درباره استعفای سعد حریری


جالب است که به نیروی اقتصادی عظیم سعودی در لبنان توجه کنیم. مقامات بیروت حساب کردند که ارزش ذخیره نفت در دریای مدیترانه که متعلق به لبنان است، ۶۰۰ میلیارد دلار است و سعودیها میتوانندبخشی از آن را مطالبه کنند. و بهرغم وعدههای ایران در مورد پشتیبانی اقتصادی از لبنان، اعداد القاء میکنند که این امر غیرممکن است. هر سال، ۱۲۰۰ لبنانی مقیم ایران، ۳۰۰ هزار دلار به لبنان میفرستند. در حالی که لبنانیهای عربستان سالانه مبلغ ۴/۵ میلیارد دلار روانه لبنان میکنند. طی ۲۵ سال اخیر، لبنانیهای عربستان، ۷۰ میلیارد دلار در لبنان خرج کردهاند.
یک «مصاحبه» شگفت و بسیار احاطه شده در تلویزیون شخصی با سعد حریری، نخستوزیر لبنان تحت فشار سعودیها در ریاض صورت گرفت. «مصاحبه»ای که در آن حریری ادعا میکرد هفته پیش استعفا داده است و یکشنبه اعلام میکرد که از «آزادی کامل» در عربستان برخوردار است و مایل است «همچنین به خانوادهاش برسد». سعودیها نپذیرفتند که یک گروه از «فری تی وی» را که در بیروت مستقر است به عربستان دعوت کنند و اصرار داشتند که پرسنل خودشان از او فیلمبرداری کند.
بدینسان، هنگامیکه یاکوبیان، مجری بسیار پُرطرفدار تلویزیون در حضور ندیم کوتهایچ، مدیر آینده اطلاعات لبنان در ریاض، مورد پرسش قرار گرفت، سعودیها قادر بودند پاسخهای او را قطع کنند یا اگر بیش از حد از نوشته تائید شده دور میشد، تغییر دهند. زیرا خود «مصاحبه» باز تابی از نقطهنظرهایی نبود که حریری دايما در کشورش لبنان تکرار میکرد بلکه مواضع دولت سعودی بود که تحت رهبری بیش از پیش نا هنجار محمد بن سلمان شاهزاده ولیعهد بیان میشد.
حریری که طی «مصاحبه» در تلویزیون لبخند بر لب ظاهر میشد (او به هنگام مصاحبه، همواره لبخند میزند) اعلام کرد که متن استعفایش را هفته پیش خودش نوشته است ـ گرچه هیچ حزب سیاسی او را باور نمیکند ـ و «بسیار زود ـ تا چند روز دیگر ـ به لبنان بازمیگردد» و جملهای بسیار عجیب افزود: «میخواستم شوک مثبتی به خلق لبنان وارد آورم تا متوجه شود تا چه اندازه وضعیت خطرناک است.» ولی چگونه توانسته بود باور کند که میتواند خلق لبنان را با دادن استعفای خود از ریاض، پایتخت سعودی، «شوکه» کند؟
آیا اینها همه ربطی به وضعیت مالی شرکت سعودی «اوگر» متعلق به سعد حریری دارد که گفته میشود مبلغ ۹ میلیارد دلار به دولت عربستان بدهکار است و کارمندانش در عربستان (ازجمله شماری از شهروندان فرانسوی) تلاش میکنند او را بهخاطر پرداخت نکردن حقوقهایشان تحت پیگرد قانونی قرار دهند؟ امر نگرانکننده: مسئولان لبنانی نسخههایی از مدارک دولتی، ظاهراً سعودی، دریافت کردهاند که نشان میدهد حریری، که ملیت سعودی را نیز دارد، میبایست تحت نام سعدالدین رفیق الحریری در دادگاه حاضر شود. البته «رفیق»، زیرا اسم پدرش است که نخستوزیر سابق لبنان بود و به قتل رسید و شماره شناسنامه سعودی او در مدارک گفته شده ذکر گردیده است.
