تروتسکیسم بعنوان جنبشی فرصتطلب
(قسمت سوم و پایانی)
: کایریلوس پاپاستاورو/ آمادور نویدی
تروتسکیستها به لنین و کارهای او مراجعه میکنند تا نشان دهند که تروتسکی ادامه دهنده کار لنین است. تروتسکیستها مخالفت لنین و استالین هستند، و همه مشاجره های ضداستالینی را بازتولید میکنند… تروتسکیستها منکر دستآوردهای سوسیالیسم در قرن ۲۰ در اتحاد جماهیر شوروی و در کشورهای اروپای مرکزی و شرقی هستند. تروتسکیستها سرنگونی سوسیالیسم را بعنوان پیشرفت اجتماعی درنظر میگیرند و از کُل اقدامات ضدانقلابی جهت برگرداندن سرمایه داری که در کشورهای سوسیالیستی سابق گسترش یافته است، حمایت میکنند و آنها را «انقلابات توده ای» میخوانند… تروتسکیستها حتی اقداماتی را که سیا و مقامات قبلی دولتهای سرمایه داری به مشارکت مستقیم و غیرمستقیم در کودتاهای ضدکمونیستی اعتراف کرده اند، بعنوان «جنبشهای مردمی» و «قیامهای مردمی» توصیف میکنند. تروتسکیستها تمام تبلیغات ضدکمونیستی و ضدشوروی را بازتولید میکنند… تروتسکیستها با کمک چنین افتراهایی تلاش میکنند تا نقش قاطع اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در مبارزه علیه فاشیسم، همچنین کمک جنبش کمونیستی در پیروزی مردم علیه محور امپریالیسم را بی اثر جلوه دهند، و بدینسان نقش دولتهای سرمایه داری را در تقویت فاشیسم در اروپا توجیه کنند. تروتسکیستها به تبلیغات امپریایستی وفادارهستند که کشورهای سوسیالیستی اروپای شرقی فقط در نتیجه پیشروی سربازان شوروی پدید آمدند… مدارک تاریخی فراوانی، بویژه در یونان و اروپا وجود دارد، که از یک ارتباط آشکار و بی شرط و شروط بین تروتسکیستها و سوسیال دمکراسی پرده بر میدارد، که متعاقب تاکتیکهای «انتریسم – یعنی ورود در احزاب و سازمانها» توسط تروتسکیستها بکار گرفته شد. فعالیتهای تروتسکیستها، به هردو، جهت شکلگیری ضروری بخش «چپ» احزاب سوسیال دمکرات، و همینطور به جهتگیری «چپ» ضدکمونیستی این احزاب کمک کرد. امروزه، تروتسکیسم با احزاب سوسیال دمکرات به اشکال مختلف رابطه دارد. بسیاری از احزاب سوسیال دمکرات در درون احزاب خود تمایلات تروتسکیستی داشته اند (و هنوز هم دارند)… عدم شناسایی کامل اتحادیه اروپا بعنوان امپریالیست یکی از خصوصیات مشخص همه گروههای تروتسکیستی است… این مسئله مبارزه علیه اتحادیه اروپا در هیچ جایی مطرح نشده است، برای اینکه چنین هدفی به تجزیه و تحلیل لنینیستی – و نه تروتسکیستی از امپریالیسم، با تئوری لنینیستی توسعه ناهموار، با تئوری «حلقه ضعیف» امپریالیسم، و امکان آغاز و انجام انقلاب در یک کشور مرتبط است. از سوی دیگر، ایجاد اتحادیه اروپا توسط جریانهای مختلف تروتسکیستی بعنوان یک عرصه مبارزه طبقاتی دیده میشود، و این واقعیت از موضع آنها در انتقال مبارزه طبقاتی از سطح ملی به سطح منطقه ای، و تئوری انقلاب جهانی آنها دفاع میکند… بااینحال، خود تروتسکی یکی ازبانیان اصلی شعار «ایالات متحده اروپا» بود، که تحت تأثیر تئوری «ابرامپریالیسم» کائوتسکی بود. لنین این شعار را در مقاله «درباره شعار ایالات متحده اروپا» رد کرد، و بروشنی اظهار داشت که اتخاذ چنین شعاری بمعنای انکار قانون توسعه ناهموار، و امکان پیروزی سوسیالیسم در یک کشور است. در همانحال، پشتیبانی و مشارکت فعال و جدی تروتسکیستها در مجامع اجتماعی اروپا، و حمایت از شعار «اروپای دیگری ممکنست»، تروتسکیستها را بعنوان حامیان امپریالیسم اروپا طبقه بندی میکند. این امر تروتسکیستها را به بخشی از شوینیسم اجتماعی مدرن اروپا تبدیل میکند، که بخاطر تلاش جهت حمایت از مرکز امپریالیستی اروپا بعنوان رقیبی برای آمریکا درنظر گرفته میشود… تمام گروههای تروتسکیستی، بطور سیستمی بعنوان نیروهای ضدکمونیستی عمل میکنند- زیرا که از نطر تاریخی صفت ممیزه جریانهای تروتسکیست است – با استفاده از جملات و اصطلاحات « انقلاب» و «سوسیالیسم» خودشانرا بعنوان مارکسیست تعریف میکنند و به مارکسیسم کلاسیک ارجاع میدهند… تروتسکیستها همواره بدنبال ایفای نقش «حلقه رابط» بین جریان انقلابی و فرصتطلب بوده اند، اگرچه که تروتسکیستها به این نقش در نوشته های خود اعتراف نمیکنند… بطور خلاصه، ضدکمونیست بودن گروههای تروتسکیستی نه فقط تروتسکیستها را به سوسیال دمکراتها و سیاستهای فرصتطلبان چپ نو، بلکه همچنین به تبلیغات و اقدامات ارتجاعی نزدیکتر می کند. علیرغم تعداد فوق العاده اندک تروتسکیستها، نمیتوان آنها را دستکم گرفت. زیرا که لباس «مارکسیستی» تروتسکیستها، پوششی «انقلابی» برای ایدئولوژی حاکم بورژوازی ارائه میدهد. بورژوازی، همانند همه جریانهای فرصتطلب راست و چپ، برای مطیع کردن گرایش های رادیکال برخاسته از جنبشهای کارگری و جوانان از تروتسکیستها استفاده میکند.
