بایستههای مبارزات ضد استعماری از دیدگاه چه گوارا / بخش سوم

پیشرفت مبارزات چریکی، از شکل گیری تا پیروزی نهایی بر دشمن
انقلابهای ضد استعماری معمولا از شکلگیری تا گسترش و پیروزی نهایی بر دشمن شاهد مراحل مشابهی در تمام نقاط جهان است.
سیستم های دفاعی مبارزه چریکی
سیستم دفاعی چریکها همیشه باید طوری سازماندهی شود که نیروهای طلایهدار دشمن دائما در کمین چریکها بیفتند. از لحاظ روانشناسی این نکته خیلی مهم است که در هر درگیری طلایهداران ارتش کشته شوند، باید با پیروی این روش نزد نیروهای دشمن حالتی ایجاد شود که آنها حاضر نباشند در مقدمه سپاه قرار بگیرند. واضح است که گروهی که مقدمه ندارد نمیتواند پیشروی کند. بنابراین ناچار عدهای باید این موضوع را بپذیرند.
اگر این موضوع مفید باشد همچنین میتوان نیروهای دشمن را فریب داد یا آنها را سرگرم کرد. از سوی دیگر میتوان آنها را محاصره کرد یا از اطراف به آنها حمله کرد. البته در تمامی این حالات باید نقاطی که احتمال حمله دشمن وجود دارد شناسایی و تقویت شود.
در این حالت تعداد نیروها و سلاح باید بیشتر از درگیریهایی که قبلا ذکر کردیم باشد. برای اینکه تمام راهها به یک منطقه گرفته شود، واضع است که نیروهای زیادی نیاز است، چون ممکن است این راهها زیاد باشند. همچنین باید تعداد کمینها و حملات به خودروهای زرهی دشمن نیز به صورت هم زمان افزایش یابد و در عین حال باید بیشترین سلامت ممکن درباره خندقهایی که برای دشمن کنده شده، تضمین شود. حال اگر دستور نظامی در این روش پایداری با وسایل دفاعی تا زمان مرگ است- که معمولا اینگونه است- باید تمام نیروهای مدافع بیشترین فرصت را برای زنده ماندن خود ایجاد کنند.
هرقدر که گودالهای کمین در دید از راه دور پوشیدهتر باشد، امنیت آن نیز بیشتر میشود. همچنین میتوان این خندقها را با سقف پوشاند تا حملات خمپارهای نیز در آن اثری نداشته باشد. خمپارههای استفاده شده در این میدان جنگ معمولا با کالیبر 60 و 80 میلیمتر است و نمیتواند سقف خوبی را که از مواد محلی مانند چوب یا سنگ ایجاد شده و باعث پوشش مناسب گودال شده را تخریب کند.
البته باید با درنظر گرفتن حالات احتیاطی راه فرد به اندازه یک فرد ایجاد شود تا وی بتواند در شرایط سخت بدون اینکه جانش زیاد به خطر بیفتد از مهلکه فرار کند. ما این تجهیزات دفاعی را در “سیرا مایسترا” ایجاد میکردیم و آنها در محافظت از ما در مقابل حملات موشکی دشمن بسیار کارساز بودند.
نقش ساکنان محلی در پیشبرد مبارزات ضد استعماری
تمام این موارد نشان میدهد که در این درگیریها هیچ خط آتش مشخصی وجود ندارد. خط آتش یک چیز کم و بیش قطری است که تنها در برخی لحظات سخت ثابت و مشخص میشود، بلکه عموما میان دو اردوگاه در نوسان است. آنچه در این درگیریها به چشم می خورد، زمین سرگردان وسیعی در میان دو اردوگاه است که هیچ یک از طرفین بر آن تسلط کامل ندارند.
البته در جنگهای چریکی این سرزمین سرگردان یک ویژگی دارد و آن این است که اهالی غیر نظامی در آنجا ساکن هستند و معمولا هم به صورت محدودی با یکی از دو اردوگاه همکاری میکنند. در واقع اکثریت فراوانی از آنان معمولا کنار نیروهای انقلابی قرار میگیرد. البته این ساکنان را نمیتوان با اجبار از این منطقه کوچ داد. چون هرکدام از طرفین بخواهد این کار را بکند مشکل بزرگی را در تامین آذوقه خود ایجاد میکند.
در این سرزمین سرگردان معمولا هجومهای دورهای شکل میگیرد. این حمله ها از سوی نیروهای سرکوبگر معمولا در روز و از سوی چریکها در طول شب انجام میشود. نیروهای چریک این حملات را منبع مهمی برای تامین آذوقه خود میدانند که ممکن است در سطح سیاسی با ایجاد روابط حسنه با کشاورزان و بازرگانان ایجاد شود. در این روش مبارزه کار کسانی که به صورت مستقیم میجنگند بسیار مهم است.
نقش ارتباطات در مبارزات انقلابی
قبلا به برخی از شاخصههای ارتباطات در مناطقه مبارزه اشاره کردم. این ارتباط سازمانی است که در داخل تشکیلات گروه چریکی شکل میگیرد. در یک مجموعه چریکی باید ارتباطات تا دورترین مجموعه از چریکها نیز به گونهای باشد که انتقال در میان آنها بوسیله سریع ترین امکانات موجود در منطقه صورت گیرد.این مورد حتی در زمینهای نامناسب (هموار) نیز صدق میکند. مثلا برای چریکی که در زمینهای نامناسب میجنگند اینگونه نیست که وسایل ارتباطی مدرن مانند تلفن و تلگراف یا راههای مناسب در اختیار او باشد جز برخی از وسایل بیسیم که تخریب آن از سوی دشمن کار مشکلی است. به هرحال اگر این تجهیزات در دست نیروهای مبارز قرار گیرد نیز نیاز به تغییر رمز و برخی مسائل دیگر دارد که این کار نیز به نوبه خودگاهی سخت و دشوار است.
جاسوسی از دشمن در مبارزات
در این مورد من تجربیات جنگهای آزادیبخش خود در کوبا را به یاد میآورم. نظارت و برداشت روزانه دقیق از تمام فعالیتهای دشمن بوسیله نفرات و وسایل ارتباطی انجام میشود به همین علت این وسایل و افراد باید کاملا مورد بررسی قرار گیرند. باید افرادی که برای اینکار انتخاب میشوند را با دقت تمام برگزید، چون میزان خسارتی که ممکن است یک جاسوس دوجانبه به بار آورد بسیار زیاد و غیرقابل ارزیابی است. اگر تا این مرحله پیش نرویم نیز یک گزارش مبالغهآمیز ممکن است خطر را در نزد نیروها بیش از حد کوچک یا بزرگ نشان دهد و مشکلات زیادی را بوجود آورد.
البته کم شمردن خطر معمولا به ندرت اتفاق میافتد چون تمایل کلی یک کشاورز معمولا او را به سمتی میبرد که اخبار را بزرگنمایی کند. ذهنیت یک انسان خرافی همیشه اشباح و موجودات غیبی مختلفی را میبیند و آنها را ارتشهای مقتدر دشمن به حساب میآورد. این درحالی است که ممکن است نفرات دشمن به اندازه یک گروه، تیم یا گشتی باشد.
فردی که برای جاسوسی انتخاب میشود نیز حتیالامکان باید بیطرف باشد. در غیر این صورت با هر ارتباط با نیروهای چریکی دشمن متوجه این ارتباطات میشود. البته این ماموریت به اندازهای که به نظر میرسد نیز سخت نیست افراد زیادی از تاجران، صنعتگران و صاحبان شغلهای آزاد هستند که به صورت تصادفی میتوانند در این مورد نقش داشته باشند و اطلاعاتی را ارائه دهند.
تفاوت آشکار میان اطلاعاتی که نیروهای انقلابی آن را به دست میآوردند و اطلاعات ارتش نظامی دشمن، از مهمترین ویژگیهای جنگهای چریکی به شمار میرود. ارتش نظامی مجبور میشود که در مناطق دور دست به صورت کلی به گشت بپردازد، اما در آنجا جز سکوت تلخ کشاورزان چیزی نمیبینند. این درحالی است که این خانه اگر افراد آنها از عناصر نیروهای چریکی نباشند، لااقل این نیروها در هر یک از این خانهها یک دوست دارند.
از سوی دیگر در خلال ارتباطات این عناصر با یکدیگر حتی در سطح ستاد کل و مرکز فرماندهی در منطقه، اطلاعات میان افراد نیز رد و بدل میشود. حمله دشمن به منطقهای که تمام کشاورزان آن به آرمان ملت ملحق شدهاند، میتواند موضوع بسیار خطرناکی باشد. در این حالت بیشتر مردم سعی میکنند با ارتش مردمی فرار کنند و خانواده و شغل خود را رها میکنند، برخی دیگر تلاش میکنند تمام اعضای خانواده را نیز با خود همراه سازند و برخی دیگر در انتظار حوادث در محل خود باقی میمانند.
حمله دشمنان به کشاورزان آزادی خواه
در صورت حمله دشمن به منطقههای به این صورت اگر نگوئیم که اوضاع مردم ناامیدکننده میشود، لااقل باید بگوئیم که بسیاری از آنها در وضعیت سختی قرار میگیرند، در این حالت باید تا حد ممکن آنها را پشتیبانی کرد.باید آنها را از فرار کردن به سوی مناطق غیر مسکونی که با اماکن تامین آذوقه آنها فاصله زیادی دارد بر حذر داشت چون قطعا در این صورت به دردسر خواهند افتاد.
