سخنی با جوانان (1)

تهیه و تدوین : فرشید یاسائی
پیشگفتار: نسل جوان یا بزبانی دیگر نسل زد*، پویندگان فردا، قلبهای پر از شور و امید! در این روزگار پر تلاطم، وقتی جهان با سرعت نور در حرکت است، شما در میانه جریانات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی قرار گرفتهاید. هر نگاه شما، هر تصمیم و هر انتخاب شما، پیامدهایی دارد که نه تنها زندگی خودتان، بلکه جامعه و حتی تاریخ را شکل میدهد. من این رساله را برای شما مینویسم، نه برای نصیحت، نه برای قضاوت، بلکه برای گفتگو، برای همراهی و برای درک بهتر مسیر شما. شما در دورهای زندگی میکنید که نه صرفاً مصرف کننده هستید، نه منفعل؛ بلکه خالق، تجربهکننده و آزمونگر هستید.
شما شاهد تحولاتی هستید که هیچ نسل پیش از شما به این سرعت تجربه نکرده است؛ تغییرات فرهنگی، اجتماعی و جهانی که هویت و احساس شما را به چالش میکشند. این رساله دعوتی است برای شناخت خود، درک جهان پیرامون و یافتن زبان تازهای برای زندگی، هنر و مشارکت اجتماعی. میخواهم با شما درباره موسیقی، هنر، لباس، سبک زندگی و حتی نگاهتان به سیاست و جهان سخن بگویم. چرا که همه اینها، آیینه روح و هویت شما هستند.
نسل امروز در میانه سنت و نوآوری، گذشته و آینده، محدودیت و فرصت قرار دارد. هر انتخاب شما، هر حرکت شما، هر تجربه شما، پلی است میان فردیت شما و آینده جمعی جامعه. این رساله، همراهی است برای یافتن زبان تازهای که بتوانید با آن زندگی کنید، بیآفرینید و جهان را تغییر دهید. بیآیید با هم از محدودیتها عبور کنیم و دریچهای به سوی آینده باز کنیم.
جوانان! شما میتوانید میراث گذشته را پاس دارید و همزمان با نوآوری، زبان و تجربهای تازه خلق کنید. این مسیر ساده نیست، اما ارزشمند است؛ ارزشمند چون به شما اجازه میدهد خودتان باشید.
در این مسیر، هنر و موسیقی، لباس و سبک زندگی، سیاست و نگاه شما به جهان، همگی ابزارهایی برای ابراز وجود و ساختن فردای روشن هستند. هر سطر این رساله با نگاه به شما و برای شما نوشته شده است؛ برای آنکه احساس کنید دیده و شنیده میشوید. شما تنها مصرف کننده نیستید؛ شما خالق فردا هستید.
بیایید با هم از تجربهها، چالشها ، امیدها و خودباوری ها سخن بگوییم. این رساله، دعوتی است برای گفتگو، خلاقیت و مشارکت. برای یافتن زبانی که هم اصالت شما را حفظ کند و هم شما را با جهان امروز مرتبط سازد. در هر فصل، هر پاراگراف، شما را به درک بهتر دعوت میکنم. بیآیید با هم از محدودیتهای دست و پا گیر و عموما تسنعی عبور کنیم ؛ آینده را بشکافیم و از درونش نور را بیرون کشیم و به جامعه کهن ، هدیه دهیم!
آغاز : جوانی، دورهی حساسی است؛ دورهای که هر فرد در آن تلاش میکند خود را بشناسد، جهان را درک کند و جایگاه خود را در آن پیدا کند. خطاب من در این رساله، صادقانه و صمیمانه به شماست، نه بهعنوان نصیحت گر، بلکه به عنوان کسی که دغدغه آینده و هویت نسل شما را دارد. میخواهم درباره چیزی صحبت کنم که بیش از هر چیز با روح و زندگی شما مرتبط است: هنر، موسیقی، سبک زندگی ، هویت فردی، خودباوری!
