بایستههای مبارزات ضداستعماری از دیدگاه چه گوارا / بخش دوم

ویژگیهای جسمی و رفتاری یک مبارز
یک مبارز ضداستعماری برای اینکه بهترین کارآیی را در عرصه مبارزات داشته باشد، باید مجموعهای از ویژگیهای جسمی و رفتاری را در خود جمع کرده باشد.
فصل دوم: زندگی چریکی
1- چریک به عنوان یک مصلح اجتماعی
در قسمت قبل، ویژگیهای یک چریک را مشخص کردیم. چریک کسی است که با اراده آزادیخواهی ملت میآمیزد و هرگاه دیگر امکان صلح وجود نداشته باشد، به عنوان به عنوان یک مبارز مسلح، پیشگام مبارزات مسلحانه خواهد شد. او برای نابودی حکومت ظالم میجنگد و تا آنجا که بتواند، سعی میکند یک نظام جدید را جایگزین آن سازد.
گفتیم که در آمریکای لاتین و تقریباً در همه کشورهای توسعه نیافته، در شرایط کنونی، روستا به عنوان میدان مناسبی برای مبارزه انتخاب میشود. بنابر این اساس خواستههای اجتماعی که چریک در صدد رسیدن به آن میباشد، اصلاح مالکیت زمین هاست.
بنابراین مبارزه همیشه بر مبنای اصلاحات ارضی شکل میگیرد و شاید در آغاز، اهداف این اصلاحات کاملاً مشخص و معین نباشد و فقط به خاطر خواسته کشاورزانی اتفاق بیفتد که در طی قرنهای گذشته همواره خواستار مالکیت زمین هایی بودند که در آنها کار کرده و یا تمایل به کار باشند.
خصوصیات رفتاری یک مبارز
شروط محقق شدن اصلاحات ارضی به شرایطی که قبل از آغاز جنگ چریکی وجود دارد و همچنین به میزان گسترش اجتماعی این مبارزه بستگی دارد. اما چریک به عنوان یک انسان هوشیار که در رأس ملت قرار دارد، باید به گونهای رفتار کنند که دیگران مطمئن شوند او یک خادم واقعی برای آنها بوده و میتواند اصلاحاتی را که خواهان آنند ایجاد نماید.
بنابراین علاوه بر قاطعیت و خشونتی که در شرایط یک جنگ سخت باید داشته باشد، لازم است که در محافظت از نفس خود نیز قاطعیت و شدت به خرج داده تا در برابر هوای نفس و هر گناهی که ممکن است شرایط او را به سمت آن سوق دهد، مقاومت کنند. بنابراین یک چریک باید زاهد باشد.
روابط اجتماعی یک چریک با توسعه و پیشرفت جنگ، تغییر خواهد کرد. در ابتدا، چریکها، تازه کار بوده و نمیتوانند هیچ تغییری در ساختار اجتماعی منطقه ایجاد کنند. آنها در مورد کالاهایی که امکان پرداخت قیمت آن را ندارند، باید آنها را با گذاشتن وثیقه خریداری کرده و در اولین فرصت بدهی را پرداخت کنند.
چریک باید همواره کشاورزان را از لحاظ شغلی، اقتصادی، روحی و فرهنگی، کمک کند و از لحظههای اولیه جنگ باید همواره برای کمک به فقرا آماده باشد و کمترین رنجش و ناراحتی نیز برای ثروتمندان ایجاد نکند. اما وضعیت همیشه به یک شکل باقی نمیماند و با گذشت زمان اختلافات افزایش مییابد و زمانی خواهد رسید که بسیاری از کسانی که موافق انقلاب بودند، ناگهان از این رو به آن رو شده و اولین گام خود را برای مبارزه با نیروهای مردمی برمیدارند. در این صورت چریکها هم باید رفتار خود را با آنها تغییر داده و طرفدار ملت بوده و هرگونه خیانتی را پاسخ دهند.
در منطقه جنگی، مالکیت خصوصی باید بر اساس وظایف اجتماعی، اصلاح شود. یعنی زمینهای مازاد و حیوانات غیرضروری خانوادههای ثروتمند باید به طور عادلانه بین مردم تقسیم شوند.
البته مالکی که داراییهای خود را تقسیم شده میبیند، میتواند تقاضای غرامت کند و این حق او باید محترم شمرده شود. اما پرداخت غرامت، بوسیله «وثیقههای مطمئن» امکانپذیر است. سرتیپ “بایو” هنگامی که درباره این نوع قرضها صحبت میکرد، از این اصطلاح استفاده کرد.
زمینها، املاک و صنایع دشمنان اصلی و سرشناس انقلاب، باید به دست نیروهای انقلابی بیفتد و میتوان از شرایط جنگ نیز برای این کار بهره گرفت. در شرایطی که احساس برادری در انسانها به با ارزش ترین حد ممکن میرسد میتوان از هر همکاری که ذهنیت مردم منطقه آن را میپذیرد، استفاده کرد.
هماهنگی بین مبارزان و ملت
برای یک چریک که مصلح اجتماعی است، این کافی نیست که با رفتارش فقط یک الگو باشد. بلکه باید با آگاهیها و خواستههایش و تجربیاتی که در طول ماهها یا سالها جنگ کسب میکند، همیشه از لحاظ فکری یک راهنما و مرشد باشد. این تجربیات برای یک شخص انقلابی مفید بوده و میتواند اهداف او را روشن ساخته و او را از شرایط اهالی منطقه و کمبود سلاح آگاه نماید. در آن صورت وی حقیقت را درک کرده و ضرورت بسیاری از تغییراتی را که در گذشته فقط اهمیت نظری آن را حس میکرد اما جبنه عملی و ضروری آن را متوجه نمیشد، درک خواهد کرد.
باید به این مسئله توجه کرد که اعضا و رهبران جنگهای چریکی کسانی نیستند که با گذشت زمان، موضوع زمینهای کشاورزی را فراموش کنند. آنها هر چند که درد کشاورزان را نکشیدهاند، اما ضرورت تغییر وضعیت اجتماعی کشاورزان را به خوبی درک میکنند. بدین ترتیب با توجه به تجربه ما در کوبا، هماهنگی زیادی بین رهبرانی که اهمیت یک مبارزه مسلحانه اصولی را برای مردم بازگو میکنند با ملت ایجاد میشود. ملتی که عظمت آن در طول مبارزه بیشتر شده و نیازها و ضرورتهای عملی خود را به رهبران نشان خواهد داد. از این هماهنگی بین چریکها و مردم، یک بنیادگرایی تدریجی به وجود میآید که ویژگیهای انقلابی این جنگ را به تدریج افزایش داده و به آن جنبه ملی خواهد بخشید.
2- ویژگیهای یک رزمنده
زندگی چریکی با توجه به ویژگیهایی که به خلاصهای از آنها اشاره کردیم، شرایط جسمی، فکری و اخلاقی خاصی را میطلبد تا یک چریک بتواند به این زندگی عادت کرده و مأموریتهایی که باید انجام دهد را با موفقیت به سرانجام برساند.
اولین سؤالی که مطرح میشود این است که یک چریک باید چگونه باشد؟ اولاً بهتر است که یک چریک از اهالی منطقه باشد. زیرا در این صورت اگر بستگانی در آن منطقه داشته باشد میتواند مستقیماً با آنها ارتباط برقرار کند، چنین شخصی نسبت به منطقه نیز شناخت کافی خواهد داشت. (زیرا شناخت منطقه یکی از مهمترین شاخصها در جنگهای چریکی است) و از آنجا که با مشکلات منطقه خود عادت کرده است، بهتر میتواند به فعالیت بپردازد. علاوه بر آن طبیعی است که برای دفاع از ناموس خود یا برای تغییر دادن نظام اجتماعی که به زندگی وی، ظلم روا میدارد، دلاوری و شجاعت بیشتری از خود نشان دهد.
چریک، رزمندهای است که در شب فعالیت میکند. او باید تمام شرایط لازم برای انجام عملیات شبانه را داشته باشد. او باید بتواند با استفاده از زیرکی خود به گونهای از زمینهای پست و مرتفع عبور کند که کسی متوجه حرکتش نشود، در ادامه خود را به مکان مبارزه برساند و به طور ناگهانی به دشمن حمله کند. زیرا حمله ناگهانی یک عامل اصلی در جنگهای چریکی است. او باید از وحشت و ترس دشمن استفاده کند و همچون یک اسب چموش و افسار گسیخته خود را در میدان جنگ بیندازد. او کمترین کوتاهی از جانب دوستانش را نمیپذیرد و در مقابل از کوچکترین نقاط ضعف دشمن استفاده میکند. چریک مثل یک تندباد ظاهر میشود و همه چیز را نابود میکند. به جز در شرایط خاص، نسبت به کسی رحم ندارد و تنها تا حد نیاز نیروهای دشمن را میکشد و ترس و وحشت را در دل نیروهای دشمن میکارد. اما او، در آن واحد با نیروهای شکست خورده و خلع سلاح شده، به نیکی رفتار کرده و به مردگان احترام میگذارد.
چریک باید آمادگی فدا کردن جانش را داشته باشد
در اصول و مبانی چریکی، رها کردن مجروح جایز نیست و باید به بهترین شکل ممکن به مداوای او پرداخت، مگر اینکه زندگی گذشتهاش او را به اعدام محکوم کرده باشد، تنها در این صورت باید کشته شود. وقتی یک پایگاه امن و غیرقابل دسترسی دشمن وجود ندارد، به هیچ وجه نباید اسیر گرفت. زیرا این اسیر امنیت ساکنین و نیروهای چریکی را به خطر خواهد انداخت. او ممکن است بعد از بازگشت به نیروهای خود، اطلاعاتی را به آنها بدهد. بنابراین اگر جنایتکار نباشد باید بعد از توبیخ وی، او را آزاد کرد.
