول مراجعه کرده بود، ناپدید شد.
همسر او، پس از ساعتها انتظار در بیرون کنسولگری، جریان را به پلیس شهر خبر میدهد. پلیس ترکیه پس از برملاشدن خبر سربهنیستشدن خاشقجی، متعاقب نخستین تحقیقات، در همان ساعات اولیه اعلام کرد که دو ساعت قبل از ورود خاشقجی به کنسولگری، یک کماندوی مرگ ۱۵ نفره، که مأموران امنیتی عربستان نیز در میان آنها بودند، وارد فرودگاه استانبول شده و مستقیم به کنسولگری عربستان سعودی رفته است. حتی روزنامه «صباح» اسامی، تصاویر و تاریخ تولد این ۱۵ نفر را منتشر کرده است. دو نفر از ۱۵ نفر، که قبل از همه وارد کنسولگری شده بودند، خاشقجی را به شدّت مضروب میسازند و سپس به اطاق دیگری منتقل میکنند. مقامات ترکیه اعلام کردند که دکتر التوبیدی – که به خرج دولت عربستان در دانشگاه ملبورن رشته «پزشکی قانونی» را آموخته است – یکی از اعضای باند ترور ۱۵ نفره، هنگام ورود به ترکیه به همراه خود یک ارّه برقی داشته است. پلیس ترکیه در عین حال میافزاید که نوارهای صوتی ضبط شده در کنسولگری، حاکی از آن است که «دکتر التوبیدی» تحت نظارت و دستورات سرهنگ «صلاحالطبیقی»، رئیس پزشک قانونی نیروهای امنیتی عمومی عربستان، ابتداء انگشتان خاشقجی را قطع کرده، سپس سر او را بریده و در خاتمه او را قطعه قطعه کرده و در چمدانهائی جاسازی و از کنسولگری خارج نمودهاند. «سرهنگ الطبیقی» در هنگام مُثلهکردن خبرنگار بختبرگشته، از دستیاران خود خواسته است که موسیقی پخش کنند!! مقامات ترکیه مدعیاند که از جریان شکنجه و قتل خاشقجی نوارهای صوتی و فیلم دراختیار دارند. پلیس در عین حال اضافه میکند که یک ساعت و ۵۴ دقیقه بعد یک اتومبیل وَنِ مشکی، که قبلاً در گاراژ منزل کنسول پارک شده بوده، به اضافه یک اتومبیل دیگر با یک پلاک دیپلمات، چمدانهای حامل جسد خاشقجی را از کنسولگری خارج میکنند و چند ساعت بعد نیز ترکیه را به مقصد کشورهای مختلف ترک میکنند.
حتی دفتر دادستان کل ترکیه اعلام داشته است که علیرغم کتمان قتل خاشقجی، در بازرسیهای اولیه از محمدعطیبی، کنسول عربستان در استانبول – دلایل مهمی از قتل به دست آمده است. جالب اینجاست که همین کنسول وقیحانه اعلام کرده بود: « خاشقجی شهروند ماست و به کسی اجازه دخالت نمیدهیم». اما زمانی که چاووش اوغلو، وزیر خارجه ترکیه، اعلام کرد که هر لحظه ممکن است که دادستان کل ترکیه هر فردی را، در ارتباط با جنایت در کنسولگری عربستان بازداشت و مورد بازجوئی قرار دهد، جناب کنسول فرار را بر قرار ترجیح میدهد. او هنگام ترک فرودگاه بیش از ۱۰ چمدان بزرگ به همراه داشته است، که مطابق قانون مصونیت دیپلماتیک هیچکدام از آنها بازرسی نشدند. در ضمن در فایل صوتی موجود، گویا او از کماندوهای ترور خواسته است که «این کار را در کنسولگری انجام ندهید و او را به جای دیگر منتقل کنید و مرا به دردسر نیندازید». سپس یکی از اعضای گروه مرگ به او گفته است: «اگر میخواهی بعد از بازگشت به عربستان، زنده بمانی، سکوت کن!». در ضمن به دستور همین کنسول دوربینهای مداربسته در کنسولگری «خراب» شده بودند!! و از کلیه کارمندان شهروند ترکیه در کنسولگری خواسته بود که آن روز به کنسولگری نیایند.
