افغانستان: بین خطوط لوله و داعشِ خراسان، آمریکاییها هنوز در بازی هستند
نویسنده: په په اسکوبار
مترجم: سایت «۱۰ مهر»برگرفته از
: The Saker ــ ۱۱ نوامبر ۲۰۲۱ *
نیروهای امنیتی آموزشدیده و مسلحشده افغانستان توسط ایالات متحده، در حال پیوستن به داعشاند، طوری که چنین بهنظر میرسد «خروج» ایالات متحده از افغانستان «تغییر موقعیت» آمریکاییها برای حفظ هرجومرج است.
در اوایل نوامبر در کابل یک اتفاق کاملاً غیرعادی رخ داد. امیرخان متقی وزیر امور خارجه موقت طالبان و رشید مرادف وزیر امور خارجه ترکمنستان گردهم آمدند تا درباره موضوعات سیاسی و اقتصادی گفتوگو کنند. مهمتر از همه، آنها یک نمایش پُرطمطراق قدیمی را احیا کردند که من در اوایل دهه ۲۰۰۰ آن را پایپلاینستان نامیدم: Pipelineistan (خط لوله گاز ترکمنستان ــ افغانستان ــ پاکستان ــ هند (TAPI ).
این رویداد را باید یک چرخش تاریخی و قابلتوجه دیگر در افغانستان پس از جهاد دانست، که ما را به اواسط دهه ۱۹۹۰ زمانی که طالبان برای اولین بار قدرت را در کابل بهدست گرفتند برمیگرداند.
همانطور که من در قسمت اول کتاب الکترونیکی خود «برای همیشه جنگ» نوشتهام، در سال ۱۹۹۷، طالبان حتی از هوستون بازدید کردند تا دربارۀ خط لوله، که در آن زمان بهنام TAP شناخته میشد، صحبت کنند.
در طول دولت دوم کلینتون، کنسرسیومی به رهبری یونوکال Unocal ــ که اکنون بخشی از شِورُون Chevron است ــ بهمنظور شکست روسیه در رقابت و کوتاه کردن دست آن کشور در تقاطع آسیای مرکزی و جنوبی، در شرف انجام یک معامله بسیار پُرهزینه (نزدیک به ۸ میلیارد دلار) بود: خط لوله (IPI) ایران ــ پاکستان ــ هند. بهطور معمول طالبان در هوستون و کابل مورد توجه و استقبال قرار گرفتند. یکی از عوامل کلیدی در این میان، ابنالوقت معروف زلمی خلیلزاد، با نام مستعار «افغان بوش» بود که در عین حال بهعنوان همکار لابی یونوکال و طالبان عمل میکرد. اما بعداً این پروژه بهعلت قیمت پایین نفت و چانهزنی بیوقفه بر سر هزینههای ترانزیت، متوقف گردید. چنین وضعی درست در آستانه ۱۱ سپتامبر بود.
در اوایل سال ۲۰۰۲، اندکی پس از بیرون راندن طالبان از قدرت توسط آمریکاییها، توافقنامهای برای ساخت آنچه که در آن زمان هنوز به عنوان TAP (بدون هند) نامیده میشد، توسط عشقآباد، کابل و اسلامآباد امضا شد.
با گذشت سالها، واضح بود که تاپی (TAPI)، با وجود آنکه تقریباً به طول ۸۰۰ کیلومتر از سرتاسر سرزمینهای افغانستان میگذرد و میتواند سالانه ۴۰۰ میلیون دلار برای خزانه کابل درآمد ترانزیت بهدست آورد، تا زمانی که گروگان یک محیط چریکی است هرگز ساخته نخواهد شد.
با این حال، پنج سال پیش، کابل تصمیم گرفت تاپی (خط لوله گاز ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هند) را احیا کند و کار هم در سال ۲۰۱۸ آغاز شد ــ البته تحت تدابیر امنیتی گسترده در ولایات هرات، فراه، نیمروز و هلمند که تا حد زیادی تحت کنترل طالبان بودند.
در آن زمان، طالبان گفتند که به تاپی (TAPI) حمله نخواهند کرد و حتی امنیت آن را هم تأمین میکنند. قرار بود همزمان خط لوله گاز با کابلهای فیبر نوری ــ مانند بزرگراه قره قروم در پاکستان ــ و یک خط راه آهن از ترکمنستان به افغانستان ساخته شود. تاریخ هرگز از حقهبازی در قبرستان امپراطوریها دست برنمیدارد. باور کنید یا نه، ما اکنون به همان وضعیت سال ۱۹۹۶ بازگشتهایم.