با وجود این، تاریخ حضور در دادگاه در رسانهها ۲۴۔۲۔۱۴۳۸ ذکر شده است که در سالنامه اسلامی با ۲۵ نوامبر ۲۰۱۶ مطابقت دارد. یعنی تقریباً یک سال پیش. مدارک قضایی در عربستان سعودی میتوانند بینهایت تأخیر داشته باشند ولی بعداً میتوانند پدیدار شوند. بنابراین، حضور در دادگاه، در بالای سر حریری بهمدت یک سال است که قرار گرفته است. مسأله نگرانکننده، همان دادگاه، حضور الولید بن طلال یکی از ثروتمندترین شاهزادههای زندانی را ـ که به خاطر «فساد» به زندان افکنده شده بود ـ دو روز پیش از آن تاریخ، یعنی روز ۲۳ نوامبر، الزامیکرده بود. همانند حریری، الطلال نیز لبنانی تبار است. باز هم مسألهای که بیشتر نگرانکننده است، هتل ریتز ریاض که در آن شمار زیادی از ۲۰۰ فرد دستگیر شده یعنی شاهزادهها، وزرای سابق و مردان کسب و کار، برای تحقیقات در مورد فساد زندانی هستند تقریباً پر شده و دولت سعودی اتاقهایی را در هتل ماریوت ریاض نیز رزرو کرده است. بهعبارت دیگر باید در انتظار دستگیریهای بیشتری، از جمله برخی از دشمنان سیاسی شاهزاده ولیعهد، بود.
* * *
اما دامهای دیگری در سر راه پهن شده است. بشارا رائی، اسقف اعظم کاتولیک لبنان، برای بازدید رسمی یکروزه امروز (دوشنبه) به ریاض سفر میکند و گفته میشود که در این سفرش میتواند حریری را ملاقات کند. میشل عون، پرزیدنت لبنان یکشنبه گذشته مدت دو ساعت با رائی ملاقات کرد برای آن که به او بگوید که میترسد که سعودیها نامه استعفای امضاء شده حریری را به او بدهند و از او بخواهند که آن را به بیروت ببرد تا استعفای حریری «رسمی» شود. عون به رائی گفت که نمیتواند نامه را بپذیرد ولی هنوز نمیشود فهمید که آیا رائی آن را بپذیرد یا نه. بازدید یک مقام رسمیکاتولیک به این درجه بیسابقه است. کدام یک از پرسناژهای رائی پیروز خواهد شد: مرد مذهبی یا مرد سیاسی که در ضمن بسیار حیلهگر است؟
در حالیکه برای «بازگشت» حریری بحث در جریان است، مقامات لبنانی بیاندازه نگران این مطلب هستند که شاهزاده ولیعهد نه فقط تمام لبنانیهایی را که جلای وطن کردهاند ـ بیش از ۲۰۰ هزار تن ـ به لبنان باز خواهد گرداند، بلکه تمام سرمایهگذاریهای سعودی را در لبنان نیز از این کشور خارج خواهد کرد. موضوع باز هم بیشتر نگرانکننده، تهدیدی است که دولت لبنان گرایش به باور آن دارد، که آن هم تهدید بیرون راندن لبنان از اتحادیه عرب است. امری که به مذاق مصریها و اردنیها و عراقیها خوش نخواهد آمد. ولی در خاورمیانه این ضربالمثل قدیمی مصداق درستی خواهد داشت: آن کس که بهای ویولنها را میپردازد، موزیک را نیز انتخاب خواهد کرد. و ما همگی میدانیم که چه کسی در این بخش از دنیا بهای ویولنها را میپردازد.
جالب است که به نیروی اقتصادی عظیم سعودی در لبنان توجه کنیم. مقامات بیروت حساب کردند که ارزش ذخیره نفت در دریای مدیترانه که متعلق به لبنان است، ۶۰۰ میلیارد دلار است و سعودیها میتوانندبخشی از آن را مطالبه کنند. و بهرغم وعدههای ایران در مورد پشتیبانی اقتصادی از لبنان، اعداد القاء میکنند که این امر غیرممکن است. هر سال، ۱۲۰۰ لبنانی مقیم ایران، ۳۰۰ هزار دلار به لبنان میفرستند. در حالی که لبنانیهای عربستان سالانه مبلغ ۴/۵ میلیارد دلار روانه لبنان میکنند. طی ۲۵ سال اخیر، لبنانیهای عربستان، ۷۰ میلیارد دلار در لبنان خرج کردهاند.
