جامعه قاتل نیست !
بعد از قتل رومینا توسط پدر و حمایت قانون اسلامی از غیرت پدر و باز پروری جنایت توسط قانون اساسی شریعت ، ما شاهد موارد دیگری از غیرت اسلام ناب محمدی هستیم . البته آلتهای قتاله متنوع است ولی شکل و مسیر دفاع از قاتل یکی است . در 1400 سال پیش زنده به گور رسم بود حالا با داس و تبر و طناب و چاقو رشد و پیشرفت الهی داشته اند .
ساختارهای اجتماعی و سیاستهای حاکم همیشه متاثر از هم هستند . جامعه ایی که قتل را به عنوان راهکار انتخاب میکند زیر تعلیمات سیستم سیاسی حاکم قتل را آموزش دیده است . جامعه در کل قاتل نیست ولی هر جامعه ای استعداد دیدن آموزشهای قتل را دارد . قتل و جنایت خاص یک جامعه نیست در کشورهای غربی و صنعتی هم جنایت اتفاق میافتد و آدم روانی پیدا میشود ولی در حکومت اسلامی ایران جنایت قانونی توسط سیستم سیاسی حاکم آموزش داده میشود و افتخار است . اسمش دفاع از غیرت است .
قوانین و سیاستهای سیستم سیاسی حاکم مهمترین عامل پرورش یک جامعه است و زیر سایه همین آموزش و پرورش قاتلها پرورش یافته و جنایت ارزش میشود . درحکومت اسلامی ایران زیرساختهای پرورشی جامعه وانجام جنایت از 1357 و پشت بام علوی شروع شد ودر ادامه به قتل عامهای دهه 1360 و در ادامه تا همین حالا ، فقط شکلش عوض شد !
کلاف سردرگم تناقضات جامعه را در سیستم سیاسی حاکم جستجو کنید . با این همه بعد از چهل سال آموزشهای دینی ، قتل در جامعه یک واکنش مستاصلانه است. قاتل تحت آموزش قانون سیستم حاکم است . قاتل در جامعه ای بزرگ شده و رشد کرده که قانون اساسی دارد برای توجیه جنایت به نام دین و غیرت … ولی در هر شرایطی اخلاق جامعه با رشد جنایت در جنگی درونی یا روانی است .
عناصر جامعه یعنی مردم خسته از تمامی شرایط حاکم و با ترس از سرکوب سیستم حاکم سیاسی بخشی از فشار روانی روی خودش را با زدن خودش تخلیه میکند . حمایت قانون اسلامی را هم دارد . شرایط اجتماعی فاجعه بار هر جامعه ای توسط سیستم و آموزشهای اسلامی حاکم خلق میشود و این همه معیوب باعث ایجاد فشارهای روحی و روانی بسیار بوده و در کل حکومت اسلامی با قوانین خودش نگاههای فرهنگی غلط جامعه را محکم میکند .
قاتلها با انواع متنوع آلتهای قتاله از محصولات فرهنگی سیستم سیاسی حاکم است و یک معلول اصلی دارد . به قول خودشان یک دزدی ساده صدها علت دارد، افراد از ابتدای خلقت دزد نبوده اند بلکه جامعه و تمام مؤلفههای آن، آنها را به این سمت کشانده است ، معلمان در نظام آموزشی، خانوادهها در نظام تربیتی همه و همه عوامل دیگر نقطه آغاز و نگاهشان سیستم سیاسی حاکم است . وقتی پدر میداند هر دخالت فعالی در سیاست به شدت سرکوب میشود ولی قتل دخترش تبلیغ هم میشود و حمایت قانونی دارد پس راحترین مسیر را میرود .
مشکل اصلی تفسیر غلط یا درست از قانون نیست مشکل اصلی خود قانون اساسی اسلامی است ، روی همین ژنهای معیوب قاضی هم تفسیر رأی خود را از همین قانون اساسی جنایت پرور دینی دارد و با نگاههای ذهنی خود این موضوع را رسیدگی کند در اینجا پدر، قاضی و همه حلقههای متصل به هم از سیستم جامعه معیوبی برخاستهاند که عضو خانواده عضو دیگری را بدون نگرانی از عواقب آن به قتل میرساند . قتلهایی که بیننده عمومی ندارد اما قانونش از یک ریشه تابعیت دارد . اعدامی توسط خانواده و با حمایت سیستم حاکم سیاسی که فقط بیننده ندارد . قتلهای قبلی بیننده عمومی در خیابان داشت .
آدم کشی و قتل معلول است و علت آن هم در قانون اساسی سیستم حاکم سیاسی در درجه اول است . نظام آموزش و پرورش تابع قانون اساسی اسلامی است ، نظام حقوقی، نظام تربیتی و نظام فرهنگی و اجتماعی همگی باید تابع قوانین سیستم سیاسی حاکم باشند . قتل در هر جامعه ای یک معلول دارد و در ایران اسلامی سیستم سیاسی حاکم با تمام قوانینش تنها علت اصلی است .
طرح اجباری کردن ازدواج توسط سیستم اسلامی حاکم سیاسی همزمان با سرعت گرفتن قتلها ، یعنی گرفتن ماهی حتی بدتر از زمان محمد عبدالله و زمان جاهلییت عرب…
تبلیغ برای ازدواج و فرزند آوری به عنوان استمرار نیروی کار جامعه ، در هیچ جامعه ایی عجیب نیست . در حکومت اسلامی ایران فقط مشوقهایش فراتر از داس و تبر و چاقو و گلوله و انواع دیگر آلت قتالها نیست .
18.06.2020
اسماعیل هوشیار