روش قلع و قمع مردم از سوی دشمنان ملت نیز جالب است در هر مکانی دشمنان ملت برحسب شرایط آن منطقه نظیر شرایط تاریخ، اقتصادی و اجتماعی به سطح جنایت کم یا زیاد این قلع و قمع را انجام میدهند، البته راههای قلع و قمع مردم معمولا با هم مشابه است، در برخی مناطق فرار مردم به منطقه چریکی و رها کردن خانه واکنش مهمی از سوی ارتش ایجاد نمیکند، اما در مکانهای دیگر همین فرار کافی است تا به قتل اعضای خانواده وی و مصادره اموال و آتش زدن آن منجر شود. بنابراین طبیعی است که تشکیلات سازمانی کشاورزان که ممکن است از پیشرفت دشمن متاثر شوند، بر اساس قواعد جنگ در همان منطقه به بهترین نحو چیده شود.
البته باید همیشه آمادگی این را داشت که دشمن را در خارج از منطقه درگیری منزوی کرد. به این صورت که خطوط مواصلاتی آن با خارج را قطع کرد و با جنگهای چریکی کوچک آنها را از تامین آذوقه خود بازداشت. به این صورت گروههای کوچک چریکی با گروههای بسیار بزرگی وارد جنگ میشوند.
چریک ها و نیروهای ذخیره
استفاده حکیمانه از نیروهای ذخیره در هر رویارویی یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار در این درگیریهاست. البته ارتش انقلابی بنا به ماهیت خود کمتر پیش میآید که به نیروهای ذخیره تکیه کند. چون فعالیت سادهترین اعضای گروه منظم است و کاملا در خدمت مبارزه به کار میرود. اما با این حال برای ارتش انقلابی مفید است که افرادی را در مناطق پخش کند که میتواند در مواقع بحرانی یا در پاتکها یا تثبیت یک موقعیت خاص. کارآیی داشته باشند.
ممکن است بر اساس سازماندهی چریکها و امکانات و شرایط زمانی گروهی را آماده کرد که برای هرکاری مفید هستند. ماموریت اصلی این گروه انتقال به خطرناکترین نقط درگیریها خواهد بود. میتوان نام این گروه را گروه انتحاری یا هر اسم دیگری گذاشت. گروه انتحاری همانند نام خود وظایف خود را به خوبی انجام میدهد. این گروه باید برای جنگهای سرنوشتساز و حملات ناگهانی به سر ستونهای ارتش دشمن و دفاع از مناطق بسیار خطرناک و در معرض تیر دشمن اعزام شود. بنابراین آنها به هر منطقهای که دشمن در آن به استقرار خط آتش تهدید میکند، اعزام میشوند. هر انسان آزادهای میتواند به این گروه ملحق شود. همچنین باید برای افرادی که به گروه انتحاری ملحق میشوند جوایزی در نظر گرفت. سرباز این گروه به مرور زمان به الگویی برای تمام دستههای چریکی تبدیل میشود. وی با پیوستن به این گروه از شرافت خاصی بهرهمند شده و مورد عزت و احترام تمام همرزمان خود قرار میگیرد.
5- آغاز، پیشرفت و پایان جنگهای چریکی
به طور خلاصه ماهیت جنگهای چریکی را شناختیم، حال مراحل ایدهآل تحول و پیشرفت این جنگ را در شرایط مناسب شرح میدهیم مراحل از مرحله تولد و شکلگیری از یک هسته کوچک آغاز میشود. یعنی ما نظر به این نهضت را بر اساس تجربه کوبا شکل میدهیم.
در ابتدا گروههایی با سلاح کم یا زیاد و یا قابلیتهای مختلف به صورت انحصاری تنها سعی میکنند در مکانهای صعبالعبور خود را مخفی کنند. این افراد در عین حال ارتباط ضعیف خود با کشاورزان را ادامه می دهند، این گروه موفق میشوند اولین ضربه را به دشمن بزنند و از همین مرحله شهرت آنان آغاز میشود. در ادامه بعضی از کشاورزانی که زمین ایشان غصب شده است یا کسانی که برای مراقبت از زمینهایشان میجنگیدند به چریکها اضافه میشوند. همچنین بعضی از الگوگرایان جوانان نیز به صفوف آنها میپیوندند.
در این مرحله گروه جرات بیشتری را برای گام گذاشتن در مناطق مسکونی به خود میدهد و میتواند ارتباطات محکمتری با مردم برقرار کند، همچنین عملیات و حملاتی را انجام داده و بلافاصله متواری میشوند. طولی نمیکشد که کار به جایی میرسد که این افراد در درگیری با گروههای دشمن، آنها را شکست میدهند. مبارزان تجهیز افراد خود و افزایش تعداد آنها را در پیش میگیرند، اما سازماندهی آنها به همان شکل نخستین باقی میماند، غیر از اینکه در این مرحله آنها نگرانی کمتری دارند و در مناطق مسکونی نیز بیشتر ریسک میکنند.
در مرحله بعد مجموعه اقدام به برپایی ارودگاههای موقت و چند روزه میکند، این اردوها برای اطلاع از نزدیک شدن دشمن، بمباران دشمن و همچنین احتمال دادن هرکدام از این خطرات از مواردی که آنها را از این اردوگاه جدا میکند. کم کم نفرات چریکها بیشتر میشود، این موضوع با فعالیتهای مردمی نیز همراه میشود و همین فعالیتها، هر کشاورزی را به یاوری برای جنگ آزادیبخش تبدیل میکند.
در ادامه منطقهای دور از دسترس دشمن انتخاب شده و زندگی متحدانانه در آن آغاز میشود. نیروهای چریکی ساخت صنایع کوچک و اولیه نظیر کارخانجات کفش، سیگار، سلاح و نان را آغاز میکنند. همچنین خیاطی، بیمارستان، ایستگاه رادیویی و صنعت چاپ از دیگر امکاناتی است که چریکها به آن دست می یابند.
چریکها در ادامه با تشکیلات و ساختاری جدید کار خود را ادامه میدهند، آنها در راس جنبش عظیمی قرار میگیرند که بر اساس نشانهها، تمام ویژگیهای یک حکومت را داراست. دادگاه مدیریت عدالت تاسیس میشود و در صورت امکان قوانینی نیز تدوین و منتشر میشوند. از سوی دیگر نهضت بیداری سیاسی گروههای کشاورز و کارگری نیز دنبال میشود. حملات دشمن به گروه چریکی با شکست مواجه میشود و به این صورت سلاحهای آنان و در نتیجه تعداد مبارزان آنها افزایش مییابد.
زمانی فرا میرسد که دیگر وسعت منطقهای که در آن قرار دارند. به نسبت به مردان آنها کم است. در این مرحله گروهی از جامعه اصلی جدا میشود و برای ایجاد یک منطقه انقلابی دیگر عازم میشود. این هسته جدید بار دیگر فعالیت خود را به شیوهای جدید و بر اساس تجربیات هسته مرکزی و نفوذ ارتشهای آزادیبخش در مناطق جنگی از سر میگیرند. هسته مرکزی نیز در همین حین توسعه خود را ادمه میدهد. احیانا محمولههای مهمی از سلاح و آذوقه از مناطق دور دست برای آنان ارسال میشود و مردم نیز پیوسته به آنان میپیوندند. ماموریتهای اداری نیز با ایجاد قوانین جدید پیگیری میشود.
در این مرحله با افتتاح مدارس هوشیاری سیاسی در میان سربازان افزایش مییابد و آنها آموزشهای نظامی بیشتری فرا میگیرند. رهبران انقلاب نیز همزمان با پیشرفت جنگ اندوختههای علمی خود را افزایش داده و لیاقت فرماندهی آنها با افزایش کمی و کیفی نیروها افزایش مییابد. در این مرحله همچنین گروههایی برای فرهنگسازی در مناطق دور دست اعزام میشوند و این مرحله همچنان ادامه مییابد.
البته هنوز سرزمینی وجود دارد که با نیروهای چریکی دشمن است. این منطقه برای جنگ چریکی مناسب نیست به همین علت گروه کوچی برای تخریب تاسیسات مواصلاتی و پلها مینگذاری در مکانهای مختلف و ترویج بیاعتمادی در میان مردم، به این مناطق اعزام میشوند.
در این مرحله اقدامات تخریبی به صورت ملموسی افزایش مییابد زندگی مردم منطقه زیر نظارت و کنترل دشمن مختل میشود. نیروهای مبارز همچنین مناطق دیگر را نیز هدف قرار میدهند و با دشمن در جبهههای مشخص شده میجنگند. در این زمان سلاحهای سنگین (نظیر تانکها) نیز به غنیمت گرفته میشود و مبارزه به صورت متوازن ادامه پیدا میکند. هنگامی که پیروزیهای جزئی به پیروزی نهایی تبدیل میشود دشمن نیز از پای در میآید، در این مرحله است که نیروهای چریکی مبارزه را به شرایط خود بر دشمن تحمیل میکنند. دشمن شکست میخورد و مجبور به تسلیم میشود.
تاثیر فیدل کاسترو در پیروزی مبارزات کوبا
مواردی که ذکر شده گوشههایی از مراحل جنگ آزادیبخش کوبا بود. البته محتوای این مراحل تقریبا عمومی است. حضور هم زمان سه عنصر مردم، شرایط مکانی و زمانی و فرماندهی همیشه مانند جنگ کوبا شکل نمیگیرد. آیا نمیتونیم بگوئیم که فیدل کاسترو ویژگیهای یک مبارز و یک سیاستمدار را در خود جمع کرده بود؟ این درحالی است که در ورود به خشکی (در گرانما) و پیروزی بر دشمن مدیون نظریههای وی هستیم. نمیتوانیم بگوئیم که پیروزی ملت در کوبا بدون حضور فیدل کاسترو به دست نمیآمد، اما میتوانیم بگوئیم که پیروزی بدون او پرهزینهتر و ناقصتر از پیروزی فعلی میشد.
تأمین آذوقه و لجستیک مبارزات ضد استعماری
نیروهای مبارز نیازهای اولیهای دارند که با توجه به اینکه در بیشتر موارد شرایط برای تولید مناسب نیست، باید آنها را از محیط اطراف خود تامین کنند. این موضوع قوانین خاص خود را دارد.