تروتسکیسم بعنوان جنبشی فرصتطلب(قسمت سوم و پایانی)
نوشته: کایریلوس پاپاستاورو
برگردان: آمادور نویدی
فهرست:
۱- مقدمه
۲- شکلگیری تروتسکیسم بعنوان جنبشی فرصتطلب
۳- دوره قبل از انقلاب
۴- دوره پس از انقلاب
۵- تروتسکیسم بعنوان یک نیروی ضدانقلابی
۶- مختصری از تاریخچه تروتسکیسم در یونان در دوره بین جنگها
۷- تروتسکیسم در زمان اشغال آلمان و جنگ داخلی
۸– تروتسکیسم امروز
۹– خصوصیات مشترک گروه های تروتسکیستی
۱۰– مراجعات به تروتسکی
۱۱– تبلیغات ضدسوسیالیستی
۱۲– همکاری با سوسیال دموکراسی
۱۳– اشکال مختلف حمایت از سازش با سیستم سرمایه داری
۱۴– طرز برخورد به ساختار امپریالیستی اتحادیه اروپا
۱۵- حمله به جنبش کمونیستی
۱۶- نتیجه گیری
۸. تروتسکیسم امروز
تروتسکیسم علیرغم تلاشهای مکرر جهت تشکیل کاریکاتورهای بین الملل («انترناسیونال چهارم»، و غیره)، جنبشی تفرفه انداز است. اینروزها، گروههای گوناگونی وجود دارند که بعنوان تروتسکیستی توصیف میشوند، همچنین گروههایی وجود دارند که با مواضع تئوریک تروتسکیستها موافقند و پیرامون «سنت متداول» که تروتسکیسم بخشی از آنست، حرکت میکنند.
نکته شروع انشعابات بیشتر در گروههای تروتسکیستی «سنتی» و تشکیل باصطلاح « نئو تروتسکیسم» در سالهای ۱۹۵۰ بود، هنگامیکه تونی کلیف، تئوری «سرمایه داری دولتی» خود را تنظیم کرده بود (که اشاره به ماهیت ساختار دولتی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود)، درحالیکه تروتسکی اتحاد جماهیر شوروی را یعنوان یک «دولت تغییر یافته» توصیف میکرد.
در مرکز «نئو تروتسکیسم»، «گرایش سوسیالیست بین الملل» است، که در سال ۱۹۷۷ تأسیس شد. همچنین گروههای تروتسکیستی مشابهی در سطح بین المللی وجود دارند، که تقریبا شامل تمام گروههایی میشود که بعنوان تروتسکیست در سطح یک کشور واحد عمل میکنند.
تاریخ تروتسکیستها در فرانسه در سالهای ۱۹۷۰-۱۹۵۰ و امروز گویا و قابل توصیف است. گروههای گوناگون تروتسکیستی دارای روابط نزدیکی با سوسیال دمکراسی هستند، و «مهد کادرها» هستند، مانند لیونل ژوپین. آنها آنچنان بشدت ضدکمونیست بودند که لوموند آنها را بعنوان یک «جریان ضدکمونیستی چپ» توصیف میکرد.
تروتسکیستها، اینروزها، با استفاده فرصتطلبانه از تولد دوباره حزب کمونیست فرانسه، ادعای نقش بزرگتری در کسب تعداد قابل توجهی آرا در انتخابات گوناگون را دارند. تروتسکیستها از حزب کمونیست انتقاد میکنند، درحالیکه با عناصر راستگر در آن و احزاب بورژوازی(دبلیو سی تی) روابط خوبی دارند، و متعهد به سیستم بورژوازی هستند و آمادگی خود را جهت شرکت در ائتلاف های چپ میانه اعلام کرده اند. این امر نشان میدهد که یکی از گروههای اصلی آنها، «لیگ انقلابیون کمونیست»، در همکاری با گروه اصلی دوم، «مبارزه کارگری»، هدف «فتح دیکتاتوری پرولتاریا» را از برنامه خود حذف نموده، زیراکه آنرا «استالینیست» توصیف کرده است.