علیرغم فاششدن کلیه این جزئیات، وزارت خارجه عربستان ابتداء اعلام کرد که خاشقجی، پس از اقامت کوتاه در کنسولگری، آن محل را ترک کرده است! اما پس از برملاشدن گزارش پلیس ترکیه و فشار افکار عمومی در یک کُر دو صدائی، ترامپ و محمدبنسلمان اعلام کردند که این قتل کار «یک گروه خودسر» میتواند باشد! حتی یکی از مسئولین عربستان ادعا کرد که کار القاعده بوده است! و بالاخره در تاریخ ۲۹ مهر، پس از افشای رسانههای بینالمللی و مقامات ترکیه و مخالفین ترامپ در آمریکا و اپوزیسیون در کشورهای اروپائی، عربستان اعلام کرد که خاشقجی در اثر درگیری و «بُکسبازی» با مَردی در کنسولگری این کشور در استانبول کشته شده است! جالبتر اینکه دادستانی این کشور حکم جلب ۱۸ نفر در عربستان را به جرم دستداشتن در این قتل صادر و بازداشت کرده است، که عبارت هستند ار: نعود استحطانی، وزیر مشاور دربار؛ احمد عسیری، معاون سازمان اطلاعات ؛ کماندوی مرگ ۱۵ نفره که در روز قتل به کنسولگری عربستان در استانبول رفته بودند و بالاخره کنسول عربستان در استانبول. بدون تردید سرهمبندیکردن این افسانه و به احتمال قوی قربانیکردن این ۱۸ نفر تنها و تنها به خاطر تطهیر محمدبنسلمان، مستبدِ سلاخ کاخ سعود، که هنوز به مقام پادشاهی نرسیده، استبداد فردی خود را در این کشور اعمال میکند، طرح ریزی شده است. روزنامه «عربیه ۲۱» در این رابطه قبلاً نوشته بود که «این دستگیریها طبق توافق آمریکا و سلطان سلمان و ولیعهد، صورت خواهد گرفت».
خاشقجی که بود
خاشقجی در اوج بهگیروبهبندهای محمدبنسلمان برای پرهیز از بازداشت و نجات جان خود، یکسال پیش به آمریکا گریخت و با روزنامه واشنگتن پست آغاز به همکاری کرد. او قریب به ۳۰ سال از نزدیک با دربار سعودی همکاری داشت. او مدتی مدیر کانال خبری «العرب نیوز» و نیز روزنامه سعودی «الوطن» بوده و سالها در خاورمیانه و آفریقا به گزارشگری مشغول بوده است. او حتی زمانی که در افغانستان گزارشگری میکرده است، با سازمانهای اطلاعاتی عربستان سعودی و آمریکا نیز همکاری داشته است. مدتها نیز در سمّت مشاور امور مطبوعاتی تُرکیالفیصل، که سفیر عربستان در بریتانیا و آمریکا بود، شاغل بود. خاشقچی از یاران اسامه بن لادن بوده و با القاعده همکاری داشت. وی از دخالت در یمن در بدو امر پشتیبانی مینمود. وی نه تنها دموکرات و آزادیخواه نبود وی توجیهگر اقدامات آلسعود بود. مخالفت خاشقجی در مورد تجاوز به یمن نیز از آن جهت بود که دورنمای سیاسی این تجاوز برایش روشن نبود. هر جنگی ادامه سیاست است و روزی باید به پایان برسد. معلوم نبود که عربستان سعودی برای پایان جنگ و اهداف آن چه برنامهای دارد. نابودی یک کشور و قربانی کردن دهها هزار نفر و بیخانمانی میلیونها نفر سیاست جنگی درواندیشانه نیست، خونخواهی و انتقامجوئی است.
خاشقجی منتقد وهابیت و سلفیگری بود و در عین حال به اِخوانالمسلمین نیز نزدیک بود. به همین دلیل خاشقجی مخالف شرکت عربستان در کودتا علیه مُرسی محسوب میشد. او از ۱۰ سال پیش به مخالفت با پیگردها و سرکوب حقوق زنان پرداخت. او از منتقدین جدی محمدبنسلمان ولیعهد قدرتمند و مستبد سعودی بود و در مقالاتاش از او انتقاد میکرد. خاشقجی از یکسو خواهان مذاکره با اِخوانالمسلمین بود و از سوی دیگر از مخالفین سرسخت تجاوز دامنهدار عربستان به یمن بود. به همین دلیل محمدبنسلمان قصد جان او را کرد. گرچه قتل داعشوار خاشقجی قُلّه وقاحت مستبد افسارگسیخته عربستان را به نمایش میگذارد، ولی او اولین قربانی آلسعود نبود. این نخستینبار نیست که فردی توسط خاندان سعودی ربوده و یا سربهنیست میشود. ربودهشدن سعد حریری، نخستوزیر لبنان، سعودبنسیف و بنخالد، شاهزادههای عربستان، ناصرسعید، نویسنده، سلطان بنترکی، شاهزاده سعودی و در حصر و زندان نگاهداشتن آنها جزئی از اقدامات تلافیجویانه خودکامگی حاکم بر عربستان به شمار میآیند.