چریک اگر لازم باشد، باید زندگی خود را به خطر بیندازد و باید بدون هیچ تردید آمادگی فدا کردن زندگیاش را در لحظه مناسب داشته باشد. از طرفی او باید همواره احتیاط کرده و زمانی که ضرورتی وجود ندارد، خود را به خطر نیندازد. باید همه احتیاطهای لازم مراعات شود تا مبارزه آنها منجر به شکست یا نابودی آنها نشود.
یک مسئله بسیار مهم این است که در هر مبارزهای، تمام مناطقی که ممکن است از طریق آنها نیروهای کمکی برای دشمن فرستاده شود، تحت نظر گرفته شوند. در این صورت چریکها نیز از محاصره شدن در امان خواهند بود، محاصره یک ضربه مادی شدید به چریکها وارد خواهد کرد. البته ضربه روحی که از آن میبینند شدیدتر است، زیرا در این صورت امیدشان را به آینده مبارزه از دست خواهند داد.
چریک باید بسیار شجاع باشد، باید بتواند خطرات و امکانات عملیاتی را به خونسردی کامل، مورد بررسی قرار دهد، باید همیشه و در همه شرایط خوشبین بوده و یک راه موفقیت آمیز پیدا کند. حتی در شرایطی که مقایسه بین عوامل مطلوب و نامطلوب به جز یک امید اندک، چیز دیگری برای او باقی نمی گذارد.
برای آنکه چریک بتواند بر زندگی فائق آید، باید قدرت کافی برای سازگاری با محیطی که در آن زندگی میکند را داشته باشد. او همچنین باید تیزهوش و دارای نوآوری باشد تا در بحبوحه جنگ بتواند تصمیمهای مناسبی بگیرد، همچنین سازگاری و نوآوری نیروهای مردمی، تمام برنامههای سران دشمن را به هم زده و مانع به ثمر رسیدن نقشههای آنها میشود.
چریکها در هر شرایطی نباید رفیق مجروح خود را در مقابل نیروهای دشمن رها کنند زیرا در این صورت سرنوشت او جز مرگ چیز دیگری نخواهد بود، باید تا آنجا که ممکن است او را از منطقه جنگ دور کرده و به یک مکان امن ببرند. آنها برای اینکار باید مشکلات و خطرات بزرگی را تحمل کنند. بنابراین چریک باید یک رفیق بینظیر باشد.
علاوه بر اینها چریک مثل یک انسان لال است. هیچ کس به جز خودش از چیزهایی که به او گفته میشود، خبر ندارد. او به خودش اجازه نمیدهد که حتی یک حرف اضافه حتی در جمع دوستانش در میدان مبارزه، به زبان بیاورد. زیرا دشمن همیشه تلاش میکند تا نیروهای خود را وارد هسته نیروهای چریک کند و بدین ترتیب از نقشههای آنها، مکان آنها و ابزاری که از آن استفاده میکنند، آگاهی یابد.
ویژگیهای جسمی یک مبارز
علاوه بر ویژگیهای اخلاقی که ذکر کردیم، چریک باید یک سری خصوصیات جسمی بسیار مهم داشته باشد. او باید خستگی ناپذیر باشد. در این صورت وقتی احساس میکند که خستگی او قابل تحمل نیست، راه جدید پیدا میکند. همه حرکات یک چریک باید قهرمانانه باشد و از ایمان عمیق او ناشی شود. این شجاعت اوست که او را وادار میکند تا قدم بردارد. این قدم، گام آخر او نیست، بلکه پی در پی قدمهای دیگری بر میدارد تا به حدی برسد که فرماندهاش برای او تعیین کرده است. چریک باید بتواند سختترین دردها را تحمل کند. دردهای او فقط نبود غذا، آب، لباس و پناهگاه که هر لحظه با آن روبرو میشود نیست، بلکه او باید بتواند درد بیماری و جراحتها را نیز تحمل کند. در بیشتر اوقات جراحت باید به طور طبیعی و بدون حضور یک پزشک بهبود یابد. زیرا در غیر این صورت اگر چریک بخواهد منطقه چریکی را برای معالجه ترک کند، حتماً گرفتار دشمن خواهد شد.
برای اینکه همه این شرایط فراهم شود، چریک باید از سلامتی کامل برخوردار باشد تا بتواند همه سختیها را بیآنکه به بیماری دچار شود، تحمل کند و در این زندگی سرشار از فرار و تنهایی سلامتی خود را حفظ کند. حتی بهتر است بگویم باید با همزیستی طبیعی خود، جزء لاینفک منطقهای شود که در آنجا زندگی میکند و میجنگد.
تمام این موضوعات ما را به سوی این سوال سوق میدهد که بهترین سن برای یک چریک چه سنی است؟ البته تعیین دقیق این سن کار سختی است، زیرا تفاوتهای فردی و اجتماعی در انسانهای مختلف، امکان تعیین دقیق آن را نمیدهد. مثلاً یک کشاورز از یک فرد شهری، بسیار قویتر است و یک فرد شهری که فعالیتهای بدنی و زندگی سالم و بهداشتی داشته است، از کسی که همیشه پشت میز نشسته است، فعالتر خواهد بود. اما به طور کلی میتوان گفت که حداکثر سن یک رزمنده در مراحل اولیه و سخت جنگ چریکی، نباید بیش از 40 سال باشد. البته در این زمینه استتثناهایی هم مخصوصاً در مورد کشاورزان وجود دارد. یکی از قهرمانان جنگ ما که سرهنگ “کرسنچیو پرز” بود، وقتی به منطقه چریکی ما، “سیرا ماسترا” آمد، 65 سال داشت و از نیروهای بسیار مفید سپاه ما بود.
ممکن است پرسیده شود که آیا اعضای گروههای چریکی میتوانند عضو یک گروه اجتماعی معین باشند؟ پاسخ این است که گروه اجتماعی آنها باید با گروه منطقهای که به عنوان مرکز عملیات انتخاب میشود، هماهنگی داشته باشد. یعنی هسته اصلی مبارزان باید کشاورزان باشند. کشاورزان بهترین نیروها هستند، اما این به این معنی نیست که عدالت نادیده گرفته شده و ساکنین دیگر، نتوانند در مبارزه شرکت کنند. زیرا در این زمینه هم میتواند استثنا وجود داشته باشد. درباره حداقل سن نیروهای چریکی باید گفت پذیرفتن نیروهایی که زیر 16 سال داشته باشند جز در شرایط بسیار خاص جایز نیست. زیرا این نوجوانان تحمل سختیها و مشکلات و دردهایی که با آن مواجه میشوند را نخواهند داشت. میتوان گفت که بهترین سن برای چریکها بین 25 تا 35 سال است. زیرا زندگی افراد در این سنین، شکل کامل خود را یافته است و کسی که خانه و زندگی خود را ترک میکند، حتماً ابتدا درباره مسئولیتهای این قضیه به خوبی فکر کرده و سپس اقدام به این کار مینماید. او عزم خود را جزم میکند که هرگز از راهی که وارد آن شده، برنگردد. البته از میان نوجوانان هم رزمندههای فوقالعادهای بودند که در سپاه انقلابی ما به جایگاه والایی دست یافتند. اما آنها استثنا بودند و در ازای هر نوجوانی که مهارتهای جنگی خود را ثابت میکرد، دهها نوجوان هم بودند که باید آنها را برمیگرداندیم و بدین ترتیب فقط وقت و نیروی زیادی از گروه گرفته میشد.
چریک، سربازی حلزونی
همانطور که گفتیم چریک، سربازی است که مثل حلزون همیشه خانهاش را روی پشتش حمل میکند. بنابراین باید کیف خود را مجهز کند زیرا هر وسیله کوچکی میتواند مفید واقع شود. او باید از همه وسایل خود محافظت کند و فقط در شرایط بسیار سخت از آنها چشم بپوشد.
مسلح شدن چریک بستگی به این دارد که چه مقدار سلاح بتواند با خود حمل کند. زیرا تسلیح مجدد وی کار بسیار سختی خواهد بود و سختتر از آن تهیه مهمات است. بنابراین برای اجتناب از خیس شدن فشنگها، محافظت و شمارش تک تک آنها و جلوگیری از گم شدن آنها، یک چریک باید آموزشهای نظامی لازم را فرا گیرد.
تفنگ هم همیشه باید تمیز بوده و به خوبی پر شده باشد و نیزه آن نیز باید کاملاً تمیز شود. یکی از اقدامات مناسب این است که رهبر هر گروهی، کسانی را که در حفظ سلاح سهلانگاری میکنند، تنبیه و مجازات کند.
اهداف مبارزات چریکی
برای آنکه افراد بتوانند ویژگیهایی همچون خلوص، قاطعیت و اراده که امکان فعالیت در این شرایط سخت را برای آنها فراهم میکند، در خود ایجاد نمایند، باید یک هدف مهم داشته باشند. یک هدف ساده که در عین حال رؤیایی و بزرگ نبوده و امکان دسترسی به آن وجود داشته باشد. اما این هدف باید کاملاً روشن و تعریف شده باشد و در حدی باشد که بتوان بیهیچ تردیدی، زندگی را فدای آن نمود. تقریباً برای همه کشاورزان، حق مالکیت زمینهایی که در آنها کار میکنند و بهرهمندی از یک نظام اجتماعی عادلانه هدف اصلی محسوب میشود. از دیگر خواستههای کارگران این است که امکان کار کردن و دریافت یک دستمزد مناسب برای آنها وجود داشته باشد، هچنین آنها باید از یک نظام اجتماعی عادلانه نیز برخوردار باشند. اما دانشجویان و صاحبان مشاغل آزاد، بیشتر به مسائل نظری مثل آزادیخواهی فکر میکنند و برای آن میجنگند.
شرایط میدان مبارزه و لوازم جانبی یک مبارز
یک مبارز در طول مدت مبارزه خود نیازمند یک سری لوازم اساسی و ضروری است و به همین اندازه نیازمند دوری کردن از همراه داشتن لوازم غیر ضروری است.