در یونان گروههای گوناگون حاشیه ای تروتسکیستی وجود دارند: «حزب کارگران انقلابی»، «سازمان انترناسیونالیستهای کمونیست یونان»، «اتحادیه کمونیست- قدرت کارگران»، «استارت»، و غیره. حزب کارگران سوسیالیست(سازمان انقلابی سوسیالیست سابق) قویتر است. فعالیت آنها عمدتا از طریق پخش روزنامه خودشان آشکار میشود. اغلب فعالین آنها در مطبوعات بورژوازی ظاهر میشوند. مطابق با مواضع و خصوصیات ایدئولوژیک و سیاسی آنها، آنها را میتوان بعنوان نئوتروتسکیست رده بندی کرد.
حزب کارگران سوسیالیست، بخش یونانی گرایش سوسیالیست بین الملل است. این حزب احتمالا بعد از حزب کارگران سوسیالیست بریتانیا(اس دبلیو پی)، بزرگترین حزب در اروپا باشد. این حزب بوسیله گروهی از دانشجویان تشکیل شد که پس از استقرار رژیم سیاه سرهنگان در سال ۱۹۶۷، مقیم لندن شده بودند. دانشجویان در ابتدا تحت تأثیر مائوئیست بودند و یک سازمان سیاسی بنام «سازمان انقلابی سوسیالیست» تشکیل دادند. در مدت اقامت خود در لندن، این سازمان با سوسیالیستهای بین المللی تونی کلیف آشنا شد، و پس از آن، آنها تحت تأثیر تروتسکیسم قرار گرفتند. در زمانیکه فعالین سازمان به یونان بازگشتند، تماس آنها با سوسیالیستهای بین الملل قطع شده بود، اما در اوایل سالهای ۱۹۸۰ از سر گرفته شد. تا آنموقع، سوسیالیستهای بین الملل تغییر نام داده، خودشانرا «کارگران سوسیالیست» می نامیدند.
در اواخر سالهای ۱۹۹۰، نام سازمان به «حزب کارگران سوسیالیست» تغییر پیدا کرد. در سالهای ۱۹۷۰، آنها مجله ای بنام «زن» منتشر میکردند، بعدها و تا به امروز حزب کارگران سوسیالیست (پی اس ای) روزنامه «همبستگی کارگران» و مجله «سوسیالیسم از پائین» را منتشر میکرد. از سال ۱۹۸۹ تا سال ۱۹۹۳ گروه تروتسکیستی(اس آر اس) در حال ترقی بود(برای مثال: در طول کودتاها و پیروزی ضدانقلاب در کشورهای سوسیالیسم- تأکید نویسنده)، از آن زمان ببعد در بحران طولانی و حالت نیمه جان افتاده است (که بدون درنظرگرفتن سازماندهی مجدد نیروهای طبقاتی در کشورمان قابل مشاهد نیست).
در سال ۲۰۰۱، انشعابی در حزب کارگران سوسیالیست (پی اس ای) صورت گرفت. یکطرف کارگران چپ انترناسیونالیست (آی دبلیو ال) را تشکیل داد، که از نظر ایدئولوژیک و سیاسی به بخش آمریکایی گرایش مرتبط بود، که آن هم نیز انشعاب کرد. حزب کارگران چپ سوسیالیست (آی دبلیو ال) در تشکیل ائتلاف چپ رادیکال (سیریزا) و ائتلاف (اس آی ان) حزب (ائتلاف نیروهای چپ) شرکت کرد.
حضور حزب کارگران سوسیالیست (پی اس ای) در کشورمان تا حد زیادی با انتقال به یونان تعیین می شود، بدون تغییر موقعیت ها و فعالیت هایش در (پی اس آی) انگلیسی . شخص باید فقط به وب سایت حزب کارگران سوسیالیست (پی اس ای) نگاه کند، و فورا آشکار میشود که نه فقط اصول اساسی ایدئولوژیک، بلکه حتی شعارها و فرم را وام گرفته است. فعالیت اصلی آنها توزیع روزنامه و سازماندهی بحث های هفتگی بود. در ماهیت، این سازمانی بدون یک برنامه سیاسی – حداقل یک برنامه منتشر شده است – که «کار سوسالیستی» را به فعالیت گرایی تقلیل میدهد.
هیچ استراتژی وجود ندارد، فقط تبلیغات کلی و غیرعملی و عاری از کیفیات واقعی برای انقلاب و سوسیالیسم. در آن سازمانهای توده ای (برای مثال: اتحادیه های کارگری، کلوپها و غیره) که در آنها نفوذ دارند، از هر فعالیتی حمایت میکنند و در فعالیتهای پذیرفته شده توسط « انجمن اجتماعی» یا «گرایش سوسیالیست بین الملل» شرکت میکنند. آنها خواسته ها و اهداف خاصی را جهت مبارزه توسعه نمیدهند، و فقط بر روی اشکال مبارزه تمرکز میکنند. به این معنا که، خواسته های اعتصابِ، تظاهرات یا تصرف ساختمانها که برای آنها مهم نیست، بلکه اقداماتی که صرفنظر از گرایش سیاسی آنها، «یک شخصیت انقلابی» بخودشان نسبت دهد.
