دل درخیال زلف یار ، همچون قرارش بیقرار
دیده به راهش انتظار، ای وای من ای وای یار
مهتاب دل یک کار کن ،گاهی زدل دیدارکن
شب خفته را بیدار کن ، تاباز گردد هوشیار
زلف سیاهت یاد من، روی چوماهت یادمن
نیمی نگاهت یاد من ، بر دیدنت هستم خمار
برجان تو جانانه ام ، سرد است بی توخانه ام
بشنو زدل افسانه ام ، ای نغمۀ سبز بهار
ای ناز دل،همراز دل ، بشنو زنی، آواز دل
خوانت بگوشت ساز دل،پوشیده های آشکار
مسعود حداد