نسل امروز، در جهانی متغیر و پرشتاب زندگی میکند. جهانی که اطلاعات در آن لحظهای منتقل میشود و فرهنگها بهسرعت با هم در تماساند. در چنین جهانی، میراث گذشته، هرچقدر هم ارزشمند، گاهی دیگر زبان تجربه و احساس شما را بیان نمیکند. در این بخش، تلاش میکنم تصویری واقعی از شما، جوانان امروز، ارائه دهم و در عین حال، بهدنبال پلی میان سنت و نوآوری باشم.
هر نسل با محیط پیرامون خود در تعامل است و جوان امروز، بیش از هر زمان دیگری، در مواجهه با پرسشهای بزرگ قرار دارد: سیاست چیست؟ من در این جامعه چه نقشی دارم؟ نگاه به شرق و غرب چگونه باید باشد؟ چرا بسیاری از همنسلانم کشور را ترک میکنند؟… در اینجا، قصد دارم بدون شعار و نسخههای مچاله شده و کهنه، با شما سخن بگویم و تصویری روشن از وضعیت امروز ارائه دهم.
جوان امروز، نه منفعل است و نه صرفاً مصرف کننده. او در مواجهه با سیاست، جهان و جامعه، به دنبال جایگاه خود، آزادی انتخاب و فرصت خلق آینده است. نگاه انتقادی و انتخابگرانه، خلاقیت و مشارکت فعال، ابزارهای او برای عبور از محدودیتها و ساختن فردای بهتر است.
نسل شما میتواند هم میراث فرهنگی و ملی خود را پاس دارد و هم از تجربههای جهانی بهره ببرد. میتواند در جامعه نقشآفرین باشد و نیروی محرکه تغییرات مثبت باشد، به شرط آنکه هم فرصتهای واقعی در اختیار داشته باشد و هم زبان و ابزارهای بیان خود را بشناسد و توسعه دهد. نسل شما، در میانه سنت و مدرنیته، محدودیتها و فرصتها، گذشته و آینده قرار دارد. هنر، موسیقی، طرزلباس آرایش موی سر، سبک زندگی، سیاست و نگاه به جهان، همه برای بیان هویت و ساختن فردای فرهنگی و اجتماعی هستند.
رسالت شما، نه تسلیم شدن به جریانهای جهانی است و نه ایستادن در برابر آنها. بلکه یافتن زبان تازهای برای زندگی، تجربه و خلق است؛ زبانی که هم فردیت و اصالت شما را حفظ کند و هم جامعه را به سمت آیندهای روشن هدایت کند.
بخش اول: جوان، هویت و زبان امروز
هنر و موسیقی، آینه روح یک جامعهاند و شاید هیچ چیز مانند موسیقی، تغییرات نسلی و تحولات فرهنگی را بهتر نشان نمیدهد. موسیقی سنتی، با همهی ارزشها و عمق تاریخیاش، امروز برای بسیاری از جوانان دیگر زبان احساسشان نیست.
موسیقی سنتی اغلب آرام و متکی بر تکنیک و ردیفهای مشخص است. اما جوان امروز در جهانی سریع و چندلایه زندگی میکند؛ جهانی پر از شبکههای اجتماعی، بازیهای ویدیویی و موسیقی الکترونیک. او به ریتم تند، خلاقیت در صدا و تجربههای چندحسی عادت کرده است.
موسیقی سنتی و نسخههای ایدئولوژیک، گاهی پیامشان شعاری و یک بعدی است. جوان امروز میخواهد موسیقی جان و هیجان بگیرد و با واقعیتهای زندگی خود ارتباط برقرار کند.
موسیقی امروز میتواند پلی باشد میان سنت و مدرنیته. تلفیق سازهای بومی با ژانرهای جهانی مانند هیپهاپ، موزیک الکترونیک یا پاپ – راک، نشان میدهد که سنت باید توانایی گفتمان زبان امروز را درک کند!
هنر نیز همین مسیر را دنبال میکند. هنر امروز باید تجربهگرا، چندرسانهای و امکان تعامل بدهد. هنر دیگر صرفاً ابزار تزئین یا ایدئولوژی نیست؛ هنر، زبان زندگی شماست.