۹. خصوصیات مشترک گروههای تروتسکیست
گروهای عمده تروتسکیستی در یونان و در سطح بین المللی، علیرغم اختلافات شخصی، دارای ویژگیهای مشترک زیر هستند:
۱۰. مراجعات به تروتسکی
تروتسکیستها از مسیر سیاسی تروتسکی حمایت میکنند. آنها مواضع مختلف تروتسکیستی را بصورت التقاطی تفسیر میکنند، نه بعنوان یک اسلوب اندیشه سیاسی (که نیست). تروتسکیستها به لنین و کارهای او مراجعه میکنند تا نشان دهند که تروتسکی ادامه دهنده کار لنین است. تروتسکیستها مخالفت لنین و استالین هستند، و همه مشاجره های ضداستالینی را بازتولید میکنند.
۱۱. تبلیغات ضدسوسیالیستی
تروتسکیستها منکر دستآوردهای سوسیالیسم در قرن ۲۰ در اتحاد جماهیر شوروی و در کشورهای اروپای مرکزی و شرقی هستند. تروتسکیستها سرنگونی سوسیالیسم را بعنوان پیشرفت اجتماعی درنظر میگیرند و از کُل اقدامات ضدانقلابی جهت برگرداندن سرمایه داری که در کشورهای سوسیالیستی سابق گسترش یافته است، حمایت میکنند و آنها را «انقلابات توده ای» میخوانند.
برای مثال، حزب کارگران سوسیالیست یونان و ادبیات سیاسی ام تی اس، سازمان بین المللی که به آن تعلق دارد، به کودتاهای ضدکمونیستی خوش آمد میگوید و آنها را «جنبشهای مردمی» و «قیامهای مردمی» میخواند. تروتسکیستها حتی اقداماتی را که سیا و مقامات قبلی دولتهای سرمایه داری به مشارکت مستقیم و غیرمستقیم در کودتاهای ضدکمونیستی اعتراف کرده اند، بعنوان «جنبشهای مردمی» و «قیامهای مردمی» توصیف میکنند.
تروتسکیستها تمام تبلیغات ضدکمونیستی و ضدشوروی را بازتولید میکنند. بدینسان ، شماره ۵۹۳ روزنامه اس آر پی «روبوچایا سولیدارنوست» گزارش داد:
«روسیه استالین، روی کاغذ، فاشیسم ناسازگار بود. هابسبوم مینویسد، ًاتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ً، عمدتا بدلیل مقاومت ثابت قدم خود با آلمان نازی، که برخلاف غرب تردید نشان داد، توده پسند بود ً… با اینحال، در اوت ۱۹۳۹، روسیه ًآشتی ناپذیر ً یک توافقنامه مخفی با آلمان بست. معاهده ننگین مولوتوف – ریبینتروپ، کشورهای بالتیک را به اتحاد جماهیر شوروی ًداد ً و لهستان را بین دو کشور ً تقسیم ً کرد. در سپتامبر ۱۹۳۹، زمانی که سربازان آلمانی وارد لهستان غربی شدند، ًارتش سرخ ً استالین وارد لهستان شرقی شدند.
در مدت یکماه، دیگر لهستانی وجود نداشت. این طرح ًبارباروسا ً و حمله ناگهانی آلمان به روسیه در ژوئن ۱۹۴۲ بود، که استالین را بسوی ًمتفقین ً کشاند».
تروتسکیستها با کمک چنین افتراهایی تلاش میکنند تا نقش قاطع اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در مبارزه علیه فاشیسم، همچنین کمک جنبش کمونیستی در پیروزی مردم علیه محور امپریالیسم را بی اثر جلوه دهند، و بدینسان نقش دولتهای سرمایه داری را در تقویت فاشیسم در اروپا توجیه کنند.
تروتسکیستها به تبلیغات امپریایستی وفادارهستند که کشورهای سوسیالیستی اروپای شرقی فقط در نتیجه پیشروی سربازان شوروی پدید آمدند. بدینسان، تروتسکیستها میگویند:
«در کشورهای اروپای شرقی، مانند ًجمهوری دمکراتیک آلمان ً … در هیچ جایی انقلاب کارگری وجود نداشت… آنها توسط پیشروی سربازان استالین به برلین در سال های ۱۹۴۵-۱۹۴۴گرفته شدند. سپس نقشه جدید اروپا هنگام تقسیم بدبینانه منافع نفوذ بوسیله ًمتفقین ً در کنفرانسهای یالتا و پوتسدام برسمیت شناخته شد. هیچکس از کارگران لهستان نپرسید که آیا آنها میخواهند در حوزه نفوذ روسها باشند، بهمانگونه هیچکسی از کارگران یونان نپرسید که آیا آنها ًحامیان ً بریتانیایی و آمریکایی را میخواهند».
تروتسکیستها در اینجا دو موضوع کاملا متضاد از همبستگی طبقاتی بین المللی را یکسان فرض میکنند. از یکطرف، همبستگی سرمایه داری بین المللی را با حمله آنگلو- آمریکایی به کشورمان، و از طرف دیگر، کمک اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و ارتش سرخ را در ساخت سوسیالیسم در اروپای مرکزی و شرقی، و تأثیر مثبت آن را بر کارگران این کشورها و بقیه جهان.