علاوه بر این سرکوب زنان و مردان مدافع حقوق بشر سالهاست که دستور روز نظام حاکم بر عربستان است. و صدها نفر از اعضاء و بنیانگذاران جامعه حقوق مدنی و سیاسی در عربستان به جرم «جاسوسی و کارگزاران سفارتخانههای خارجی بودن» – که این نوع پیگرد و سرکوبها و بهانه ها برای ما ایرانیان غریب نیست – در زندان به سر میبرند.
بسیاری مدافعان حقوق زنان و وبلاگگران در زندان به سر میبرند. اینها جزئی از دستآوردها و ثمرات وعدههای «اصلاحات» محمدبنسلمان در «برنامه آینده ۲۰۳۰» به شمار میآیند!
فدراسیون بینالمللی جامعه حقوقبشر به اضافه بیش از ۳۰ گروه حقوق بشر، خواهان آزادی فوری مدافعان حقوق بشر در عربستان شدهاند. فدراسیون حقوق بشر در عین حال سرکوب رو به تزاید زندانیان و معترضان سیاسی سعودی به دست وزارت کشور عربستان سعودی و افزایش نگرانکننده اعدامها را در این کشور، از سال ۲۰۱۳ به این سو محکوم کرده است. محمدبنسلمان، که خود القاعده و داعش را در دامان پُر مهر خاندان آلسعود پرورش داده و صادر کرده است، اکنون مخالفین خود را به اتهام «تروریست داعشی و القاعدهای» سرکوب میکند! از آغاز «بهار عربی» دهها روشنفکر و دانشجو و وکیل دادگستری، که خواهان اصلاح نظام کیفری پوسیده و مرتجع آلسعود شدهاند، دستگیر و به اتهام نافرمانی از پادشاه و تحریک و فتنه، محکوم به تلاش برای براندازی در دادگاههای «ضد تروریستی» شده و در چنگال زندان و شکنجه اسیرند.
این سرکوبها و قتل فجیع خاشقجی، پیامد منطقی کودتای قصری ملکسلمان علیه برادرانشان است.
کودتای قصری
طبق قانون «هفت سریری» در عربستان سعودی، ولیعهدی اساسا به«محمدبننایف» میرسد. اما ملکسلمان از سال ۲۰۱۵ با عزل ولیعهد «محمدبننایف» و به ولایت عهدی رساندن پسرش، محمد، برای اولینبار قانون سعودی را زیر پا نهاد. او پس از همراهکردن مُفتیها با خود، بهگیروبهبندها را آغاز کرد. او تاکنون ۱۱ شاهزاده مخالف و ۳۸ تن از وزرای سابق و مقامات بلندپایه را دستگیر و یا ممنوعالخروج کرده است و حتی فرودگاههای خصوصی را به منظور جلوگیری از فرار آنها، بسته است. بالگرد شاهزاده منصوربنمقرن با شلیک گلوله ارتش به دستور ملک سلمان، سرنگون شد و به قتل رسید. سلمان «متعببنعبدالله» را از فرماندهی گارد ملی – که از منافع سران قبایل دفاع میکند – برکنار کرد، زیرا او مخالف محمدبنسلمان بود. و به این ترتیب طبیعی است که ولیعهد عربستان امروز که مخالفان زیادی میان مفتیها، شاهزادهها و سران قبایل دارد، از ترس کودتای قصری متقابل، حتی از سایه خود نیز میهراسد و هیچ صدای مخالفی را برنمیتابد. منابع اطلاعاتی به «مرآهالجزیره» گفتهاند که «بنسلمان تحت حمایت آمریکا، بلاکواتر و گارد سلطنتی است. او در معرض کودتا از جانب گارد ملی در ریاض و جدّه است – ملکسلمان و پسرش از ترس کودتا حتی در نشست گروه ۲۰ در هامبورگ شرکت نکردند. این منابع میگویند که نیروهای امنیتی و پلیس در همه جا مشاهده میشوند. اوضاع امنیتی ویژهای در ریاض حاکم است. در همه جا دوربینهای امنیتی نسب شدهاند.
