توصیه قناعت ادیان و کاهش رنج طبقاتی
نبرد بودا در دو جبهه
نصرت شاد
در بعضی از دانشنامه های چپ دو اشاره به بودا و بودیسم میشود .یکی اینکه آنرا جنبشی اصلاحگرایانه در مقابل اشرافیت دین برهمنی میدانند که دارای صفات ترقی خواهانه و خلقی است . دوم اینکه آن آموزشی دینی اخلاقی است که به زندگی مادی این جهانی جواب نفی میدهد و می خواهد که نجات از پرواز و سفر روح را سبب شود .
بودا در زبان سانسکریت شبه قاره هند یعنی منور ، برخاسته ، بیدار ، و کسیکه قصد رسیدن به نیروانا را دارد ،چون در آنجا دیگر اجباری به تولد مجدد نیست و انسان از رنج دنیا و آخرت راحت میشود .
در باره تاریخ آن اشاره میشود که هزار سال پیش از ظهور بودا ، اقوام آریایی وارد شبه قاره هند شدند و نژاد هندوآریایی را تشکیل دادند . زمانیکه کنفسیوس در چین مشغول رسالت بود ، بودا در سال 560 پیش از میلاد در 160 کیلومتری شمال شهر بنارس در جنوب کوههای هیمالیا بدنیا آمد و در سال 480 پیش از میلاد در گذشت .
در شبه قاره هند بتدریج اقوام هندوآریایی به تشکیل هرمهای قدرت روی بومیان هند پرداختند . نام کامل بودا ، سیدهارتا گاوتاها است که از یک خانواده مرفه اشرافی برخاسته بود . او در سن 29 سالگی به امید دریافت اعلان وحی به کوه و دشت زد تا در تنهایی به عرفان برسد و سپس نجات یابد . او حدود 40 سال به سفر و موعظه در میان مردم پرداخت و سپس مدرسه ای برای طلاب بودیسم بنا نمود .
از او شخصا نوشته و اثری بجای نمانده . آموزشهای شفاهی او را بعدا شاگردانش گرد آوری کرده و به صورت کتاب و نوشته منشر نمودند . در مرکز آموزشهای بودا چهار حقیقت یا دستور وجود دارد – زندگی رنج است – دلیل رنج و نادنی ، حرص و طمع است ، یعنی غیبت و نبود شناخت – انسان میتواند از رنج جهان فرار کند و خود را نجات دهد – راه نجات از رنج ، دارای 8 راه فرعی دیگر است .
در نظر بودا ، رنج تنها یک احساس منفی نیست بلکه نتیجه فاجعه گذر هستی است . عطش و علاقه جنسی ، قوی ترین و زشت ترین حرص و لذت جویی هستند . باید بر این حرص و عطش حتما غالب شد . در لحظه و نقطه نیروانا ، انسان به اوج رضایت و قناعت و بی عطشی میرسد . کسانیکه به نیروانا نرسند ، بعد از مرگ ،دوباره زاده میشوند و باز هم قربانی درد و رنج این جهانی میگردند .
هدف بودا کوشش در راه نجات انسان هندی از درد و رنج بود . او فردگرایی و تاکید روی آزادی های شخصی را ، خلاف جوامع غربی ، دلیل اسارت بیشتر انسان شرقی میدانست . آموزش های آغازین بودا ، دگم و دین نبودند بلکه شباهت فلسفی داشتند . او منکر خدای خالق است چون در نظر او هر کس باید راه خود را بدون کمک روحانیون و مقدسین پیدا کند . سپس انسان بر ترس و تنفر و حرص غالب میشود .
بودا هیچگاه ادعا نکرد که فرستاده خداست و از زبان او حرف میزند . او در فکر کردار و رفتار مردم بود و نه در فکر خدا و متافیزیک آنان . وی میگفت که در فرهنگ مردم ،خدایان گوناگون وجود دارند ولی آنان کمکی به مردم نمی کنند و دخالتی در مرگ و زندگی آنان ندارند . او خطاب به شاگردان و پیروانش میگفت که امید و انتظار به خدا نداشته و خودتان را باید خود نجات دهید.
بودا میگفت که هیچ تصوری از خدا و باوری به آن ندارد . با این وجود بعد از مرگ بودا ، مردم او را خدای خود نمودند . بودیسم از آن زمان تبدیل به دینی جزم گرا شد . در نظر بودا سعادت در قناعت است و نه در حرص گرد آوری مادیات زندگی . سعادت نه در این جهان و نه در آن جهان ممکن است بلکه فقط امکان صلح و آرامش وجود دارد .
در نظر بودا روح ابدی وجود ندارد و بعد از مرگ ، هستی انسان به پایان نمیرسد بلکه بصورت عناصر دیگری در می آید . عبادت و ورزشهای عرفانی و تمرکز فکر و خودسازی ، نقش مهمی برای آزادی شخصی دارند . بودا مدعی پرواز روح نیست . او از دایره گردش خلقت میگوید که شامل تولد ، مرگ ، و تولد دوباره است .
بودا خلاف دین برهمنی هند ، سیستم کاستی جامعه طبقاتی را نفی میکرد و میگفت هر کس بدون وابستگی کاستی اش میتواند به بهشت نیروانا برسد . بودیسم در فلسفه اروپایی از طریق شوپنهاور و اریش فروم وارد فرهنگ غرب گردید .
بودیسم در سال 1200 میلادی گرچه در هند منحل شد ولی در کشورهایی مانند چین ، سیلان ، هند علیا ، کره ، ژاپن ، تبت و مغولستان رونق یافت . بودیسم از هند به نقاط دیگر آسیا اشاعه یافت . امروزه حدود 500 میلیون نفر در برمه ، تایلند ، چین و سیلان زندگی میکنند . هواداران بودا در ژاپن ، سن بودیسم نام دارند .
امروزه در هند ، هندوئیسم سنت برهمنی را دنبال میکند . در هند ، نپال و بنگلادش پیروان آن به 800 میلیون نفر میرسند . با اشاعه بودیسم ، تصاویر بودا انگیزه اصلی هنر مذهبی در شرق آسیا شد . از جمله آثار منتسب به بودا دو کتاب ” چنین گفت آن متعالی ” و ” سخنان بودا ” هستند .
Buddha 560- 480