نحوه زندگی یک چریک
حال این سؤال در ذهن ایجاد میشود که چریک چگونه زندگی میکند؟ پاسخ این است که زندگی نظامی چریک، شیوه زندگی او را تعیین میکند. مثلاً چریکهایی که در مناطق کوهستانی و جنگلی بوده و همیشه تحت تعقیب دشمن قرار دارند، در طول روز فعالیت کرده و وقتی برای غذا خوردن ندارند. نزدیک شب، طبق برنامه همیشگی، در جایی میان درختها و نزدیک چشمه آب، جمع شده و همه گروهها به طور همزمان غذا میخورند و در تاریکی شب اگر امکان داشته باشد، آتش روشن میکنند.
چریک هر وقت که بتواند و هرچه که در دسترس باشد را میخورد. شکمهای چریکها، برخی موارد از غذاهای خیالی پر میشود و حتی گاهی 2 یا 3 روز غذایی برای خوردن نمییابند، بیآنکه در تلاششان وقفهای ایجاد شود. سقف چریک، آسمان بالای سر اوست و یک تکه نایلون ضد آب، بین آسمان و تور خواب او فاصله ایجاد میکند. او کیف، تفنگ و گلولههایش که گنجهای او هستند را زیر سرش میگذارد. گاهی بهتر است به خاطر ترس از حمله ناگهانی دشمن، کفشهای خود را در نیاورد. کفش یکی دیگر از گنجهای چریک است. هر چریکی که دوجفت کفش داشته باشد در آن شرایط سخت روزانه، نسبت به بقیه زندگی راحتتری خواهد داشت.
چریک، هر روز در حال حرکت است، بی آنکه به یک مکان مسکونی نزدیک شود یا با کسی به صورت غیر عمد تماس داشته باشد. او در مناطق ناهموار، در گرما و سرمای شدید و حتی گاهی بدون آنکه غذا بخورد یا آب بنوشد، زندگی میکند. در راههای سخت و جانفرسا، عرق بر بدنش مینشیند و در حالی که با عرقهای پیشینش درمیآمیزد، آنها را خشک میکند. برای یک چریک همیشه امکان نظافت وجود ندارد. (البته این مسئله به خصوصیات فردی او نیز بستگی دارد.)
در جنگ اخیر، یکبار ما بعد از پیمودن 16 کیلومتر و 2 ساعت و 45 دقیقه جنگیدن در زیر نور آفتاب، و بعد از گذراندن ده روز و اندی در شرایط نامطلوب، وقتی به شهر «ال اوفیرو» نزدیک شدیم، ناگهان در زیر آفتاب سوزان، خودمان را کنار دریا یافتیم بدنهایمان به حدی بو میداد که کسی نمیتوانست به ما نزدیک شود. البته حس بویایی ما نیز با شیوه زندگیمان هماهنگ شده بود. تور خواب هر چریک با بوی خاصی که داشت، از تور بقیه شناخته میشد.
اردوگاه چریکها باید به گونهای باشد که به راحتی امکان ترک آن وجود داشته باشد و هیچ فردی نیز از آن جا نماند تا باعث لو رفتن آنها نشود. همه چریکها نباید به طور همزمان بخوابند. مثلاً به ازای هر ده نفری که میخوابند باید یک یا دو نفر از آنها شب را بیدار بمانند و نگهبانی دهند. نگهبانها در طول شب باید چندین بار عوض شوند و همه راههای منتهی به اردوگاه باید کاملاً تحت نظر گرفته شوند. زندگی در شرایط جنگی به چریکها یاد میدهد که چگونه غذا تهیه کنند، یا به سرعت غذا بپزند و یا اینکه چگونه با چیزهایی که در کوهستان پیدا میکنند، غذای خود را خوش طعم سازند. آنها یاد میگیرند که چگونه با استفاده از گیاهان بد بو، دانهها، نمک و کمی روغن یا کره غذاهای متنوع و رنگارنگ را در منطقه درست کنند. آنها در موارد بسیار محدود از گوشت حیوانات نیز استفاده میکنند.
شرایط میدان مبارزه در گروههای چریکی
یکی از حوادث مهم در زندگی چریکها، مبارزه با دشمن است. مبارزه و جنگیدن با دشمن باعث خوشحالی گروه شده و آنها را تشویق میکند که با شجاعت بیشتری به حرکت ادامه دهند. جنگیدن که اوج زندگی چریک است، در یک زمان مناسب باید آغاز شود. زمانی که وضعیت اردوگاه دشمن کاملاً مشخص شده باشد و ضعف آنها حتمی باشد تا بتوان آن را شکست داد. یا مثلاً زمانی که یک ستون از دشمن تا منطقهای که نیروهای آزادی بخش کاملاً به آن مشرف هستند، جلو آمده باشد. این دو حالت با هم متفاوت است. حمله به اردوگاه دشمن باید به شکل گروهی صورت گرفته و ستونهای بعدی دشمن را که برای شکست محاصره، جلو میآیند، باید به عقب راند. مبارزه با دشمن مخفی، هرگز هدف مناسبی برای چریکها نیست.
دشمن سرگردان، بی هدف، ناآشنا به ویژگیهای منطقه، هراسان و نیازمند به کمک، بهترین دشمن برای چریکهاست. هر وقت وضعیت دشمن وخیم شود، با سلاح قویتری که در اختیار دارد، سعی میکند مانع از حمله چریکها شود و هرگز خود را در شرایطی قرار نمیدهد که یکی از ستونهای بزرگش در دو یا سه نقطه مختلف، ناگهان مورد هجوم قرار گرفته و اعضای آن متفرق شوند، بدین ترتیب اگر نیروها محاصره نشده یا از بین نرفته باشند، دشمن قبل از آنکه حملهای علیه آنها صورت گیرد، نیروهایش را به عقب میکشد.
اگر گرسنگی، تشنگی یا حملههای مستقیم، دشمن را تحت فشار قرار میداد، در این صورت بعد از محاصره نیروهای دشمن و تحمیل خسارتهای فراوان به آنها، میتوان عقب نشینی کرد. در صورتی که نیروهای چریک خیلی ضعیف و یا نیروهای دشمن خیلی قوی باشند، فقط باید به طلایه سپاه دشمن حمله کرد.
بعد از آنکه چندین بار به آن حمله شود و سربازان مطمئن شوند نیروهایی که در صفوف جلوی سپاه بودهاند، کشته شدهاند، میترسند که به آنها ملحق شوند و در این صورت امکان هجوم بیشتر وجود خواهد داشت. بنابراین همیشه باید به طلایه سپاه دشمن حمله کرد. البته میتوان به قسمتهای دیگر سپاه نیز هجوم برد.
چریک برای آنکه راحت بتواند فعالیت کند و خود را با محیط سازگار سازد، باید مجهز باشد. یک چریک باید خصوصیات فردی خود را حفظ کند حتی اگر به یک گروه چریک بپیوندد. او باید همه وسایل ضروری زندگی و حتی وسیله خواب خود را در کیفش به همراه داشته باشد، زیرا ممکن است مجبور شود مدتی تنها زندگی کند. منظور ما از مجهز شدن چریک این است که او باید همه چیزهای لازمی را که میتواند حمل کند، با خود به همراه داشته باشد. زیرا او در مراحل اولیه جنگ به سر می برد ودشمن همواره در حال تعقیب اوست و او باید در مناطق ناهموار، بارانی و نسبتاً سرد، زندگی کند. مثل وضعیتی که ما در جنگ چریکی کوبا داشتیم.
جای خواب چریکها
چریک در انتخاب وسایل مورد نیاز خود باید وسایل ضروری و جانبی را از هم تشخیص دهد. یکی از وسایل بسیار ضروری تور مخصوص خواب میباشد که امکان استراحت مناسب برای چریکها را فراهم میکند. او باید این تور را به دو درخت متصل کند. البته در زمینهای خشک میتواند آن را روی زمین پهن کند. در هنگام بارش باران یا اقامت در زمینهای خیس، به جای تور خواب، از هیچ چیز دیگری نمی توان استفاده کرد.
در کنار تور خواب، باید از یک تکه نایلون ضد آب نیز استفاده شود. این تکه نایلونی باید به اندازه کافی بزرگ باشد تا همه سطح تور را بپوشاند. بر 4 گوشه این نایلون طنابهایی قرار دارد. وسط این نایلون، یا طناب به درختهایی که تور به آنها وصل شده است، بسته میشود تا مانع جمع شدن آب بر روی آن شود. طنابهای 4 طرف نایلون نیز به شاخههایی که در نزدیکی آن قرار دارند، بسته میشوند و بدین ترتیب شکل یک خیمه کوچک را بر روی تور ایجاد میکنند.
پتو هم یکی دیگر از نیازهای ضروری است. زیرا شبها در کوه هوا بسیار سرد میشود. باید یک دست لباس گرم هم برای مقابله با تغییراتی که در گرمای هوا ایجاد میشود، به همراه داشت. این لباس باید شامل یک شلوار و یک پیراهن سرهم یا غیر سرهم از جنس کتان ضخیم باشد.
کفش چریکها باید از جنس بسیار مرغوب باشد. کفش از اولین چیزهایی است که باید در انتخاب آن نهایت دقت به کار گرفته شود. زیرا بدون یک کفش مناسب، حرکت بسیار دشوار خواهد بود. از آنجا که چریکها همه زندگیشان را در کیفشان قرار میدهند، این وسیله از اهمیت زیادی برخوردار است. میتوان کیفهای سادهای ساخت و دو بند به آن وصل کرد. اما استفاده از کیفهای آمادهای که از جنس کتان کلفت بوده و در بازار موجود میباشد، یا کیفهایی که سراجها میسازند، بهتر است.