فصل سوم: ساختار جبهه چریکی
1-تامین آذوقه
تامین آذوقه مجموعه چریکی (نیروهای مبارز) به صورت صحیح امری اساسی است. این گروه باید ضمن استفاده از محصولات کشاورزی، به گونهای از این محصولات استفاده کنند که برای کشاورزان نیز امکان بهرهبرداری از این محصولات را فراهم آورد. یک چریک نمی تواند در طی مبارزه سخت پیشروی خود بخصوص در اوایل نبرد و در زمانی که در منطقه تحت سیطره گروههای سرکوبگر قراردارد؛ از خود تولیدی داشته باشد. همزمان با رشد و توسعه مجموعه چریکی، این مجموعه باید به دور از منطقه عملیاتی، منابع تهیه آذوقه را فراهم آورد. گروه چریکی در ابتدا تنها از دستاورد کشاورزان استفاده میکند و گاهی هم غذا را از جاهای دیگر به دست میآورد، با این حال، این مجموعه هرگز نمیتواند مراکزی برای تهیه غذا ایجاد کند. چرا که هنوز جایگاه ثابتی ندارد و مراکز تهیه غذا و ذخایر موجودی، با تحولات نبرد تغییر میکند.
چریکها قبل از هر چیز باید اعتماد تمامی ساکنان منطقه را جلب کنند. دستیابی به این امر مرهون اتخاذ موضعی مثبت در قبال مشکلات آنان از طریق کمک به آنها و آگاهسازی همیشگی آنان برای دفاع از منافع خود و تعقیب کسانی است که سعی میکنند در طی نابسامانیها و آشوبها، ذخیره کشاورزان را از دست آنها خارج کرده و محصولات آنها را به یغما ببرند، یا آنها را مقروض کنند.
اجرای این راهکار باید با ملایمت و صلابت انجام شود. به این معنا که باید با تمامی کسانی که خالصانه دلسوز جنبش انقلابی هستند؛ به صورت طبیعی همکاری کرد و با کسانی که مستقیماً به همراه تفرقه افکنان و ستون پنجم با جنبش انقلابی مبارزه میکنند قاطعانه برخورد شود.
سند امید یا بدهکاری
نظارت بر منطقه باید به آرامی صورت گیرد، در این شرایط میتوان آزادیعمل بیشتری داشت. همیشه بایستی اصل مهم که همان پرداخت دائمی بهای کالاهای گرفته شده از دوستان است مورد توجه واقع شود. خواه این کالا محصولات کشاورزی باشد خواه کالای تجاری. معمولاً این کالاها به صورت هدیه است، اما گاهی شرایط زندگی کشاورز، مانع دستیابی به این هدایاست. گاهی شرایط مثبت اقتضا میکند بدون پرداخت بهای کالا، به مراکز تجاری حمله شود. در چنین شرایطی همیشه باید رسیدی به عنوان « سند امید» و سند بدهکاری که از آن سخن به میان آمد به تاجر اعطا شود. این رسید به افرادی داده میشود که در خارج از منطقه آزاد شده هستند و بایستی مبلغ هر چند ناچیز باشد در اسرع وقت پرداخت شود.
زمانی که شرایط به گونهای باشد که بتوان با محافظت دائمی از سرزمینی مانع از هجوم ارتش شد، میتوانیم به صورت گروهی اقدام به بذرافشانی و کاشت محصولات در آن منطقه کنیم. در این حال، کشاورزان در جهت منافع ارتش چریکی به کاشت زمین میپردازند و بدین شکل منبع ثابت تهیه آذوقه را تضمین خواهند کرد.
زمانی که تعداد چریکهای داوطلب بیش از تعداد سلاحها باشد و شرایط سیاسی مانع از کشانده شدن این افراد به مناطق تحت سیطره دشمن شود، ارتش انقلابی میتواند نیروها و تمامی سربازان خود را به امر زراعت مشغول کند تا با چیدن محصولات، زمینه تهیه آذوقه را فراهم کنند. با این اقدام، افراد داوطلب، سوابق خدمت خود را افزایش میدهند تا در آینده بتوانند به جرگه مبارزان بپیوندند. با این حال ترجیح داده میشود، بذرافشانی توسط خود کشاورزان انجام شود، چرا که آنها با رغبت و مهارت بیشتر این کار را انجام میدادند و این زمینه فراهم میشود تا با یک گام روبه جلو،تمامی محصولات خریداری شده برای مصرف ارتش، بر اساس نوع و طبیعت این محصولات در هوای آزاد یا در انبارها ذخیره شود.
نقش ذخیره غذایی در ادامه مبارزات ضد استعماری
با تشکیل هیئتهای مسئول تهیه آذوقه کشاورزان، تمامی کالاها در اختیار این هئیتها قرار میگیرد تا به کمک ارتش انقلابی، به انجام مبادلات پایاپای با کشاورزان بپردازند، همچنین در زمانی که با بهتر شدن شرایط، زمینه تعیین میزان مالیاتها فراهم میشود، نباید این موضوع با سادهترین حالت ممکن انجام شود، به ویژه اگر تولید کننده ضعیف باشد. از همه مهمتر باید روابط خوب طبقه کشاورزان و ارتش انقلابی که زاییده این روند مالیات گیری است، ادامه یابد.
اخذ مالیات به صورت نقدی یا دریافت سهمی از محصول، ممکن است احتیاطهایی را در پی داشته باشد، مثلاً گوشت محصولی اجتناب ناپذیر و مهمتر از سایر موارد است. تولید و محافظت از این محصول باید تضمینی باشد. با همکاری کشاورزان، مراکزی برای پرورش مرغ، بز و خوک ایجاد میشد. این حیوانات از زمینداران بزرگ خریداری یا مصادره میشد و زمانی که منطقه ناامن بود، کشاورزان چنین وانمود میکردند که با نیروهای چریکی رابطهای ندارند. معمولاً در مناطق زمین داران بزرگ، حیوانات بسیار یافت می شد. این حیوانات ذبح شده و بر آن نمک پاشیده میشد و بدین ترتیب گوشت، ماندگاری بیشتری پیدا میکرد.
از دیگر فرآوردههای حیوانی، پوست است که تا حدی زمینه ایجاد صنعت چرم سازی را فراهم میکند. صنعتی که ماده اولیه ساخت کفش -که نیروی چریک نیازمند آن است- را فراهم میکند. به طور کلی میتوان گفت غذاهایی که وجود آنها ضروری است، شامل گوشت، نمک، برخی سبزیجات یا دانهها است. کشاورز همیشه خوراکیهای ضروری را تولید می کند، مانند مالانگا در مناطق کوهستانی استان اورینته (واقع درکوبا)، ذرت در مناطق کوهستانی مکزیک، آمریکای مرکزی و پرو، سیب زمینی در پرو، دام در شهرهای دیگر چون آرژانتین و گندم هم در شهری دیگر. به هر حال گروه میبایست با خوراکیهای ضروری و برخی مواد چرب حیوانی و گیاهی که نیاز به خوراک را مرتفع میساخت تغذیه میشد.
نمک از ضروریات زندگی چریکی است، زمانی که ما در نزدیکی دریا بودیم و میتوانستیم به نمک دست بیابیم باید به سرعت حوضچههایی کوچک به وجود میآوردیم تا با خشک شدن آب بتوانیم نمک استخراج کنیم. ما نباید فراموش میکردیم که محاصره منطقه کوهستانی که هیچ تولیدی ندارد؛ این منطقه را بسیار در تنگنا قرار میدهد و سازمان کشاورزی و تمامی تشکیلات شهری باید این احتمال را پیشبینی کننند، کشاورزان باید ذخیره غذایی خود را حفظ کنند تا در سختترین شرایط نبرد بتوانند خود را حفظ نمایند. آنها باید تلاش میکردند تا محصولات فاسد نشدنی چون دانههای ذرت، گندم، برنج، آرد، نمک و شکر و تمامی ذخایر به سرعت انبار شود و همچنین بذرافشانی ضروری نیز صورت گیرد.
بزودی روزی فرا میرسید که تمامی مشکلات غذایی منطقه حل میشد. ولی مقدار زیادی از دیگر تولیدات چون پوست برای تولید کفش (زمانی که امکان ایجاد صنعت چرم سازی وجود نداشت) و کتان برای تولید لباس و لوازم دیگر چون کاغذ و ابزار چاپ برای روزنامهها و جوهر و… ضروری به نظر میرسید.
با تکمیل کادر گروه چریکی، نیاز آنها به گروههایی از دنیای بیرون بیشتر میشد. در چنین شرایطی گروه جیره بندی و تهیه آذوقه میبایست وظیفه خود را به بهترین نحو انجام دهد. این سازمان اساساً به وسیله دوستان کشاورز پابرجا بود.
سازمان جیرهبندی بر پایه دو بخش استوار بود. یک بخش از آن به شهر ختم میشد و بخش دوم به جبهه نیروهای چریکی منتهی میشد. مسیرهای تامین آذوقه، تمامی مناطقی که امکان عبور ابزارآلات از آن وجود داشت و در ابتدا مکان محل حضور نیروهای چریک را در بر میگرفت.
بعد از مدتی کشاورزان اندک اندک به خطرات عادت میکردند و بدون آنکه با خطر بزرگی مواجه شوند تجهیزات را به محلهای تعیین شده انتقال میدادند. انتقال تجهیزات شبانه بواسطه قاطر و دیگر حیوانات باری و در برخی موارد با کامیون انجام میشد، بدین ترتیب ضمانت تهیه آذوقه به شکلی منظم فراهم میشد. البته در اینجا نوعی از خطوط تهیه آذوقه از اماکن نزدیک به مناطق عملیاتی مدنظر بوده است.
همچنین باید از خطوط تهیه آذوقه که از مناطق دورتر ارسال شده است، نیز بهره برد، در این موارد گروههای چریکی باید علاوه بر ارائه تجهیزاتی که در روستاها و شهرهای استانها یافت نمیشود، پول لازم برای خرید را نیز ارائه میکردند.