رسوائی و درماندگی ارتجاع
ترامپ، که ادعاهای پرطمطراق ضدتروریستیاش گوش فلک را کَر کرده است، خود یک تروریست بزرگ را در کَنف حمایت گرفته است. پس از برملاشدن قضیه ترور خاشقجی، ترامپ به آسوشیتدپرس گفت که سلطان سلمان و پسرش به ناحق در مظان اتهام قرار گرفتند، زیرا او یک ساعت پیش با سلطان سلمان و ولیعهد صحبت کرده و هر دو آنها به او اطمینان دادند که از سرنوشت خاشقجی کاملاً بیاطلاعاند! و گفتهاند که احتمالاً کار یک گروه «خودسر» بوده است! ترامپ نه میخواهد و نه میتواند قتل خاشقجی را به سلمان و پسرش نسبت دهد. به همین دلیل تا آنجا که ممکن است از این کار امتناع خواهد ورزید. گرچه قتل وحشیانه خبرنگار بختبرگشته تبدیل به بحرانی در کاخ سفید گشته است، ولی از آنجا که ترامپ بخش مهمی از اقتصاد داخلی آمریکا را بر پایه اخاذی از عربستان، با استدلال «پرداخت در قبال حمایت» بنانهاده است، به راحتی قادر به تنبیه عربستان نیست.
از سوی دیگر از آنجا که ۱- “واشنگتن پست” با فشارآوردن بر رسانههای عظیم نظیر؛ «نیویرک تایمز» و «سی.ان.ان» آنها را در ماجرای قتل خاشقجی با خود همراه کرده است. ۲- سازمان اطلاعات و امنیت ترکیه با زیرکی تمام اطلاعاتی را قطره چکانی به بیرون، از جمله به دولت قطر درز داده است و قطر مترصد است که از فرصت استفاده کرده و انتقام خود را از محمدبنسلمان بهگیرد و… دونالد ترامپ را مجبور ساخت تا وزیر خارجهاش، جرج پمپئو را به عربستان روانه کند و سلطان سلمان و پسرش را وادار سازد، که به کشته شدن خاشقجی در کنسولگری عربستان در استانبول – که تا آن زمان آنرا انکار میکردند – تن در دهند. آنگاه بنسلمان به ساختن افسانه کشتهشدن خاشقجی، که گویا در اثر درگیری و «بُکس بازی» با یک نفر در کنسولگری صورت گرفته است، مبادرت ورزید. در غیر اینصورت غیر ممکن است که ترامپ به خاطر کشتهشدن یک روزنامهنگار، منافع خود را در عربستان قربانی کند.
ممکن است که در اثر افشای کامل ماجرا، از جانب ترکیه و فشار رسانهها و جناحهای مخالف، ترامپ مجبور شود محمدبنسلمان را عوض کند، که این خود شکست بزرگی برای او محسوب خواهد شد. از سوی دیگر گروگانگیری حریری، دستگیری شاهزادهها، سرکوب فعالین حقوق بشر، حمله به یمن، ایجاد غائله قطر، قطع رابطه با کانادا و … پرونده محمدسلمان ماجراجو را آنچنان غیر قابل دفاع ساخته است، که ممکن است قتل خاشقجی به مثابه کبریت به انبار باروت عمل کند. به قول یک خبرنگار نیویورک تایمز: «یک شاهزاده روانی که روزنامهنگاری را به قتل میرساند، یک نخستوزیر(سعد حریری-توفان) را میرباید، میلیونها مرد و زن و کودک را گرسنگی میدهد(جنگ یمن-توفان)، نباید در ضیافت شام رسمی تجلیل شود، بلکه جایش در زندان است». واقعیت این است که بسیاری از رسانههای جهان برای ساقط کردن محمدبن سلمان بسیج شدهاند. البته هنوز ترامپ در دفاع از محمدبنسلمان علناً میگوید که «آدم خودمان را بالاآوردیم».