آذوقه شخصی و موارد خوراکی چریکها
علاوه بر آذقه کلی گروه، بهتر است چریکها همیشه مقداری آذوقه شخصی به همراه خود داشته باشند. مواد غذایی مورد نیاز عبارتند از: روغن یا کره که برای تمام نشدن چربی بدن بسیار ضروری میباشد. غذاهای کنسرو شده برای زمانی که غذای پخته شد، وجود ندارد، یا زمانی که تعداد کنسروها زیاد شده و سنگینی آنها، حرکت را دشوار میسازد. کنسروهای ماهی با ارزش غذایی بالای خود و شیر غلیظ به علت شکر زیادی که در آن وجود دارد، غذاهای مناسب و بسیار لذیذی به شمار میآیند. در این موارد میتوان از شیر خشک نیز استفاده کرد.
همراه داشتن نمک و شکر که زندگی بدون آن عذابآور است، نیز ضروری میباشد. میتوان از بعضی مواد دیگر مثل پیاز و سیر نیز برای چاشنی غذاها استفاده کرد. البته با توجه مناطق مختلف میتوان از مواد مختلف دیگر نیز استفاده کرد.
چریکها باید، یک بشقاب، یک قاشق و چند چاقو با تیغههای مختلف در کیف داشته باشند. به جای بشقاب میتوان از کاسه، قابلمه یا قوطی کنسرو استفاده کرد تا برای پختن یک تکه گوشت یا مالانگا (نوعی گیاه خوراکی در آمریکای لاتین) یا یک سیبزمینی یا درست کردن چای یا قهوه قابل استفاده باشد.
حفاظت و تمیزی سلاحها
برای محافظت از تفنگها به روغنهای خاصی نیاز است که باید با دقت تمام از آنها استفاده شود و اگر روغن مخصوص در دسترس نباشد میتوان از روغن چرخ خیاطی استفاده کرد. برای تمیز کردن سلاحها به تکههای پارچه نیاز است. از یک شاخه نیز میتوان برای تمیز کردن داخل سلاح استفاده کرد. تمیز کردن سلاحها باید به طور مرتب انجام شود.
جعبه فشنگ باید به حدی خوب ساخته شده باشد که باعث از بین رفتن گلولهها نشود. گلوله پایه مبارزه است و بدون وجود آن، چیزهای دیگر ارزشی نخواهند داشت. گلوله مثل طلا باارزش است، هر فردی باید با خود یک مشک یا قوطی آب داشته باشد. زیرا به آب فراوان نیاز پیدا میکند و همیشه و هرلحظه که بخواهد، امکان دسترسی آب برای او وجود ندارد.
تجهیزات دارویی چریکها
داروهایی که مورد استفاده همه هستند مثل پنی سیلین یا آنتی بیوتیکهای دیگر مخصوصاً از انواع خوراکی آنها،همچنین مسکنهای تببر،آسپرین،داروهای مخصوص بیماریهای بومی منطقه، قرص سرماخوردگی، داروی ضد اسهال و ضد انگل از همه انواع آن، باید در اختیار چریکها باشد.
در مناطقی که حیوانات سمی وجود دارند، باید واکسنهای مناسب با آنها، به همراه داشت. تجهیزات مخصوص جراحی نیز باید همراه چریکها باشد. علاوه بر اینها، وجود جعبه کمکهای اولیه برای انجام معاجلات ساده، ضروری است.
لوازم شخصی یک چریک
توتون یک وسیله جانبی است که در زندگی چریکها اهمیت زیادی دارد، وجود سیگار و توتون قلیان بسیار مهم است، زیرا قلیان برای سرباز در حال استراحت و تنها، یک رفیق خوب به شمار میآید. قلیان وسیله بسیار سودمندی است زیرا در هنگام نیاز از توتون آن و باقیماندههای سیگار میتوان استفادههای زیادی کرد.
کبریت علاوه بر آتش زدن سیگار، برای روشن کردن آتش نیز لازم است. روشن کردن آتش مخصوصاً هنگام بارندگی در کوه یک مشکل اساسی به شمار میآید. بنابر این علاوه بر فندک بهتر است کبریت نیز به همراه داشت تا در صورت گم شدن فندک از آن استفاده شود.
به همراه داشتن صابون برای نظافت بدن و بیشتر از آن برای شستن ظرفها ضروری است، زیرا اگر ظرفها نشسته و کثیف باقی بمانند، باقیمانده غذایی که در آنها میماند، فاسد شده و وقتی همراه با غذای جدید مصرف شود، باعث ایجاد عفونت و التهاب در معده میشود با استفاده صابون، چریکها میتوانند، شرایط نامناسب و سخت زندگی در کوه را تا زمانی که لازم باشد، با آرامش خاطر و به سلامت پشت سر گذراند.
وسایل جانبی دیگری نیز وجود دارند که ممکن است خیلی مورد استفاده قرار نگیرد اما به طور کلی وسایل مفیدی هستند. یکی از این وسایل، قطبنماست. در آغاز به عنوان راهنمای مسیر میتوان از آن استفاده کرد اما به تدریج با شناخت منطقه، نیاز به آن از بین میرود. از طرفی استفاده از قطبنما در مناطق کوهستانی بسیار سخت است. زیرا ممکن است مسیری که قطبنما آن را نشان میدهد بهترین مسیر نباشد. چون معمولاً در مسیر مستقیم، موانعی وجود دارد که اجازه عبور را نمیدهد.
به همراه داشتن یک تکه نایلون اضافه برای پوشاندن وسایل در هنگام بارش باران نیز میتواند مفید باشد. باید به این نکته توجه شود که در بعضی از کشورها، در بعضی از ماهها، تقریباً به طور مستمر باران میبارد و آب، دشمنِ همه تجهیزات چریکها از قبیل غذا، سلاح، دارو، کاغذ و لباس زیر به شمار میآید. میتوان چند دست لباس زیر اضافه به همراه داشت. البته به طور کلی جزء وسایل غیرضروری است. در بیشتر مواقع بهتر است یک شلوار اضافه به همراه داشته و در عوض حوله، لباس زیر و چیزهای دیگری را حذف کرد. چریکها باید برای زندگی در این شرایط، مقداری از نیروی خود را برای حمل وسایل خود، صرف کنند. بدین ترتیب، کم کم چیزهایی را که دارای اهمیت زیادی نباشد رها خواهند کرد.
صابون که برای شستن لباس و بدن مورد استفاده قرار میگیرد و همچنین مسواک و خمیر دندان،از جممله وسایل موردنیاز برای حفظ سلامتی بدن به شمار میآیند. از آنجا که ممکن است گاهی چریکها وقت خالی پیدا کنند، میتوان کتابهایی را که برای چریکها مناسب میباشد نیز به همراه داشت، مثل زندگینامه قهرمانان پیشین، کتابهای تاریخی یا جغرافیایی که بهتر است مربوط به همان کشور باشد و کتابهایی با موضوعات کلی که در بالا بردن سطح فرهنگی سربازان و کم کردن علاقه آنها به زندگی راحت، تأثیر داشته باشند.
اگر در کیف چریکها، جایی باقی مانده باشد، میتوان آن را با مواد غذایی پر کرد. البته در مناطقی که امکان تغذیه راحت وجود دارد، چنین چیزی لازم نیست. میتوان از شکلاتها یا غذاهای غیرضروری به عنوان مکمل غذاهای اصل استفاده کرد. مثلاً بیسکوئیت غذای مناسبی است که اگر بزرگ باشد میتوان آن را به تکههای کوچک تقسیم و یا حتی آن را له کرد.
در کوههایی که پوشش گیاهی وجود دارد، میتوان حیوانات را هم به آنجا برد. در مناطق بسیار مرطوب، به همراه داشتن یک بطری کوچک بنزین یا چوب “راتنجی” (نوعی چوب که در مقابل رطوبت بسیار مقاوم است) بسیار مفید خواهد بود. زیرا وقتی هیزمها خیس شده باشند برای روشن کردن آتش، می توان از آنها استفاده کرد.
هر چریکی باید یک خودکار یا خودنویس و یک دفتر یادداشت به همراه داشته باشد و برای ثبت اطلاعات، نامه نوشتن یا ارتباط با چریکهای دیگر از آنها استفاده کند.
چریکها همیشه باید یک تکه طناب یا نخ محکم به همراه داشته باشند چون در مواقع مختلف، بسیار مورد استفاده قرار میگیرد. همچنین، نخ و سوزن و چند دکمه نیز باید همراه آنها باشد. چریکی که این تجهیزات را به همراه خود داشته باشد. بر روی شانههای خود، یک خانه محکم و سنگین را حمل میکند اما در عوض در اوج سختیهای جنگ، میتوانند راحت ترین زندگی ممکن را تجربه کند.
ناگفتههایی از تحرکات و استقرار نیروهای ضد استعماری در مناطق مختلف
تمامی اقدامات گروههای ضد استعماری در مبارزات شبه نظامی تابع مقررات ویژهای است که برای حفظ امنیت اعضا باید به دقت رعایت شود.
3- سازماندهی نیروهای چریکی
سازماندهی نیروهای چریکی با یک طرح ثابت امکان پذیر نیست. زیرا مکانهای مختلف، تفاوتهای بسیاری با هم داشته و چریکهای هر منطقه باید خود را با همان محیط سازگار کنند. هر چند تجربه ما در کوبا بسیار ارزشمند است، اما همواره باید به این نکته توجه داشت که برای سازماندهی چریکها باید از روشهای مختلف که با خصوصیات فردی آن گروه مسلحانه هماهنگی داشته باشد، استفاده کرد.
درجهبندی های نظامی در گروه های چریکی
تعیین تعداد نیروها، یکی ازسختترین مسائل به شمار میآید. تعداد و قدرت هر نیرو، با هم فرق میکند. اگر نیروها در یک منطقه مطلوب قرار دارند، یعنی یک منطقه کوهستانی که شرایط آن نه آنقدر سخت است که چریکها همواره در حال فرار باشند و نه آنقدر مناسب است که چریکها آنجا را مرکز عملیات خود قرار دهند، در این حالت تعداد نیروهای مسلح در هر یگان نباید بیش از 150 نفر باشد. البته این تعداد نیز تقریباً زیاد است و بهتر است 100 نفر باشند.