تشکیلات تهیه آذوقه بواسطه هدایای مستقیم دوستان، تغذیه می شود و با دریافت این بخشش ها رسیدهایی را به صورت مخفیانه صادر میکند، کسانی که انجام این امور را بر عهده دارند، به شدت باید تحت کنترل باشند.
آنها زمانی که نیروهای چریک برای هجوم به منطقه عملیاتی جدید خارج میشوند، میتوانند بهای خریدهای خود را به صورت نقد یا با «سند امید» بپردازد. در این وضعیت چارهای جز دریافت کالای تاجران نیست و در این حال پرداخت این امانتها بسته به سپرده نیروهای چریک یا تواناییهای مالی آنان است.
انبار ذخیره آذوقه
تمامی خطوط تهیه آذوقه که از روستا عبور میکند، نیازمند تعدادی پایگاه یا مراحل پایانی است که در خانههای ویژهای ایجاد شده است و میتوان آذوقه را در طول روز و حتی شب بعد در آن ذخیره کرد.
تنها کسانی باید از این خانهها مطلع باشند که مستقیماً مسئولیت تهیه آذوقه را برعهده دارند، صاحبان این خانهها باید با کمترین حد از این تحرکات اطلاع داشته باشند، این افراد طبعا افرادی هستند که سازمان بیشترین اعتماد را نسبت به آنها پیدا کرده است.
قاطر، مناسبترین حیوان برای حمل آذوقه است. این حیوان ،توان باربری عجیبی دارد و میتواند با حمل بیش از صد کیلوگرم بار در طی یک یا چند روز، از مناطق بسیار ناهموار و ترسناک عبور کند. قانع بودن این حیوان، باعث شده است تا بهترین وسیله حمل بار باشد. البته سم این حیوان باید به خوبی نعل شده باشد و قاطرچیهای ماهری از آنان مراقبت کنند. بدین شکل میتوان ارتشی واقعی و بسیار سودمند که با چهاردست و پا به پیش میرود، بوجود آورد.
گاهی با وجود صبر و توانایی قاطر در پشت سر گذاشتن سختترین مراحل، وقتی این حیوان با مسیری ناهموار مواجه میشود باید بار آن را سبک نمود، به همین علت گروهی ویژه جهت پرهیز از این کار باید تعیین شوند تا مسیرهای کوهستانی را با دقت مشخص کنند. زمانی که تمامی این شرایط فراهم شد و سازمان چریکی مستحکمی به وجود آمد و ارتش انقلابی روابط خوب با کشاورزان برقرار ساخت، ضمانت تهیه آذوقه به صورت منظم انجام خواهد پذیرفت.
2-تشکیلات شهری
تشکیلات شهری جنبشهای انقلابی در دو جبهه داخلی و خارجی بسیار با اهمیت است. طبعاً هر دو جبهه ویژگیها و وظایف متفاوتی دارند و اگر چه ماموریتهای این دو جبهه نامهای یکسانی دارند، با این حال چگونگی اخذ مال در جبهه خارجی با جبهه داخلی متفاوت است. همین حالت درباره تبلیغات و تهیه آذوقه نیز صادق است. در ابتدا ماموریتهای جبهه داخلی را شرح میدهیم.
جبهه داخلی در مبارزات چریکی
منظور از جبهه داخلی، منطقهای است که هر چند به صورت جزئی، تحت نظارت نیروهای آزادیبخش قراردارد و با نیروهای چریکی موافق است. زمانی که نیروهای چریکی در منطقهای نامساعد وارد جنگ میشوند، در این منطقه پراکنده میشود و به عمق آن نفوذ نمیکند، چرا که در این صورت خسارات زیادی را متحمل خواهند شد، از سوی دیگر در صورت نفوذ در عمق منطقه به دلیل حضور دشمن، آنها نمی تواند به تشکیلات داخلی خود سامان بخشند. ممکن است در جبهه داخلی تشکیلاتی ایجاد شود که برای مدیریت بهتر، وظایف ویژهای را بر عهده بگیرد.
تبلیغات معمولاً به صورت مستقیم و غیرمستقیم با نظارت ارتش انقلابی انجام میپذیرد. (همین موضوع به علت اهمیت فراوان خود مرا بر آن داشت تا در آینده به صورت جداگانه آنرا بررسی کنم.) گرفتن مالیات بر عهده تشکیلات شهری است. همین وظیفه را تشکیلات کشاورزی ( و کارگران در صورت وجود) به طور کلی بر عهده دارند و دادگاهی باید بر فعالیت هر دو تشکیلات نظارت داشته باشد.
همانطور که در فصل پیش بیان کردیم اخذ مالیات به شیوههای مختلف چون مالیات مستقیم و غیرمستقیم و بخشش و مصادره انجام میپذیرد. تمامی اینها بخشی از فصل مهم تهیه آذوقه ارتش چریکی را تشکیل میدهند.
برای این منظور باید کاملاً هوشیار بود تا اقدامات ارتش انقلابی منجر به فقر یک منطقه نشود، هرچند که به دلیل محاصره دشمن، اقدامات ارتش به طور غیرمستقیم چنین تبعاتی را در پی خواهد داشت و تبلیغات دشمن نیز مدام از آن سوء استفاده میکند. دقیقاً به همین دلیل است که باید از عوامل مستقیم ایجاد درگیری خودداری شود.
به عنوان مثال هیچ محدودیتی نباید برای صاحب محصول در منطقه آزاد شده جهت فروش محصول خود در خارج از منطقه وجود داشته باشد، مگر در حالات و شرایط اضطراری و به صورت موقت که دراین وضعیت نیز باید دلیل اقدامات به روشنی برای کشاورز تبیین شود. با هر اقدام ارتش انقلابی بخش تبلیغات، وظیفه اطلاعرسانی را بر عهده داشت تا بدین طریق کشاورز از جزئیات اقدامات ارتش آگاه شود. بنابراین تا زمانی که فرزند، برادر و نزدیکان شخص، در این ارتش فعالیت کنند، ارتش متعلق به او خواهد بود.
با توجه به اهمیت برقراری ارتباط با کشاورزان، وجود هیئتهای که برای این روابط برنامه ریزی کنند، ضروری به نظر میرسد. این هیئتها در مناطق آزاد شده فعالیت میکنند، ولی با مناطق همجوار نیز ارتباط دارند و دقیقاً از طریق همین مناطق همجواراست که میتوانند به آرامی نفوذ کنند و به جبهه نیروهای چریک وسعت ببخشند.
کشاورزان به صورت شفاهی و مکتوب به تبلیغات میپردازند، آنها با سخن گفتن از چگونگی زندگی ساکنان دیگر مناطق و قوانین ایجاد شده جهت حمایت از کشاورزان ضعیف و روحیه فداکاری ارتش انقلابی، زمینه مناسب را برای این ارتش به وجود میآورند. تشکیلات کشاورزی، همچنین باید دارای شاخههایی باشد تا برای ارتش انقلابی در صورت تمایل زمینهای را فراهم کند تا برخی تولیدات را به کمک بخشی از دلالها که تا حدی به صورت رایگان فعالیت میکنند در خاک دشمن به فروش برساند. چرا که تاجر هم به دلیل آرمانهای خود که او را به پذیرش برخی خطرات وادار میکرد و هم به دلیل دستیابی به سود سعی میکند با ارتش همکاری کند.
زمانی که از تامین آذوقه سخن گفتیم به اهمیت بخش راهسازی اشاره کردیم. نیروهای چریک وقتی به سطح معینی از آمادگی دست مییابند تا حدی مراکز ثابتی را به وجود میآورند تا بدون پناهگاه در مناطق مختلف سرگردان نشوند، در چنین شرایطی لازم است تا مسیرهایی متفاوت از راههای مالرو و راههای صاف و هموار ایجاد شود. همچنین میبایست توانایی تشکیلاتی ارتش انقلابی و قدرت تهاجمی دشمن نیز مورد توجه واقع شود، چرا که دشمن میتواند این راههای مواصلاتی را از بین ببرد یا با استفاده از این راهها به صورت آسان به اردوگاههای آنها راه یابد.
باید همیشه این اصل مهم مورد توجه واقع شود که گذرگاهها به این جهت به وجود آمدهاند که به آسانی بتوان آذوقه مواضعی که به هیچ وجه نمیتوانند به جیره خود دست یابند را تامین کرد. همچنین جز در مواردی که نسبت به میزان پایداری نیروهای چریکی در برابر حملات دشمن اطمینان حاصل شود نباید به ساخت این گذرگاهها پرداخت. البته میتوان گذرگاههایی نیز جهت برقراری ارتباط بین دو نقطه ایجاد کرد ولی این مسیرها حیاتی نیستند و ایجاد آن، خطری را به وجود نمیآورد.
علاوه بر آنچه گفته شد وسایل ارتباطی دیگری همچون تلفن وجود دارد که میتوان به شکلی آسانتر در کوهستان مورد استفاده قرار گیرد، به این معنا که از تنه درختان برای عبور سیمهای آن استفاده میشود تا دشمن نتواند در پروازهای اکتشافی آن را ببیند. روشن است که استفاده از تلفن تنها در مناطقی امکان پذیر است که دشمن نمی تواند به آن نفوذ کند.
دادگاه انقلابی شبه نظامیان
دادگاه، همان ستادی مرکزی برای عدالت، مدیریت و قوانین انقلابی است و ارتش چریکی که در سرزمینی آزاد شده شکل گرفته، بینیاز از آن نیست. مسئولیت این دادگاه باید به شخصی سپرده شود که از قوانین کشور مطلع است، همچنین بهتر است این شخص از ضرورتهای قانونی منطقه آگاه باشد تا بتواند از سویی قوانین و تشکیلاتی را ایجاد کند که برای سامان بخشیدن زندگی کشاورز به او کمک کند و از سوی دیگر نهادهای چریکها را در درون منطقه انقلابی برپا کند.
