غرب در جستجوی فلسفه اسلامی

Wolfgang Lerch 1946 – 20….
نصرت شاد
فلسفه از زمان صفویه .
از آغاز فعالیتهای تروریستی بنیادگرایان اسلامی در غرب و امریکا کوشش میشود تا فلسفه اسلامی را بطور مختصر به علاقمندان معرفی کنند . ولفگانگ لرچ ، ژورنالیست آلمانی و متولد 1946 با انتشار کتاب ” فلسفه اسلام و متفکران پیامبر ” در سال 2002 بخشی از این کوشش را بعهده گرفته است .
هگل میگفت فلسفه نوعی هنر است چون بر اساس مفهوم سازی خلق میشود . او میگفت انسان ذهن و موضوع تاریخ است . هایدگر مدعی بود که غرب از زمان افلاتون فلسفه هستی شناسی را فراموش کرده بود . شوپنهاور میگفت انسان میان عقیده و فلسفه میتواند یکی را انتخاب کند و نه فلسفه دین را . کسیکه دین دارد نیازی به فلسفه ندارد و کسیکه فیلسوف است نیازی به عقیده ندارد .
از زمان برگسون انسان غربی روی دین پویا ، دین ایستا ،دین باز ، و دین بسته بحث میکند . سید حسین نصر مدعی است که سه قرن پیش از هایدگر ملا صدرا به طرح فلسفه اگزیستنسیالیستی هستی شناسی پرداخت .
در سال 1856 ارنست رنان به معرفی راسیونالیسم اسلامی- عربی ابن رشد همت گذاشت . آثار غزالی نشان میدهند که در اسلام بحث عقلگرایانه نیز ممکن است گرچه فلسفه اسلامی متافیزیکی و قرون وسطایی است . حتی امروزه تضادی آشکار میان شهود برگسون و تجربه گرایی منطقی وجود دارد . در رابطه با شناخت ابن خلدون اشاره میشود که جامعه شناسی غرب متکی به پوزیویتیسم فلسفی آگوست کنت (1856- 1779 ) میباشد ، در صورتیکه اسلام مکتب پوزیویتیسم را نمی شناسد چون آن فرهنگی دینی و ایده آلیستی است .
امروزه ابن خلدون را از نظر موضوع کار و تئوری، در غرب با متفکرانی مانند هابس (1679-1588 ) و اشپنگلر ؛ تئوریسین زوال فرهنگ (1936-1880 ) مقایسه میکنند . ابن خلدون به کشفیاتی تاریخی ، جامعه شناسی ماتریالیستی و فلسفی بر اساس تضاد میان زندگی عشایری دامداری و شهر نشینی اعراب نائل شد . او همچون ارسطو میگفت دلیل فرهنگی بودن انسان بخاطر اجتماعی زیستن اوست و عصبی که جوامع بدوی و شهری رااز درون بهم وصل میکند ، همان هویت و احساس جمعی بزبان امروزی است .
شیخ صفی الدین اردبیلی در قرن 14 میلادی پایه گذار یک فرقه صوفی گری بود . ولفگانگ لرچ مینویسد با صعود صفویان در سال 1501 میلادی ، شیعه شدن کامل ایران به پایان رسید . شاه اسمائیل صفوی که مذهبش شیعه بود پایه گذار ایران مدرن ملی آنزمان است . در ابتدا پایتخت آن سلسله ،شهرهای اصفهان و قزوین بودند . اشاره میشود که حتی امروزه مذهب شیعه نقش مهمی در شخصیت و خصوصیات مردم ایران دارد . اصفهان در آغاز قرن 17 از طرف شاه عباس (مرگ 1627 ) معروف به نصف جهان شد . از آنزمان ایران با غرب روابط گوناگون برقرار کرد . از جمله مهمترین بناهای تاریخی آنزمان ساخت مسجد شاه و مسجد شیخ لطف الله در اصفهان است . شیراز و اصفهان مراکز فلسفه اسلامی شیعه آنزمان شدند .
پیشگامان این فلسفه ، ابوعلی سینا ، سهروردی ، ابن عربی ، و عبدالرزاق کاشانی (مرگ 1335 .م) هستند .علم حکمت یا دانش فلسفی از زمان شاه عباس پایه گذاری شد که از سال 1587 در ایران حکومت می نمود . آخرین نماینده آن ملا هادی سبزواری است که در سال 1878 میلادی درگذشت . ملا هادی سبزواری بزرگترین فیلسوف ایران در قرن 19 میلادی بود . مهمترین نماینده این مکتب شیعه ، ملاصدرا شیرازی معروف به شیخ بهایی است که از شیعیان لبنان بود .