بر اساس درجههای نظامی کوبا، این تعداد یک ستون تشکیل داده و یک سرهنگ رهبری آنها را به عهده میگیرد. لازم به ذکر است که سرجوخه و گروهبان در جنگ ما وجود نداشت. بنابراین یک سرهنگ، رهبری همه نیروها که تعداد آنها بین 100 تا 150 نفر میباشد را به عهده میگیرد. تعداد سروانها به تعداد گروههای 30 تا 40 نفره خواهد بود. وظیفه سروان رهبری گروه خود، جمع کردن آنها و فرستادن آنها برای مبارزه تن به تن است وتقسیم نیروهای هر گروه و سازماندهی کلی آنها نیز به عهده سروان است.
یگان اصلی در جنگهای چریکی، دسته است. هر دسته شامل 8 تا 12 نفر است و یک ستوان مسئولیت دسته خود را به عهده گرفته و وظایف سروان را برای دسته خود انجام میدهد. اما خود او باید تحت امر سروان باشد.
از آنجا که نیروهای چریکی مایلند در گروههای کوچک فعالیت کنند، به همین دلیل، دسته، یگان اصلی به شمار میآید. هر دسته حداکثر شامل 8 تا 19 نفر میباشد که به جنگ تن به تن با دشمن میپردازند. هر دسته باید زیر نظر مستقیم یعنی ستوان که در بیشتر مواقع از سروان جدا میباشد، فعالیت کند، حتی اگر در یک جبهه بجنگند. البته این موضوع در شرایط نادری نقض میشود. چیزی که به هیچ وجه نباید انجام شود، تجزیه گروه است. در هر تیم و هر دسته باید جانشینی مستقیم برای فرمانده وجود داشته باشد، تا در صورت نبود وی کارهایش را انجام دهد. این جانشین باید آمادگی خوبی برای پذیرش مسئولیتهای جدید و آنی را نیز داشته باشد.
توزیع تغذیه و لباس در گروههای چریکی
تغذیه در این گروه از مسائل اساسی است در این مورد از مقر آخرین عضو گروه تا فرمانده همه باید به یک نحو برخورد شود. اهمیت فراوان تغذیه تنها به علت کمبود مزمن مواد غذایی نبود. بلکه توزیع مواد غذایی نیز معمولا جزو تنها حوادث روزانه تلقی می شد. افراد گروه حساسیت عجیبی به عدالت در توزیع غذا داشته و با فکر نقاد و ریزبین خود سهمیه غذای افراد هم گروه خود را مقایسه میکردند. به هیچ کس نباید اجازه داده میشد که نسبت به دیگران از سهم بیشتری برخوردار شود. حتی اگر توزیع غذا به هر علتی به دستهها سپرده میشد نیز باید با دقت و جدیت خاصی، نظامی معین برای اندازهگیری مقدار، تعداد و کیفیت آن برای هر فرد تعریف میشد.
توزیع لباس وضعیت متفاوتی داشت. این وسایل استفاده فردی داشتند، در توزیع لباس و پوشاک دو عامل تاثیرگذار بود. عامل اول سطح نیاز متقاضیان این موارد بود. در این مورد، معمولا تعداد لوازمی که برای توزیع آماده می شد، از تعداد افراد کمتر بود. عامل دوم قدمت هر فرد و شایستگی او برای دریافت این وسایل بود. مشخص کردن سیستم لیاقت و سابقه فرد نیز کار دشواری به شمار میرفت و باید یکی از مسئولان، آن را برعهده میگرفت. این مسئولیت معمولا بر عهده فرمانده مستقیم گروهها بود. همین سیستم توزیع باید در موارد فوقالعاده دیگری که پیش میآمد و جنبه عمومی نداشت، نیز اجرا میشد. به عنوان مثال توزیع تنباکو و سیگار نیز با عدالت فراوان میان همه انجام میشد.
برای این کار معمولا باید افراد خاصی انتخاب میشدند و ترجیحاً این افراد باید مستقیما زیر نظر فرماندهی میبودند. فرمانده گروه نیز ماموریتهای اداری و ارتباطی را برعهده داشت. این دو موضوع در گروه بسیار مهم بود. فرمانده همچنین ماموریتهای دیگری که معمولا پیش میآمد را نیز انجام میداد. همچنین یکی از افسران زیرک گروه نیز میبایست فرمانده را در انجام ماموریتهای خود یاری رساند. از سوی دیگر سربازان دسته فرماندهی نیز باید، هوشیار و سرشار از روحیه فداکاری میبودند. چون معمولا چیزهایی که از آنها خواسته میشد، بیش از سایر افراد گروه است. البته در مورد غذا این افراد نباید حق هیچ معامله ویژه و ممتازی را ندارند.
هرکدام از چریکها باید لوازم خود را حمل کند. علاوه بر این موارد، او میبایست اشیاء گروهی که در اختیار دسته قرار دارد را نیز به صورت مساوی با سایر افراد حمل کند. این موضوع نیز به دو طریق انجام میشود. انتخاب یکی از این دو راه به تعداد افرادی که سلاح در اختیار ندارند بستگی دارد. بر اساس راه اول همه اشیاء مانند داروها و ابزار جراحی و وسایل اضافی و لباسها و ظروف و سلاحهای سنگین به صورت مساوی میان تمام افراد گروه تقسیم میشود. در این صورت هر فرد مسئول حفاظت از اشیایی خواهد بود که حمل آنها به عهدهاش گذاشته شده است. هر ستوان این وسایل را میان گروه خود تقسیم میکند و خود فرماندهی گروه خود را برعهده خواهد داشت.
روش دوم در صورتی کاربرد خواهد داشت که تمام افراد گروه به صورت کامل مسلح نباشند. در این روش گروه یا تیمهایی برای حمل تجهیزات و وسایل به صورت مجزا تشکیل میشود. این روش ممولا بهتر پاسخ میدهد. چون در این روش تا زمانی که افراد بدون سلاح از مسئولیت محافظت سلاح و تحمل وزن آن آسوده هستند بخشی از وسایل گروه را به دوش میکشند. افراد گروه در این حالت تمرکز بیشتری دارند و خطر گم شدن نیز در میان آنها کمتر میشود. پاداش حمل کنندگان گروه اعطای بخشهایی از سلاح به آنها است.
به این ترتیب روحیه رقابت و حماسهآفرینی در آنها زنده میشود و تقاضای حمل کالاهای بیشتری میکنند. این گروهها در پشت سر افراد جنگجو حرکت میکنند و در سهمیه غذا با آنها برابرند. همچنین در سایر موارد نیز با آنها مانند بقیه افراد برخورد میشود.
ماموریتهای داخل گروهها بر اساس فعالیتهای هر یک از گروهها متنوع است. مثلا اگر گروه، اردوگاهی برای اقامت مشخص شود، تیم خاصی برای نگهبانی آنها تشکیل میشود. این گروه از مبارزان کارکشتهای تشکیل میشود که برای نگهبانی خود پاداش خاصی دریافت میکنند. این پاداش ممکن است اندکی آزادی بیشتر یا سهمیه بیشتری از شیرینیجات یا تنباکو به آنان باشد. مثلا اگر در گروه صد نفر حضور داشته باشند و 115 بسته سیگار نیز موجود باشد. ممکن است توزیع این 15 بسته اضافی سیگار در میان افراد این گروه باشد .
نحوه استقرار نیروهای چریکی
مقدمه و مؤخره نیروهای چریکی در روز فاصله زیادی با هم دارند. اگر اقامت در محل چند روز طول بکشد باید وسایل و تجهیزات فعالی برای جلوگیری از حملات آماده کنند. در هنگام حرکت و عقبنشینی گروه باید این وسایل دفاعی تخریب شود یا اگر شرایط، لزوم تخریب و محو این نشانهها را ایجاب نکرد و آنها به عنوان نشانهای برای عبور گروه از این منطقه نبودند ممکن است گروه آنها را دست نخورده ترک کند.
مکانهایی که برای نگهبانی انتخاب میشود باید در مکانهای مرتفع قرار گیرد. این موضوع باعث میشود که نگهبانان بر تمام گروه اشراف و نظارت کامل داشته باشند. همچنین هر تیمی نیز باید نگهبانانی را برای خود داشته باشد. از سوی دیگر هر قدر که نگهبانان از اردوگاه دورتر شوند، بویژه در مناطق باز، درصد ایمنی گروه بالاتر خواهد رفت.
در صورت برپایی اردوگاه دائمی باید همه وسایل دفاعی به صورت کامل فراهم شود. لازم به ذکر است که توپخانهها تنها سلاح سنگینی هستند که در مناطق کوهستانی و زمینهای انتخاب شده، پاسخ میدادند. از سوی دیگر با ساختن سقفهای مناسبی از مواد اولیه محلی مانند چوب و سنگ میتوان پناهگاههای ایمنی ساخت که از نزدیک شدن دشمن جلوگیری کند و شر بمبهای آنها را نیز دفع کند.
نظم و انضباط در اردوگاه
نظم و انضباط در اردوگاه بسیار مهم است. مراقبت از این نظم با توجه به اهداف تربیتی ضروری است. اصرار چریکها به حمله و بیدار بودن در ساعات معین، جلوگیری از انجام بازیهایی که جنبه اجتماعی ندارند و ممکن است روحیه گروه را به تحلیل ببرد و جلوگیری از نوشیدن مشروبات الکی بخشی از انضباط حاکم در اردوگاههاست.
برای اعمال سیستم واقعی پادگان و اجرای دقیق آن نیز گروهی مامور میشوند. این گروه از بهترین مبارزان و افرادی که دارای شایستگیها و روحیه بالای انقلابی هستند انتخاب میشوند تا بتوانند تمام این ماموریت را با دقت انجام دهند. از دیگر ماموریتهای این گروه جلوگیری از روشن کردن آتش در فضای باز، جلوگیری از بلند شدن دود در طول روز و نظافت اردوگاهها قبل از ترک کردن آنجا برای پنهان کردن نشانههای وجود پارتیزانها در آن مکان است.