ما در آغاز نبرد پارتیزایی خود در کوبا، قانون مجازات و قانون مدنی و نظام اصلاح اراضی و نظام تامین آذوقه کشاورزان را به وجود آوردیم. بعدها قانون اصلاحات اراضی را در کوههای “سییرا مایسترا” هم وضع نمودیم، این دادگاه علاوه بر آنچه گفته شد، مسئولیت رسیدگی به گروههای مسلح و نظارت بر تمامی مشکلات آنان را برعهده گرفت و گاهی هم به طور مستقیم در مسائل مربوط به تامین آذوقه آنان دخالت میکرد.
باید توجه داشت که تمامی این پیشنهادات اساسی بدون تغییر نیست و محصول تجربه جغرافیایی و تاریخی مشخصی است که میتوان بر اساس دستاوردهای حقیقی محیط دیگری قابل تعدیل باشد.
بیمارستان های شهری و سلامت شهروندان
از طرف دیگر باید نسبت به سلامت ساکنان منطقه توجه بیشتری شود و بیمارستانهای مراکز نظامی به بهترین نحو ممکن کشاورزان را از خدمات درمانی برخوردار کنند تا آنها نیز از همان امکاناتی بهرهمند شوند که نیروهای انقلابی به آن دسترسی دارند.
بیمارستانهای شهری و سلامت شهروندان وابسته به ارتش انقلابی است. ارتشی که ماموریتی دو سویه را برعهده دارد. این مأموریت دو سویه معالجه مردم و رواج فرهنگ سلامت در بین آنان است. در حقیقت بیاطلاعی کامل از سادهترین امور بهداشتی، حل مشکلات سلامت ساکنان را پیچیدهتر می سازد و این همان مسئلهای است که اوضاع را بسیار نابسامان میکند.
با پیدایش نیروی چریکی، این نیروها باید به بهترین شکل ممکن سازماندهی شده و مدیریت انبارها را برعهده بگیرند تا ضمن نظارتی هرچند ناچیز بر کالاها، زمینه مراقبت و توزیع عادلانه آن را نیز فراهم کند.
طبیعت و شمول ماموریتهای جبهه خارجی با یکدیگر متفاوت است. مثلاً تبلیغات باید به صورت همزمان قومیتی و آموزشی باشد. تبلیغات باید به بیان پیروزیهای دوستان چریک بپردازد و کارگران و کشاورزان را برای شرکت در نبردهای واقعی مردم دعوت کند و در صورت امکان اطلاعاتی را درباره پیروزیهای این جبهه ارائه کند.
دریافت اموال باید به شکل کاملاً سری و با مراقبت شدید انجام شود و فواصلی میان مسیر نخستین مسئول دریافت اموال و انبار تشکیلات ایجاد شود. باید این منطقه به مناطقی یکپارچه و منسجم تقسیم شود، ممکن است این مناطق، ایالت، شهر یا روستا باشد. باید جنبش گستردهتر شود و یک کمیته مالی جهت کنترل استفاده از واردات در تمامی این مناطق به وجود آید.
همچنین زمانی که شیوه مبارزه به خوبی رشد کرد، میتوان اقدام به گرفتن مالیات نمود و بدین ترتیب حتی صنعتگران با دیدن قدرت ارتش انقلابی، مالیات خواهند پرداخت. شبکه تامین آذوقه بواسطه خطوط متعدد تامین آذوقه و بر اساس نیاز نیروهای چریک شکل میگیرد و بدین شکل کالاهای رایج از همسایهها و کالاهای کمیاب از مراکز بزرگ و دورتر تامین میشود. باید تلاش شود تا مسیر تامین آذوقه تا حد ممکن ناشناخته باقی بماند وتنها اندکی از مردم از آن مطلع باشند. در این صورت است که دوام آن تضمین خواهد شد.
ساماندهی فعالیتهای انهدامی توسط تشکیلات شهری خارجی و با هماهنگی ستاد مرکزی انجام میشود. برخی شرایط ویژه ایجاب میکند تا به اعدام فردی دست زد و بهتر است این شرایط مورد بررسی واقع شود. لیکن ما معمولاً این اقدام را مناسب نمیدانیم، جز اینکه شخصی در جرائم خود ضد مردم و کشتار و سرکوب آنان مشهور باشد.
تجربه مبارزات در کوبا به ما نشان داد که امکان دارد برخی از دوستان برجسته و باارزش برای ما بوجود آمدند که در جریان انجام ماموریتهای درجه دوم خود فدا شدند. همچنین نباید به تعقیب و ترور کورکورانه روی آورد. گروههای چریکی بهتر است به اقدام گروهی دست بزنند تا بتوانند آرمانهای انقلاب را در درون تودههای مردمی نهادینه سازند و به این وسیله با حمایت ارتش انقلابی در زمان مناسب، کفه انقلاب را سنگینتر سازند.
برای دستیابی به چنین هدفی ،اتحادیههای انقلابی کارگری و کشاورزی نباید سستی کنند. این اتحادیهها باید پیروان خود را با آرمانهای انقلاب آشنا سازند و بیانیههای انقلابی پخش کنند و از حقیقت سخن بگویند. حقیقت باید یکی از ویژگیهای تبلیغات انقلابی باشد. در این صورت است که به تدریج میتوان تودهها را با خود همراه ساخت و کسانی که مسئولیتهای خود را به خوبی انجام دادهاند در ارتش انقلابی استخدام شوند و مسئولیتهای مهمی به آنها واگذار شود.
این همان راهبرد تشکیلات شهری در داخل و خارج از سزمینی است که نیروهای چریک در زمان مشخصی از مبارزات مردمی بر آن نظارت دارند. این عناصر و تجارب را میتوان تا حد زیادی غنیتر کرد، چرا که آنچه گفته شد تنها تجارب ما کوبائی هاست که در اینجا از آن سخن میگویم و ممکن است تجارب جدیدی وجود داشته باشد که گفتههای من را نقض کرده یا کاملتر کند. در هر صورت ما راهبرد و خط مشی خود را ارائه میدهیم و اعتقاد نداریم که این راهبرد وحی منزل است.
نقش زنان در مبارزات چریکی
زنان نقش مهمی را در پیشبرد عملیات ضد استعماری ایفا میکنند و بر خلاف برخی نظریات، حضور آنها در ارتش شبه نظامیان، مفسده انگیر نیست.
3-نقش زن در مبارزه انقلابی
زن، در آغاز تحول خط مشی انقلابی، میتواند نقش تعیین کنندهای ایفا کند. این امر باید به خوبی مورد تاکید قرار گیرد، چرا که در کشورهای ما که دارای پیشینه استعماری است، بیتوجهی به زن به حدی مشهود است که به تبعیض واقعی منجر میشود. زن میتواند سختترین فعالیتها را انجام دهد و دوشادوش مردان بجنگد و چنانکه عدهای فکر میکنند، باعث ایجاد فساد اخلاقی در بین سربازان نمیشود.
زن، دوستی است که در دوران طاقت فرسای نبرد، با ویژگیهای خاص جنسیت خود، نمایان میشود. زن همچون مرد میتواند به کار و پیکار بپردازد. وی اگر چه ضعیفتر از مرد است، ولی تواناییاش کمتر از او نیست و میتواند بخشی از ماموریتهای مبارزاتی خود را با موفقیت پشت سر گذارد. در حقیقت، زنان در جبهههای مختلف نبرد از نقشی کلیدی در کوبا برخوردار بودهاند.
معمولاً زنان رزمنده اندک هستند و زمانی که جبهه داخلی مقتدری ایجاد شود و در حد امکان تلاش شود تا مبارزانی که از توان بالایی برخوردار نیستند از میدان نبرد خارج شوند، میتوان ماموریتهای بزرگی را به زنان محول کرد. از مهمترین این ماموریتها، برقراری ارتباط میان نیروهای رزمنده، بخصوص در منطقه دشمن است.
مسئولیت انتقال نامه و پول و اشیاء کم حجم و بسیار باارزش باید به زنان کاملاً مورد اعتماد سپرده شود. آنها میتوانند با هزاران ترفند و حیله این کار را انجام دهند و در شرایطی که عملیات سرکوب به شدت انجام میشود، زن برخلاف مرد کمتر آسیب خواهید دید و در نتیجه موفقیت او بیشتر است.
زن و مأموریت های ارتباطی و تهیه غذا
زنی که ماموریت برقراری ارتباط را بر عهده دارد، در کار خود از آزادی بیشتری نسبت به مرد برخوردار است. او کمتر مورد توجه واقع میشود و سرباز دشمن با دیدن او کمتر احساس خطر میکند. باید دانست که ترس از افراد ناشناس و خطرات این چنینی معمولاً سربازان دشمن را وادار میسازد که اقداماتی وحشیانه مرتکب شود.
بنابراین زنان میتوانند نامهها را در بین یگانهای جدا از هم یا خارج از خطوط تماس و یا حتی در خارج از کشور توزیع کنند. اشیاء کم حجم چون فشنگ نیز در قالب کمربندهای ویژهای در زیر دامن زن پنهان میشود.
زن میتواند در آغاز مرحله جنگ همچون دوران صلح، ماموریتهای معمول خود را انجام دهد. سربازی که از شرایط بسیار سخت نبرد چریکی در عذاب است، بسیار میتواند از خوردن یک غذای لذیذ و خوش طعم احساس خوشبختی کند. ( در حقیقت یکی از ضرورتهای ناخوشایند نبرد، بلعیدن غذایی بد شکل، لزج، سرد و بدون طعم است.)
یک آشپز زن خوب که میتواند غذایی خوش طعم تهیه کند، حضور خود در سمت آشپزی را آسانتر میکند، چرا که یکی از مسائلی که باید با آن مقابله کرد، این است که مردها نسبت به تمامی فعالیتهای غیر نظامی [مانند غذا درست کردن] بی توجهند و همیشه به این علت سعی میکنند برای رهایی از آن به صف نیروهای مبارز بپیوندند.