صادرات سالانه لبنان به ایران در حال حاضر فقط ۳ میلیون دلار و به عربستان ۳۷۸ میلیون دلار است که از این مقدار؛ بخش بزرگی از آن را فرآوردههای کشاورزی تشکیل میدهد. آیا سازشهایی که حریری به آنها اشاره میکرد تلاشهایی برای نجات اقتصاد لبنان در صورت تسلیم نشدن حزبالله بوده است؟
با وجود این، قطر، که کشور بیاندازه ثروتمند خلیج (فارس) است و سعودیها میکوشند آن را تخریب کنند، میتواند به یاری بشتابد. قطر تازه اعلام کرده است که شهروندان لبنان دیگر نیازی به اخذ ویزا ندارند و برای ورود به امیرنشین، کافی است گذرنامه خود را در در فرودگاه دوحه نشان دهند تا یک تمبر ورودی دریافت نمایند. این تصمیم فوقالعاده با چند توصیه پنهانی به قطریها همراه بود که اگر سعودیها سرمایههایشان را از بیروت خارج کنند، برای ناراحت کردن عربستان سعودی، قطر تفاوت را با سرمایههای خود جایگزین خواهد کرد.
باید یادآوری شود که در این مرحله، هدف از این حمله به یکپارچگی لبنان، سقوط دولت لبنان، انتخابات جدید و برکناری وزرای شیعه حزبالله عضو دولت کنونی و به این ترتیب خرد کردن قدرت ایران در لبنان است. بهنظر میآید که این هدف واقعی شاهزاده ولیعد بوده باشد. در مصاحبه یکشنبه شب حریری، او به هنگام بازگشتش به بیروت در صورت پس گرفتن استعفایش، حزبالله را به سازش فراخواند. ولی او درباره چه نوع «سازشی» سخن میگفت؟
حزبالله که در واقع از سوی ایران تغذیه مالی میشود سلاح بر زمین نخواهد گذاشت یا از دولت لبنان بیرون نخواهد رفت چون این کار موجب سقوط دولت لبنان خواهد شد.
یکشنبه شب حریری به لبنانیها گفت: «زندگیم برایم ارزشی ندارد. نگرانی من یکپارچگی و وحدت لبنان است.» شاید.
پس اگر این چنین است، چرا با نخسین پرواز بهسوی لبنان بازنمیگردد؟ تمام اینها در سرزمین طنز سیاسی، نزد لبنانیها سرگرمیبسیاری ایجاد کرد که صفحه ۵ روزنامه قدیمیبیروتی «هدف» را به تاریخ ۲۸ فوریه ۱۹۶۷ برای یکدیگر فرستادند که عنوان کرده بود: «تهدید سعودی علیه لبنان واکنشهای بسیاری را ایجاد کرد.» این «تهدید» شامل اخراج کارکنان لبنانی در عربستان سعودی و بیرون کشیدن سهام و پولهای سعودی در بیروت بود یعنی درست همان اقداماتی که دولت لبنان بیم آن دارد که امروزه با آنها روبهرو شود. در آن زمان، سعودیها تلاش میکردند لبنانیها را از پشتیبانی دشمن سنی و ملیگرای مصری، جمال عبدالناصر منصرف کنند. درست مانند امروزه که میکوشند آنها را از طرفداری حزبالله و ایران منصرف کنند. ولی حیف که لبنانیها، ازجمله سنیها، ناصر را ترجیح دادند. روزنامه هدف نوشته بود که برخی از لبنانیها از «میانهروی» پشتیبانی میکردند و برخی دیگر از «بیطرفی» یعنی همان سیاستی که دولت بیروت کوشید در بحران کنونی از آن پیروی کند.
و یک طنز تاریخی در این شوخی مدرن خطرناک وجود دارد که توسط «نیکولاس نواه» یکی از همکاران آمریکائیم که برای «تلگراف خاور میانه» مقاله مینویسد، کشف شده است. درست هفته گذشته در ۷۴ سال پیش، مشخص شد که مقامات فرانسه آزاد، تحت رهبری شارل دو گل، دولتمرد لبنانی ریاض الصلح را که بعدها نخستوزیر لبنان شد، در تلاشی برای مستقل نشدن لبنان، ربودند. داستان باز هم تند و تیزتر از این، که همین الصلح پدر بزرگ همسر الولید بن طلال یعنی شاهزاده ثروتمند سعودی است که توسط محمد بن سلمان، شاهزاده ولیعهد سعودی، به حصر خانگی محکوم شده است. شاید هم که فرانسویها ـ که در حال حاضر امانوئل ماکرون، رئیسجمهوری آنها میکوشد شاهزاده ولیعهد سعودی را متقاعد کند که حریری را به بیروت بفرستد، با سعودیها نقاط مشترک بیشتری از آنچه ما فکرش را میکردیم، دارند.