در همین راستا باید به مکانهایی که در آنها آتش روشن میشود و زغالهای آن که تا مدتی روشن میماند توجه کرد و آن را با خاک پوشاند. همچنین برگههای کاغذ، قوطیها و باقیماندههای مواد غذایی نیز باید دفن شوند. در هنگام حرکت نیز باید سکوت مطلق در میان اعضاء حکمفرما شود. دستورات فرماندهان نیز در این حالت یا با اشاره و یا با زمزمههای نفر به نفر منتقل شود تا به آخرین نفر برسد.
گروه مبارزان چریکی در صورتی که قصد عبور از مناطقه ناشناسی را داشته باشند یا به کمک راهنمایی به مسیر خود ادامه دهند، یک گروه پیشقراول در فاصله صد یا دویست متری جلوتر از گروه و در محلهای این منطقه حرکت میکند. در مناطقی که امکان گم شدن افراد وجود دارد هر فرد در سر یک پیچ منتظر نفر بعدی میماند و به این صورت همه افراد گروه با هم حرکت میکنند. یک گروه نیز پس از اعضای گروه اصلی حرکت میکنند.
آنها علاوه بر اینکه مراقبت از بخش پشتی گروه را بر عهده دارند. سعی میکنند نشانههای عبور افراد از منطقه را نیز از بین ببرند. در مناطق کناری راهها نیز اگر گذرگاهها و مناطق خطرناکی وجود داشته باشد، افرادی در آنجا به نگهبانی مشغول میشوند تا آخرین فرد گروه از این منطقه عبور کند.
حرکت در گروه های چریکی
راحتتر این است که این نگهبانان از افراد گروه خاصی باشند، اما ممکن است از افرادی باشند که به تیمهای مختلف تعلق داشته باشند. این تیم، نگهبان قبل از اینکه به اعضای گروه خود بپیوندد، باید منتظر رسیدن گروه بعدی باشد این موضوع به همین صورت ادامه مییابد تا تمامی مبارزان از منطقه عبور کنند.
در این شرایط حرکت به یک روش و ترتیب خاص کافی نیست، بلکه این ترتیب باید همیشه ادامه داشته باشد تا مشخص شود که به عنوان مثال گروه یک همان گروه پیشتاز یا پیشقراول است. گروه 2 گروهی است که بعد از آن قرار میگیرد. گروه 3 که ممکن است اعضای گروه فرماندهی باشند، در وسط قرار میگیرند، بعد از اینها گروه 4 قرار میگیرد و گروه 5 که آخرین گروه مبارزان است بعد از همه به حرکت خود ادامه میدهد. این ترتیب باید همیشه تکرار شود.
در راهپیمائیهای شبانه سکوت باید بیشتر مراعات شود و فاصله میان مبارزان نیز باید کمتر باشد تا کسی گم نشود یا کسی مجبور به صدا زدن فرد دیگر یا روشن کردن یک شی نورانی نشود. چون نور در شب دشمن یک چریک است.
حمله به مواضع دشمن
اگر حرکت گروه جهت مقدمهسازی برای یک حمله باشد، باید تمام وسایل غیرضروری نظیر کیفها و وسایل غذاخوری در نقطهای گذاشته شود تا بعد از رسیدن به هدف بار دیگر به آنها مراجعه شده و آنها را بردارند. در این حالت هر تیم تنها سلاح و تجهیزات جنگی خود را به همراه دارد.
پیش از حمله نیز افراد مورد اعتمادی باید به بررسی مکانی که قرار است به آنجا حمله کنند، بپردازند. آنها بعد از این در تماسهایی باید گزارش خود را از تعداد نگهبانان دشمن، وضعیت اردوگاه و تعداد محافظان آن ارائه دهند. بعد از این مرحله است که طرح حمله نهایی تصویب میشود، سپس مبارزان تقسیم میشوند. اما همیشه بیشتر چریکهای گروه برای مبارزه با شرایط سخت یا نیروهای کمکی احتمالی اختصاص داده میشوند.
همچنین ممکن است در برخی موارد حمله به اردوگاه برای کشاندن نیروهای کمکی به منطقه باشد، (این کمکها مجبورند از مکانهایی عبور کنند که نیروهای مبارز در آنها کمین گذاشتهاند) در این صورت یک نفر باید به سرعت نتیجه عملیات کمین را به اطلاع فرمانده برساند و درصورت نیاز به او بگوید نیروها از محاصره دست بردارند، چون ممکن است چریکهای محاصره کننده اردوگاه از پشت هدف حمله قرار گیرند. به هرحال در صورت هر حمله مستقیم یا محاصره منطقه باید نگهبانانی در مسیرهای مشخصی در محل عملیات مستقر شوند.
معمولا برای عملیات شبانه روش حمله مستقیم انتخاب میشد. در این حالت حتی ممکن است مبارزان بدون مشکل بزرگی بر اردوگاه تسلط یابند. البته این درحالی است که آنها دو عنصر شجاعت و سرعت عمل لازم را در اختیار داشته باشند.
در زمان محاصره دشمن نیز مبارزان باید حفرهها و خندقهایی را حفر کنند و با نزدیک شدن بیشتر به دشمن منتظر آنها بمانند، آنها همچنین سعی میکنند با هر وسیلهای که شده دشمن را خسته کنند بویژه اینکه آنها را بوسیله آتش مجبور به خروج میکنند. اگر نزدیک شدن به دشمن آنقدر نباشد که با کوکتل مولوتف آنها را هدف قرار داد، تفنگهایی با شیوه خاص بکار برده میشد.
این تفنگها که ما در آن زمان به آن ام – 16 میگفتیم یک تفنگ 16 عیار با لوله کوتاه بود. این تفنگ بر دو پایه سوار میشد که با قسمت نوک عقبی تفنگ یک سه پایه را تشکیل میدهد. لوله تفنگ نیز زاوایهای حدود 45 درجهای را با زمین ایجاد میکرد. این زاویه با جلو آوردن یا عقب کشیدن دو پایه قسمت جلوی تفنگ تغییر میکند. این تفنگ با فشنگ مشقی تغذیه میشود به طوریکه یک لوله استوانهای شکل به آن متصل میشود. این لوله در نوک لوله تفنگ نصب میشود و همین لوله است که پرتاب خواهد شد.
در قسمت بالایی لوله نیز یک دهانه فلزی قرار دارد که یک شاخک پلاستیکی در قسمت قاعده آن وجود دارد. این شاخکها شیشه بنزین را نگه میدارند. این دستگاه شیشههای ملتهب را با دقت نسبی تا فاصله صد متری و بیشتر پرتاب میکنند. ام 16 در هنگام محاصره بویژه در مقابله با ساختمانهای چوبی یا ساختمانهایی با مواد قابل اشتعال ایدهآل هستند. این تفنگ همچنین برای هدف قرار دادن تانکها در زمینهای کوهستانی نیز استفاده میشود.
هنگامی که محاصره به علت پیروزی بر دشمن یا دستیابی به اهداف موردنظر به پایان رسید، همه تیمها با نظم به نقطهای که کیفها و وسایل خود را گذاشته بودند حرکت میکنند و بار دیگر زندگی نظامی خود را پی میگیرند.
برادری در گروه های مبارز ضد استعماری
زندگی ابتدایی چریکها در این مرحله احساس شدیدی از برادری را در میان اعضای گروه ایجاد میکند. با این حال در برخی موارد درگیریهایی نیز در میان افراد مجموعهها روی میدهد. اگر این درگیریها و دشمنیها اصلاح نشود و به رقابتهای صلحآمیز تبدیل نشوند، وحدت گروه را در معرض خطر قرار میدهند. به همین علت باید از زمان آغاز مبارزات، چریکها را با تشریح معنای اجتماعی این مبارزات و وظایف و تکالیف آنها آموزش داد. باید مفاهیم روشن و اخلاقی درستی را به آنها القاء کرد و از هر تجربهای وسیلهای گرفت تا آنها بتوانند با استفاده از آن، از خودگذشتگی را بیاموزند، نه اینکه این تجربهها به وسیلهای برای «جنگ برای بقا» تبدیل شود.
الگوها ارزش تربیتی زیادی دارند. رهبران چریکها باید خود را در یک زندگی بدون غل و غش نمونه کنند و به این ترتیب به تربیت اعضای گروه خود نیز کمک کنند. پیشرفت یک سرباز به شجاعت، لیاقت و روح فداکاری وی بستگی دارد و کسی که تمام این شرایط را در خود جمع نکند، نمیتواند مسئولیتهایی را برعهده بگیرد چون دیر یا زود با حوادث سخت و ناگواری مواجه خواهد شد.
به محض اینکه یکی از چریکها به خانهای نزدیک شود. رفتار او زیر ذرهبین خواهد بود. اهالی منطقه بر اساس روش وی در درخواست خدمت یا تجهیز وی و با توجه به راههایی که این مبارز برای رسیدن به خواستههای خود استفاده میکند. از تشکیلات مبارزان نتیجهگیریهایی را بدست میآوردند، حال ممکن است این نتیجهگیریها مناسب با افراد گروه باشد یا با آن همخوانی نداشته باشد.
بنابراین احتیاط حکم میکند که فرمانده این مسائل را کاملا توضیح دهد و به آن اهمیت ویژهای بدهد. او همچنین باید مردان گروه خود را به الگو کردن خود قانع کند. اگر توافق در وارد شدن به روستایی حاصل شد، باید افراد گروه را پیش از آن از نوشیدن مشروبات الکی بازداشت، تا بتوان نمونهای از نظم و انضباط را در میان اعضا ارائه کرد. همچنین ورود و خروج افراد گروه به روستا نیز باید دائما تحت کنترل باشد.