متعاقب تصور کلی آنها از ًسرمایه داری دولتی ً در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و کشورهای اروپای مرکزی و شرقی، تروتسکیستها مقابله بین سوسیالیسم و سرمایه داری را از ۱۹۸۹-۱۹۴۵ بعنوان یک درگیری درون امپریالیستی درنظر میگیرند:
«آنطوری که استالینیستهای آن دوران ادعا میکردند، پیمان ورشو ً یک نیروی مخالف امپریالیسم آمریکا ً نبود، ، بلکه آن یک اردوگاه امپریالیستی رقیب بود که مردم خود را سرکوب و غارت میکرد، به همانگونه ای که ناتو مردم خود را سرکوب و غارت میکرد».
چنبن نظریه هایی به ایدئولوژی و تبلیغات بورژوازی درباره باصطلاح شکست ساخت سوسیالیسم قوت قلب میدهد.
۱۲. همکاری با سوسیال دمکراسی
مدارک تاریخی فراوانی، بویژه در یونان و اروپا وجود دارد، که از یک ارتباط آشکار و بی شرط و شروط بین تروتسکیستها و سوسیال دمکراسی پرده بر میدارد، که متعاقب تاکتیکهای «انتریسم – یعنی ورود در احزاب و سازمانها» توسط تروتسکیستها بکار گرفته شد. فعالیتهای تروتسکیستها، به هردو، جهت شکلگیری ضروری بخش «چپ» احزاب سوسیال دمکرات، و همینطور به جهتگیری «چپ» ضدکمونیستی این احزاب کمک کرد. امروزه، تروتسکیسم با احزاب سوسیال دمکرات به اشکال مختلف رابطه دارد. بسیاری از احزاب سوسیال دمکرات در درون احزاب خود تمایلات تروتسکیستی داشته اند (و هنوز هم دارند). برای مثال، گروه تروتسکیستی «استارت» در یونان، که روزنامه خود را تحت عنوان « استارت – گرایش مارکسیستی پاسوک» منتشر میکرد.
تروتسکیستها در طول سالها، از احزاب سوسیال دمکرات مانند جنبش اجتماعی پان هلینیک (پاسوک) در یونان، حزب کارگر در انگلیس پشتیبانی کرده اند، بویژه در دورانهایی که جنبش کارگری توهمات زیادی درباره ماهیت و نقش سوسیال دمکراتها داشتند. تروتسکیستها همکاری خود را با اصطلاحات انقلابی تزئین کرده و میکنند، و به مردم اصرار میکنند که به پاسوک رأی بدهند، درحالیکه در همانزمان درباره انقللاب و سوسیالیسم حرف میزنند، «نئوریهایی» را مطرح میکنند که انقلابیون به انتخابات اهمیت نمیدهند.
امروزه، موضع صریح سوسیال دمکراتها- مانند یک حزب سیاسی بورژوازی- تروتسکیستها را مجبور میسازد که از آنها فاصله بگیرند و تاکتیکهای خود را عوض کنند.
علیرغم این، تروتسکیستها متحدان «طبیعی» رهبران اتحادیه های کارگری سوسیال دمکرات کنفورمیست- دست نشانده و بله قربان گوی هستند، و از تاکتیکهای آنها علیه طبقه کارگر حمایت میکنند. گروه تروتسکیستی(اس آر اس) و بقیه گروههای تروتسکیستی در راهپیماییها و رویدادهایی که توسط رهبران دست نشانده و بله قربان گوی (جی سی ایی ایی)(همه کنفدراسیونهای کارگران یونان) و (ای دی ایی آی) (همه کنفدراسیونهای بخش عمومی کارگران یونان) سازماندهی شده، به نام «وحدت» طبقه کارگر و «کار با توده ها» شرکت میکنند.
تروتسکیستها علیه تاکتیکهای سی پی جی(حزب کمونیست یونان) در جنبش اتحادیه های کارگری مبارزه میکنند، و علیه حمایتی که حزب کمونیست یونان از اتحادیه ها در پی ای ام ایی (جبهه همه کارگران میلیتانت) میکند، اتهامات سکتاریسم، انزواطلبی، و تفرقه در حزب کمونیست یونان را بازتولید میکند. انتخاب ورود به رویارویی با جبهه همه کارگران میلیتانت، بمعنای علنی بازی کردن در دست فعالیت اتحاد کارگری «کومپانیون» حامی دولت است.
درنظر بگیرید، برای مثال، که چگونه تروتسکیستها درباره عملکرد اتحادیه های کومپانیون در ۱۱ ماه مه سال ۲۰۰۵ اظهار نظر کردند:
«تعداد قابل توجهی از تظاهرکنندگان در خیابان قهرمان مریخ – چامپ دی مارس جمع شدند»، درباره موضع رهبری سازشکار همه کنفدراسیونهای کارگران یونان و همه کنفدراسیونهای بخش عمومی کارگران یونان اظهار نظر میکردند: «اگرچه رهبران همه کنفدراسیونهای کارگران یونان و همه کنفدراسیونهای بخش عمومی کارگران یونان تأمل کردند و با یک راه حل متقابل با چالش دولت موافقت نکردند، اما مردم این چالش را احساس کرده و این پیام را دادند که آنها تسلیم نخواهند شد، یا سلاحهای خود زمین نمیگذارند».
