بازی مشکوک فرانسه در لیبی
در واقع، نیکلای سارکوزی در از بین بردن قذافی سودی دوگانه میبرد: ثروتهای انرژیزای لیبی را از آن خود میکرد و سپس از شر مردی که درباره او بیش از حد میدانست، خلاص میشد. سیلویو برلوسکونی رئیس جمهوری سابق ایتالیا در ماه مه ٢٠١۵ به یک آژانس مطبوعاتی ایتالیا اظهار میدارد که «آنچه در لیبی گذشت یک انقلاب نبود بلکه به راستی توطئهای اروپایی علیه لیبی بود.»
نوشته: کریم محسن
منبع: لو گران سوار ـ ٢٧ فوریه ٢٠١۶
بهتدریج که وضعیت در لیبی بیش از پیش نگرانکننده میشود و در پی آن مداخله نظامی بیگانه پدیدار میگردد، پردهها درباره آنچه واقعاً در ماه مارس تا اکتبر سال ٢٠١١ در این کشور گذشته و در پایان به کشتن معمر قذافی رهبر کشور انجامیده است، آهسته آهسته کنار میرود. بدین ترتیب زبانها باز میشود و آنچه را که برخیها به گمان میآوردند، میپذیرند: توطئهای که در پیامد به اصطلاح «بهار عربی» برپا شده بود و مساعد بود برای بلایی که میباید از سوی برخیها بهویژه از سوی نیکلای سارکوزی، بر سر انسانی آورده میشد که بیش از حد میدانست. رئیس جمهوری پیشین فرانسه که کارزار انتخاباتیاش در سال ٢٠٠٧ با ۵٠ میلیون یوروی قذافی تأمین شده بود برای خلاص شدن از دست کسی که به او کمک کرده بود تا به ریاست جمهوری برسد، از فرصت پیش آمده استفاده کرد و همه جا فریاد برآورد که او هممیهنان خود را به قتل میرساند.(*)
مطلبی سوزاننده که پیامدهای آن بهگونه خطرناکی آینده لیبی را بهعنوان یک دولت تهدید میکند. با وجود این، در اثر همدستی خائنین لیبیایی موثر واقع شد. یکی از آنها به نام مصطفی عبدالجلیل (رئیس شورای گذار ملی لیبی) که وزیر دادگستری در زمان قذافی بود در اظهاریهای به کانال تلویزیونی «چانل وان» پذیرفت که قذافی دستور تیراندازیای را که سرآغاز انقلاب کاذب در لیبی بوده، نداده است. تظاهرکنندگانی که در بنعازی کشته شدند از اهالی لیبی نبوده بلکه جاسوسان و مزدورانی بودهاند که برای ایجاد هرج و مرج در شهری که بهعنوان قلعه مقاوم در برابر رهبر شناخته شده بود، استخدام شده بودند. آن چه باز هم بیشتر تهوعآور است، این است که عبدالجلیل اعتراف میکند که در جریان واقعیت در آن زمان بوده ولی دستورات خود را از پاریس دریافت میکرده است. او باز هم اعتراف میکند که میدانسته است که چه روی خواهد داد زیرا میباید دولت لیبی را درهم شکست و سر قذافی را هم زیر آب کرد. این اعترافات بیشک کمی دیر صورت میگیرد اما برای شناخت واقعیت هرگز زیاد دیر نیست. سخنان عبدالجلیل فقط در تأیید آنچه که در آن زمان در اینباره گفته میشد، آمده است: هرگز انقلابی در لیبی رخ نداده است بلکه تلهای علیه لیبی بوده که یکی از سردمداران آن نیکلای سارکوزی بوده است.
در واقع، نیکلای سارکوزی در از بین بردن قذافی سودی دوگانه میبرد: ثروتهای انرژیزای لیبی را از آن خود میکرد (بازدید از لیبی همراه با دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا و یک لشگر از بازرگانان و کارخانهداران فرانسوی، در سپتامبر ٢٠١١) و سپس از شر مردی که درباره او بیش از حد میدانست، خلاص میشد. سیلویو برلوسکونی رئیس جمهوری سابق ایتالیا در ماه مه ٢٠١۵ به یک آژانس مطبوعاتی ایتالیا اظهار میدارد که «آنچه در لیبی گذشت یک انقلاب نبود بلکه به راستی توطئهای اروپایی علیه لیبی بود.» سخنانی که در تأیید مطالب عبدالجلیل میآید. او به این ترتیب مسببان آن را با نام میخواند. یک کشور و یک مرد: فرانسه و رئیسجمهور آن زماناش، یعنی نیکلای سارکوزی. برلوسکونی با علم به موضوع سخن گفته بود زیرا کشورش جزو ائتلاف کشورهای غربیای بود که در «پاکسازی» لیبی شرکت کرده بودند. رئیس جمهوری ایتالیا بازهم مطالب دقیق دیگری بر زبان آورد: «جنگندههای فرانسوی بسیار پیش از رای دادن قطعنامه سازمان ملل متحد درباره لیبی به این کشور حمله کرده بودند.» اما این قطعنامه اجازه بمباران کردن لیبی را نمیداد و بههمین دلیل بود که چین و روسیه به آن رای داده بودند. شورای امنیت سازمان ملل متحد بار دیگر فریب خورد و مانند آنچه در سال ٢٠٠٣ در عراق رخ داد، در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته بود. بمبارانهای فرانسه، یک چرخ دنده خطرناکی را آزاد کردند که راه را برای تخریب برنامهریزی شده لیبی به کمک لیبیاییها باز کرد. این موردی است که به دادستان دادگاه جزایی بینالمللی، خانم «فاتو بن سودا» اجازه میدهد که پروندههای تحقیقاتی علیه نیکلای سارکوزی و دیگر رهبران غربی باز کند. آنچه که باید مورد نظر قرار داد این است که فرانسه (افزون بر ایالات متحده و بریتانیا) نقطه پایانی بر یکی از نادرترین رژیمهای لائیک عرب نهاد (با عراق و سوریه که آنها نیز نابود شدند یا در حال نابود شدن هستند) تا بهجای آنها رژیمهای افراطی قرار دهد.
آنچه در لیبی گذشت مانند آنچه در سوریه یا در اوکراین گذشته است، نقطه اوج انقلابی تحت پرچمهای کاذب است. اینگونه است که بهجز نیکلای سارکوزی، رئیسجمهور سابق فرانسه، یکی دیگر از سردمداران اغتشاش در لیبی، جان مک کین، سناتور آمریکایی بوده است که در ماه مه سال ٢٠١١ در سوریه با ابوبکر البغدادی، «خلیفه» خود اعلام کرده دولت اسلامی (داعش) ملاقات کرد. این شخص در شهر بنغازی، با عبدالحکیم بلحاج، رئیس گروه تروریستی لیبیایی بهنام «گروه اسلامی مبارزان در لیبی» (گروهی که شعبه القاعده و داعش در لیبی است) ملاقات کرد. این را دیگر همه میدانند که بلحاج مأمور ایالات متحده، بریتانیا و سازمان ناتو است. گروه نامبرده یکی از بازوان مسلح اغتشاشآفرین در لیبی است.
بدینسان، فرانسه و بهویژه ایالات متحده، که برانگیزاننده «تروریسم اسلامی» هستند، در واقع صحنه گردان تراژدیای هستند که دنیای عرب را ویران میکند.