فرار از محاصره به دست دشمن
برای یک تشکیلات چریکی افتادن در دام یک محاصره لازم است تا سازماندهی این گروه و ارزش مبارزه و قهرمانیها و روحیه آنها سنجیده شود. چون محاصره بدترین شرایط در طول یک جنگ است. مبارزان ما در زمان جنگ برای سربازانی که ناامید شده بودند و میترسیدند لغت «شبیه محاصره» را استفاده میکردند. رهبران دوران گذشته نیز حملات خود را با حالت افتخار «محاصره و کشتار» نام میگذاشتند. البته به نسبت یک تشکیلات چریکی آگاه از موقعیت، که با فرماندهی خود از نظر فکری و مادی کاملا مرتبط است این مشکل خطر بزرگی به شمار نمیرود. در این زمان تنها باید پناه گرفت و تلاش نمود تا دشمن را که از سلاحهای سنگین برخوردار است، از پیشروی و نزدیک شدن باز داشت.
نیروها در چنین شرایطی باید منتظر هم پیمان طبیعی خود، یعنی شب باشند. آنها شب هنگام باید با استتار کامل و بعد از آگاهی از بهترین راهها و انتخاب آن و استفاده از مناسبترین وسیله ها سعی کنند از منطقه خارج شوند. آنها باید در این شرایط سکوت کامل را رعایت کنند، اما با این حال در این شرایط ایجاد مانع در میان افراد دشمن و فرار شبانه از این محاصره مشکل است.
روشهای مبارزه و محاصره در جنگهای انقلابی
مبارزه و محاصره و هر نوع فعالیت نظامی ضد گروههای استعماری از سوی مبارزان شبه نظامی، قوانین و مقررات ویژه خود را دارد.
4- مبارزه
درگیری و مبارزه مهمترین کار در زندگی چریکی است. درست است که جنگ تنها یک مرحله گذرا در پیشرفت مبارزه است، اما این رویاروییها بدون شک اهمیت فوقالعادهای خواهند داشت. چون هر درگیری در نظر جنگجویان یک میدان جنگ اساسی و واقعی است.
پیشتر ذکر شد که هر مبارزهای باید با تضمین کامل پیروزی انجام گیرد. ما باید سرفصلهای کلی حملهای که باید از آن پیروی کنیم برای گروه شرح دهیم. همچنین باید ویژگیهای متفاوت و خاصی که ممکن است در هر عملیاتی به وجود آید نیز شرح داده شود. در ابتدا مبارزه در زمینهای مناسب (ناهموار) را شرح میدهیم، چون مبارزه در این مکانها شیوه نمونهای برای جنگهای چریکی است. همچنین در این درگیریها باید مبانی گذشته برای به دست آوردن تجربههای عملی به کار گرفته میشود تا برخی از مسائل و مشکلات این نوع جنگ حل شود. (این جنگهای آسان همیشه نتیجه پیشروی نیروهای مبارز به علت قدرت خود و شرایط خاص محیطی است، که میتواند تجربه بزرگی را برای چریکها به وجود آورد.)
هجوم نیروهای دشمن به صورت عمیق در مکانهای انقلابی در جریان مرحله اول جنگ انجام میشود، در پی آن بر اساس این حملهها دو روش برای حمله و مقابله با آن درنظر گرفته میشود. در روش اول که حمله به صورت روشمند و در طول چند ماه صورت میگیرد، نیروهای دشمن قدرت خود را در حمله از دست میدهند.
این حمله با مقدماتی انجام میشود زمینهای نامناسب دستهها را از پیشرفت با پوشش کافی در دو طرف باز میدارد. بنابراین همیشه باید قسمت طلایهداران گروه اول وارد منطقه شوند. این گروه زندگی نیروهای خود را به خطر میاندازد، تا سلامتی بقیه افراد گروههای دیگر را تضمین کند. در مقابل هنگامی که تعداد چریکها به اندازه کافی نباشد و امکان تکیه به نیروهای ذخیره وجود نداشته باشد و از سوی دیگر نیروهای دشمن برتر باشند، باید قسمت طلایهدار نیروهای دشمن هدف گرفته شود، این اقدام تقریبا آسان است و تنها به اندکی هماهنگی نیاز دارد.
هنگامی که طلایهداران نیروهای دشمن از نقطهای که صعبالعبورترین و ناهموارترین نقطه است ظاهر شدند، به آنها اجازه میدهیم که اندکی وارد مسیر شوند و بعد آتش باران شدید آنها آغاز میشود. این درحالی است که گروهی از نیروهای خودی نیز به صورتی موضعگیری میکنند که بتوانند به سلاحها، مهمات و تجهیزات آنان مسلط شوند. یک چریک همیشه باید بداند که منبع تجهیز سلاحهای وی دشمن است به همین علت وارد شدن در درگیریها جز در موارد خاص، برای رسیدن به غنیمتها و مهمات دشمن خواهد بود.
هنگامی که اعضای نیروهای چریکی به اندازه کافی باشد دسته دشمن کاملا به محاصره در میآید، یا لااقل میتوان این برداشت را برای دشمن ایجاد کرد. در این صورت پیش قراولان سازماندهی شده توسط نیروهای چریکی باید به اندازه کافی قوی و در امنیت باشند تا بتوانند در مقابل حملههای دشمن مقاومت کنند.
کمین زدن در مسیر دشمن
هنگامی که دشمن زمینگیر شد، نیروهایی که بعد از نیروهای اولیه قرار دارند، برای جنگ با دشمن پیش میآیند. از آنجائی که مکان درگیری پیشتر به گونهای انتخاب شده که دشمن نتواند از دو جناح خود استفاده کند، می توان تک تیراندازانی را مستقر کرد که بتوانند کل نیروهای دشمن را در منطقه از بین ببرند. حتی اگر تعداد آنها 8 یا 10 برابر چریکها باشد.
البته در چنین حالتی برای اینکه نیروهای خودی کافی باشند، کمینهایی ایجاد میشود تا تمام راههای منتهی به منطقه حمله را مراقبت کنند. این اقدام برای جلوگیری از رسیدن نیروهای کمکی دشمن صورت میگیرد. حلقه محاصره بویژه در شب کم کم تنگ میشود، اگر چریک با منطقه آشنا باشد و دشمن آن را نشناسد، شب باعث می شود نیروی مبارزان چریک افزایش پیدا کند و از سوی دیگر باعث ترس دشمن میشود.
به این صورت میتوان به آسانی یک دسته از نیروهای دشمن را از بین برد یا به گونهای به آنها خسارت وارد آورد که زمان درازی برای سازماندهی مجدد آن نیاز باشد.
هنگامی که تعداد نیروهای چریکی اندک باشد و با این وجود بخواهند در پیشروی یک دسته نیروهای دشمن تاخیر ایجاد کنند یا جلوی آنها را بگیرند، چریکها به گروههایی شامل 2 تا 10 تیرانداز تقسیم میشوند. این گروهها در چهار قسمت نیروهای دشمن مستقر میشوند.
به عنوان مثال آنها درگیریها را از سمت راست شروع میکنند، هنگامی که توجه دشمن به این سمت جلب شد و از این منطقه به چریکها حمله کردند، تیراندازی از سمت چپ آغاز میشود. پس از آن نیز از عقب و جلو تیراندازی صورت میگیرد. به این صورت با استفاده از مقدار بسیار اندکی از مهمات میتوان دشمن را دز حالت هشدار همیشگی قرار داد.
محاصره کردن دشمن
برای حمله به کاروان دشمن یا مواضع آنها نیروهای چریکی باید خود را با شرایط منطقهای که انتخاب کردهاند مطابقت دهند. به طور کلی در جنگهای چریکی باید به گونهای عمل شود که اولین حمله به یکی از مواضع مقدم دشمن در شب و با استفاده از اصل غافلگیری انجام شود.
در حملات غافلگیرانه نیروهای آموزش دیده چریک با احتساب برتری که از نظر غافلگیری بر دشمن دارند، میتوانند به راحتی یکی از پایگاههای دشمن را از بین ببرند. برای محاصره سازماندهی شده یک منطقه نیز میتوان مناطق گریز را با نصب تعداد اندکی از نیروهای خودی بست، به این ترتیب میتوان راههای پیشروی و پشتیبانی دشمن را با چندین کمین به گونهای بست که اگر دشمن از یکی از کمینها عبور کرد، بتوانند آنها را به عقب برانند. این در حالی است که کمین دوم نیز در آنجا حضور دارد. هنگامی که اصل غافلگیری و زمان در اشغال یک پادگان کارگر نیفتد پیروزی یا شکست در درگیری به لیاقت نیروها در متوقف کردن نیروهای کمکی بستگی دارد. دشمن در این حالت معمولا پشتیبانیهای توپخانهای و تانک و هواپیماهای خود را به کار میبندد.
مقابله با ادوات سنگین دشمن
البته تانک برای زمینهای مناسب با عملیات چریکی سلاح کم خطری به شمار میرود. این جنگافزار در این مناطق باید از مناطق تنگی عبور کند و به آسانی میتواند طعمه مینها شود. به این ترتیب توانایی هجومی تانکها تا زمانی که مجبور میشود یک یا دو دسته را حمل کند. از بین میرود. مینها بهترین و امنترین وسیله ضد تانک به شمار میرود.
در درگیریهایی که در زمینهای ناهموار به وجود میآید، کوکتل مولوتف سلاحی بسیار کارساز به شمار میرود. البته در اینجا از تفنگ بازوکا نیز صحبت میکنیم، چون برای نیروهای چریکی سلاح دفاعی جدیدی به شمار میرود. البته مشکل آن این است که حداقل در زمان آغاز درگیریها دستیابی به آن سخت بود.
از گلولههای خمپارهها نیز علیه خندقهای سقفدار استفاده میشود. خمپاره علیه یک محل محاصره شده سلاحی بسیار کارساز به شمار میرود، اما در مقابل مهاجمان متحرک قدرت آن کمتر میشود. توپخانهها در درگیریهای چریکی نقش چندانی ندارند، چون باید در مناطق قابل دسترس نصب شوند. از سوی دیگر از هدف قراردادن اهداف متحرک نیز ناتوان است.