رهبران همه کنفدراسیونهای کارگران یونان و همه کنفدراسیونهای بخش عمومی کارگران یونان «بیعُرضه» یا «مردد» نیستند: آنها آگاهانه از سیاست اصلاح سرمایه داری، و استراتژی سرمایه حمایت میکنند. نقش تروتسکیستها مانور دادن، تضعیف کردن و آشتی دادن احساسات کارگران است، در حالیکه وفاداری خودشانرا نسبت به سیاستهای سوسیال دمکراتها مستحکم میکنند.
در اینراه ، تروتسکیستها و فرصتطلبان راستگرای کنونی ائتلاف چپ و جنبشهای محیط زیستی(سی آی ان) با بازتولید توهمات درباره یک «پاسوک مبارز و چپ»، با معرفی رهبران همه کنفدراسیونهای کارگران یونان وهمه کنفدراسیونهای بخش عمومی کارگران یونان بعنوان مدافعان اتحاد طبقه کارگر، و با پنهان کردن نقش خرابکارانه خود در جنبش اتحادیه های کارگری خدمات بزرگی ارائه میدهند.
۱۳. اشکال مختلف حمایت از سازش با سیستم سرمایه داری
گروههای تروتسکیستی حامیان اصلی «انجمن های اجتماعی» هستند. تروتسکیستها براین باورند که از طریق چنین ساختارهایی موضوع «انقلاب جهانی» و همآهنگی آن شکل میگیرد. گرایشهای مختلف تروتسکیستی ادعا میکنند نقش رهبری را در این ساختارها دارند، و آنرا بعنوان اثبات موضع خودشان در اولویت قرار دادن مبارزه در سطح بین المللی، و تحقیرو تقلیل نقش مبارزات در سطح ملی درنظر میگیرند. تئوریهای مرتبط با «جنبشهای نو» درمقابل با «کهنه» شده های وابسته به جنبش کمونیستی، و بشدت ضدکمونیست بودن این ساختارها در شکل ضداستالینیستی، شرایط مناسبی برای فعالیتهای تروتسکیستها ایجاد میکند. تروتسکیستها ادعا میکنند که در چنین ساختارهای منطبق با سیستم سرمایه داری، تحت سلطه سوسیال دمکراسی و نماینذگان تنظیم سرمایه داری، جناح «چپ» و «انقلابی» هستند. تروتسکیستها با عبارات «انقلابی»، نارضایتی عمومی را عمدتا درمیان بخشهای بی تجربه طبقه کارگر، جوانان، و خرده بورژوازی و ازجمله آنهاییکه در ساختارهای اقامت هستند، خنثی میکنند.
تروتسکیستها خط سنتی فرصتطلبان و سوسیال دمکراتها، سیاست سازش و همکاری درون «جنبش ضدجنگ» را با یکی از مراکز امپریالیستی در مبارزه علیه دیگران(برای مثال، علیه سلطه آمریکا درون باصطلاح «جهانی سازی») دنبال میکنند. نقش تروتسکیستها در طی سومین «مجمع اجتماعی اروپا» که در لندن برگزار شد، تحت حفاظت تالار شهر لندن، حمایت شده توسط روزنامه گاردین و با مسئولیت سازماندهی شرکت ناشناس «مجمع اجتماعی اروپا- لندن ۲۰۰۵ سی اُ اُ» افزایش یافت، همچنین تروتسکیستها مدعی این نقش در چهارمین مجمع اروپایی(ایی یو اف) در آتن شدند.
کوششهای سیستمی جهت ایجاد ساختارهایی شده است که در آن نیروهای کمونیست (یا ناشی از کمونیست) با تروتسکیستها و سوسیال دمکراتها زیر چتر فرصتطلبی همزیستی کنند. تروتسکیستها نسبت به شکلگیری «حزب چپ اروپا» نظر مثبتی دارند، بعلاوه، تروتسکیستها دربریتانیای کبیر، اعضای ائتلاف انتخاباتی «احترام» معاون سابق حزب کارگر گلاهوئی هستند که درخواست پیوستن به حزب چپ اروپا کرده است.
ارزیابی زیر خاص است:
«اولین کنگره پی ایی ال)حزب چپ اروپا) در روز یکشنبه، ۳۰ اکتبر به پایان رسید. از لحاظ تعداد شرکت کنندگان، این یک رویداد چشمگیر بود. نمایندگان حزب و دعوت شدگان از تقریبا هر حزب چپ در اروپا در این کنگره شرکت کرده بودند. این احساس در همه جا وجود داشت که پس از اینکه فرانسه و هلند به قانون اساسی اروپا نه گفتند و پس از نتایج انتخابات در آلمان، چیز جدیدی متولد شده است».