مأموریت های آموزشی و پزشکی زنان
یکی دیگر از مهمترین ماموریتهای زنان، یاد دادن خواندن و نوشتن و علوم سیاسی به تمامی کشاورزان منطقه و سربازان انقلاب است. هدایت مدارس که جزئی از تشکیلات شهری است ، باید به زنانی واگذار شود که با رغبت بسیار به فرزندان توجه کرده و نسبت به ساکنان مهربان هستند.
با شکل گیری و استقرار جبههها و امنیت یافتن سپاه، زن میتواند به یک مددکار اجتماعی تبدیل شود و در حد امکان در کاهش فشارهای اقتصادی و اجتماعی منطقه کوشا باشد.
زن در حوزه بهداشت، میتواند نقش مهم پرستاری را برعهده گیرد و گاهی هم پزشک باشد. ماموریتی که بر خلاف مردان، آن را با ظرافت خاصی انجام میدهد.
ظرافت این کار بیشتر در زمانی مشخص میشود که شخص خود را درمانده و محروم از رفاه میبیند، یعنی در شرایطی که از درد شدید در عذاب است و در معرض خطراتی بسیار که مختص جنگ چریکی است؛ قرار دارد.
استفاده از زنان در صنایع کوچک
با فرا رسیدن مرحله ایجاد صنایع کوچک نیز نقش زن نمود بیشتری پیدا میکند. بخصوص در زمینه تهیه لباس که زنان آمریکای لاتین در گذشته به چنین امری اشتغال داشتهاند. زنها در زمینه استفاده از ابزار ساده خیاطی و دیگر موارد شگفتیساز هستند. آنها به بهترین وجه میتوانند نقش مردان را ایفا کنند و در سایر بخشهای تشکیلات شهری و در صورتی که به رزمنده نیاز باشد؛ فعالیت نمایند.
اگر چه چنین وضعیتی در جنگ چریکی به ندرت اتفاق میافتد، اما باید به منظور پرهیز از انحرافاتی که اخلاق گروه را فاسد میکند، دوره آمادگی قابل توجهی برای مردان و زنان برگزار شود. درباره افراد مجرد نیز به آنها اجازه داده میشد تا بعد از انجام تشریفات سادهای که قانون چریکها اقتضا میکرد، در سیرا مایسترا ازدواج کنند و زندگی مشترک خود را آغاز نمایند.
4-بهداشت و سلامت
در حقیقت یکی از مسائل خطرناک پیش روی نیروهای چریکی، ناتوانی آنان در مقابله با حالتهای ناگهانی، همچون پیدایش جراحت و امراض است که در جنگ چریکی بسیار دیده میشود. پزشک در این مورد وظیفه بسیار مهمی را برعهده دارد، زیرا او نه تنها ناجی بیماران است (غالباً به دلیل از دست رفتن تمام تجهیزاتی که در اختیار او قرار میگیرد) بلکه وظیفه دارد روحیه مریض را ارتقا بخشد و این احساس را به او منتقل کند که کسی در کنار اوست که تا رفع کامل خطر نزد وی میماند و از او پرستاری میکند.
سازماندهی درمانگاهها بسته به مرحلهای است که نیروهای چریک به آن دست یافته باشند. میتوان سه نوع مهم از مراکز درمانی برشمرد که هر یک از آنها با یک مرحله سازگار است.
مراحل سه گانه خدمات بهداشتی مبارزان
از لحاظ ترتیب تحولات تاریخی، ما در مرحله ابتدایی در صورت وجود با پزشکی مواجه هستیم که با دوستانش مدام منتقل میشود. او به مثابه یکی از آنان است که تمامی وظایف دیگر مبارزان چریک همچون پیکار را بر عهده میگیرد. پزشک ماموریتی سخت و طاقتفرسا را بر عهده دارد، چرا که با شرایطی مواجه می شود که برای درمان و نجات جان بیماران ، دارویی در اختیار ندارد. این همان همرحلهای است که در آن پزشک تاثیر بسیاری بر گروه میگذارد و برای روحیه گروه از اهمیت والایی برخوردار است.
او در این مرحله وظیفه خود را به شکل کامل به انجام میرساند و در کیف نه چندان مجهز خود، هر آنچه که مردم به آن نیاز دارند را حمل میکند. قرص ساده آسپرین برای مریض از اهمیت بسیاری برخوردار است، چرا که آن را از دست دوستی میگیرد که دردهای او را درک میکند و با این قرص با او همدردی میکند. در این مرحله، آرمانهای انقلاب باید کاملاً در درون پزشک نهادینه شده باشد، زیرا سخنان او بیش از هر فرد دیگری در میان افراد گروه تاثیرگذار است.
مرحله بعد را میتوان مرحلهای نیمه ابتدایی (کاملتر) دانست. یعنی مرحله اردوگاههایی که نیروهای چریک در آن توقف میکنند و خانههای کاملاً امن که محلی برای تجهیزات و حتی دوستان در گروه است، آماده میکنند. ماموریت پزشک در این مرحله آسانتر به نظر میرسد، او میتواند تجهیزات جراحی جهت درمان ابتدایی و ضروری در کیف خود حمل کند. ضمن اینکه امکان دستیابی او به کیف مجهزتری وجود دارد، این کیف، معمولا برای عمل هایی که ضرورت کمتری دارد، در خانه یکی از دوستان نگهداری میشد. در این مرحله امکان واگذاری مسئولیت رسیدگی به اوضاع بیماران و مجروحان به کشاورزان وجود دارد و این قابلیت وجود دارد تا داروهای بیشتری را در جایگاههایی امن به خوبی دسته بندی و محافظت کرد. در این مرحله و در مناطقی که هجوم دشمن به آن غیرممکن است، این امکان وجود دارد تا برخی خانهها به درمانگاههایی برای مریضها و مجروحان تبدیل شود.
ساخت مراکز درمانی واقعی تنها در مرحله سوم امکان پذیر است. یعنی در زمانی که نیروهای چریک به مناطقی دست مییابند که دشمن نمیتواند به آن وارد شود. در مرحله متکاملتر، امکان دستیابی به سه دسته از مراکز بر حسب امکانات حاضر وجود دارد. در نوع نخست، یعنی در سطح خط مبارزه، پزشکی که خود رزمنده است، وجود دارد. او دوست داشتنیترین فرد گروه است که نیازمند اطلاعات عمیق و گسترده نیست.
تاکید من هم بر همین اصل است، چرا که مهم ترین اقدام پزشک در چنین لحظاتی، قبل از هر چیز روحیه بخشی به مریض و مجروح است.حال آنکه اقدامات واقعی پزشکی، باید در درمانگاههای پشت جبهه صورت گیرد ونباید یک متخصص جراح در خطوط مقدم به هدر برود.
وقتی شخصی در صف مقدم نبرد مجروح میشود، افرادی که مسئول انتقال مجروحان هستند – در صورت وجود- باید او را به اولین مرکز درمانی انتقال دهند و در صورت نبود این افراد، دوستان آنها باید این ماموریت را انجام دهند. انتقال مجروحان در مناطق کوهستانی باید با ملاطفت بسیار دقیقی همراه باشد. چه بسا دردهایی که در طی انتقال مجروح بر او وارد میشود که طاقتفرساتر از جراحت سنگین وی باشد.
شرایط منطقهای این امکان را فراهم میکند که امر انتقال مجروحان به شیوههای مختلفی انجام شود. در مناطق جنگلی و ترسناک که بهترین مکان برای جنگهای چریکی است، طی مسیر تنها بواسطه یک ستون صورت میپذیرد. بهترین برانکارد نیز خوابیدن بر روی یک تور آویزان از یک چوب بلند است.
انتقال دهندگان مریض باید به نوبت عوض شوند، چرا که ممکن است کتفهای آنان آسیب ببیند و طولی نمیکشد که از حمل بار بسیار سنگین و سبک رنجیده میشوند. وقتی شخص مجروح از این تنگنای نخست عبور کرد، او و پروندهاش به مرکزی منتقل میشود که جراحان و متخصصان (طبعاً بنا بر امکانات گروه) تمامی خدمات را برای وی انجام میدهند.
بیمارستان های مجهز در مراحل پیشرفته مبارزات
اما دسته سوم همان درمانگاههایی است که دارای بهترین امکانات رفاهی ممکن است و به منظور بررسی علل امراضی که ممکن است ساکنان منطقه مبتلا شوند، ایجاد شده است. این درمانگاهها کاملاً با زندگی شهری متناسب است و تنها مراکز بهداشتی و عملیاتی نیستند، بلکه تاسیسات و مراکزی مرتبط با ساکنان شهری است که مسئولان بهداشت در آنجا به نقش آگاهسازی خود میپردازند.
همچنین باید درمانگاههایی ایجاد شود که مراقبتهای پزشکی را برای هر فردی فراهم آورد. میتوان برحسب امکانات جیرهبندی تشکیلات شهری، برای این درمانگاهها تجهیزاتی فراهم آورد که زمینه تشخیص آزمایشگاهی و اشعهای (ایکس یا گاما) بیماری را فراهم میآورد.
علاوه بر پزشکان، دستیاران آنها هم بسیار سودمند هستند. آنها غالباً جوانانی متعهد هستند که ضمن داشتن برخی اطلاعات از قدرت جسمی کافی برخوردارند. آنها به دلیل عقاید شخصی خود یا غالباً به خاطر اینکه سلاح برای همگان کافی نیست، مسلح نیستند. این افراد مسئولیت تمامی داروها و نقل و انتقالات و شبکههای درون سازمانی را بر عهده دارند و باید در هر مبارزهای به مجروحان رسیدگی کنند.