العربیه فارسی متعلق به عربستان در ۱۴ اکتبر به مطالبی اشاره دارد که دال بر سکوت «حقوق بشر»طلبان واشنگتن در قبال سرکوبها در عربستان، نسلکشی در یمن و نیز قتل خاشقجی است. نه تنها ترامپ و کوشنر، که اسرائیل نیز از لابی خود در کنگره برای جلوگیری از محکوم کردن بنسلمان و یا اقدام تنبیهی(تحریم) علیه عربستان جلوگیری خواهد کرد.
عربستان ۱۰٪ از فروش شرکتهای اسلحهسازی و ۸۵٪ فروش ارتش این کشور را به خود اختصاص داده است. ترامپ در بدو روی کار آمدناش یک قرارداد طولانی مدت ۴۶۰ میلیارد دلاری فروش اسلحه با عربستان در ریاض امضا کرد. علاوه بر این عربستان ۸۰۰ میلیارد دلار سرمایه مالی و سرمایهگذاری در شرکتهای بزرگ آمریکائي دارد. آمریکا از بازار اقتصاد عربستان، که یکی از بیست اقتصاد بزرگ جهان است، نمیتواند چشم بهپوشد. هم اکنون ۱۱۰ میلیارد دلار اسلحه در دست تحویل به عربستان است و .. لذا ترامپ جلوی هر اقدام تنبیهی علیه عربستان را خواهد گرفت. تُرکیالدخیل، در رابطه با عکسالعمل عربستان در مقابل اقدامات تنبیهی (تحریمهای) احتمالی از سوی آمریکا، مینویسد که: «عربستان از بیش از ۳۰ اقدام مقابلهجویانه استفاده خواهد کرد، به طوری که آمریکا با یک فاجعه اقتصادی مواجه شود». ریاض پایتخت سوخت دنیاست. این کشور ۷،۵ میلیون بشکه نفت در روز تولید میکند. اگر صدور نفت مورد تهدید قرار بگیرد، قیمت نفت در بازار از ۸۰ دلار به ۲۰۰ دلار افزایش خواهد یافت. از سوی دیگر ممکن است که نفت با «یُوآن» خرید و فروش شود که لطمه بزرگی به آمریکا خواهد زد. البته این گزافهگوئیها مضحک است. زیرا همانگونه که بارها دیک چنئی و دونالد رامزفلد همدستان جرج بوش بیان کردهاند: “خدا دچار یک اشتباه شده است و آن اینکه نفت ما را زیر خاک عربستان سعودی قرار داده است”. تهدیدات عربستان سعودی توخالی است. در تحلیل نهائی؛ گرچه منجر به بیآبروئی امپریالیسم آمریکا خواهد شد و با مشکلات روبرو میگردند ولی در یک تجاوز آشکار خاک عربستان سعودی را اشغال خواهند کرد و بر بحران ساختگی غلبه مینمایند. عربستان متعلق به یک قبیله بنام آل سعود است، جایگزین کردن این مفتخورها با بدیل دیگری؛ مانند آب خوردن است. آمریکا در حفظ منافع خود یک لحظه نیز تردید نخواهد کرد.
مشکلات آمریکا در این امر این است که در صورت آزردن عربستان از سوی آنها، ائتلاف سعودی – ابوظبی – اسرائیل – قاهره – آمریکا، علیه ایران موقتا و عملاً برهم خواهد خورد و «خطر» اینکه خاورمیانه و جهان اسلام به دامن ایران بیفتد، منتفی نخواهد بود. بنابر این علاوه بر نفت، عامل دیگری که برای آمریکا حائز اهمیت است، نقشی است که عربستان با همکاری و کمک آمریکا در رهبری جهان اسلام و تقویت داعش علیه ایران ایفاء میکند. از سوی دیگر همکاریهای نظامی، اطلاعاتی این کشور با غرب نیز به مخاطره خواهد افتاد. تحریم علیه عربستان امکان صلح عربستان با ایران را نیز منتفی نخواهد بود. اروپا نیز تاکنون در رابطه با قتل خاشقجی تنها از فرمول آبکی و همیشگی «کشف حقیقت» و «شفافسازی» استفاده کرده است. حتی زمانی که نقش حقوق بشر در عربستان از طرف کانادا مورد انتقاد قرار گرفت و محمدبنسلمان با اعتراض شدید به کانادا، با این کشور قطع رابطه کرد، اروپا سکوت اختیار نمود. به ویژه آلمان نمیخواهد و نمیتواند عربستان را تنبیه و تحریم کند. زیرا علاوه بر اهمیت نفت و اقتصاد عربستان برای آنها، این کشور در سال جاری تاکنون دو برابر سال ۲۰۱۷ به عربستان اسلحه فروخته است. این رابطه در حالی است که در توافقنامه ائتلاف بزرگ دولت حاکم بر آلمان قید شده است که تحویل اسلحه از سوی آلمان به کشوری که در حال جنگ با کشور دیگر به سر میبرد، ممنوع است! آلمان در سال جاری تاکنون ۴۱۶ میلیون یورو اسلحه به عربستان فروخته است. در صورتی که در سال ۲۰۱۷ این مبلغ از ۲۱۷ میلیون یورو تجاوز نکرده بود. اگر غرب با برخورد «کجدار و مریز» از محکومکردن جنایات سلطان سلمان و پسرش طفره میرود، دولتهای امارات، مصر، بحرین، لبنان، عمان و تشکیلات خودگردان فلسطین در بیانیهای مشترک از عربستان حمایت کردند.
