با دسیسه سرکوب بورژوازی مبارزه کنیم و راهکارهای مناسب را برگزینیم
جای تعجب نیست که دولتمردان ممالک امپریالیستی و سرمایهداری اهمالکاری خود در مبارزه با شیوع بیماری کرونا را به گردن روش مبارزه چینیها با این ویروس و قیاس آن با روش خود بگذارند و خود را پشت سرکوبگری و استبداد در چین و دموکراسی در اروپا و یا امریکا و نظایر آنها پنهان کنند. به نظر این اندیشمندان اروپائی، چین از آنجهت با موفقیت عمل کرده است، زیرا از شیوه تهدید، ارعاب، زندانی کردن میلیونها مردم و روش حکومت نظامی و سربازخانهای استفاده نموده است، ولی در ممالک «دموکرات» اروپا «آزادی»، «حقوق بشر»، «دموکراسی»، «مشورت و تبادلنظر» در خط نخست مبارزه قرار داشته و طبیعتاً داشتن «آزادی» بهائی دارد که گویا این ممالک باید بپردازند و آن بهاء تأخیر در تصمیمات و هدررفتن جان انسانها و به ویژه جان فرودستان جامعه است.
اینکه در چین حکومت سرمایهداری بیرحمی بر سر کار است که به بدترین شیوههای ممکن از کارگران و زحمتکشان چینی بهرهکشی میکند، به جز برای رویزیونیستها، که خواهان درک حقایق نیستند، بر کسی پوشیده نیست. اینکه در چین حکومت متمرکز سرمایهداری با نظام تک حزبی بر سر کار است و از روشهای دیجیتال برای کنترل مردم سالهاست استفاده مینمایند نیز بر کسی پوشیده نیست و اینکه در چین شکاف طبقاتی بیداد میکند، یک میلیون چینی میلیاردر و میلیونر در مقابل بیش از یک میلیارد افراد عادی زحمتکش قرار دارند، بازهم برای آنها که میخواهند بفهمند، امر تازهای نیست؛ ولی آنچه تازه جلوه داده میشود، فخرفروشی بورژوازی امپریالیستی غرب است که گویا لکه ننگ پیگرد «ادوارد اسنودن» و پروندهسازی جعلی برای «جولیان آسانژ» در کشور «دموکرات» سوئد و انگلستان، همدستی با داعش برای سرنگونی دولت قانونی بشار اسد، نقض حق حاکمیت دولتها و ملل از جمله ایران، عراق، افغانستان، لیبی، ونزوئلا و یا دیکتاتوری آشکار آقای «اوربان» در مجارستان و یا محو قوه قضائیه در لهستان، استقرار حکومت قوّادان و قاچاقچیها در «کوزوو» در دستور کارش نبوده و نیست.
ابتکار چهرهخوانی توسط دوربینهای پلیس به چینیها برنمیگردد به بریتانیای کبیر برمیگردد که نخستین بار در اروپا آنرا به اجرا گذاردند. کلیه ممالک پیشرفته سرمایهداری غرب از این شیوه کنترل پلیسی استفاده میکنند و روزانه در پی تکمیل آن هستند. تکیه آنها به نمونه سرکوب چینی و کارآمدی آن در مبارزه با «ویروس کرونا» برای آنست که تنها از این نمونه و جنبههای پلیسی آن سرمشق بگیرند، وگرنه چرا بیان نمیکنند نظام درمانی و بهداشتی چین گرچه طبقاتی، همراه با پرداخت پول و بیمههای متفاوت درمانی میباشد، ولی هنوز مبتنی بر سیاست نئولیبرالی ناب نیست و هنوز بخشهائی از خدمات دولتی، که البته در مجموع بخش ناچیزی را تشکیل میدهند، موجود است. چرا این جنبهها، یعنی تقویت بخش دولتی درمان را در ممالک خود اجرا نمیکنند و دست انحصارات داروئی – بهداشتی را برای تجارت با جان مردم باز گذاردهاند. سلامت عمومی به یک کالای سودآور برای انحصارات بدل شده است.