آچار در کار است
اگر به پیچیدگیهای داستان بیپایان (Pipelineistan) پایپلاینستان توجه کنیم، هیچ تضمینی وجود ندارد که TAPI ( خط لوله گاز ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هند) سرانجام ساخته شود. مطمئناً ساخت آن یک پیروزی چهارگانه برای همه کشورهای درگیر ــ ازجمله هند ــ و یک گام بزرگ بهسوی ادغام اوراسیا در گره آسیای مرکزی ــ جنوبی است.
آچار را وارد کار کنید: داعش خراسان (ISIS-K)، زیر مجموعه داعش در افغانستان.
اطلاعات روسیه بیش از یک سال است که میداند مظنونان معمولی حداقل بهطور غیرمستقیم به داعش خراسان کمک میکنند. با این حال اکنون در اوضاع و احوال افغانستان عنصر جدیدی وارد شده است که منابع طالبان آن را تأیید میکنند؛ اینکه تعداد کمی از سربازان ارتش ملی قبلی افغانستان که توسط ایالات متحده آموزش دیدهاند، برای مبارزه با طالبان وارد دستههای داعش خراسان میشوند.
داعش خراسان که دارای طرز فکر جهادی جهانی است، معمولاً طالبان را گروهی از ناسیونالیستهای کثیف میداند. قبلاً اعضای جهادی از طالبان پاکستان و جنبش اسلامی ازبکستان (IMU) جذب این گروه میشدند. با این حال، در حال حاضر، بهغیر از سربازان سابق، اکثر آنان را جوانان ناراضی شهری افغان تشکیل میدهند که توسط فرهنگ بیارزش پاپ، غربزده شدهاند.
برای داعش خراسان، از آنجا که ناتو و متحدینش با حاکمان جدید در کابل دشمنی دارند و سرنگونی یا برکناری آنان را میخواهند، دشوار است که طالبان را متهم به همدستی با غرب سازند. از همین رو میتوان چرخش جدید داعش خراسان را مونامانی یا نوعی اختلال تفکر دانست: یک استراتژی بر مبنای بیاعتبار کردن طالبان با ایجاد هرجومرج برای تأکید بر ناتوانی طالبان در تأمین امنیت مردم عادی افغان. این همان چیزی است که زمینهساز حملات هولناک اخیر به مساجد شیعیان و زیرساختهای دولتی ازجمله بیمارستانها شده است.
به موازات آن، چرخش رئیسجمهور ایالات متحده، جو بایدن، «بر فراز افق» با هدف تعریف استراتژی ادعایی آمریکا برای مبارزه با داعش خراسان، بهجز دستنشاندگان ناتو، هیچ کس دیگر را قانع نکرده است. داعش خراسان از همان زمان تأسیس خود در سال ۲۰۱۵، همچنان توسط همان منابع نامطلوب تأمین مالی میشود که هرجومرج را در سوریه و عراق دامن زده و میزنند. خود این نام ــ داعش خراسان ــ تلاشی برای ارسال آدرسی اشتباهی است، ترفندی تفرقهانگیز مستقیماً از کتاب بازی سیا.
«خراسانِ» تاریخی از امپراتوریهای موروثی ایرانی سرچشمه میگیرد؛ منطقه وسیعی از ایران و خزر تا شمال غرب افغانستان ــ و هیچ ربطی به سلفی ــ جهادیسم و وهابیهای مجنون که صفوف گروه تروریستی را تشکیل میدهند، ندارد. علاوه بر این، این جهادیهای داعش در جنوب شرقی افغانستان و به دور از مرزهای ایران مستقر هستند، از همین رو برچسب «خراسان» منطقی بهنظر نمیرسد.
اساس اطلاعات روسیه، چین و ایران بر این مبنا عمل میکند که «خروج» ایالات متحده از افغانستان، مانند سوریه و عراق، نه یک عقبنشینی، بلکه یک تغییر موقعیت است. آنچه باقی مانده است، علامتی تجاری و یک استراتژی ناپخته آمریکا برای هرجومرج است که هم از طریق بازیگران مستقیم (سربازانی که در سوریه در حال سرقت نفت میباشند) و هم از طریق بازیگران غیرمستقیم همچون داعش خراسان (ISIS-K) اجرا میشود.
این سناریو زمانی کاملاً بدیهی بهنظر میرسد که در نظر بگیریم افغانستان حلقه مفقوده باارزش جاده ابریشم جدید چین بوده است. پس از خروج ایالات متحده، افغانستان نهتنها آماده تعامل کامل با ابتکار کمربند و جاده پکن (BRI) است، بلکه بهعنوان یکی از اعضای کامل آینده سازمان همکاری شانگهای (SCO)، سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) و اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EAEU)، به گره کلیدی همگرایی اوراسیا تبدیل میشود.