لباس، ظاهر و سبک زندگی
ظاهر و سبک زندگی شما، یکی از بارزترین نشانههای هویت است. لباس، آرایش مدل مو و رفتارهای روزمره، نه فقط مد یا تقلید، بلکه شکل ابراز فردیت شماست. برای جوان امروز، انتخاب لباس و آرایش، بیانگر آزادی و خلاقیت است. گاهی این انتخابها واکنشی است به محدودیتها و قضاوتهای جامعه.
جوان امروز به دنبال تجربههای تازه، فضاهای نو و ارتباطات آزاد است. او نمیخواهد صرفاً مصرف کننده باشد؛ او میخواهد خالق باشد، به اشتراک بگذارد و جهانش را بسازد.
جوان امروز با چالشها نیز آشناست! مصرفگرایی، تقلید کورکورانه از مد جهانی و فقدان بازاندیشی در انتخابها، میتواند هویت را سطحی و ناپایدار کند. هنر، موسیقی و سبک زندگی وقتی ترکیب شوند با تفکر و خلاقیت، میتوانند هویت را عمق ببخشند و نه فقط ظاهر را شکل دهند.
هویت فردی در مواجهه با سنت و مدرنیته
جوان امروز در میانه دو جهان قرار دارد: سنت و مدرنیته! سنت میراثی غنی است که میتواند هویت را شکل دهد، اما اگر صرفاً تقلید شود، خشک و غیرقابل فهم میشود. مدرنیته جهانی تجربههای نو و هیجانانگیز ارائه میدهد، اما گاهی هویت محلی و اصالت را تهدید میکند. راه واقعی در تلفیق خلاقانه و انتخابگرانه است. استفاده از زبان امروز، تجربههای تازه و خلق هنر و موسیقی که ریشه در فرهنگ و هویت شما دارد.
سنت مجموعهای از زبان، آداب، باورها، تجربههای تاریخی و ارزشهایی است که نسلهای گذشته آنرا ساختهاند. این عناصر میتوانند به فرد احساس تداوم و تعلق بدهند. مشکل زمان ! زمانی آغاز میشود که سنت فقط به شکل الزام به تقلید مطرح شود، بدون امکان پرسشگری یا تغییر. در این حالت، سنت به یک قید خشک بدل میشود که فردیت را محدود میکند.
مدرنیته در معنای جامعه شناختی، یعنی گسترش عقلانیت، علم، فردیت، آزادی و ارتباطات جهانی. برای جوان امروز. مدرنیته کانال دسترسی به تجربههای تازه، سبکهای متنوع زندگی و انتخابهای فردی است. اما روی دیگر ماجرا این است که ورود بیواسطه به جهان مدرن، گاهی باعث گسست از هویت محلی میشود! بعضا فرد احساس میکند میان «جهان خودش» و «جهان دیگران» سرگردان مانده است.
جوان در جامعهای مثل ایران، هم فشار خانواده و سنت را تجربه میکند و هم دعوت مدرنیته به آزادی و فردیت را. در نتیجه اغلب یک دوگانگی روانی – اجتماعی بوجود آمده است! از یک سو میل به ریشهها و تعلق، از سوی دیگر نیاز به نوآوری و انتخاب آزاد. اگر این دوگانگی حل نشود، ممکن است به شکل بحران هویت یا حتی گسست نسلی بروز کند.
جامعه شناسان معتقدند که سنت و مدرنیته الزاما در تضاد مطلق با یکدیگرنیستند. راهکار، بازخوانی انتقادی سنت است. نگه داشتن عناصر زنده و انسانی آن (همبستگی، معنویت، اخلاق) و کنار گذاشتن عناصر محدودکننده (تبعیض، خشونت ، اطاعت کورکورانه) همزمان، باید مدرنیته را با پرسشگری و انتخاب جذب کرد، نه به شکل تقلید خام. این یعنی ، بهره بردن از آزادیها و امکانات نو، بدون از دست دادن حس ریشه و تعلق.