مسئولین برقراری ارتباط که با نهادهای بهداشتی در خطوط پشت جبهه دشمن ارتباط دارند، وظیفه تهیه دارو را نیز بر عهده دارند. هرچند ممکن است به طرق دیگر یا بواسطه صلیب سرخ جهانی نیز بدان دست یابند، اما تکیه بر احتمال کمک صلیب سرخ بخصوص در آغاز نبرد جایز نیست. از همین رو باید گروهی شکل بگیرد که به سرعت داروهای ضروری را تامین کرده و نیاز درمانگاههای شهری و نظامی را به طور یکسان برآورده سازند. افزون بر آن باید در زمانی که پزشکِ نیروهای چریک، از وسایل و مهارت لازم برای انجام یک عملیات پزشکی بی بهره است، با پزشکان سنگرهای مجاور که از این توانایی برخوردارند، ارتباط برقرار کند.
این نوع از جنگ بنا به مراحل مختلف خود، نیازمند وجود گروههای پزشکی مختلفی است، پزشک رزمنده و دوست افراد. این شخص همانند پزشک مرحله نخست است و وظیفه وی با پیچیدهتر شدن فعالیتهای نیروی چریک و تا حدی که شکلگیری مجموعهای از هیئتهای وابسته به این نیروها امکان پذیر باشد، متغیر خواهد بود.
بدین ترتیب جراحان عمومی به بهترین سربازان ارتش انقلابی تبدیل میشوند و بهتر آن است که یک متخصص بیهوشی وجود داشته باشد هرچند عملیات بیهوشی نیازمند داروهایی نظیر “لارگاکتیل” و “سدیم پنتوتال” باشد. این دو از مواد گازی بیهوش کننده خوبی هستند و دستیابی و محافظت از آنها به آسانی امکانپذیر است.
علاوه بر جراحان عمومی، شکستهبندها هم مفید هستند. چرا که شرایط منطقه کوهستانی، شکستگیهای بسیاری را در پی دارد. پزشک همچنین وظیفه دارد تمامی کشاورزان را نیز معالجه کند. چرا که تمامی بیماریهای ارتش چریکی به آسانی قابل تشخیص است، اما بیماریهای ناشی از سوء تغذیه بسیار صعبالعلاج است.
ممکن است در مرحلهای بسیارمتکاملتر، افراد کارشناسی نیز استخدام شوند، این در زمانی است که به منظور انجام اقدامی پختهتر، بیمارستانهای مجهزی به وجود آیند. باید به هنگام نیاز از تمامی بخشهای متخصص دعوت شود، البته بخشهایی که معمولاً از این دعوتها استقبال میکنند. از دندان پزشکان هم باید دعوت شود و از آنها خواسته شود تا با وسایل ساده دندانپزشکی خود به دیگر پزشکان ملحق شوند.
بخش تخریب، تبلیغات و صنایع نظامی در جنگهای چریکی
صنایع جنگی از دیدگاه جنگ چریکی محصول نوعی تحول بزرگ و نشان دهنده این است که چریکها در یک موقعیت جغرافیایی مناسب قرار دارند.
5-تخریب
تخریب، برای مردمی که به جنگ پارتیزانی روی میآورند، تخریب سلاحی است که نمیتوان برای آن بهایی تعیین کرد. تخریب مستقیماً توسط سازمان مخفی شهری انجام میشود. چرا که عملیات تخریب تنها در خارج از مناطقی صورت میگیرد که تحت نظارت ارتش انقلابی است. اما این سازمان مستقیماً باید تحت فرمان ستاد فرماندهی جنگ چریکی باشد، سازمانی که تشخیص صنایع و راههای ارتباطی و اهداف مورد نظر در این عملیات به آن واگذار میشود.
تفاوت تخریب و ترور
تخریب با ترور متفاوت است. سوء قصد و ترور یک فرد کاملاً با تخریب تفاوت دارد. ما به طور قطع بر این باوریم که ترور سلاحی نامناسب است که هرگز پیامدهای مناسب در پی ندارد و ممکن است مردم را از حرکت انقلابی جدا سازد و از طرفی عاملان آن تلفاتی انسانی را به بار آورند که با نتایج عملکردشان تناسب نداشته باشد. مگر اینکه در مواردی بسیار خاص مثلاً نابودی یکی از سران سرکوبگر به ترور فردی روی آورده شود.
باید توجه کرد که هرگز نباید برای سرنگونی یک قاتل بیارزش که مرگ وی منجر به قتل تمامی عناصر انقلابی شرکت کننده در ترور و همچنین افراد دیگر میشود، از نیروهای متخصص انسانی استفاده کرد.
انواع تخریب
تخریب ضرورتاً به دو روش انجام میشود: تخریب در سطح ملی که بر ضد اهداف معینی انجام میشود و تخریب در نزدیکی خطوط نبرد. تخریب در سطح ملی باید اساساً راههای ارتباطی را هدف قرار دهد، ممکن است هر یک از راههای ارتباطی به شکل متفاوتی تخریب شود، اما به هر حال تمامی این خطوط ارتباطی در معرض تخریب قرار دارند.
تخریب تیرهای برق و تلفن
تخریب پایههای برق و تلفن با بریدن تک تک آنها تا یکی مانده به آخر به آسانی انجام میپذیرد، بدین ترتیب که شبانه سالم به نظر میرسند، ولی یکی از آنها ناگهان سقوط میکند و با افتادن خود بقیه را به پایین میکشد و از کار افتادگی گستردهای را به بار میآورد.
تخریب پل ها
تخریب پلها به واسطه دینامیت انجام میشود، در صورتی که دینامیت موجود نباشد، میتوان پلهای فلزی را با دستگاه برش هوا تخریب کرد. باید پایه اصلی و فوقانی که نگه دارنده پل فلزی هستند قطع شود و زمانی که این دو پایه قطع شدند؛ همین اقدام را در مورد بخش دیگر پل به کار بست. در این صورت است که پل به یک طرف خم شده و سپس سقوط میکند. وقتی که دینامیت وجود نداشته باشد این بهترین روش است.
تخریب خطوط ریلی
خطوط ریلی و همچنین راهها را نیز باید در عملیات این چنینی تخریب کرد. گاهی هم میتوان در قطارها مینگذاری کرد که این امر به قدرت نیروهای چریکی بستگی دارد.
همچنین باید تجهیزات مناسب برای تخریب صنایع حیاتی هر منطقه فراهم شود. تخریب باید طرحی فراگیر داشته باشد و نباید اقدام تخریب تنها در زمان حساس و سرنوشتساز انجام شود، چرا که چنین تخریبی باعث مهاجرت دستهجمعی کارگران و ایجاد قحطی میشود. باید صنایع مختص به افراد رده بالا از بین برود، در این راستا همچنین باید تلاش شود تا کارگران را بر اهمیت این کار آگاه ساخت، مگر اینکه این اقدام پیامدهای اجتماعی بسیار ناگواری را در پی داشته باشد.
مسیرهای ارتباطی، مهم ترین ابزار تخریب
اصرار ما بر این است که راههای ارتباطی تخریب شوند. چرا که راههای ارتباطی سریع، مهمترین سلاح دشمن برای مبارزه با انقلابیون در مناطق هموار است. از این رو باید با تخریب پلها، خطوط ریلی، راهها، پایههای برق و تلفن و حتی لولههای آب و در یک کلمه تخریب هر آنچه که در زندگانی نوین ضروری به نظر می رسد، این سلاح دشمن را نابود کنیم.
تخریب در نزدیکی خطوط نبرد نیز ضروری است. اما در این مورد باید جدیت ، تلاش و فعالیت بیشتری صورت گیرد. ممکن است در این حالت کمک بیشتری نیاز باشد. در این مورد کمکرسانی بواسطه گشتی های نیروی چریکی انجام میشود. این گشتی ها در مناطق مورد نظر حضور مییابند و به اعضای تشکیلات شهری در انجام وظایفشان یاری میرسانند.
قبل از هر چیز باید خطوط مواصلاتی تخریب شوند، باید تمامی کارگاهها و مراکز با ارزش تولیدی که وسایل مورد نیاز دشمن برای حمله به نیروهای مردمی را تامین میکند، از بین برود. باید انبارهای دشمن را از او گرفت و مانع دستیابی او به آذوقه شد و در صورت لزوم مالکان اراضی را که تمایل به فروش محصولات کشاورزی و حیوانات خود به دشمن دارند را ترساند و ماشینها را به گونهای که سد معبر کنند، به آتش کشید.
باید همیشه در فواصل دور یا نزدیک مکان مشخص شده جهت عملیات تخریب، به دشمن ضربه وارد کرد و سریعاً عقبنشینی کرد، در این حالت نیازی به مقاومت سرسختانه نیست. کافی است دشمن بداند به هنگام اجرای عملیات تخریب ،گروههای چریکی، آمادگی کامل برای نبرد دارند تا او را به صورت زبون و شکست خورده به عقب برانند. بدین ترتیب به آرامی نشانههای سقوط در شهرهای نزدیک به مناطق فعالیت نیروهای چریک آشکار میشود.
6-صنایع جنگی
صنایع جنگی از دیدگاه جنگ چریکی محصول نوعی تحول بزرگ و نشان دهنده این است که چریکها در یک موقعیت جغرافیایی مناسب قرار دارند. قبلاً گفتیم وقتی مناطقی آزاد وجود داشته باشد و دشمن محاصره شدیدی بر نظام جیره بندی اعمال کرده باشد، به ناچار باید صنایع مختلفی به وجود آید. از میان این صنایع، دو صنعت کفش سازی و زین سازی ضروری هستند.
گروه نمیتواند در مناطق جنگلی ترسناک و پوشیده از سنگ و خار بدون کفش به راه خود ادامه دهد. در چنین شرایطی انسان واقعاً نمیتواند حرکت کند، تنها تعدادی از بومیان همان منطقه قادر به چنین کاری هستند و دیگران باید کفش بپوشند. این صنعت به دو شاخه تقسیم میشود. یکی تولید کفشهای جدید و دیگر رفو و اصلاح کفشهای کهنه. این صنعت حرفه ای، نیازمند تجهیز کامل صنعت پوست است.