۱۴. طرز برخورد به ساختار امپریالیستی اتحادیه اروپا
عدم شناسایی کامل اتحادیه اروپا بعنوان امپریالیست یکی از خصوصیات مشخص همه گروههای تروتسکیستی است. این مبحث در اسناد آنها بصورت بسیار محدود ارائه شده است. بعلاوه، در گذشته، آنها بطور فعال به سی اچ آر جی برای موضع خود علیه اتحادیه اروپا حمله میکردند ، براین باور بودند که این موضع، ملیگرانه است و منافع بورژوازی یونان را بیان میکند که بدنبال مقام مطلوب تری در سیستم امپریالیسم بین المللی است.
مسئله مبارزه علیه اتحادیه اروپا در هیچ جایی مطرح نشده است، برای اینکه چنین هدفی به تجزیه و تحلیل لنینیستی – و نه تروتسکیستی از امپریالیسم، با تئوری لنینیستی توسعه ناهموار، با تئوری «حلقه ضعیف» امپریالیسم، و امکان آغاز و انجام انقلاب در یک کشور مرتبط است. از سوی دیگر، ایجاد اتحادیه اروپا توسط جریانهای مختلف تروتسکیستی بعنوان یک عرصه مبارزه طبقاتی دیده میشود، و این واقعیت از موضع آنها در انتقال مبارزه طبقاتی از سطح ملی به سطح منطقه ای، و تئوری انقلاب جهانی آنها دفاع میکند.
بااینحال، خود تروتسکی یکی ازبانیان اصلی شعار «ایالات متحده اروپا» بود، که تحت تأثیر تئوری «ابرامپریالیسم» کائوتسکی بود. لنین این شعار را در مقاله «درباره شعار ایالات متحده اروپا» رد کرد، و بروشنی اظهار داشت که اتخاذ چنین شعاری بمعنای انکار قانون توسعه ناهموار، و امکان پیروزی سوسیالیسم در یک کشور است.
در همانحال، پشتیبانی و مشارکت فعال و جدی تروتسکیستها در مجامع اجتماعی اروپا، و حمایت از شعار «اروپای دیگری ممکنست»، تروتسکیستها را بعنوان حامیان امپریالیسم اروپا طبقه بندی میکند. این امر تروتسکیستها را به بخشی از شوینیسم اجتماعی مدرن اروپا تبدیل میکند، که بخاطر تلاش جهت حمایت از مرکز امپریالیستی اروپا بعنوان رقیبی برای آمریکا درنظر گرفته میشود.
۱۵. حمله به جنبش کمونیستی
تمام گروههای تروتسکیستی، بطور سیستمی بعنوان نیروهای ضدکمونیستی عمل میکنند- زیرا که از نطر تاریخی صفت ممیزه جریانهای تروتسکیست است – با استفاده از جملات و اصطلاحات « انقلاب» و «سوسیالیسم» خودشانرا بعنوان مارکسیست تعریف میکنند و به مارکسیسم کلاسیک ارجاع میدهند.
ضدکمونیسم بودن تروتسکیستها در یونان با «حملات دوستانه» به حزب کمونیست، عمدتا به اعضاء و فعالان آن همراه است. این حملات دوستانه تروتسکیستها شامل تعریف از اعضاء و حامیان معمولی حزب بعنوان مبارزان، و، در عینحال، بعنوان عناصر آموزش ندیده ازنظر سیاسی است که بدنبال سیاستهای «رفرمیست» سی اچ آر جی میباشند. تروتسکیستها در تلاش برای گیج کردن اعضاء و هواداران حزب، از چاپلوسی برای حزب کمونیست یونان و ک ام جی (جوانان کمونیست یونان) جهت انتخاب شرکت در مبارزه سازماندهی شده کوتاهی نمیکنند و آنها را رفقا و غیره خطاب میکنند. التقاط ایدئولوژیکی تروتسکیستها در خدمت همان تاکتیک است. تروتسکیستها کلاسیک مارکسیسم را که از متن گرفته شده است، ذکر میکنند، که یا به جهت حمایت از تزهایشان باشد، یا به حزب کمونیست یونان حمله کنند. عناصر اصلی انتقاد تروتسکیستها علیه حزب کمونیست یونان و جوانان کمونیست یونان بشرح زیر است:
تلاش جهت اثبات اینکه کُل مسیر تاریخی حزب، مسیری از خیانت رهبری حزب از اساس به توده هایی است که از حزب پیروی میکنند.
الگوی تروتسکیستها از شروع ایی ای ام (جناح ارتش خلقی حزب کمونیست در طول جنگ جهانی دوم)، قیام دسامبر، دی اس ایی، حوادث ژوئیه و قیام دانشگاه پلی تکنیک تا به امروز، بازتولید تقابل بین توده مردم و رهبری بوده است. تروتسکیستها، «خط استالینیست- رفرمیست» را بعنوان دلیلی جهت «موضع خائنانه» حزب کمونیست یونان ذکر میکنند. بطورکلی، تروتسکیستها براین باورند که جنبش کمونیستی سالهای ۱۹۳۰-۱۹۲۰ مسئول شکست انقلابها در اروپا و برای صعود فاشسیسم و غیره است.