خانواده میتواند فضایی باشد که در آن پرسشگری و تجربه در کنار ارزشهای مشترک امکانپذیر شود. آموزش و رسانه اگر از کلیشهسازی و تحمیل ایدئولوژیک پرهیز کنند، میتوانند کمک کنند جوانان یاد بگیرند چگونه همزمان ایرانی و جهانی باشند. هویت فردی امروز دیگر «یا سنت» یا «یا مدرنیته» نیست. بلکه ترکیبی است از هر دو؛ ریشهدار و در عین حال باز و روشن. سنت وقتی ارزشمند است که زنده، انتقادی و معنادار باشد. مدرنیته وقتی سازنده است که با انتخاب و تفکر نقادانه جذب شود. جوان امروز میتواند از هر دو بهره ببرد، بدون افتادن در دام شعارهای غرب ستیزی یا غرب زدگی که حکومت دیکتاتوری اسلامی در ایران تبلیغ میکند!
جوان و جهان پیرامون
جوان امروز علاقهمند به سیاست است، اما اغلب بیاعتماد و ناراضی است. فاصله میان زبان رسمی حاکمیت و زبان تجربه واقعی جوانان، بیاعتمادی ایجاد میکند. شیوههای نو مشارکت: شبکههای اجتماعی، جنبشهای فرهنگی و مدنی، فعالیتهای خیریه و ابتکارهای گروهی، شیوههای نوینی هستند که نسل شما برای حضور در جامعه استفاده میکند. سیاست تنها بازی قدرت نیست؛ سیاست یعنی زندگی جمعی و تعیین سرنوشت جامعه. نسل شما میتواند این مفهوم را با زبان تازه و ابتکار نو بیان کند.
نگاه به شرق و غرب
جوان امروز در جهانی بدون مرز زندگی میکند؛ رسانهها، اینترنت و فرهنگ جهانی مرزها را کمرنگ کردهاند. بهرهگیری از فرهنگ جهانی! موسیقی، فیلم، فناوری و مد، دید شما را گسترده میکنند و میتوانند الهامبخش نوآوری باشند. خطر دوقطبی و تقلید کورکورانه، شیفتگی یا نفرت کامل از فرهنگهای خارجی میتواند هویت محلی را تهدید کند. راه میانه و انتخابگرانه: نگاه شما باید انتقادی و انتخابگرانه باشد؛ بهرهگیری از تجربههای جهانی بدون از دست دادن ریشهها و اصالت فرهنگی.
فرار مغزها و مهاجرت
فرار مغزها، یکی از بزرگ ترین دغدغههای جامعه امروزایران است. بسیاری از استعدادهای جوان، به دنبال فرصتهای بهتر و شرایط زندگی مناسب تر، کشور را ترک میکنند. علل فرار مغزها؛ نبود چشمانداز روشن شغلی و اقتصادی، محدودیتهای فرهنگی و هنری و بیاعتمادی به آینده سیاسی. پیامدهایش؛ فرار مغزها است که نه تنها باعث از دست رفتن نیروهای خلاق میشود، بلکه روح جمعی جامعه را نیز تهی میکند. راه حل آن ایجاد فرصتهای واقعی، چشمانداز روشن و فضایی برای خلاقیت و مشارکت است که میتواند نسل شما را در جامعه حفظ کند.
طرز فکر و رفتار اجتماعی
نسل امروز ارزشها و رفتار متفاوتی دارد؛ گاهی برای بزرگ ترها نامأنوس، اما نشان دهنده تحولات ضروری جامعه است. نسل جوان به دنبال آزادی فردی، رضایت شخصی و خلاقیت است. شیوههای مشارکت اجتماعی در شبکههای اجتماعی و فعالیتهای مدنی، نشاندهنده کنشگری نوین است. گفتوگو و فهم متقابل میتواند شکاف میان نسلها را پر کند و جامعه را زنده سازد.
سرگردانی در سنت و مدرنیته
نسل جوان ما اغلب در میانه دو جریان قدرتمند قرار دارد: سنت و مدرنیته. سنت خشک و محدودکننده، آزادی بیان و خلاقیت را محدود میکند. مدرنیته ، گاهی سردرگمی، تقلید کورکورانه و حس بیهویتی ایجاد میکند. این تضاد باعث سرگردانی و احساس بیمکانی میشود.