ترکیه نیز علیرغم داشتن مدارک کافی شیوه افشای قطرهچکانی را در پیش گرفته و از افشای کامل آنها خودداری میکند، تا شاید بتواند با عربستان معامله کند و امتیازاتی بگیرد. چنین به نظر میرسد که آمریکا و عربستان برای خروج از بحران کنونی از یکسو در پی اجرای نقشه انداختن گناه این جنایت بزرگ به گردن «سعید امامی»های دستگیر شده و قربانیکردن آنها بوده، و از سوی دیگر در پی سازش با ترکیه و باجدادن کلان به اردوغان برای تطمیع و تمکین وی هستند. اردوغان که بیصبرانه در انتظار سرمایهگذاری در کشور خویش است، چه کسی بهتر و ثروتمندتر از عربستان سعودی وجود دارد. هم اکنون شایع است که محمدبنسلمان پیشنهاد ۵ میلیارد کمک بلاعوض به اردوغان داده است. در این میان نفرتانگیزتر از همه بخشی از اپوزیسیون وطنی خارج از کشور است که در مورد قتل خاشقجی خفقان گرفته است. برای نمونه گرچه خاشقجی در چند سال گذشته در مطبوعات آمریکا، حامی مجاهدین بود، اما مریم رجوی در هیچیک از وبسایتهایشان کوچکترین اشارهای به این جنایت نکرده است. طبیعی هم هست که نکند، زیرا بیم قطع کمکهای مالی عربستان مانع از این کار میشود و تُرکیالفیصل دیگر در مجامع آنها حضور نخواهد یافت! آنها مانند بسیاری از اپوزیسیونهای خودفروخته یا از توطئهها و جنایات مثلث عربستان – اسرائیل – امریکا دفاع میکنند و یا آن را مسکوت میگذارند. حتی رسانههای مُبلّغ آنها، نظیر علیرضا نوریزاده، قتل خاشقجی را بیشرمانه به گردن قطر میاندازد. گاردین نوشت که «سعودیها میلیونها دلار به دلالان سیاسی – مطبوعاتی دادهاند، تا در قبال این جنایت سکوت کنند». مجاهدین و نوریزادهها و … جزء همین دلالانند، زیرا معتقدند که تضعیف عربستان به معنی تقویت ایران است. فراموش نکنیم که اپوزیسیون خودفروخته تریبونال لندن در حالی که لبانشان به سرود “انترناسیونال” مترنم بود و کادرهای حزب کمونیست کارگری در مقابل نمایندگان عربستان سعودی رقاصی میکردند، بررسی نقض حقوق بشر در ایران را به عهده همین آلسعود گذاردند و بر سر سفره این جنایتکاران تناول نمودند. و امروز هم در پی آرایش چهره عربستان سعودی اند و حاضر نیستند رقاصی در بساط امپریالیسم و صهیونیسم، اخاذی از اجانب را به عنوان اقدامی خیانتکارانه بر ضد منافع ملی و طبقاتی محکوم کنند. این اقدام منجر به قطع حقوق بازنشستگی آنها میشود. شاید قتل خاشقجی حداقل این خاصیت را داشته باشد که اپوزیسیون مزدور ایران بیپدر شود.
حزب کار ایران(توفان)