تروتسکیستها، تعمدا سیاست حزب کمونیست یونان را تحریف میکنند. تروتسکیستها، خط استدلال پاسوک مبنی برهمکاری حزب کمونیست یونان با دمکراسی جدید(ان دی) را تکرار میکنند. این امر مشکلاتی فردی نیست، بلکه ماهیت سیاسی حزب است که در تیررس تروتسکیستها قرار دارد: طرز برخورد تروتسکیستها به کنفرانسها، به فرصتطلبی، تاکتیکهای تروتسکیستها دربرابر رهبران اتحادیه های کارگری کنفورمیست( دست نشانده و بله قربان گوی)، موضع تروتسکیستها در باره تجربه سوسیالیسم قرن ۲۰ و غیره. بدینسان، تروتسکیستها به حزب کمونیست یونان تهمت میزنند که «موضع حزب در باره مبارزات عمده، منفی است»، و حزب و رهبری کومسومول، با «جنبشهایی که الهامبخش هزاران جوان است و برای ساخت جهانی بهتر زحمت میکشند، با شیوه های سکتاریستی و محافظه کارانه برخورد میکنند».
موضعگیری نیاز به «وحدت چپ»، یکی از «حملات دوستانه» اصلی تروتسکیستها (به ویژه به آی آر ال، که متعلق به سیریزا میباشد) و اس آر اس در رابطه با حزب کمونیست یونان و ک ام جی (جوانان کمونیست یونان) است. همانگونه که قبلا ذکر شد، تروتسکیستها همواره بدنبال ایفای نقش « حلقه رابط » بین جریان انقلابی و فرصتطلب بوده اند، اگرچه که تروتسکیستها به این نقش در نوشته های خود اعتراف نمیکنند. بنابراین، اس آر اس از آی ان دی برای ترس و اعتراف به شکست انتقاد میکند، اما نه جهت سیاست خود آی ان دی:
«یک چپ جدید امکانپذیرست، و میتواند این پویایی را تفسیر کند و برای کارامانلیس و همچنین اپوزسیون پاپاندریوس حریص تبدیل به سردرد گردد. او فقط نیاز دارد سکتاریسم خود را ترک کند، که برای سالیان زیادی نشان برجسته رهبری حزب کمونیست یونان بوده است. درواقع، حتی اکنون، ریزوسپاستیست (ارگان مرکزی حزب کمونیست – یادداشت نویسنده) کاری بجز حمله به چپ آلمان انجام نمیدهد. تمام چیزیکه برای رهبری سی آی ان (ائتلاف چپ و جنبشهای محیط زیستی) لازمست، با اعتراف به شکست خود خداحافظی کند. حتی در تعطیلات آخر هفته، در زمان انتخابات آلمان، آلیکوس آوانوس به جوانان اصرار میکرد که فراخوانهای ًبیائید و جهان را تغییر دهید ً را دنبال نکنید، اما بپیوندید تا ببینید که آیا ما میتوانیم چیزی را در جهان تغییر دهیم».
البته، تروتسکیستها نه فقط از ائتلاف «سازمانهای چپ»، حمایت میکنند، بلکه از یک ائتلاف با باصطلاح «سوسیال دمکراسی چپ»، که در یونان توسط پولیزوگوپولوس و اتحادیه های کارگری کمپانیی نمایندگی میشود، نیز حمایت میکنند. در پایان، تروتسکیستها بحث میکنند که «برای هواداران پاسوک و تمام چپ، امید هست که افرادی وجود دارند که مبارزه میکنند و این مبارزه را میتوان تفسیرسیاسی کرد».
«مسئله پیداکردن کسانی نیست که به جناح چپ پاسوک تبدیل خواهند شد، کسانیکه کناره گیری کنند و شرایط مشابهی به فرانسه، آلمان و انگلیس ایجاد کنند. تاریخ خودش را تکرار نمیکند. الگوهای چگونگی همکاری نکردن برخی از افراد و ایجاد احزاب چپ باقی نمی ماند. نکته اصلی اینستکه اکنون، وقتیکه جنبش علیه دمکراسی جدید اعتصاب، تظاهرات و سازماندهی میکند، پاسوک نقشی برعهده نمیگیرد ، ما این باید این نقش را بعهده بگیریم، همانگونه که تاکنون در اعتصاب ها در تیسالونیکی انجام داده ایم».
۱۶. نتیجه گیری
بطور خلاصه، ضدکمونیست بودن گروههای تروتسکیستی نه فقط تروتسکیستها را به سوسیال دمکراتها و سیاستهای فرصتطلبان چپ نو، بلکه همچنین به تبلیغات و اقدامات ارتجاعی نزدیکتر می کند. علیرغم تعداد فوق العاده اندک تروتسکیستها، نمیتوان آنها را دستکم گرفت. زیرا که لباس «مارکسیستی» تروتسکیستها، پوششی «انقلابی» برای ایدئولوژی حاکم بورژوازی ارائه میدهد. بورژوازی، همانند همه جریانهای فرصتطلب راست و چپ، برای مطیع کردن گرایش های رادیکال برخاسته از جنبشهای کارگری و جوانان از تروتسکیستها استفاده میکند.
درباره نویسنده:
کایریلوس پاپاستاورو، رئیس بخش ایدئولوژیک کمیته مرکزی حزب کمونیست یونان است.
برگردانده شده از:
Trotskyism as an Opportunist Movement
by Kyrillos Papastavrou