بهار با کرونا
نوشته نذیرظفر
زپشـــت پنــــــجره دیدار با بهار کنم
شکوفه را به سرشـاخه ها شمارکنم
صدای بلـــبل و هدهد بگوش من آید
من از درون قفــس ناله زار زار کنم
به شهر چــهره یک مهجبین نمیبینم
دلم به شــوق وصـــالش امیدوار کنم
نگون بختم و محبوس خانه ام چکنم
برای مــــــــدتی باید که ترک یار کنم
اگر اجل ز کـــــرونا برای من نرسید
پیـــــــاله گیرم و با یار میگسار کنم