هواپیما مهمترین سلاحی است که علیه نیروهای شورشی استفاده میشود البته این سلاح نیز در صورتی که اهداف مورد نظر در خندقهای کوچکی باشند که به چشم نمیآیند، از کارآیی بالایی برخوردار نخواهد بود. این هواپیماها موشکهای قوی شلیک میکند که صدای آنها بیشتر از آسیبهای آن است. از سوی دیگر هر قدر که هواپیماها به اهداف موردنظر نزدیکتر شوند، حمله به آنها دشوارتر میشود.
ایدهآل ترین سلاحها برای مبارزات ضد استعماری
مین با سیستم کنترل از راه دور کارسازترین سلاحها در جنگهای چریکی است. البته این نوع سلاح نیز اطلاعات حرفهای را میطلبد که همیشه در دست نیست. همچنین مینهای فشاری، مینهای فتیلهدار و بویژه مینهای الکترونیکی نیز بسیار سودمند خواهند بود. علاوه بر اینها نیروهای مردمی که در راههای کوهستانی فعالیت میکند وسائل دفاعی دیگری نیز دارند.
گودالهای مایلی که در کنار راهها حفر میشوند یکی از این وسایل است، این گودالها به آسانی میتوانند تانکهای دشمن را در خود فرو ببرند. بیرون آمدن از این گودالها برای تانکها به سهولت انجام نمیشود. گودالها وسایل دفاع خوبی ضد خودروهای زرهی دشمن به شمار میروند، هنگامی که نیروهای دشمن در شب پیشروی میکنند یا در زمانی که پیاده نظام دشمن در جلوی خودروهای زرهی آنها حرکت نمیکنند، پنهان ماندن این گودالها به سهولت انجام میشود.
کامیون نیز یکی از وسایلی است که دشمن به وسیله آن در مسیرهای مناسب پیشروی میکند. البته در عملیات به این شکل تعدادی از خودروهای زرهی در طلایه ماشین نظامی دشمن همواره حرکت میکند. تشکیلات چریکی بنا به نیروهای خود یا میتوانند کل دسته را به محاصره خود درآورند، یا میتوانند با انفجار همزمان چند مین به آنها ضربه بزنند. البته در این زمان باید سرعت عمل داشت و سلاحهای دشمن هراسان را به غنیمت برد و عقبنشینی کرد. در این موقعیت حتی اگر شرایط مناسب بود میتوان برای محاصره کاملی که قبلا مبانی آن را توضیح دادهایم، تلاش کرد.
تفنگ شکاری برای حمله به کامیونهایی که سرپوشیده نیست سلاح بسیار پرکاربردی است. ساچمههای یک تفنگ شکاری با کالیبر 16 میتواند یک دایره به قطر 10 متر را پوشش دهد. این مسافت به اندازه طول یک کامیون است. در این حالت بعضی از نظامیان سوار بر خودرو کشته میشوند و بسیاری از آنان نیز زخمی میشوند. همچنین ترس و نگرانی شدیدی در میان آنها ایجاد میود. همچنین اگر چند نارنجک دستی نیز در این شرایط در اختیار باشد سلاح بسیار مفیدی خواهد بود.
تاثیر عملیات غافلگیرکننده در تمام این حملات امری اساسی است. این تاثیر اساسی ترین نقش را در عملیات چریکها دارد. البته این تاثیر زمانی ایجاد میشود که کشاورزان منطقه از حضور ارتش انقلابی در منطقه خود آگاه نباشند. به همین علت باید همه تحرکات در شب صورت گیرد و مسئولیت آن نیز به افراد بسیار رازدار و مخلص سپرده شود.
این افراد هستند که از مسیر این تحرکات اطلاع خواهند داشت و تماسهای میان اعضا را برقرار میکنند. در این راهپیمائیها کولهپشتی افراد باید مملو از زاد و توشه باشد تا آنها بتوانند دو یا سه یا چهار روز را در مکان کمین مقاومت کنند.
اصل رازداری در تکهای چریکی
اطمینان کردن به رازداری کشاورزان کار درستی نیست. زیرا اولا این افراد میل طبیعی به سخن گفتن و بررسی حوادث با افراد خانواده خود یا آشنایان صمیمیشان دارند و دوما وحشیگریهایی که دشمن در مواقع شکست انجام میدهد، ترس و نگرانی آنها را بیشتر میکند و آنها تحریک میشوند برای نجات زندگی خود بیش از حد ضروری سخن بگویند. به این صورت است که آنها اطلاعات اساسی و با ارزش را به دشمن میدهد.
برای نصب کمین باید مکانی انتخاب شود که از عموم فاصله داشته باشد. فاصله این مکان تا مرکز جنگهای همیشگی که دشمن آگاهی زیادی به آن دارد یا به آن نزدیک است، نباید کمتر از یک روز باشد.
صرفه جویی در استفاده از مهمات
قبلا گفتیم که نحوه شلیک گلوله در جنگهای چریکی وابستگی فرد را نشان میدهد. سربازان نظامی دشمن معمولا شدید و سخاوتمندانه شلیک میکنند. آنها عادت کردهاند که مهمات کافی در اختیار داشته باشند. اما اعضای گروههای چریکی، با هدف و کم شلیک میکند و ارزش هر فشنگ را میدانند. آنها معمولا با خساست از این گلولهها استفاده میکنند و هرگز بیش از حد ضروری شلیک نمیکنند. اما از آنجائی که زنده نگه داشتن دشمن یا نرسیدن به اهداف کمین به جهت صرفهجویی در مهمات غیرمنطقی است، باید همیشه مقداری مهمات ذخیره پیشبینی شود تا در زمانهای مناسب از آنها استفاده گردد و درگیری بر اساس محاسبهای اولیه پیش برود.
مهمات بزرگترین مشکل یک چریک است. او معمولا سلاح همراه دارد و سلاحی که در اختیار او هست معمولا از او جدا نمیشود، اما مهمات تمام شدنی است. از سوی دیگر ممکن است که اسلحه با مهمات خود به غنیمت گرفته شده اما جز در موارد اندکی مهمات به غنیمت گرفته نخواهد شد. همچنین سلاحی که به همراه مهمات خود به غنیمت گرفته میشود، نمیتواند در تجهیز سلاحهای دیگر به کار رود. چون سلاح اضافی وجود ندارد. بنابراین اصل تاکتیکی جنگهای چریکی از صرفه جویی در استفاده از فشنگها و مهمات و اعتدال در تیراندازی حکایت دارد.
اصل عقب نشینی در مبارزات ضد استعماری
فرمانده نیروهای چریکی نباید موضوع عقبنشینی را نادیده بگیرد. چریکها در زمان مناسب باید عقبنشینی کنند. این عقبنشینی نیز باید آرام صورت گیرد تا نیروها بتوانند تمام تجهیزات و زخمیها را نجات دهند. نیروهای انقلابی به هیچ وجه نباید در هنگام عقبنشینی مورد حمله غافلگیرانه دشمن قرار گیرند. حتی در صورتی که محاصره شدند نیز هرگز نباید به خود اجازه دهند که تسلیم محاصره دشمن شوند.
بنابراین نگهبانی از راههایی که احتمال هجوم دشمن برای محاصره نیروهای خودی وجود دارد، باید به بهترین نحو صورت بگیرد. اگر نیروهای مبارز در محاصره قرار گرفتند نیز باید میان اعضای گروه ارتباطات قوی وجود داشته باشد تا سریعا این موضوع سایر افراد اطلاع داده شود.
ضرورت حضور افراد غیر مسلح در گروههای چریکی
در گروه چریکی همواره لازم است افراد غیرمسلحی وجود داشته باشند. حمل سلاحهای همرزمان زخمی یا بیمار، حمل سلاح اسیران دشمن، مراقبت از اسیران ، حمل مجروحان و ایجاد ارتباط قوی از جمله وظایف این افراد است.
همچنین همیشه باید در گروه، نامه رسانهایی باشند که با جدیت و تلاش و بدون خستگی بتوانند دستورات را در سریعترین زمان ممکن منتقل کنند. البته تعداد این نامهرسانها نسبی است. اما میتوان گفت که از هر ده نفر دو یا سه نفر مامور این کار هستند. این افراد درگیریها را میبینند و ماموریتهای محوله به آنها را در پشت جبهه انجام میدهند، آنها در مواقع عقبنشینی از مواضع خودی دفاع میکنند و مراقب وسایل و سازمانهای ارتباطی که قبلا آن را برشمردیم، هستند.
هنگامی که سازمان چریکها به روش دفاعی در مبارزه روی می آورد، یعنی میخواهد مسیرهای منطقه را از دستههای دشمن پاکسازی کند، این درگیری به جنگ فشرده تبدیل میشود.
البته همانطور که قبلا هم گفتیم همیشه در آغاز درگیریها باید به اصل غافلگیری و تاثیر آن توجه کرد. اگر قرار باشد گودالها یا تاسیسات دفاعی دیگری ساخته باشد که کشاورزان منطقه میتوانند آنها را تشخیص دهند، باید مطمئن شد که این کشاورزان در پشت خطوط دشمن قرار گرفتهاند، چون دشمن معمولا در این روش اقدام به محاصره منطقه میکند. در این حالت کشاورزانی که از منطقه حضور چریکها فرار نکردهاند و به مکانهای دور دست نرفتهاند، مجبور میشوند که برای تامین آذوقه خود اقدام کنند.
در لحظات سختی که ذکر کردیم هر فردی که بخواهد منطقه حضور چریکها را ترک کند یک خطر به حساب میآید. چون ممکن است اطلاعاتی را به دشمن بدهد. بنابراین ارتش انقلابی در جنگهای دفاعی باید سیاست «زمین سوخته» را یک اصل اساسی برای خود قرار دهد.