در مقابل این تحولات مثبت، طبق معمول پنتاگون و زیرمجموعه آن ناتو، در افغانستان در کمین نشسته و آماده است تا برای محافظت از خود، پیشرفت سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی و امنیتی در این کشور را مختل سازد. این امکان وجود دارد که هماکنون وارد فصل جدیدی در کتاب بازی هژمونی ایالات متحده آمریکا شده باشیم: پنهانکاری برای جنگ دائم.
ارتباط تنگاتنگ سازمان همکاری شانگهای
ستوننویسان پنجم وظیفه دارند پیام امپراتوری جدید را به غرب برسانند. این بار نوبت رحمتالله نبیل، رئیس سابق اداره امنیت ملی افغانستان (NDS) است که مجله فارین پالیسی مینویسد «سرویس اطلاعات افغانستان روابط نزدیکی با سیا دارد»….
نبیل در مصاحبهای با یک سری دروغهایی بازاری ــ امپریالیستی اظهار داشت «نظم و قانون در حال فروپاشی است»، «افغانستان هیچ دوستی در جامعه بینالمللی ندارد»، «طالبان هیچ شریک دیپلماتیکی ندارد». نبیل البته خودش را خیلی هم احمق نشان نمیدهد و تأیید میکند که داعش خراسان به جذب نیرو ادامه میدهد و میافزاید که نیروهای دفاعی/امنیتی سابق افغانستان به داعش خراسان میپیوندند زیرا «دولت اسلامی را پلتفرم بهتری برای خود میدانند». او همچنین درست میگوید که رهبری طالبان در کابل «میترسد که نسل افراطی و جوان جنگجویان آنها به داعش خراسان بپیوندند، که یک برنامه منطقهای دارد».
روسیه «بازی دوگانه» را احمقانه میداند. با اعزام نماینده رئیسجمهور، ضمیر کابلوف، مسکو اکنون از طریق یک همکار درجه یک در تماس دائمی با طالبان است و هرگز اجازه نمیدهد که «مقاومت»، مانند پولهای سیا، با برنامه بیثباتسازی افغانستان، در تاجیکستان مستقر شود.
در مورد پاکستان، این درست است که اسلامآباد «در تلاش است تا طالبان را متقاعد کند که تکنوکراتهای طرفدار پاکستان را در سیستم خود بگنجانند». اما این «یک لابیگری برای بهرسمیت شناختن بینالمللی» طالبان نیست. این مسأله پاسخی است به نیازهای مدیریتی خود طالبان.
سازمان همکاری شانگهای در مورد آنچه که بهطور کلی از طالبان میخواهد، در درون خود نظرات بسیار نزدیک و همگونی دارد. این نظرات شامل یک دولت فراگیر میباشد و اینکه هجوم پناهندگان متوقف شود. بهعنوان مثال، ازبکستان بهعنوان دروازه اصلی آسیای مرکزی برای افغانستان، متعهد گردیده است تا در بازسازی آن کشور شرکت کند.
تاجیکستان بهنوبه خود اعلام کرد که چین در منطقه خودمختار (Gorno-Badakhshan) گورنوی بدخشان که از نظر زمینشناسی تماشایی است، یک پایگاه نظامی ۱۰ میلیون دلاری خواهد ساخت. دوشنبه ــ دولت تاجیکستان ـ- در مقابله با هیستری غربی، اطمینان داد که این پایگاه اساساً میزبان یک واحد واکنش سریع ویژه اداره منطقهای کنترل جرایم سازمانیافته، وابسته به وزارت امور داخلی تاجیکستان خواهد بود.
در این پایگاه حدود ۵۰۰ سرباز، چندین خودروی زرهی سبک و هواپیماهای بدون سرنشین مستقر خواهد شد. این پایگاه بخشی از قرارداد بین وزارت کشور تاجیکستان و وزارت امنیت دولتی چین است. احداث این قرارگاه پایه یک مصالحه ضروری است. امامعلی رحمان رئیسجمهور تاجیکستان با طالبان مشکل جدی دارد: او از بهرسمیت شناختن آنها امتناع میورزد و اصرار دارد تا تاجیکها حضور پُررنگتری در دولت تازه تأسیس داشته باشند.
پکن، بهنوبه خود، هرگز از اولویت شماره یک خود منحرف نمیشود: به هر طریق ممکن، جلوگیری از عبور اویغورهای جنبش اسلامی ترکستان شرقی (ETIM) از مرزهای تاجیکستان برای خرابکاری در سین کیانگ.
بنابراین همه بازیگران اصلی سازمان همکاری شانگهای با تمام قوا در راستای یک افغانستان باثبات میکوشند. امّا در مورد اتاق فکر ایالات متحده، طوری که پیشبینی میشود، به غیر از دعا برای هرجو مرج، استراتژی زیادی ندارد.
* https://thesaker.is/afghanistan-between-pipelines-and-isis-k-the-americans-are-still-in-play/