تحریف آیات و جو سازی دروغین در بینشهای اسلامی
قسمت دوم
فخر بی اساس اعراب هنوزدر بین مسلمانان رواج دارد . آنها فخر میکنند که پیامبر عرب است اما کتمان میکنند که اجداد پیامبر مهاجر و غیر عرب بودند و بعد از مهاجرت و سالها زیستن در شبه جزیرهی عربستان ، به عربی سخن گفتهاند چنانچه قرآن به پیامبر اعلام میکند که شما از ملت پدرت ابراهیم ع هستی . یعنی پیامبر کردتبار و نژادش از کردها ست (حج ۷۸).
اعراب فخر میکنند که زبان برتر و فصیح دارند و علت آن را عربی دانستن قرآن میدانند در حالی که علت عربی بودن قرآن در آیات برای انذار و ترساندن مکه و اطرافش ذکر شده است : ” وَكَذَٰلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَىٰ وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لَا رَيْبَ فِيهِ ۚ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ ” شوری/۷
” و این چنین است که ما به تو وحی کردیم قرآن عربی باشد تا مردم امّ القری (شهر مکه) و هر که را که در اطراف آن است (از خدا) بترسانی و هم از (سختی) روز بزرگ قیامت که همه (بدون تبعیضی) جمع آیند و هیچ شک در آن نیست و گروهی در بهشت جاودان و فرقهای در آتش سوزان روند بیم دهی.”
یعنی زبان برای خداوند ملاک نیست چنانچه خداوند با موسی به زبان عبری سخن گفت اما همان مکالمه در قرآن به عربی آمده است!… همهی آموزهها در دین بر ضد تبعیضهای قومی و زبانی است که در این میان هم عرب بودن مایهی فخر نیست.
اعراب ذاتا خشونتگرا هستند و جنگ برای رسیدن به خواستههای خود را در فرهنگ خود نهادینه کردهاند. چنانچه قرآن آنان را به حق کشترین ملتها نام میبرد. (توبه/۹۷)
پایهی ایمانی مسلمانان عرب آنقدر چشمگیر نبود که متفکری یا محققی در میان آنان رشد کند ! تمام زمینهی افتخارات آنان در جنگ و تدابیر جنگی بود….
اگرچه اسلام مانند دو دین دیگر مسیحیت و یهودیت بر مبنای آرامش دادن روان آدمی بر پایهی صلح و امنیت برای عموم پا به عرصهی وجود گذاشت اما مسلمانان عرب چهرهی دیگری از آن به نمایش گذاشتند .
زمانی که فرامین یهود توسط موسی ع ابلاغ شد امت یهود بعنوان بهترین مردمان آن دوره معرفی شد چون آشنا به فرامین وحی بودند و امر به معروف و نهی از منکر داشتند و زمانی هم تعدادی از آنان مسخ شدند زیرا فرامین الهی را زیر پا گذاشتند… قرآن هم مسلمانان را امت بهتر معرفی میکند به شرط امر به معروف و رعایت حقوق همدیگر… ۱۱۰/عمران . پس فهم حقوقها و رعایت آن همواره توصیهی موکد شده است که ” اوصیکم بتقوا ” نمونه بارز آن است اما کلمهی تقوا با تحریف معنای ” خدا ترسی ” گرفته است حال آنکه تقوا به معنای مراعات و رعایت است!
اعراب مسلمان بر اساس سنت امتحان الهی در حدیبیه ، از آن رد شدند و با آنکه سالها در کنار پیامبر زندگی کرده بودند و با وحی آشنا بودند اما عملا پیامبر را دروغگو خطاب کردند (در فتوحات مکی آمده است که جز چهار نفر ، همه از امتحان الهی رد شدند…) که خداوند آنها را بخشید و زیر درختی دوباره پیمان ایمانی بستند .
آیه ۱۸ سوره فتح به واقعه دو باره بیعت ایمانی گرفتن پیامبر ص از مسلمانان اشاره کرده و نام بیعت رضوان و بیعت شجره نیز از همین آیه گرفته شده است. اهل سنت معتقدند رضایت الهی از بیعتکنندگان در این آیه رضایتی بیقید و شرط و ابدی است و از این رو، برای همه صحابه حاضر در آن پیمان حرمتی ویژه قائلند! [که این عصمت قائل شدن برای صحابه است در حالیکه اهل سنت پیامبران را معصوم نمیدانند!]. ولی شیعیان معتقدند رضایت الهی مذکور در آیه ناشی از جانفشانی و بیعت در آن روز است که دوام آن مشروط به استقامت آنها در پیروی از پیامبر(ص) بوده است!