بسیاری از خانوادهها انتظار دارند جوانان رشتهها و مشاغل «ثابت و مورد احترام» (پزشکی، مهندسی، حقوق) را انتخاب کنند، در حالی که جوانان ممکن است به علایق جدید و شغلهای نوظهور (طراحی، فناوری، هنر دیجیتال) گرایش داشته باشند. جوان بین «خواست خانواده و جامعه» و «خواسته شخصی و علاقه فردی» سرگردان میشود و گاه احساس بیقدرتی و اضطراب پیدا میکند.
پوشش و رفتار اجتماعی جوانان، به ویژه زنان و دختران جوان، گاه محل برخورد ارزشهای سنتی و سبکهای زندگی نوین است. برخی خانوادهها محیطهای سنتی محدود کننده را اعمال میکنند و در راستای خواست حکومت اسلامی قدم بر میدارند! در حالی که جوانان تمایل به تجربه و بیان فردیت دارند. این تضاد باعث احساس عدم تطابق با محیط و گاهی اضطراب اجتماعی میشود؛ جوان احساس میکند نه کاملاً متعلق به دنیای سنت است و نه به دنیای مدرن. دیدگاههای سنتی درباره روابط دختر و پسر، ازدواج و دوستی با تجربههای نوین، فضای شبکههای اجتماعی و فرهنگ شهری در تضاد است. جوان گاهی نمیداند چگونه روابط سالم و معنادار ایجاد کند که دچار سردرگمی و فاصله از خانواده یا دوستان خویش نشود.
دسترسی به اینترنت، شبکههای اجتماعی و منابع جهانی، امکان یادگیری و تجربههای تازه را فراهم میکند، اما گاهی با دیدگاهها و محدودیتهای اجتماعی در تضاد است. جوان ممکن است بین تجربههای جهانی و فشارهای محلی سردرگم شود و حس کند جایی ندارد که کاملاً متعلق به آن باشد.
حفظ ارزشهای انسانی و اجتماعی سنت و همزمان بهرهگیری از آزادیها و امکانات جدید بدون تقلید کورکورانه. خانواده و مدرسه میتوانند فضایی ایجاد کنند که پرسشگری، تجربه و انتخاب شخصی ممکن باشد .جوان میتواند خود را ریشهدار، انعطافپذیر و مسئولیتپذیر ببیند، نه محدود به قالبهای سنتی و نه سرگردان در تجربههای مدرن.
حکومتهای دیکتاتوری و پدران سلطهگر
محدودیتهای سیاسی و سرکوب آزادی توسط حکومت ها، ناامیدی و بیاعتمادی ایجاد میکند. خانوادههای سلطهگر و خشونتآمیز نیز، اعتماد به نفس و قدرت انتخاب فرزندان را کاهش میدهند.
در حکومتهای دیکتاتوری، آزادی بیان محدود، رسانهها کنترلشده و اعتراضات سرکوب میشوند. این فضا به شکلگیری بیاعتمادی عمومی و ناامیدی جمعی میانجامد، زیرا مردم احساس میکنند امکان واقعی برای تغییر وجود ندارد. در نتیجه، فرهنگ ترس در جامعه نهادینه میشود و افراد از بیان نظر یا حتی انتخابهای شخصی هراس دارند….میدانیم که ترس هیولا های خود را می آفریند!
در بسیاری از خانوادههای سلطهگر و پدرسالار، تصمیمها بهطور یکجانبه تحمیل میشوند. کنترل شدید، تنبیه و خشونت (کلامی یا فیزیکی) باعث میشود فرزندان اعتماد به نفس پایین پیدا کنند و از قدرت انتخاب محروم شوند. چنین خانوادههایی، ناخواسته همان چرخهی سرکوب اجتماعی را در مقیاس کوچک تر بازتولید میکنند.