صنعت دیگر زین سازی است که بواسطه تمامی لوازم رایج چون جعبه فشنگ و کوله پشتی تولید میشود. این لوازم را میتوان از کتان و پوست هم تهیه کرد و گرچه چندان ضروری نیستند ولی به گروه کمک میکند تا احساس راحتی و خودکفایی کنند.
ساخت سلاح نیز صنعت مهمی است، این صنعت، دارای وظایف متفاوتی است از صرف ترمیم قطعات خراب تمامی سلاحها گرفته تا ساختن انواع سلاحهای دست ساز توسط مردم و ساخت مینهای دارای بخشهای مختلف. با فراهم شدن شرایط، کارگاهی برای تولید باروت ایجاد میشود و در صورتی که امکان ساخت ماده منفجره و چاشنی آن در منطقه آزاد شده وجود داشته باشد؛ میتوان به دستاوردهای بزرگ و بسیار باارزش در این زمینه دست یافت.چرا که استفاده هوشمندانه ازمین به طور کامل راهها را تخریب میکند.
صنایع مهم دیگری نیز چون آهنگری و صنعت ورق آهن وجود دارد. در صنعت آهنگری، قاطرها نعل میشوند و خود نعل هم ساخته میشود. اما در صنعت نوع دوم، اعمال مربوط به ساخت طبق و بخصوص لایههای فلزی انجام میشود. به این صنعت، بخش ریخته گری نیز اضافه میشود و زمانی که ذوب فلزات تازه انجام شد، میتوان کارگاهی را هم برای تولید نارنجک دستی ایجاد کرد که در مسلح شدن گروه نقش اساسی دارد.
وجود یک کارگاه شغلی هم برای انجام تمامی اصلاحات و تاسیسات و پذیرش وظایفی مختلف و کاملاً مشخص نیاز است. این کارگاه که در پادگانها به «باتری خدمت» معروف است، دارای روح بروکراسی است و وظیفه دارد تمامی نیازها را به صورت کامل برآورده سازد.
مسئول ارتباطات گروه چریکی
همچنین در گروه چریکی یک فرد باید مسئول ارتباطات باشد. این شخص نباید تنها مسئول تبلیغاتی باشد که با بی سیم به خارج مخابره میشود، بلکه باید بر تلفنها و راهها نیز نظارت کند و با تشکیلات (سازمان شهری) در ارتباط باشد. فراموش نکنیم که ما در حال جنگ هستیم و ممکن است مورد هجوم واقع شویم و در اغلب موارد حفظ جان افراد در گرو ارسال به موقع یک پیام است.
خوب است به منظور رضایت گروه، صنعت تولید سیگار هم وجود داشته باشد. بدین منظور برگهای توتون خریداری میشود و با انتقال به منطقه آزاد شده، به ماده مصرفی خوبی تبدیل میشود. دباغی (چرم سازی) هم صنعت بسیار مهمی است. تمامی این صنایع، دارای تاسیسات سادهای هستند که میتواند در هر مکانی که با شرایط چریکها سازگار باشد، به وجود آید. دباغی به ساختمانهای بتونی کوچکی نیاز دارد، همچنین به طور ویژه نیازمند نمک بسیار است. چرم سازی برای صنعت کفش این امکان را فراهم میآورد که ماده اولیه آن در داخل تولید شود که این امر دارای فواید بسیار است. نمک را باید از داخل به دست آورد و مقدار زیادی از آن را در دسترس قرار داد. بدین منظور باید مکانهایی که از نمک انباشته شده را پیدا کرد و آب آن را تبخیر نمود. روشن است که دریا، منبع خوبی برای نمک است. گرچه منابع دیگری هم وجود دارد. نیازی نیست تمامی ناخالصی های نمک گرفته شود، با وجود بد طعم بودن نمک، آن را باید به همان صورت اولیه مصرف کرد.
نگهداری گوشت با نمک
گوشت را باید به کمک نمک نگهداری کرد. این کار ساده است و در موارد اضطراری میتواند جان افراد زیادی را نجات دهد. گوشت را میتوان برای مدتی طولانی در بشکههای آکنده از نمک نگهداری کرد و میتوان بسته به شرایط، آن را به همین شکل مصرف کرد.
7-تبلیغات
باید سعی شود تا افکار انقلابی با وسایل مناسب و به عمیقترین نحو ممکن رواج یابد. این امر مرهون شرکت یک کار گروه متکامل و سازمانی است که با آنها همکاری کند.
این سازمان باید دارای دو بخش متکامل باشد که در سراسر کشور حضور داشته باشند. تبلیغات باید در خارج یعنی در چارچوب سازمان ملی مدنی، و داخل یعنی در میان چریکها صورت گیرد و به منظور هماهنگی و تلازم مستحکم میان این دو نوع فعالیت تبلیغاتی یکپارچه، تنها یک هیئت اداری به وجود آید.
باید تبلیغات ملی سازمانهای مدنی موجود در بیرون از مناطق آزاد شده بواسطه روزنامه و نشریه و بیانیه انجام گیرد. روزنامههای مهم، مسائل کلی کشور را بیان میکنند و همگان را از تشکیل نیروهای چریکی منظم و استوار باخبر میسازد و از این اصل مهم که حقیقت، در طولانی مدت، خیر را برای ملت به ارمغان میآورد؛ غافل نمیماند.
علاوه بر نشریههای عمومی، نشریههای تخصصیتری نیز به واحدهای مسکونی مختلف ارسال میشود. نشریههایی که برای کشاورزان ارسال میشود باید حامل پیام دوستان آنها در سرزمین آزاد شده باشد، همان دوستانی که آثار روحیه بخش انقلاب را درک کردهاند. بدین ترتیب این نشریهها، از آرزوهای کشاورزان سخن میگویند.
روزنامه های کارگری هم دارای مضمون نشریه پیشین است با این تفاوت که همیشه حامل پیام مبارزان این طبقه نیست. چرا که احتمال دارد قبل از مرحله پایانی، سازمانهای کارگری در حوزه نبرد چریکی حضور نداشته باشند.
باید شعارهای بزرگ جنبش انقلابی چون “اعتصاب عمومی در زمان مناسب” و “همکاری با نیروهای انقلابی” و “اتحاد و یکپارچگی” و… تبیین شود. ممکن است روزنامههای دیگری که داعیه مبارزه دارند به تشریح ماموریت سایر عناصر در کشور بپردازد که در صف چریکها حضور ندارند، ولی به فعالیتهای مختلفی چون تخریب و ترور مشغولند. این امکان هم وجود دارد که در درون سازمان، روزنامههایی برای سربازان دشمن ارسال شود تا آنها را از وقایعی که بی اطلاعند، باخبر سازد. ازهمین روست که نشریهها و بیانیهها وابسته به حیات جنبش بسیار مفید است.
تبلیغات داخلی، مهم رکن اطلاع رسانی
مفیدترین نوع اطلاع رسانی آن است که در منطقه حضور چریکها انجام میشود. چرا که ضمن آگاه سازی ساکنان منطقه به تشریح نظریه «جنبش» میپردازند که تنها از شکل عملی آن چیزهایی میدانند. این بخش از تبلیغات، علاوه بر پیامهای رادیویی ،روزنامه مرکزی مختص تمامی نیروهای چریک و همچنین روزنامه کشاورزی و نشریهها و بیانیهها را نیز به خدمت میگیرد.
پیامهای رادیویی همه مسائل را تشریح میدهند. از جمله این مسائل دفع حملات هوایی و محل حضور نیروهای دشمن و بیان اسامی شناخته شده است. پخش تبلیغات ملی هم بواسطه روزنامههایی مشابه صورت میگیرد. این روزنامهها به توصیف وقایع و درگیریهایی میپردازند که تاثیر عمیقی بر خواننده به جا میگذارند و افزون بر آن اطلاعاتی بسیار مهم و دقیقتر در اختیار او قرار میدهند. این در حالی است که تبلیغات بینالمللی منحصرا به توصیف وقایعی میپردازد که به طور مستقیم با نبرد آزادیخواهی در ارتباط است.
اطلاع رسانی شفاهی با بی سیم، از هر نوع اطلاع رسانی بهتر است. تاثیر این بخش که کارکرد بیشتری هم دارد، با آزادی در تمام وطن نمود پیدا میکند و عقل و احساس ملت را بیدار میکند. تبلیغات کلامی یا تبلیغات با بی سیم بسیار تعیین کننده است و در شرایطی که ساکنان یک منطقه یا کشور، شور مبارزاتی متفاوتی دارند. این تبلیغات، شوق به مبارزه را افزایش میدهد و این روحیه را به تمامی مبارزان آماده تزریق میکند. این نوع تبلیغات، به تبیین، تشریح، آموزش مواضع آینده دوستان و دشمنان میپردازد.
البته رادیو در تبلیغات مردمی باید تابع اصلی مهم که همان حقیقت است باشد. یک حقیقت ناچیز، هرچند تاثیر اندکی داشته باشد بهتر از دروغ بزرگی است که در زیر پوششی ضخیم و رنگارنگ نهفته است. رادیو باید به طور ویژه، اطلاعاتی زنده از هر نوع نبرد و درگیری و ترور توسط ارتش سرکوبگر ارائه کند و همچنین باید شهروندان را توجیه فکری نموده، آنها را به صورت عملی آموزش داده و هر از چند گاهی پیام رهبران انقلاب را برایشان ارسال کنند.
اگر روزنامه اصلی جنبش، نامی داشته باشد که نماد عظمت و اتحاد است، برای جنبش مفید خواهد بود، مثلاً نام یکی از قهرمان کشور. همچنین رادیو باید همیشه در مقالات اصلی خود به بیان اهداف جنبش مسلحانه بپردازد. روزنامه هم باید مردم را با مسائل مهم ملی آشنا سازد و حافظ بخشهای مهمی باشد که مستقیماً کانون توجه بسیار خواننده است.