که هم شیعه و هم سنی واقعه را تحریف کردهاند تا صحابه مشابه بنیاسرائیل تصور نشود ! زیرا بنی اسرائیل هم در امتحان الهی رد شدند و حضرت موسی ع دوباره از آنان تعهد ایمانی گرفت (۵۴/بقره).
قَدْ رَضِيَ اللهُ عَنِ الْمُؤْمِنينَ إِذْ يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما في قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكينَةَ عَلَيْهِمْ وَ أَثابَهُمْ فَتْحاً قَريباً [۱۸ فتح] خداوند از مؤمنان كه در زير آن درخت با تو بيعت كردند راضى شد خدا آنچه را در درون دلهايشان نهفته بود مىدانست پس آرامش را بر دلهايشان نازل كرد و پيروزى نزديكى نصيب آنها فرمود.
در این دوباره بیعت ( تعهد) ایمانی گرفتن نمایشی از تلاش برای ترک سنتهای جاهلیت در میان مسلمانان و برداشتهایی با فهم و درک آنان از رسالت است که با وعدهی فتح و آرامش دادن درونهای نا آرام و بیقرار آنان است و هیچ فضیلتی در آن برای مسلمانان نیست بلکه نوعی لطف الهی در قالب منت خداوندی است پس استدلالهای اشاره شده شیعه و سنی در این باره بی اساس است …
پذیرش اسلام درمیان اعراب خالصانه نبود زیرا آنان در زنده نگه داشتن سنتهای ضد انسانی دوران جاهلیت موفق عمل کردند … برده داری و فخر فروشی بر دیگر ملتها و زن ستیزی را تا امروز حفظ کردهاند … نظام تبعیض قومیتی دوران جاهلیت امروزه رنگ و لعاب مذهبی به خود دارد و طالبان در افغانستان با ایجاد حکومت تک قومی از آن بهره میبرد … حاکمیتهای عربستان ، پاکستان ، ترکیه و ایران با ترویج فلسفههای نامفهوم امت و امت سازی اسلامی ، جهنمی در خاورمیانه بوجود آوردهاند که سالهاست مردم قربانی آن سیاستها میشوند.
در اسلام زن رهبر معنوی مسلمانان است چنانچه برای ادای حج باید از هاجر ، زن ابراهیم خلیل تبعیت کرد زیرا خداوند رفتار او را شعائرالله قرار داد [در قاموس دین شعائر برای شعور دادن و فهمانیدن و فهمیدن است که الله جل جلاله این فهم نگری را در وجود و رهبری زنان قرار داده است . چنانچه آرامش دادن و غنی کردن پیامبر توسط خدیجه را به عنوان منتی از خود بر پیامبر در آیهی وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَىٰ ، بیان میکند. و برعکس ، تنها غضب و نفرت خداوند از زن ستیزی در میان اعراب است . چنانچه دشمنان سرسخت خدا و رسولش هم نفرین نشدند . زمانی عبدالعزی عموی پیامبر که حامی پیامبر بود در اوایل هجرت دو دختر پیامبر – رقیه و ام کلثوم- را تا حد بهم زدن تعادل روانی آنان شکنجه کرد که خداوند به او لقب ‘ ابولهب ” یعنی پدر زبانههای آتش را داد و او را نفرین کرد که چنین لقب و نفرینی را به شیطان و شیاطین هم نداد… اما اعراب مسلمان با تحریف آیات ، رنگ و لعاب دیگری به زن و زن ستیزی دادند و دیدگاه جاهلیت عرب را بنام بینش اسلامی رواج دادند.