جامعهای که در سطح سیاسی سرکوبگر است، معمولاً خانوادههایی شکل میدهد که همان الگو را در درون خود تکرار میکنند. به این ترتیب، افراد هم در فضای عمومی (جامعه/حکومت) و هم در فضای خصوصی (خانواده) از آزادی و حق انتخاب محروم میشوند. نتیجهی این چرخه، تشدید ناامیدی فردی و بیاعتمادی اجتماعی است… ادامه دارد. پائیز 2025
* توضیحات : نسل زد (Generation Z)
نسل زد یا به اختصار Gen Z، گروهی از افراد است که پس از نسل وای (Millennials) و پیش از نسل آلفا (Generation Alpha) به دنیا آمدهاند. معمولاً تولد اعضای این نسل را میان سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۳ میلادی در نظر میگیرند. در ایران نیز این بازه تقریباً با دههی ۱۳۷۰ تا اوایل دههی ۱۳۹۰ شمسی همزمان است.
ویژگیهای کلی نسل زد
نسل زد را میتوان نخستین نسلی دانست که از ابتدای زندگی خود با فناوری دیجیتال، اینترنت و تلفن هوشمند روبه رو بوده است. به همین دلیل، آنان را «فرزندان دنیای دیجیتال» یا «بومیان اینترنت» مینامند.
اعضای این نسل توانایی بالایی در استفاده از ابزارهای فناوری دارند و بهسادگی میتوانند میان دنیای واقعی و مجازی حرکت کنند. آنها معمولاً از سنین پایین با شبکههای اجتماعی، بازیهای آنلاین و منابع آموزشی اینترنتی آشنا میشوند و بخش بزرگی از ارتباطات، یادگیری و تفریح خود را در فضای مجازی انجام میدهند.
از نظر فکری و فرهنگی، نسل زد تمایل دارد هویت فردی و باورهای شخصی خود را آشکارا بیان کند. برایشان اصالت، تنوع فرهنگی و احترام به تفاوتها اهمیت دارد. همچنین، بسیاری از آنها به مسائل جهانی مانند محیط زیست، عدالت اجتماعی و حقوق بشر توجه ویژه نشان میدهند.
نسل زد در ایران
در ایران، رشد این نسل همزمان با گسترش تدریجی اینترنت و فناوریهای نوین ارتباطی بوده است. نخستین اتصال ایران به شبکه جهانی اینترنت در سال ۱۳۷۲ -۱۹۹۳ میلادی) برقرار شد و چند سال بعد، در ۱۳۷۶ -۱۹۹۷ میلادی ، شرکت مخابرات ایران خدمات اینترنتی را بهصورت تجاری عرضه کرد. این روند بهتدریج دسترسی عموم مردم به اینترنت را ممکن ساخت و زمینه را برای شکلگیری نسلی فراهم کرد که با فناوری رشد یافته است.
نسل زد ایرانی، هرچند در مقایسه با همنسلان خود در کشورهای توسعهیافته با محدودیتهایی مانند دسترسی ناپایدار به اینترنت، فیلترینگ و چالشهای اقتصادی روبهرو بوده، اما همچنان نسلی خلاق، کنجکاو و سازگار با شرایط جدید است.
بسیاری از جوانان این نسل بهدنبال یادگیری مهارتهای کاربردی، فعالیت در کسب وکارهای اینترنتی، و یافتن مسیرهای مستقل برای پیشرفت شخصی هستند. همچنین تمایل دارند میان ارزشهای سنتی خانواده و ارزشهای نوگرایانه جهانی تعادل برقرار کنند.
استقلال و خود باوری
نسل زد، چه در ایران و چه در جهان، نسلی است که در فضای دیجیتال متولد و رشد یافته است. آنان با نگاهی بازتر به جهان، روحیهای مستقلتر و قدرت سازگاری بالاتری در برابر تغییرات اجتماعی و فناوری دارند. در ایران، این نسل نقش مهمی در شکلدهی آیندهی فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی کشور خواهد داشت؛ چرا که بخش بزرگی از آنها اکنون وارد دورهی تحصیل دانشگاهی، بازار کار یا فعالیتهای اجتماعی شدهاند.