بروز «ویروس کرونا» فرصت طلائی به دست امپریالیستها داده است، تا در این دورانِ بحرانی، که کار بازارها و بورسها خراب شده و ورشکستگی نظام سرمایهداری را نه تنها از نظر تاریخی، بلکه به صورت واقعیت روز تهدید میکند، در پی آن باشند که پیچ و مهرههای سرکوب و کنترل زحمتکشان، فرودستان و پابرهنگان را سفتتر نمایند، حقوق دموکراتیک آنها را پایمال کنند و حتی دستآوردهای گذشته آنها را پسگیرند. سرمایهداری واقعیت خطر ابتلا به «کرونا» را، که نباید بیضرر جلوه داد و عملاً بیتوجهای حکومتها را به جان مردم توجیه کرد، به فال نیک گرفت، مردم را به قرنطینه فراخواند تا در غیاب مردم در مشغول کردن آنها در خیابانها، تنها با بحث «کرونا» و تلاش در حفظ جان خود، حق اعتصاب، آزادی بیان و تظاهرات و… را از آنها سلب کند. هم اکنون در ترکیه با استقرار حکومت نظامی مخالفان را دستگیر میکنند، تا به زندانهائی افکنند که تا دیروز مملو از بزهکاران، تبهکاران، متخلفان و محکومشدگان جنحه و جنایت بود و فعلاً به برکت اعتقاد به «دموکراسی» آزاد شدهاند.
در کلمبیا جوخههای مرگ دولت «دموکرات» کلمبیا، همدست آمریکا و اروپا در دشمنی با مردم ونزوئلا به راه افتاد و نه تنها مخالفان را دستگیر و سرکوب، بلکه آنها را ترور میکند. در اسرائیل با استقرار حکومت نظامی و اجرای مقررات امنیتی و نه انتظامی، جان و مال ناموس فلسطینیها را در دست میگیرند و ابتلای آنها به بیماری «کرونا» را تشدید میکنند، تا به خیالشان مسئله فلسطین را با نسلکُشی حل کنند. تو گوئی نسلکُشی خلق «Herero» در جنوب غربی آفریقا توسط استعمارگران آلمانی، ارامنه توسط توسعهطلبان عثمانی و یا مردم یهود توسط نازیهای آلمان، آپارتاید انگلیسی در آفریقای جنوبی و… فراموش شده است. هم اکنون دولت آلمان موقعیت را مناسب دیده است، تا «حزبﷲ لبنان» را، که در دولت لبنان رسماً حضور دارد و دارای میلیونها هوادار در لبنان و سراسر جهان است، با استفاده از شرایط ورشکستگی لبنان و حضور «ویروس کرونا»، به عنوان «تروریست» اعلام کند و بعد از تصویب این قانون ارتجاعی و صهیونیستی – امپریالیستی فوراً به خانه فعالان این حرکت در آلمان شبانه حمله کردند و منابع مالی آنها را راهزنانه مصادره کردند ، فعالانشان را به زندان انداختند و امکانات آنها را منهدم ساختند. قرنطینه در آلمان، نابسامانی در لبنان، ورشکستگی دولت لبنان و مستعمرهگشتن آنها توسط صندوق بینالمللی پول، سرکوب نفوذ ایران در لبنان و… همگی به پاس همین «ویروس کرونا» انجام گرفت که حتی دست حزب کار ایران (توفان) را در بیان واقعیات میبندد. ما را تهدید به ممنوعیت میکنند، ولی نه تنها دست صهیونیستهای ایرانی و مزدوران و جاسوسان را بازگذاردهاند، بلکه کلیه امکانات مالی و تبلیغاتی را نیز در اختیارشان میگذارند. دولتها برای کنترل طبقه کارگر قوانین ظالمانه و ارتجاعی تصویب میکنند، شرایط اضطراری به آن میبندند، ولی بعد از تغییر شرایط هرگز حاضر نیستند این قوانین را در تمامیت خویش پس بگیرند. در تلویزیون آلمان از «Olaf Scholz»، وزیر دارائی و معاون صدراعظم آلمان پرسیدند که آیا بعد از «کرونا» وضع به صورت سابق برخواهد گشت و این قوانین پس گرفته خواهد شد؟ وی این نظر را تأیید کرد و وقتی خبرنگاران مجدداً از وی پرسیدند چه کسی این امر را تضمین میکند؟ با صدای بلند و قدرتمند و با سینه سپرکرده گفت: «من قول میدهم» و با این ترتیب این نمایش مضحک با وعده جناب Scholz، که پشیزی ارزش ندارد، به پایان رسید. بعد از «کرونا» مسلماً قدرت دولتی در ممالک امپریالیستی تقویت میشود و این اقتدار آنها، که به بهانه شرایط اضطراری توجیه میگردد، در خدمت دموکراسی و حمایت از زحمتکشان نیست، برای ایجاد شرایطی است که بتوانند با سرکوب و تجاوز به دستآوردها و حقوق زحمتکشان دستبرد بزنند و آنرا به کام سرمایههای خصوصی بریزند. طبیعتاً شعار کمونیستها در این زمینه نه تنها مبارزه برای حمایت از دستآوردهای طبقه کارگر خواهد بود، بلکه باید با طرح شعارهای راهکاری قابل فهم، نظیر اینکه شکل کمک دولت در شرایط مشخص کنونی، باید خرید بخشی از کارخانههای در حال سقوط، سهامدارشدن در کارخانهها و خرید کل کارخانه باشد و نه یاری رایگان به سرمایهداران برای نجات آنها از بحران. صنایع مورد تهدید و صدمهدیده باید همه دولتی شوند. این خواست، مقبولیت عمومی دارد و دست دولتهای سرمایهداری را، که در زمان نجات بانکها در بحران ۲۰۰۸ آبروی خود را برباد دادند، بیشتر رو میکند و زمینه مبارزه طبقاتی مهمی را که از حمایت عمومی برخوردار است، فراهم میآورد. طبیعتاً در هر جا که امکان اشغال کارخانهها و راهانداختن چرخ تولید به دست طبقه کارگر وجود داشته باشد، نمیشود از این امکان نیز صرفنظر کرد. نوع راهکاری که کمونیستها انتخاب میکنند، به سطح و درجه رشد مبارزه طبقه کارگر و آمادگی و فداکاری آنها مربوط میشود.
در مقابل این دسیسه حاکمیت، زحمتشکان و فرودستان جامعه به روشهای جدید مبارزه در تمام ممالک قرنطینه شده دست زدند. اظهار شادی مردم و پزشکان در مبارزه مشترک بر ضد خطر بیماری کرونا به ایجاد یک حس همدردی و یگانگی میان مردم و بر ضد حاکمیت بیعمل و همدست نئولیبرالها بدل شده است. کفزدن و تشویق مردم از زحمتکشان به عنوان اهرمهای جامعه به خاطر برپائی زندگی اقتصادی و اجتماعی، تشویق نسبت به این انسانهای ارزشمند، احترام به پرستارانی که در اکثریت خود خارجی و وارداتی و بردههای مدرن و مهم نظام بهداشتی هستند، سرود خواندن مردم در ایتالیا و اسپانیا بر ضد فاشیستها – سرود مشهور و جاودانی پارتیزانهای ایتالیا «Bella Ciao» همه و همه نشانه آن است که در این شرایط استثنائی کمونیستها نیز راهکارها و راههای مبارزاتی نوین خویش را مییابند. باید مبارزه خیابانی را با مبارزه در فضای مجازی تکمیل کرد، پرولتاریا نیز باید این شیوه مبارزه را بیاموزد و در آن فعال شود. و این بدون حزب طبقه کارگر، که رهبری عمومی مبارزه را داشته باشد، مقدور، مفید و موثر نخواهد بود. پرولتاریای متشکل و آگاه باید در عین اهمیت قایلشدن به حفظ جان انقلابیون و کل طبقه کارگر، مبارزه خویش را در این شکل کنونی و در اشکال متناسب و موثر دیگر در آینده به پیش برد. همبستگی مردمی خار چشم طبقات حاکمه است. بورژوازی از این وحدت میان کارگران، زحمتکشان، اهرمهای برپائی جامعه، که به قدرت خود پیمیبرند، ائتلاف با هنرمندان و نوعدوستان به شدت هراسان است. پرولتاریا و زحمتکشان را به فقر و بیکاری و فلاکت تهدید میکند در حالی که میلیاردها یورو و دلار به جیب سرمایهداران واریز میشود. فضای عمومی به نفع سرمایهداران نیست. تضادها به شدت در عرصه درون و بیرون تشدید میشوند و افق مبارزه روشنتر از گذشته است. فراموش نکنیم که برای پیروزی در این مبارزه، برای اینکه آلت دست آنارشیستها، چپنماها، شورائیها، ضدکارگران و خرده بورژوای سراسیمه نگردیم، به حزب طبقه کارگر به عنوان ستاد فرماندهی این مبارزه انقلابی نیاز داریم. بدون رهبری پرولتاریا از طریق حزباش امکان پیروزی در این مبارزه وجود ندارد.
توفان شـماره 243 خرداد ماه 1399 مه 2020
وبلاگ ظفرسرخ
وبلاگ کارگر آگاه
سایت کتابخانه اینترنتی توفان
سایت آرشیو نشریات توفان
توفان در توییتر
توفان در فیسبوک
توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی
توفان درشبکه تلگرام