اعراب مسلمان هر جا فرصت یافتهاند برای برتری قومی و تبعیض قائل نمودن در زیر سایه اسلام تلاش نمودهاند و بر نقاط حساس یا مراکز حساس دست میگذاشتند تا افکار منفعتی خود را ترویج دهند مثلا مسجدی را برای عبادت ساختند و برای تبرکش از پیامبر دعوت کردند که با اولین نماز در آن ، مسجد را تبرک کند اما خداوند پیامبرش را حذر میکند که : ” و آنان که مسجدی برای زیان (به اجتماع) برپا کردند و مقصودشان کفر و تفرقه بین مسلمین و ساختن کمینگاهی برای دشمنان دیرینه خدا و رسول بود، و با این همه قسمهای مؤکّد یاد میکنند که ما جز قصد خیر غرضی نداریم، و خدا گواهی میدهد که محققا دروغ میگویند. ” ۱۰۷ توبه . در آیه تبعیض و برتری معادل کفر است که در آیهی بعد کاملا اساس و بنیان مسجد را بر برابری و رعایت حقوق هم در کلمهی تقوا جا داده است : ” تو (ای رسول ما) هرگز در مسجد آنها (به نماز) نایست که همان مسجد (قبا) که بنیانش از اول بر پایه تقوا بنا گردیده سزاوارتر است به اینکه در آن اقامه نماز کنی، که در آن مسجد مردان پاکی که مشتاق تهذیب نفوس خودند درآیند، و خدا مردان پاک مهذّب را دوست میدارد ” . ۱۰۸ توبه .
پیامبر ص بزرگترین سفارشش رعایت حق همدیگر بود چنانچه امروزه همهی منبر نشینان اوصیکم بتقوی را تکیه کلام کردهاند اما معنی تقوا رابه پرهیزگاری منحصر کردند و رعایت حقوق را از ذهنها محو نمودند … انحرافها آنچنان زیادند که پیشاپیش پیامبر از وجود آن با خواب مطلع شد که میمونهایی بر منبر ایشان بالا و پایین میپریدند و جهت مردم را به عقب بر میگرداندند… و خداوند برای شرح آن رویا آیهی ۶۰ سورهی اسرا را میآورد که گویای تحریف آشکار رسالت اسلام توسط منفعت طلبهای عرب است . که پیامبر بعد از آن هرگز نخندید و همیشه غمی بزرگ بر سیمایش آشکار بود…
اگر به تاریخها به دقت نگاه کنیم اعراب مسلمان را میبینیم که بعد از بزرگترین پیروزی (فتح مکه) هم نبودن باور خود را با خودپسندی آشکار میکنند. چنانچه در بازگشت از فتح مکه [ تمام سپاه چند ده هزاری اسلام ] در درهی حنین در کمین چند صد نفری مردان هوازن قرار گرفتند که در شبیه خون اولیه همه فرار کردند و پیامبر را تنها گذاشتند و تنها مدد الهی بود که پیامبر کشته نشد ! آیهی ۲۵ سوره توبه ماهیت اعراب و مدد الهی را بیان میکند : خداوند شما را در جاهای زیادی یاری کرد ( بر دشمن پیروز شدید)؛ و در روز حنین (نیز یاری نمود)؛ در آن هنگام که فزونی جمعیّتتان شما را مغرور ساخت، ولی (این فزونی جمعیّت) هیچ به دردتان نخورد و زمین با همه وسعتش بر شما تنگ شده؛ سپس پشت (به دشمن) کرده، فرار نمودید!…
بعد از رحلت پیامبر ص شاهد نابسامانیهایی در میان اعراب بودیم از ادعای نبوت مسلمهی کذاب و جماعتی که با او همراه بودند تا بر خورد خالد بن ولید با مالک بن نویره .[ مالک بن نویره از صحابه رسول خدا(ص) و از اشراف و بزرگان جاهلیت و اسلام بود. وی نماینده پیامبر(ص) در گرفتن صدقات قبیلهاش بود. پس از درگذشت پیامبر(ص) با خودداری از بیعت با ابوبکر، خالد بن ولید به سوی قبیلهاش رفت و با اینکه مالک آهنگ جنگ نداشت، خالد دستور داد گردنش را زدند و همسرش را اسیر کرد و با او همبستر شد. این کار خالد اگر چه از طرف همه محکوم شد ، برخی همچون ابوقتاده و عمر بن خطاب نیز خواهان سنگسار خالد شدند اما خلیفهی اول با خالد برخوردی نکرد و گفت خطا کرده و دیه مالک را از بیت المال پرداخت. اما خالد از زمان خلیفهی دوم تا خلیفه پنجم در حصار خانهی خود ماند] !
چهرهی اصلی جنگ طلبی اعراب مسلمان در زمان خلیفهی دوم با ساختن بزرگترین پادگان نظامی بنام کوفه بود که سعد بن ابی وقاص سه سال بعد از خلافت خلیفهی دوم ، آن را بنا کرد. یعنی کوفه پادگانی نظامی در مقابل پادگان جی اسپهان امپراتوری ایران بود….
طاهره خدانظر