حکمت یا فلسفه اسلامی ایرانی ترکیبی است از سنتز نظرات ابن سینا ، سهروردی ، صوفیسم ابن عربی و الهیات شیعه . نمایندگان فلسفه اسلامی ایرانی مخصوصا ملاصدرا آموخته اند که در شناخت تئوری آنان، انسان حلقه ای است میان جهان تجربی و جهان فکری ، در حالیکه شهود ، وحی ،و شناخت اشراق ، وابسته به جهان فکری هستند . در فلسفه اسلامی ، اشراق یعنی روشنی که شباهتی به وحی نیز دارد و از عالم غیب می آید . شهود همان الهام غریزی ترجمه شده است ، ولی ولفگانگ لرچ میپرسد آیا همچون چیزی امکان دارد ؟ به نظر او در زمان حال فلسفه اسلامی ایرانی سیستمی است کاملا بسته که امکان و جایی برای نوآوری ندارد .
آثار ملاصدرا نقطه اوج فلسفه صوفی گرایی است . او میان سالهای (1640-1571) زندگی نمود و متولد شیراز و فرزند یک کارمند دولت بود . وی در حین سفر به مکه در شهر بصره درگذشت و در همانجا دفن شد . سید حسین نصر مدعی است که ملاصدرا پایه گزار یک مکتب فلسفی سوم است یعنی بعد از ابوعلی سینا که مکتب ارسطویی را در ایران معرفی نمود و سهروردی که مفسر فلسفه افلاتونی اشراق است ، ملا صدرا این دو مکتب را در هم ادغام نمود و با نظرات خود مخلوط کرد که ابن عربی و الهیات شیعه نیز در آن بی تعثیر نبودند و کاملا طرح و پروژه ایست متافیزیگی .
ملاصدرا خالق حدود 50 اثر است که به پرسشهای ” اشتالوگی ” پاسخ میدهد . فلسفه ملاصدرا فلسفه متافیزیکی است که به هستی شناسی میپردازد . ملاصدرا با کمک فلسفه افلاتونی به رد فلسفه ارسطویی ابن سینا پرداخت . ملا صدرا کوشید سنتزی از تمام فلسفه های پیش از خود بسازد . او در باره ناآرامی هستی مینویسد و آنرا پروسه ای بی پایان میداند . ملاصدرا خلاف ابن سینا و فارابی محدودیت زمانی برای جهان قائل نیست یعنی آنرا دارای صفات و خصوصیات اذلی و ابدی میداند . ملاصدرا میگوید که روح همزمان با جسم بوجود می آید ولی بعدها ابدی میشود .
میرداماد و سهروردی هم از عالم سرمد و برزخ سخن میرانند . ولفگانگ لرچ میرفندرسکی را یکی از متفکران اجتماعی اسلام بشمار می آورد .
ابن خلدون (1406-1332 م) پدر جامعه شناسی و سیر جریان فرهنگها در تونس بدنیا آمد و در قاهره درگذشت . او نخستین متفکر اسلامی و متفکر تاریخ در قرون وسطا به معنی غربی آنست . ابن خلدون یک فیلسوف تاریخ و پیشگام و آوانگارد علوم اجتماعی مدرن است گرچه او خود را فقط مورخ میدانست . ابن خلدون 35 روز در زندان تیمور لنگ در دمشق بود .
کتاب ابن خلدون با عنوان ” مقدمه ” در سال 1857 در غرب ترجمه شد . این کار با هدف آشنایی غرب با راسیونالیسم اسلامی انجام گرفت . از نظر ابن خلدون خدا نمی تواند اصل توضیح تاریخ را بعهده بگیرد چون جریانات تاریخی را فقط قوانین طبیعی میتوانند معنی کنند . محققین غربی بر این باورند که او میبایست برای توضیح تاریخ و قانونمندی جامعه ، علاقه سیاسی و تجربیات سیاستمداری میداشت . خانواده او اهل شهر حضرموت در یمن بودند .
ابن خلدون اعصاب اجتماعی فرهنگی را موجب آگاهی اجتماعی ، اخلاق جمعی و فرهنگ مشترک میدانست ، ایل و قبیله اقوام بدوی از طریق این اعصاب فرهنگی بهم متصل میشوند . ابن خلدون مینویسد که هر 200-100 سال یا 6-3 نسل که این اعصاب فلج و فرسوده شوند ، تمدن و فرهنگ و دولت بعد از مراحل فراز و سکوت ، فرود و سقوط میکنند . امروزه اشاره میشود که ابن خلدون در زمان و منطقه و جامعه خود ، مسیر تاریخ را درست پیش بینی نمود . تفکر تاریخی عقلگرایانه ماتریالیستی و این جهانی ابن خلدون حتی امروزه در خارج از جهان اسلام موضوع روز است . او میگفت که تاریخ ، متن و مخلوق خدا و سرنوشت نیست بلکه دلایل عقلگرایانه دارد .
ابن خلدون در زمانی میزیست که دولت عثمانی به نقطه اوج خود رسیده بود . یکی دیگر از متفکران فلسفه اسلامی ، غزالی است که علیه بنیادگرایی و برای دینی هومانیستی و مهربان و قلبی مبارزه نمود .به نظر اسلام شناسان غربی ، تئوری شناخت متفکران اسلامی معمولا میان عقلگرایی و الهام شخصی در نوسان بود .
منبع .
Wolfgang Günter Lerch, Denker des Propheten. Die Philosophie des Islam,Piper Verlag München ,2002